به گزارش مشرق، این روزها خبر مرگ جمال خاشقچی ۵۹ ساله به تیتر یک مطبوعات دنیا و محافل سیاسی تبدیل شده است، مرگی که نه تنها خاندان حاکم بر عربستان را در داخل، بلکه در خارج و نظام بین الملل نیز با بحران جدی مواجه خواهد کرد. سوال اصلی و معما گونه قتل این روزنامه نگار، جزئیات و نحوه چگونگی و دلایل آن است، قبل از اینکه سناریوها و فرضیه های مختلف درباره این حادثه را بیان کنیم لازم است مختصری از خاشقچی بدانیم.
«جمال خاشقجی»، سردبیر سابق روزنامه سعودی الوطن و یک شبکه تلویزیونی در این کشور بود. وی برای سالها به خاندان حاکم در عربستان و محمد بن سلمان نزدیک بود و مشاور چندین مقام ارشد سعودی بود. خاشقچی پس از بازداشت شاهزاده ها توسط محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، مجبور به ترک این کشور شد و به تبعیدی خودخواسته رفت.
وی در سال ۲۰۱۷ وارد واشنگتن شد و اندکی بعد در زمره یکی از گزارشگران برجسته روزنامه واشنگتنپست درآمد. خاشقجی در عین حالیکه روابطش با سران سعودی حفظ کرد و در سال ۲۰۱۵ میلادی با حمایت شاهزاده ولید بنطلال، یک شبکه خبری ماهوارهای تحت عنوان العرب از بحرین راهاندازی نمود، اما این شبکه پس از ۱۱ ساعت فعالیت تعطیل شد. شاهزاده بنطلال در زمره کسانی است که از سوی شاهزاده محمد بنسلمان در سال ۲۰۱۷ بازداشت شد.
بیشتر بخوانید:
آخرین اطلاعات در مورد سرنوشت جمال خاشقجی
خاشقجی بهعنوان یکی از همکاران واشنگتنپست مقالاتی را درباره عربستان سعودی نوشت که شامل انتقاد از جنگ در یمن، اختلافات دیپلماتیک اخیر ریاض با کانادا و بازداشت فعالان حقوق زنان به دنبال صدور اجازه رانندگی به زنان در این کشور میشد. خاشقجی میگفت مقامهای سعودی از وی خواسته بودند تا با توئیتر وداع کند اما بیتوجهی وی به هشدارهای ریاض در نهایت به قیمت جانش تمام شد.
فرضیه های احتمالی قتل خاشقچی
سابقه خاشقچی از نزدیکی با خاندان حاکم و بویژه ملک سلمان و فرزندانش در عرستان سعودی حاکی است وی اطلاعات زیادی درباره سیاست ها، فعل و انفعالات درون حکومتی در سینه داشت. به گونه ای که وی بعد از به قدرت رسیدن بن سلمان، بدلیل ترس از بازداشت و اطلاعات گران بهایی که در اختیار داشت، مجبور به ترک کشورش شد. می توان گفت جمال خاشقچی جعبه سیاه رفتارهای بن سلمان و خانواده حاکم در عربستان بود و اگر قرار باشد بعد از ملک سلمان، فرزندش به قدرت برسد، باید از وجود چنین افرادی خیالش راحت باشد. چرا که چنین افرادی می توانند با افشاگری هایی که در خارج انجام می دهند، پادشاهی بن سلمان بعد از پدرش را ناکام بگذارند و ارتباط خاندان آل سعود از داخل و خارج را به نوعی قطع کنند. بنابراین از بین بردن مخالفان و منتقدانی که جعبه سیاه سلمان بوده اند، می تواند انگیزه اصلی قتل باشد.
شاید برخی ها بپرسند که چرا بن سلمان تاکنون با چنین فردی مقابله نکرده است و چرا در ترکیه، خاشقچی بعد از ترک عرسبتان به آمریکا رفت و در آنجا افشاگری هایی علیه حکومت کرد. دو نکته حائز اهمیت است، اینکه اولا در آمریکا، عربستانی ها از قدرت و جرات لازم برای اقدام علیه خاشقچی برخوردار نبودند، دوم اینکه وجود خاشقچی و انتقادها و افشاگری هایش یک برگ برنده ای بود تا آمریکا از آنها علیه خاندان آل سعود استفاده کند و امتیاز بگیرد. بدین خاطر در آمریکا از حمایت لازم برخوردار بود.
دست و پا زدن ها و دست پاچه شدن مقامات سعودی نیز برخی مطالب را روشن می کند، سفیر عربستان در ترکیه اعلام کرد که دوربین های کنسولگری لایو هستند و امکان ضبط کردن ندارند، بن سلمان ولیعهد سعودی نیز بعد از ۴ روز اعلام کرد که می توانید کنسولگری را مورد بازرسی قرار دهید، همگی نشان می دهد که سیستم حاکمیتی عربستان به رغم برنامه ریزی قبلی برای این جنایت، ناشیانه عمل کرده است، افراد عادی هم می دانند که دوربین های اماکن دیپلماتیک در عادی ترین حالت، شش ماه تصاویر را ضبط می کنند و دولت ترکیه نیز در تمام اماکن دیپلماتیک دوربین های مداربسته و دقیق به کار گماشته است. بنابراین واکنش های عجولانه و دور از واقعیت مقامات عربستانی حاکی از برنامه های آنها برای چنین جنایتی است.
به طور قطع آمریکا و انگلیس از این حادثه نهایت بهره را خواهند برد. همه ما می دانیم که دولت آمریکا و دولت انگلیس چشمان خود را بر روی جنایت های ضد حقوق بشری عربستان در داخل کشورش و یمن بسته اند و تنها قراردادهای میلیاردی برایشان اهمیت دارد. همه می دانیم که رسانه های غربی نیز مانند دولتمردانشان نمی توانند جنایت های سعودی را به تصویر بکشند و از استقلال لازم در این زمینه برخوردار نیستند. حال چرا در موضوع قتل خاشقچی همگی متحد علیه عربستان شده و ماجرا را پیگیری می کنند، پاسخ روشن است، آمریکا و انگلیس بهترین فرصت برای دوشیدن بن سلمان یافته اند. هر چقدر ماجرا بزرگ تر شود و ابعاد بیشتری از ماجرا روشن شود، برای بن سلمان گران تر تمام خواهد شد و باید هزینه های بیشتری پرداخت کند.
بر همین اساس آنها در این مدت خواهان روشن شدن موضوع شده اند. آمریکایی ها می توانند علاوه بر دوشیدن بن سلمان، از وی در پرونده معامله قرن و چنین مسائلی نیز استفاده کنند. بعید هم نیست که اطلاعات ورود خاشقچی برای رسیدن به ترکیه و کنسولگری عربستان را آمریکایی ها به عربستان داده باشند، دقیقا این حادثه می تواند مثل چراغ سبزی باشد که به صدام برای حمله به کویت دادند و بعد از حمله نیز تاوانش را از عربستان و کویت گرفتند. به هر روی آمریکا نیز می تواند محمد بن سلمان را در این دام گرفتار کرده باشد که هم رویای ترامپ برای دوشیدن بیشتر عربستان را محقق کند و هم اینکه در مسائل منطقه ای عربستان را پیش قدم کند.
فرض بعدی این است که خاشقچی قربانی اختلاف عربستان و ترکیه شده باشد. خاشقجی سهشنبه گذشته (۱۰ مهرماه) به کنسولگری عربستان رفت تا مدرکی دال بر جدایی از همسر سابقش دریافت کند تا به این وسیله بتواند با خدیجه، نامزد ترک خود ازدواج کند. خدیجه همسرش ترک خاشقچی میگفت: نامزدش از اینکه مجبور بود به کنسولگری برود، ناراحت و عصبی بود. این قوانین می تواند بعنوان یک دام مطرح باشد. روابط ترکیه و عربستان که پس از ماجرای قطر پرتنش شده بود، در صورت تایید قتل خاشقچی، وارد فاز جدیدی می شود.
در جریان تحریم قطر از سوی بلوک عربستان و متحدانش، ترکیه از قطر حمایت کرد و همین موضوع موجب کدورت روابط ریاض با آنکارا شد. ترکیه در آن زمان تعدادی از نیروهای نظامی خود را در قطر مستقر کرد تا مانع حمله نظامی احتمالی عربستان و متحدانش به قطر یا وقوع کودتا در این کشور شود. البته ترکیه به نمایندگی از ناتو اولین پایگاه نظامی خود در خارج از مرزهایش را در قطر دایر کرد. حال دولت ترکیه می تواند برای هر نوع همکاری با ولیعهد سعودی از وی تقاضای سرمایه گذاری میلیاردها دلار در کشورش کند، هیچ بعید نیست که ترکیه برای دوشیدن بن سلمان در این زمینه وارد عمل شود و روابط تیره خود را بهبود ببخشد. یک روایت هم این است که عربستان با این کار قصد داشت از ترکیه انتقام بگیرد تا به این وسیله به این کشور نشان دهد که از توانایی عملیات اطلاعاتی و ضربه زدن به منافع متحدانش بدون گذاشتن ردپایی برخوردار است اما بن سلمان تاوان سنگینی بابت این جنایت خواهد پرداخت.
کلام آخر
همه کارشناسان معتقدند که محمد بن سلمان ظاهرا به شیوه ولیعهدهای سریال حریم سلطان عمل کرده است. در آن سریال ولیعهدها جانشینان سلطان و برادران خود را می کشتند، در این داستان نیز ولیعهد جوان عربستان فردی را به قتل رسانده که می توانست با افشاگری هایش دردسرهای زیادی برای حکومت بعد از سلمان ایجاد کند. بی تردید کشتند جعبه سیاه حکومت آل سعود، می تواند هشداری برای آغاز جنگ های داخلی در عربستان برای تصاحب قدرت بعد از سلمان باشد. موضوعی که چند سال قبل و با ولیعهدی بن سلمان آغاز شده است. بن سلمان نیز اطلاع داشته که هزینه قتل خاشقچی بالاست اما اینها را به جان خرید، همین اندازه که در مقابل چشمان جامعه جهانی و در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات این جنایت مرتکب شد.
قطعا این آخرین ترور بن سلمان نخواهد بود چون اگر بخواهد پادشاه شود، هنوز راه زیادی دارد و باید بازوهای پسر عموهایش را قطع کند، منابع مالی شاهزادگان را قطع کند، منابع اطلاعاتی و جعبه سیاه حاکمان سعودی را قطع کند. قتل خاشقچی که می توانست بعد از به قدرت رسیدن بن سلمان، وی را ناکام کند از همین رو تحلیل می شود. حال باید دید و منتظر ماند که در صورت تایید کشته شدن خاشقچی به دست ماموران اطلاعاتی عربستان، این کشور با چه چالش ها و بحران های جدیدی از انتقادهای بینالمللی به علت سرکوب مخالفان خود روبهرو خواهد شد.