به گزارش مشرق، از اوایل سالهای ۱۹۰۰ (۱۲۷۹ ه. ش) که تنها ۱۰ درصد جمعیت جهان را ساکنان شهرها تشکیل میدادهاند و تا سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹ ه .ش) که جمعیت شهری به حدود ۵۰ درصد افزایش یافته است، ملاحظه میگردد که همپای رشد جمعیت و استقرار آن در مناطق شهری، به تدریج فرصتها و تهدیدهای خاصی در اینگونه مراکز جمعیتی شکل گرفته است.
هرچه بر جمعیت شهرها افزوده شده است اداره آنها نیز نیازمند برنامهریزیهای پیچیدهتر و انجام اقدامات گسترده و کارآمدتری بوده است.
از جمله معضلاتی که از دیرباز در گذر عبور از بافت سنتی شهرنشینی به شهرنشینی مدرن به وجود آمده است، این است که مظاهر تجدد و تمدن فرصت رشد متوازن و یکسان را برای شهروندان و متقاضیان اسکان در اماکن پرجمعیت به وجود نیاورده است. بنابراین تبعات نامأنوس و ناهنجار بسیاری که یکی از آنها پدیده ایجاد و رشد حاشیهنشینی شهری است بروز پیدا کرده است.
هویت اجتماعات حاشیهنشین به دلیل ترک مأوای قبلی و حضور در محلی جدید هویتی متغیر و با تنوع عمدتاً قومیتی توام است. دلبستگیها نیز ریشهای عمیق نداشته، از این رو در مواجهه با مشکلات احساس مشارکت بنیادی برای حل معضلات بروز پیدا نمیکند و غالباً اصرار بر حل سریع مشکل خود و خواستن یک سویه است. بنابراین وجود حاشیهنشینی شهری ظرفیت لازم برای ایجاد ناآرامیهای جمعیتی را دارد.
ارائه هرگونه راهکار عملیاتی برای مقابله با این پدیده که یکی از بزرگترین معضلات شهری در کشورهای در حال توسعه به شمار میآید و هم اینک بخش قابل توجهی از جمعیت کشور ما نیز درگیر آن هستند، منوط به شناخت درست از چرایی و چگونگی آن است.
در تعریف حاشیهنشینی، ملاکها و معیارهای متفاوتی همچون معیارهای جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد.
طبق تعریف جامعهشناسان شهری، حاشیهنشین به کسی گفته میشود که در شهر ساکن است، اما به دلایل مختلف نتوانسته است به شکل رسمی در نظام اجتماعی-اقتصادی شهر ادغام شود.
بنابراین حاشیهنشینی، صرفاً شامل سکونت در سکونتگاههای غیررسمی و دوری فیزیکی از شهر یا مرکز شهر نیست. با این حال بارزترین شکل حاشیهنشینی در همین سکونتگاههای غیررسمی و در حاشیه شهرها شکل میگیرد.
بر این اساس و به باور کارشناسان حدود ۲۰میلیون نفر در کشور حاشیهنشین هستند، البته این مقدار شامل ساکنان بافتهای فرسوده نیز میشود. در واقع ۱۱ میلیون نفر در بافتهای فرسوده ۴۹۵ شهر و حدود ۹ میلیون نفر نیز در سکونتگاههای غیررسمی در ۹۱ شهر زندگی میکنند.
بنابراین حتی اگر صرفاً ساکنان سکونتگاههای غیررسمی را در نظر بگیریم، جمعیت کثیری از کشور در شرایط نامناسبی در حاشیه شهرها زندگی میکنند؛ با در نظر گرفتن این موضوع که حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور در روستاها ساکن هستند، سنگینی بار حاشیهنشینی بر جامعه به ویژه جامعه شهری بیشتر احساس میشود.
حال سؤال این است که حاشیهنشینی چیست؟چه کسانی به حاشیه شهرها روی میآورند؟ چرا افراد در حاشیه شهرها ساکن میشوند؟ با چه مسائل و مشکلاتی روبهرو هستند؟ آیا راهحلی اساسی برای این مسئله اجتماعی وجود دارد؟ برای پاسخ به این سؤالها و دهها پرسش و سؤال دیگر نیازمند کالبدشکافی تاریخی این مسئله در کشور هستیم.
هر چند به اعتقاد کارشناسان، مسئله شهری حاشیهنشینی دارای قدمتی طولانی است، با این حال در کشورهای در حال توسعه همچون ایران پدیده حاشیهنشینی به شکل کنونیاش محصول فرآیند مدرنیزاسیون و به ویژه اجرای برنامههای مختلف توسعه بوده است.
به گفته کارشناسان، تجربه توسعه در ایران به شکلی بوده که ابتدا در اجرای برنامههای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بخشی از جامعه به حاشیه رانده شده و در واقع نوعی حاشیهرانی اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی رخ داده و متعاقب آن مسئله حاشیهنشینی در شهرها پدیدار شده است.
واقعیت این است که برنامههای توسعه چه در قبل و چه در بعد از انقلاب، عمدتاً شهر-محور و اقتصاد-محور بوده است. محتوای اینگونه برنامهها به صورتی بوده که همواره شهرها و اقتصاد کشور در مرکز سیاستگذاریها قرار داشته و روستاها و ابعاد اجتماعی فرهنگی برنامهریزیهای توسعه به حاشیه رانده شدهاند. بنابراین نخستین حاشیهرانی در محتوای خود برنامههای توسعه رخ داده است.
پیامد این برنامهها ابتدا حاشیهرانی اقتصادی، سپس حاشیهرانی فرهنگی و در نهایت حاشیهرانی اجتماعی بوده است. این امر به لحاظ نظری ناشی از این واقعیت بود که بخش کشاورزی در مقابل صنعت و در نتیجه روستا در مقابل شهر در برنامههای توسعه نادیده گرفته شد.
در ایران از نظر تاریخی نخستین و بارزترین نمود این حاشیهرانی در برنامه اصلاحات ارضی قابل مشاهده است. ماهیت این برنامه به گونهای بود که رویای تبدیل شدن به کشوری صنعتی و توسعه یافته منجر به توسعه صنایع مونتاژ و وابسته و احداث کارخانههای متعدد در شهرها و نادیده گرفتن روستاها و روستائیان شد.
در کنار این حاشیهرانی اقتصادی و رشد روزافزون رسانههای ارتباط جمعی همچون رادیو و تلویزیون، نوعی حاشیهرانی فرهنگی نیز رخ داد. به این صورت که به تدریج فرهنگ و سبک زندگی شهری به عنوان نمود پیشرفت و مدرن بودن به جامعه معرفی شد و فرهنگ و سبک زندگی روستایی همچون نماد عقب ماندگی.
به این ترتیب در جریان تغییر و تحولات فرهنگی جامعه روستائیان و فرهنگ روستایی به حاشیه رانده شد.
آنچه امروزه با نام حاشیهنشینی و به عنوان یک مسئله مهم اجتماعی از آن یاد میشود، در واقع نوعی حاشیهرانی اجتماعی است که در نتیجه حاشیهرانیهای اقتصادی و فرهنگی رخ داده است.
این حاشیهرانی اجتماعی زمانی نمایان شد که در نتیجه طرد اقتصادی و فرهنگی روستائیان که زمانی بیشترین بخش جمعیت کشور را شکل میدادند، پدیده مهاجرتهای روستا - شهری اتفاق افتاد. در نتیجه مهاجرت از روستاها به شهرهای کوچک و بزرگ، نسبت جمعیت روستایی به جمعیت شهری کشور به تدریج معکوس شد.
به گواه نخستین سرشماریهای انجام شده در دهه ۳۰، جمعیت روستائیان قبل از اصلاحات ارضی بیش از ۷۰ درصد کل جمعیت کشور بود. این در حالی است که امروزه تنها حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور در روستاها ساکن هستند.
در ابتدا پدیده حاشیهنشینی به دلیل تمرکز اداری-سیاسی و اقتصادی در پایتخت تا حدود زیادی مختص شهر تهران بود اما امروزه اکثر شهرهای بزرگ و مراکز استانها با این پدیده روبهرو هستند. برای مثال و براساس آمار ستاد بازآفرینی شهری وزارت راه و شهرسازی، ۳۰درصد از جمعیت شهر مشهد یعنی بیش از یکمیلیون نفر و ۳۴درصد از مساحت شهر، حاشیهنشین به شمار میروند.
رشد پدیده حاشیهنشینی پیامدهای مختلفی برای شهرهای کشور به ویژه شهرهای بزرگ دربرداشته است، مناطق حاشیهای خاستگاه انواع مختلف آسیبها و مسائل اجتماعی دیگر همچون، اعتیاد، فقر، جرم و... است.
گسترش پدیده حاشیهنشینی و پیچیدگی ابعاد آن و نیز تاکیدات صورت گرفته از سوی مقام معظم رهبری برای مقابله با این پدیده، باعث شده است تا دستگاهها و نهادهای مختلف از جمله دولت در این مورد راهکارهایی بیاندیشند. به همین خاطر در برنامههای مختلف از جمله برنامه چهارم توسعه به دولت تکلیف شده است تا با اجرای برنامههایی هر ساله، ۱۰درصد از پدیده حاشیهنشینی را کم کند تا این مسئله ریشهکن شود.
آنچه که در اینجا مهم است، تغییر نوع نگاه و چگونگی برخورد با این مسئله و در نتیجه ارائه راهکارهایی عملیاتی و استفاده از تمام ظرفیتها است.
به همین دلیل لازم است از تمام ظرفیتهای مردمی و سمنها (سازمانهای مردمنهاد) نیز در حوزه کاهش آسیبهای اجتماعی و آثار ناشی از حاشیهنشینی استفاده شود.
عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در همین راستا با اشاره به تشکیل کارگروه ویژه ساماندهی حاشیهنشینی در شهرها بیان داشته است: با توجه به اینکه این موضوع یک موضوع میانبخشی است و دولت، مجلس و قوه قضائیه باید در ساماندهی آن همکاری کنند، شورای اجتماعی کارگروهی برای سیاستگذاری و تدوین احکام قانونی برای ساماندهی این مسئله ایجاد کرده است.
رحمانیفضلی، همچنین با اشاره به اولویت برنامههای کوتاهمدت برای ساماندهی حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ بیان داشته است که برنامههای بلندمدت نیز در این زمینه تدوین و در برنامه ششم توسعه گنجانده خواهد شد.
سید حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت نیز در این خصوص عنوان کرده است که مناطق حاشیهنشین به دلیل عدم برخورداری از بهداشت و امکانات درمانی، فقدان امکانات شهری، اثرات منفی و وخیمی بر محیط انسانی، محیط زیست و شرایط کالبدی شهر برجای میگذارند. به همین دلیل متولیان حوزه سلامت، معضل حاشیهنشینی را در آغاز فاز دوم طرح تحول نظام سلامت، در صدر برنامهریزیهای خود قرار دادند و در دو محور تدوین استراتژی کلان و راهبردی و برنامهریزی خرد در حوزه بهداشت، اقدامات موثری را به انجام رساندند.
وی افزود: تحقیقات انجام شده حاشیهنشینی را به دلیل عواملی چون توسعه نامتوازن ناشی از ساختارهای اقتصادی، نقصان برنامهریزی شهری و مقابله با معلولها به جای علتها، پیدایش شکاف طبقاتی میان مردم و در نهایت ناتوانی شهروندان در تطبیق با محیط شهری و پسزدگی آنان به حاشیه شهر میداند. همین تحقیقات تاکید میکنند که وجود یک زخم اجتماعی در گوشهای از شهر بهعنوان یک پیکر واحد، عملکرد دیگر نقاط شهر را تحت تاثیر قرار میدهد.
به گفته وزیر بهداشت، بیتردید ارائه خدمات بهداشتی به حاشیهنشینان با هدف قوام و دوام جامعه و تحقق تعادل، یکپارچگی، توانمندسازی و بهسازی کانونهای حاشیهای تدوین و اجرایی شده است و ادامه این مسیر جز با همکاری همه اجزای دولت، مشارکت بخش خصوصی و تشکلهای غیردولتی و مردمنهاد میسر نیست.
وی گفت: در این راستا با حمایت دولت تدبیر و امید به عنوان متولیان سلامت مردم، در صدد هستیم تا شاخصهای بهداشتی و درمانی حاشیهنشینان در شهرها را با توجه به امکانات موجود ارتقا دهیم و ناگفته پیداست که تحقق این امر، تعهد، الزام و عزمی همگانی میطلبد.
حاشیهنشینی یکی از پنج آسیب محوری در کشور است/شهر تبریز دارای ۳ هزار و ۸۰۰ هکتار بافت ناکارآمد شهری است
مجید خدابخش استاندار آذربایجانشرقی با اشاره به معضل حاشیهنشینی در تبریز اظهار کرد: حاشیهنشینی یکی از پنج آسیب محوری در کشور است که مقام معظم رهبری نیز بر آن تاکید کردهاند، اگر طرحهای توسعه و تفضیلی شهر تبریز با پیوست فرهنگی همراه بود و بحث مهاجرتهای بیرویه و گسترش حاشیهنشینی در این طرحها مد نظر قرار میگرفت شاهد ۴۰۰هزار حاشیهنشین در تبریز نبودیم.
ابوالقاسم سلطانی، مدیرکل راه و شهرسازی استان آذربایجانشرقی در گفتوگویی درباره اقدامات این ادارهکل در حوزه مسکن و شهرسازی اظهار کرد: یکی از موضوعات اساسی که وزیر راه و شهرسازی برای استان آذربایجانشرقی تاکید دارد توجه به موضوع بازآفرینی شهری بود که جمعیت کل استان در حدود ۴ میلیون است و شهر تبریز دارای ۳ هزار و ۸۰۰ هکتار بافت ناکارآمد شهری است.
۴۸ محله برنامه بازآفرینی شهری دارند
وی تصریح کرد: در حوزه بازآفرینی نیز زحمات عمده بر عهده شهرداریها بوده که از زمانی که در استان آذربایجانشرقی ستاد بازآفرینی تشکیل شده، ۴۸ محله برنامه بازآفرینی شهری دارند که یکی از نقاط ضعف نظام استقرار ایران برای وجود حاشیهنشینیها و کالبدیهای ناکارآمد شهری است که موجب نگرانی برای مردم و مسؤولان میشود.
مدیرکل راه و شهرسازی استان آذربایجانشرقی، درباره مشکلات مسکن در استان بیان کرد: عدم کنترل قیمت زمین و جلوگیری از افزایش شدید آن در بازههای کوتاه مدت، عدم کنترل در صرف تسهیلات برای تقاضاهای واقعی بخش مسکن، عدم نظارت در تسهیلات جذب شده، سفتهبازی در بازار مسکن، افزایش سهم اجارهبها از درآمد خانوارها و کاهش درآمد نیروی کار شاغل از مسائل اصلی بخش مسکن است.
وی با بیان اینکه در حوزه بازآفرینی برای ۴۸ محله برنامه خاص تعریف شده است، تصریح کرد: برای سال ۹۷، چهار محله در شهر تبریز و ۱۷ محله در هشت شهرستان استان برای بازآفرینی در نظر گرفته شده است که یکی از نقاط ضعف نظام استقرار شهری در کشور وجود حاشیهنشینها و کالبدیهای ناکارآمد شهری است که خوشبخانه دولت به این مسئله ورود کرده است.
سلطانی افزود: امیدواریم بافتهای ناکارآمد شهری ظرف ۵ تا ۶ سال آینده برنامههای اجتماعی، ایجاد مکانهای تفریحی، مقاومسازی و توانمندسازی این مناطق است.
۹ هزار و ۳۶۴ هکتار معادل ۱۵ درصد از بافتهای ناکارآمد شهری کشور و با جمعیتی بالغ بر ۱.۵ میلیون در آذربایجانشرقی است
وی گفت: مجموع مساحت بافتهای ناکارآمد شهری استان (بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیررسمی) ۹ هزار و ۳۶۴ هکتار معادل ۱۵ درصد از بافتهای ناکارآمد شهری کشور و با جمعیتی بالغ بر یک و نیم میلیون نفر است که از این مقدار سهم سکونتگاههای غیررسمی حدود ۳ هزار و ۵۶۴ هکتار معادل ۷ درصد از سکونتگاههای غیررسمی شناسایی شده کشور و با جمعیتی بالغ بر یکمیلیون و ۵۰۰ هزار نفر و سهم بافتهای فرسوده حدود ۵ هزار و ۸۰۰ هکتار معادل ۸ درصد بافتهای فرسوده کشور با جمعیتی بالغ بر یکمیلیون نفر است.
زندگی ۴۰۰ هزار نفر در سکونتگاههای غیررسمی در تبریز/شناسایی ۵ هزار و ۸۰۰ هکتار بافت فرسوده در استان آذربایجانشرقی
مدیرکل راه و شهرسازی استان آذربایجانشرقی با بیان اینکه در حدود ۵۱۰ هزار نفر در سکونتگاههای غیررسمی استان شناسایی شدند، تصریح کرد: سهم شهر تبریز از مساحت اسکان غیررسمی شناسایی شده استان ۲ هزار هکتار است که سهم این شهر از جمعیت ساکن در سکونتگاههای غیررسمی شناسایی شده ۴۰۰ هزار نفر است.
وی با اشاره به شناسایی ۵ هزار و ۸۰۰ هکتار بافت فرسوده در استان آذربایجانشرقی گفت: این میزان معادل ۸ درصد بافتهای فرسوده کشور است که بیش از یک میلیون نفر در بافتهای فرسوده استان ساکن هستند.
سلطانی افزود: شهر تبریز ۲ هزار و ۵۲۲ هکتار از مساحت بافتهای فرسوده استان را شامل میشود که ۵۰۰ هزار نفر در این بخشها زندگی میکنند. تعداد محلات هدف بازآفرینی در استان آذربایجانشرقی تا پایان سال ۱۴۰۰، ۴۸ محله است که در شهرهای تبریز، مراغه، مرند، میانه، اهر، بناب، سراب و ملکان قرار دارند.
وی با اشاره به معرفی یکهزار و ۲۱۸ واحد برای دریافت تسهیلات بیان کرد: در شرکت بازآفرینی شهری ایران برای امسال ۱۶۱ میلیارد و ۴۲۳ میلیون ریال اعتبار مصوب شده که اعتبار اختصاصی به استان از این محل یکهزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برابر ۵۳ میلیارد تومان است که تاکنون قطعی نشده است.
مدیرکل راه و شهرسازی استان آذربایجانشرقی اظهار کرد: در استان آذربایجانشرقی از ابتدای سال ۹۴ تا پایان نیمه اول سال ۹۷، ۹۲ جلسه ستاد بازآفرینی شهری پایدار در استان و شهرستانهای آن تشکیل شده است.
تعداد ۳ هزار خانوار در برنامه جابهجایی قرار دارند
سلطانی در خصوص ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی گفت: تعداد ۳ هزار خانوار در برنامه جابهجایی قرار دارند و مساحت اراضی تخصیص یافته برای ساخت مساکن ۶ هکتار بوده که تعداد ۱۷۱ واحد تحویل داده شده و ۶۰۰ واحد نیز در دست ساخت است.
سلطانی افزود: از جمله پروژههای مهم الگوسازی شرکت بازآفرینی شهری ایران در نوسازی بافتهای فرسوده شهر تبریز، میدان شهید بهشتی، ساماندهی پیرامون مسجد کبود و احیاء مجموعه صاحبالامر بوده است.
وی، درباره پروژههای سال ۹۷ در حوزه بازآفرینی شهری بیان کرد: محلات هدف در سال ۹۷ شامل مسجد جامع هشترود، چوستدوزان و آخونی، طرح بازآفرینی شهر تبریز، احیای مجموعه تاریخی صاحبآباد تبریز، بهسازی و نوسازی محدودهها و محلات هدف شهر بناب، محله ملازینال تبریز، محله انزاب مراغه، محله پاسگاه بناب، احداث مدرسه، بهسازی و آسفالت شبکه معابر و احداث و توسعه شبکه فاضلاب محله شهرک ولیعصر میانه، بهسازی و آسفالت معابر محله مین آخور مرند، بهسازی و آسفالت معابر محله پهرآباد مراغه، احداث خانه محله و کتابخانه محله دیزج جنوبی بناب، احداث درمانگاه، ساختمان اورژانس و مدرسه ابتدایی دخترانه در محله علیآباد مرند هستند.
حاشیههای حاشیهنشینی؛ از نبود نقشه راه تا نگاه جزیرهای مسؤولان
محمداسماعیل سعیدی نماینده مردم تبریز در مجلس با انتقاد از اینکه هیچگونه نقشه راهی برای رفع معضل حاشیهنشینی وجود ندارد، گفت: تا زمانی که تصمیمات مسؤولان جزیرهای و هماهنگی لازم بین دستگاهها وجود نداشته باشد، توفیقی در حل معضل حاشیهنشینی حاصل نخواهیم کرد.
سعیدی در مورد ورود پلیس پیشگیری به موضوع حاشیهنشینی، یادآور شد: هر چند ورود پلیس پیشگیری در کاهش تخلفات حاشیهنشینان تأثیر دارد ولی رفع ریشهای این معضل نیازمند تلاش تمام دستگاهها است.
نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه افزایش تخلفات در برخی مناطق حاشیهنشین نیازمند ورود پلیس پیشگیری به این مناطق است، بیان داشت: البته بهتر است قبل از ورود پلیس به مناطق حاشیهنشین در ابتدا به فکر راهکارهای منطقی و جدی برای رفع ریشهای این معضل باشیم.
وی با تأکید بر اینکه برای رفع ریشهای معضل حاشیهنشینی تمام دستگاهها باید با پلیس هماهنگ باشند، ابراز کرد: در غیر اینصورت اقدامات پلیس پیشگیری به سرانجام نمیرسد و گرهای از مشکل حاشیهنشینی نیز رفع نخواهد شد.
سعیدی، از نادیده گرفتن حاشیهنشینی در برنامه ششم توسعه انتقاد کرد و افزود: بیتوجهی نسبت به رفع و کاهش معضل حاشیهنشینی در برنامه چهارم و پنجم توسعه منجر به حذف این معضل از برنامه ششم شده است.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، مهمترین عامل بروز و شیوع حاشیهنشینی در کلانشهرها را ناشی از بیتوجهی به مناطق محروم و اقتصاد روستایی دانست و یادآور شد: البته در شیوع این معضل عوامل بیرونی و درونی دخیل هستند که از عوامل بیرونی میتوان به مهاجرت بیرویه ناشی از بیتوجهی به اقتصاد و وضعیت معیشتی روستائیان اشاره کرد که تاکنون نیز برای رفع آن تلاشی نشده و همچنان شاهد مهاجرت بیرویه روستائیان و به تبع آن افزایش حاشیهنشینی در کلانشهرها هستیم.
سعیدی وضعیت معیشتی، اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی حاشیهنشینان را نامناسب خواند و یادآور شد: مسؤولان باید شفافسازی کنند که چرا تاکنون به فکر راهکارهای منطقی و اصولی برای جلوگیری از افزایش مناطق حاشیهنشینان نبودند؟ در صورتی که میشد بخشی از هزینههایی که برای مسکن مهر هزینه شد را به مناطق حاشیهنشین اختصاص داد تا گوشهای از مشکلات این مناطق برطرف شود.
نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس نهم، با بیان اینکه مسؤولان نسبت به رفع معضل حاشیهنشینی بیتوجه هستند و در این زمینه فقط شعار میدهند، خاطرنشان کرد: متأسفانه تصمیمات مسؤولان در این خصوص جزیرهای است؛ دستگاهها با هم هماهنگ نیستند، هیچگونه نقشه راهی برای رفع این معضل وجود ندارد حتی مهمتر از آن با وجود تمامی این مسائل نسبت به این معضل در برنامه ششم توسعه غفلت شده و این مهم دیده نشده است.
حاشیهنشینی به شهرهای متوسط هم سرایت کرده است
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس، علت اصلی مهاجرت روستائیان به شهرها را نبود شغل و درآمد پایدار دانست.
سلمان خدادادی در رابطه با افزایش مهاجرت روستائیان به شهر گفت: مهاجرت روستائیان به شهرها یک پدیده نوظهور و جدیدی نیست بلکه موضوعی ریشهدار است و برای اولین بار از زمان اجرای قانون اصلاحات ارضی افزایش پیدا کرد و بعد از تجربه چند دهه کاهش، مجدداً در دهه ۸۰ و ۹۰ تشدید شد.
نماینده مردم ملکان در مجلس شورای اسلامی، علت اصلی پدیدههایی چون حاشیهنشینی را مهاجرت روستائیان به اطراف شهرها دانست و یادآور شد: افزایش حاشیهنشینی یکی از موضوعات اولویتدار در حوزه آسیبهای اجتماعی است که علت اصلی آن مهاجرت و خالی شدن روستاها و سکونت آنها در اطراف شهرهای بزرگ است، در سالهای اخیر بعضی از شهرها مانند گلستان که حتی جزو شهرهای بزرگ محسوب نمیشوند نیز درگیر معضل حاشیهنشینی شدهاند.
وی علت اصلی حاشیهنشینی را مهاجرت روستائیان و علت اصلی مهاجرت را نبود کار و درآمد پایدار دانست و بیان داشت: مردم ناچار هستند برای کسب درآمد جزئی و گذران امور زندگی خود به شهرهای بزرگ مهاجرت کنند و چون توان خرید خانه در شهرها را ندارند، به حاشیهنشینی روی میآورند و در معرض بسیاری از آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند.
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس، با اشاره به افزایش نسبت شهرنشینی به روستانشینی خاطرنشان کرد: اوایل انقلاب حدوداً ۳۰ -۴۰ درصد مردم ساکن شهر بودند و ۶۰-۷۰ درصد روستانشین، اما امروزه این آمار به ۳۰ درصد روستانشین و ۷۰ درصد شهرنشین تبدیل شده است. البته بخشی از این افزایش به علت تبدیل روستاها به شهرها بوده است، اما درصد بالایی از آن به دلیل مهاجرت است.
این نماینده مجلس شورای اسلامی، افزود: علت اصلی ماندگاری مردم در روستاها قبل از انقلاب، امکانات نبود بلکه وجود کار و درآمد بود. در حال حاضر تمامی امکانات و خدمات در روستاها وجود دارد اما چون مردم درآمد پایداری ندارند و مردم برای بهدست آوردن کار و زندگی به شهرها مهاجرت میکنند.
خدادادی اظهار کرد: علت مهاجرت برخی از نخبگان به کشورهای دیگر همین نکته است، چرا که در کشور خودمان شغل و درآمد پایداری وجود ندارد و دانشجویان نخبه کشور مجبور میشوند به کشورهای اروپایی و آسیایی مهاجرت کنند. پس علت اصلی مهاجرت چه از روستاها به شهرها و چه از کشورمان به خارج، نداشتن شغل و درآمد پایدار است.
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس در رابطه با تأثیر و نقش تعاونیهای روستایی بر کاهش فقر گفت: نقش تعاونیها در جمهوری اسلامی به صورت کامل شکل نگرفته است، در این مدت سعی کردیم فرهنگ تعاونی را جا بیاندازیم و سهم ۳۰درصدی اقتصاد را برای تعاونیها در نظر گرفتیم. آیا در حال حاضر ۳۰ درصد اقتصاد کشور در دست تعاونیها قرار دارد؟ خیر؛ بلکه زیر ۱۰ درصد است، در روستاها نیز هیچ نقش تأثیرگذاری ندارد. سازمان تعاون روستایی از قبل انقلاب وجود داشت و به مرور زمان به دلیل عملکرد ضعیف مسؤولان تعاون روستایی و وزارت جهاد کشاورزی یکی پس از دیگری در حال بسته شدن هستند. تعاونیها در حال حاضر معنی واقعیشان را از دست دادهاند و دیگر تأثیرگذار نیستند.
به عقیده کارشناسان، یکی از دلایل بسیار مهم حاشیهنشینی در شهر تبریز بیکاری، درآمد کم، پایین بودن اجاره بهای مسکن در حاشیه شهر و مهاجرت گسترده از محیطهای شهری کوچک و روستاهای استان است، که این مسأله موجب بروز انواع ناهنجاریهای شهری (اشتغال افراد حاشیهنشین در مشاغل کاذب، وجود ساخت و سازهای غیرمجاز، افزایش جرم و جنایت، اثرات نامطلوب فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، آلودگی محیط زیست شهری و غیره) شده است که اگر دولت و دستگاههای اجرایی در این زمینه فکری اساسی نکنند، تبعات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی این روند سریع حاشیهنشینی قابل کنترل نخواهد بود.
در پایان باید،گفت، تبریز دومین شهر پرحاشیهنشین کشور، بافتهای ناکارآمد شهری تبریز مشتمل بر دو بافت فرسوده و حاشیهنشین است. زندگی نزدیک به ۵۰ درصد جمعیت تبریز در این بافتها بسیار نگرانکننده است.