به گزارش مشرق به نقل از فارس، بینظیر بوتو در بیست و یکم ژوئن ۱۹۵۳ در شهر کراچی پاکستان در یک خانواده اصیل و معروف از مادری ایرانیتبار متولد شد.
وی فرزند یک خانواده سیاسی متشخص بود کسی که ردای قدرت را از پدرش ذوالفقارعلی بوتو، مؤسس حزب مردمی پاکستان به ارث برد.
وقتی بینظیر چهارساله بود، پدرش ذوالفقار علی بوتو توسط «اسکندر میرزا»، رئیسجمهوری وقت پاکستان بهعنوان نماینده این کشور به سازمان ملل اعزام شد.
پستهای دولتی و پیدرپی ذوالفقار بوتو بهعنوان وزیر بازرگانی در زمان ریاستجمهوری «ایوبخان»، وزیر نیرو، وزیر امورخارجه و رهبر هیئت اعزامی نمایندگان پاکستان به سازمان ملل در فواصل مختلف زمانی، باعث شده بود پدر و نیز مادر بینظیر بیشتر اوقات دور از خانواده بوده و بچهها در کنار دایه و پیشخدمتها بزرگ شوند.
کودکی و نوجوانی بینظیر با مدیریت پدری گذشت که به ایجاد تبعیض میان فرزندان دختر و پسر هیچ اعتقادی نداشت و تمام امکانات رفاهی، آموزشی و فرهنگی را بهطور یکسان در اختیار فرزندانش قرار میداد.
مادر ایرانیالاصل بینظیر همچون عموم ایرانیها شیعه بود، با این حال زندگی وی در کنار دیگر اعضای سنی مذهب خانواده و فامیل همسر بهراحتی جریان داشت و هیچ تنش و اختلافی در میان آنها وجود نداشت.
پدر بینظیر اغلب فرزندانش را در جلسات دیدارهای سیاسی خود شرکت میداد و هر چند دوران کودکی بینظیر بطور عمده در آرامش و رفاه ویژه شرایط خانوادگی او سپری شد اما دوران نوجوانی وی همزمان با شرایطی بود که التهابات و بحرانهای سیاسی ـ اقتصادی، نهتنها پاکستان که بسیاری از نقاط جهان را تحتتأثیر قرار داده بود.
پدرش در سال ۱۹۷۹ توسط دیکتاتور نظامی، ژنرال "ضیاءالحق" کشته شد و بینظیر بوتو رفتار و منش خود را از مادرش "نصرت اصفهانی" که فرزند یک خانواده ایرانی است به ارث برده بود.
وی در سن ۱۶ سالگی وطن خود را به قصد ادامه تحصیل در کالج "رادکلیف هاروارد" ترک کرد و پس از اتمام تحصیلاتش در مقطع لیسانس، برای ادامه تحصیل در رشته حقوق وارد دانشگاه آکسفورد انگلستان شد.
وی که در نخستین سالهای جوانی تمایلی به ایجاد همگرایی و فعالیت در راه آرمانهای سیاسی پدر نشان نمیداد، با ورود به جهان غرب، چشماندازهای جدیدی را تجربه کرد. مهمترین انگیزهای که بعدها راه بینظیر به عرصه سیاست در پاکستان را باز کرد تمایل درونی وی برای «درهمشکستن و نابودی بسیاری از سنتها» از راه حضور خویش بهعنوان یک زن مسلمان در صحنه سیاست کشور بود.
بینظیر در این باره میگوید: «با نگاهی به تاریخ جهان به این باور و نتیجه میتوان رسید که درواقع تعداد افرادی که توفیق داشتهاند موجب تغییراتی در دنیا شوند، چندان هم زیاد نیست؛ افرادی که بتوانند دوران پیشرفت، نوآوری و تمدن را به کشوری بیاورند که صرفاً در ابتدای راه و پیرو اصول اولیه است و نقش زنان در آنجا چندان حائز اهمیت نیست.»
پس از سالها تحصیل در خارج از وطن، زمانی که پدرش ذوالفقار علیبوتو نخست وزیر بود به پاکستان بازگشت، چند روز پس از ورودش به پاکستان، ارتش قدرت را به دست گرفت و حکومت را به تصرف خود درآورد و پدر او را زندانی کرد.
پدرش در سال ۱۹۷۹ توسط رژیم نظامی ژنرال ضیاءالحق به دار آویخته شد.
بینظیر در سالهای بعد نیز چندین بار دستگیر شد و به مدت سه سال پیش از این که اجازه خروج از کشور را در سال ۱۹۸۴ به دست آورد، در توقیف و بازداشت بود.
وی سپس کشور را ترک و در لندن اقامت گزید در آنجا به همراهی دو برادرش، تشکیلات محرمانهای برای مخالفت و مبارزه با حکومت مستبد نظامی وقت آغاز کرد.
در سال ۱۹۸۵ برادرش درگذشت زمانی که بوتو برای مراسم خاکسپاری برادرش به پاکستان بازگشت به دلیل حضور و شرکت در گردهمایی ضد حکومتی دوباره دستگیر شد و پس از آزادیش به لندن رفت اما هنگامی که در آوریل ۱۹۸۶ تظاهرات ضد ضیاء از سر گرفته شد به پاکستان مراجعت کرد.
واکنش عمومی مردم در قبال مراجعت او آشفته بود و او به طور کلی، خواستار کنارهگیری و استعفای ضیاءالحق که مسبب مرگ پدرش بود، شد. مرگ ضیا در سانحه هواپیمایی در آگوست ۱۹۸۸به کاهش خشونتهای نظامی در سراسر کشور انجامید، بهطوری که بوتو در دسامبر همان سال طی انتخابات آزاد مردمی نخست وزیر شد.
در سن ۳۵ سالگی او یکی از جوانترین رهبران و قانونگذاران در دنیا بود، نخستین زنی که بهعنوان نخستوزیر در یک کشور مسلمان خدمت میکرد. تنها دو سال پس از دوره نخست وزیریش، "غلام اسحاق خان" رئیسجمهور، بوتو را از مقامش برکنار کرد.
وی در سال ۱۹9۳ برای بار دوم یک مبارزه انتخاباتی و همچنین نهضتی علیه فساد را پایهگذاری کرد و دوباره بهعنوان نخست وزیر انتخاب شد.
وی طی این سالها برق را به محلات دور افتاده و حومه شهرهای پاکستان کشید. مبارزه با فقر و گرسنگی، تهیه مسکن و سرپناه و بهداشت عمومی و مبارزه با رشوهخواری و فساد مالی از اولویتهای اقداماتش بود.
همچنین آزادسازی زندانیان سیاسی، گسترش رابطه با هند، لغو ممنوعیت فعالیت اتحادیههای دانشآموزی، قانونیکردن حقوق اتحادیههای کارگری، ایجاد تسهیلات برای فعالیت گروههای حقوقبشری و سازمانهای زنان، چاپ آزاد و بدون سانسور اخبار در رادیو، تلویزیون و نشریات، جداسازی نظام قضایی از نظام اجرایی کشور، تمرکززدایی از اقتصاد و احیای بخش خصوصی، اجرای طرحهای عمرانی گسترده در کشور، راهاندازی کابلهای نوری و صدور اجازه ورود تلفن همراه به کشور، ایجاد وزارت زنان در کابینه و... ازجمله فعالیتهای بینظیر در دوران نخستوزیری است.
حضور وی بهعنوان یک زن و در رأس کابینه دولت پاکستان البته دردسرهای خاص خود را هم به همراه داشت، برخی عالمان مذهبی پاکستان و برخی دیگر کشورهای مسلمان با صدور فتواهای مختلف مبنی بر اینکه اداره یک کشور مسلمان توسط یک زن، غیر اسلامی است تلاش میکنند سازمان کنفرانس اسلامی را وادار به تعلیق عضویت پاکستان در این نهاد کنند و حتی بنلادن ـ که هنوز در آن زمان القاعده را تأسیس نکرده ـ میکوشد بودجه سرنگونی دولت وی را تأمین نماید، اما پشتیبانی توده مردم و نهادهای ملی از بینظیر، این اقدامات را بیاثر میگذارد.
در سال ۱۹9۶ رئیسجمهور پاکستان، بینظیر بوتو را از سمتش با ارایه دلایلی چون عدم مدیریت، اخراج و مجلس ملی را منحل کرد. پیشنهاد انتخاب مجدد بوتو به مقام نخستوزیری در سال ۱۹۹۷ با شکست مواجه شد و حکومت منتخب بعدی با نواز شریف محافظه کار، به روی کار آمد که خود، توسط ارتش سرگون شد. همسر بوتو زندانی شد و او مجبور شد یکبار دیگر وطن را ترک کند.
وی ۹ سال به همراه فرزندانش در لندن، محلی که به دفاع و طرفداری و استقرار مجدد دمکراسی در پاکستان میپرداخت در تبعید به سر برد.
خاطره بازگشت او در اکتبر ۲۰۰۷ همانند استقبالی که در آوریل ۱۹۸۶ توسط صدها هزار نفر از طرفداران وی انجام پذیرفت، دوباره زنده شد و به رغم تهدید به مرگ از سوی اسلام گرایان تندرو، به میهن بازگشت.
در ساعات اولیه ورودش توسط جمعیت مشتاقان مورد استقبال قرار گرفت، ازدحام تظاهرات کنندگان بیانگر بزرگترین صحنه نارضایتی از دولت ضیاء بود.
طی انتخابات ملی برنامهریزی شده برای ژانویه ۲۰۰۸ حزب مردم پاکستان، بینظیر بوتو را با یک پیروزی دیگر در مقام نخستوزیری مطرح کردند اما تنها چند هفته قبل از انتخاباب، تندروها دوباره اعتصاب کردند.
بینظیر بوتو در حالی برای تصدی پست نخست وزیری در انتخابات سال 2008 تلاش میکرد، سرانجام پس از چندین رشته ترور ناموفق، چهار سال پیش در چنین روزی در تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۰۷ میلادی در یک حمله تروریستی-انتحاری در شهر راولپندی به قتل رسید.
در پی ترور وی دولت پاکستان طالبان و القاعده را مسئول این عملیات دانست و اعلام شد فردی به نام "کرامتالله بلال" از اعضای القاعده این ترور را انجام داده است اما در پی آن القاعده اعلام کرد در ترور بوتو نقشی نداشته است و مولوی عمر سخنگوی القاعده در این رابطه گفت: "قبایل بومی سنت خود را دارند ما به زنان حمله نمیکنیم".
جسد بینظیر بوتو در ایالت سند پاکستان در روستای گرهی خدابخش کنار محل دفن پدر و دو برادر خود به خاک سپرده شد در حالی که در زمان دفن وی هزارن تن از طرفدارن وی فریاد میزدند "بی نظیر زنده است".
در پی مرگ وی ۳ روز عزای عمومی در پاکستان اعلام شد.
از وی دو دختر و یک پسر به نامهای بلاول بوتو زرداری، بختآور بوتو زرداری و آصفه بوتو زرداری بجا مانده است.
اعضای ارشد حزب مردم پاکستان در انتخابات و تعیین رهبر آینده این حزب، "بلاول بوتو" فرزند نوزده ساله بینظیر که در دانشجوی حقوق دانشگاه آکسفورد بود را بهعنوان رهبر حزب و "آصف علی زرداری" همسر بوتو (رئیس جمهور فعلی) را بهعنوان سرپرست حزب برگزیدند.