به گزارش مشرق؛ علیاصغر مونسان معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مهمان برنامه این هفته دستخط بودند.
مهمترین محورهای این گفتگو بدین شرح است:
دلایل برخی تصمیمات را نمیتوان گفت که دشمن مطلع نشود
تحریمها تجربه جدیدی برای آینده خواهد شد
هیچ نسبت فامیلی با رئیس جمهور ندارم
حاشیهها گاهی ۵۰ درصد انرژی مدیران را میگیرد
ورود گردشگران خارجی ۳۸ درصد افزایش یافته است
بدلیل هراس ایجاد شده، ورود گردشگران اروپایی ۲۰ درصد کاهش یافته است
پورتال جامع گردشگری کشور باعث افزایش گردشگر ورودی شده است
۵۰۰ میلیون دلار صادرات صنایع دستی داریم؛ این عدد تا دو میلیارد دلار قابل ارتقاء است
مدیران دولتی در بخش خصوصی کار نکنند، نگاه مردم بهتر خواهد شد
درباره حواشی واگذاری زمین در کیش غلو شده است
۷ هزار میلیارد تومان زمین را در کیش پس گرفتیم
شاید تصمیمات سکه بخاطر این بود که مردم فکر نکنند خزانه طلای کشور خالی است
برخی سفارتخانههای خارجی سفر به ایران را دارای ریسک اعلام میکنند!
سایت جهانی رزرواسیون هتل، بعد از تحریمهای اخیر رابطهاش را با ایران قطع کرد
متوقف ماندن کارها به بهانه برجام تقصیر رئیس جمهور نیست
دو معاون سازمان مشمول قانون جدید بازنشستگی هستند
در ادامه مشروح گفتگوی محمدحسین رنجبران علی اصغر مونسان از نظرتان میگذرد:
بسمالله الرحمن الرحیم، بنده هم عرض سلام خدمت جنابعالی، همکاران خوب و همچنین بینندگان خوب برنامه دارم و هم چنین ملت بزرگ و شریف ایران ادای احترام میکنم.
از اینجا شروع کنیم که دولت یازدهم با تحولات مختلفی که بخصوص در قالب برجام داشتیم، تمام شد. آغاز دولت دوازدهم را با گذشت یک سال و خردهای از این دولت، چطور میبینید؟ آیا منطبق با آن چه در ذهن داشتید، بود؟
اگرچه هر کسی در ذهن خودش برداشتهایی دارد که با آن چه واقعیت است تفاوتها دارد. هر مقدار هم آدم جوانتر است آرمانگرایی بیشتر میشود و فکر میکند مسیر را باید سریعتر طی کند اما واقعیتها چیز دیگری است و بالاخره ضوابط و قوانین، بروکراسیهای اداری وجود دارد که باید این قوانین را رعایت و طی کرد. شاید قدری این اختلافات در ذهن آدم باشد، آن چه فکر میکرده، با آن چه موجود است.
دولت به معنای خود دولت واقعاً هماهنگ است؟
آن چه من میبینم همه اعضای دولت دارند تلاش میکنند امور برای مردم روانتر و راحتتر باشد.
حس مردم همین است؟
این را باید از مردم پرسید.
بالاخره شما بین مردم میروید؛ از مردم جدا نیستید.
به هر حال همیشه انتقادات و پیشنهاداتی وجود دارد، اما باور بفرمائید همه اعضای دولت خیلی تلاش میکنند. برخی مواقع ما موضوعاتی را به صلاح کشور نیست و نمیتوان در عام بیان کرد، نه اینکه مردم غریبه باشند بالاخره آن سوی آب هم این حرفها را میشنوند. ما نمیتوانیم بگوییم این تصمیم را اگر دیر گرفتیم یا این تصمیم را اگر بیشتر باید دربارهاش فکر کنیم یا اگر این تصمیم را به این نحو گرفتیم، به این دلایل است؛ آن دلایل را نمیتوان بیان کرد. شاید مسیر را برای دشمنان کشور باز میکند، متوجه میشوند ما کجا محدودیت داریم و کجا دچار مشکل هستیم.
بنابراین حتماً مردم کاملاً درست میگویند، توقع مردم حتماً درست است و باید به آنها بیشتر پرداخته شود، ولی موضوعات اینچنینی هم وجود دارد. من خودم همه تلاشم این بوده به همه اعضای دولت احترام بگذارم و سعی کنم روابط خوبی برقرار کنم، به واسطه این که ماموریتهای کاری من جلو برود. یعنی به خاطر مردم است.
خود شما خرید میروید؟
واقعیت را بخواهید خیلی به ندرت.
خانواده که میروند؟
بله.
خبر از قیمتها دارید؟
همینطور است؛ بله، کم و بیش همینطور است.
فکر میکنید تلاطمی که ایجاد شد بخشی از آن طبیعی است و حاصل جنگ روانی است ولی بخشی را با تدبیرهایی میتوانستیم حل کنیم؛ این را قبول دارید؟ مانند نامههایی که شما برای بانک مرکزی برای ارز مسافرتی نوشتید.
همانطور که گفتید شرایط ویژهای است. من نمیخواهم قیاس کنم و این توجیه شود، ولی برای اینکه روشن شود، مثلاً شما ترکیه را نگاه کنید؛ با دو تا اعلام امریکا یکباره وضعیت ارز آن دچار آشفتگی شدید شد و به شدت لیر ترکیه افت پیدا کرد.
بالاخره این مسائل وجود دارد. دولت تمام تدابیر خود را بکار گرفته بود، قبل از این که این اتفاقات شود، یعنی پیشبینیهای لازم را کرده بود. برخی دستگاهها جلوتر و جدیتر و برخی دستگاهها کمتر، تا بتواند در مواجه با چنین اتفاقی درست عمل کنند. چون اگر به یاد داشته باشید آقای ترامپ مدام اعلام میکرد که من میخواهم از برجام خارج شوم. بنابراین این پیشبینی شده بود که اگر بخواهد خارج شود ما یک اقداماتی را از قبل صورت داده باشیم؛ مثلاً ارز مسافرتی، شاید در آن زمان تفکر این بود که مردم را دچار شوک نکنیم، یعنی قبل از اینکه اقدام عملی و واقعی در جامعه اتفاق افتاده باشد، خودمان دست به این کار ندهیم و شوک وارد نکنیم که مردم فکر کنند اتفاق بززگی قرار است رخ دهد.
درست است، ولی همانطور که خودتان در نامه نوشتید زمینه برای سواستفاده برخیها باز میکرد.
بله. در ادامه من این خواهش را از دولت محترم کردم که این را درست و اصلاح و هدفمند کنیم، اما خب برخی از دوستان میگفتند یکباره فشار تقاضایی را روی بازار میبرد و موجب افزایش مجدد قیمت میشود. منظورم این است که مردم این را بدانند؛ این گرفتاریها و دغدغههایی است که وجود دارد.
برخی میگویند چرا این را قطع نمیکنید؛ خیلی از دوستان این نظر را داشتند که یکباره یک تقاضای بزرگی را به بازاری منتقل میکنیم که الان رو به افزایش است و در حال تلاطم است و ما تلاطم دیگری به آن اضافه میکنیم.
فکر میکنید بالاخره این شرایطی که پشت سر گذاشتیم قابل مدیریت بهتر بود؟
حتما برای هر شرایطی به نظر من شرایط بهتر از آن وجود دارد؛ ما نمیتوانیم بگوییم...
یعنی به عنوان یک تحربه میتوان ثبت کرد که پس فردا دولت دیگر و افراد دیگری که کار را به دست میگیرند، از این تجربه استفاده کنند و همین مسیر را طی نکنند؟
حتماً همین طور است؛ خیلی از اعضای دولت کسانی هستند که در دورههای قبل بودهاند و تجربه داشتهاند و خود بنده هم در سمتهای مختلف اجرایی بودم و تجربههایی هم وجود داشت ولی هر زمانی شرایط خاص خودش را دارد و شرایط جدیدی است که متناسب با آن باید تصمیم گرفته شود، اما همه اینها حتماً تجربههایی است که باید در آینده از آنها استفاده کرد و حتماً باید به دولتهای قبل منتقل شود.
اینکه این فشار سنگین تحریم را کشور میتواند تحمل کند... عرض کردم ترکیه را ببینید، ظرف چند روز همه چیز به هم ریخت. در حالی که فقط یک توئیت بود که ترامپ کرد و این اتفاقات رخ داد.
به تحریم نرسیده بود.
دقیقا. یک توئیتی کرد و همه بازار را بهم ریخت.
فقط دو مقام ترکیه را تحریم کرد.
بله، دو مقام را تحریم کرد. اما این ملت سالهاست که در زیر فشار تحریم هستند، از ابتدای انقلاب تاکنون تحریم هستیم و برخی مواقع هم این تحریم شدت یافته است، وقتی در این تحریمها توانستیم دوام بیاوریم بخاطر استفاده از همین تجربهها بوده است. انصافاً به نظر میآید تجربه بزرگی دارد، البته که ملت ایران ملت بزرگی هستند و انشالله این تجربه، این بار حتماً تجربه جدیدی است که برای آینده قابل استفاده است.
انشالله با سربلندی طی خواهیم کرد.
انشاالله.
اما آقای رئیسجمهور یک جملهای در جلسهای داشتند که من خودم خوشم آمد که ما این را بالاخره طی میکنیم و این را میگذرانیم، ولی مهم این است که طوری حرکت کنیم که هزینه و سختی را برای مردم کمتر کنیم. مردم هم وقتی ببینند مسئولین به نوعی مثل خودشان زندگی میکنند، سختیها را تحمل میکنند، ولی اگر قدری ببینند که مسئولین فاصله میگیرند و توجه نمیکنند قطعاً مردم دلگیر میشوند یا سرخورده میشوند. من تنها دولت را نمیگویم، منظور همه مسئولین هستند. فکر میکنید ارتباط را با مردم نباید بیشتر از الان کنیم؟
حتماً همینطور است. این باور قلبی من است نه اینکه در کلام الان بیان کنم. من اعتقاد دارم مردم ما بسیار بزرگوار و بزرگی هستند، من بالاتر از این را بیان کنم؛ مردم وقتی ببینند مسئولین و مدیران در هر بخشی تلاش میکنند و تلاش زیادی دارند، حتی اگر به نتیجه و هدف نرسند، راضی هستند. به نظر میرسد نمونه خوب آن اخیراً تیم ملی کشور بود که یک بازی را باخته بودیم اما مردم داشتند جشن میگرفتند و تشکر میکردند.
همان صحبتی که حضرت آقا در دیدار با دولت بیان کردند.
دقیقاً همین طور است. مقام معظم رهبری در دیدار با دولت همین جمله را تاکید کردند و من اعتقاد دارم فرمایش کامل درستی است.
این نمود هم دارد. در خود دولت افرادی را دارید که قدری فعالتر هستند این دیده میشود. ارتباط با مردم و جنب و جوشی که دارند برای مردم حالت آرامشی به وجود میآورد، ولی آنها که سکون بیشتری دارند قدری احساس نگرانی ایجاد میکنند، که طرف بیخیال است یا حال کار کردن ندارد. این را باید به نظر من کسانی که قدری نشستهاند الگو بگیرند از کسانی که حرکت بیشتری دارند.
حضرت آقا هم در دیدار با دولت تاکید کردند که دولتیها ... حتی شنیدهام آقا در آخر هم تاکید کردند کسانی که نمیتوانند همراه رئیسجمهور باشند لزومی نیست بایستند و کار کنند.
عرض کردم همه جا باید این گونه باشد. من خاطرهای بیان کنم؛ من هفته گذشته در روز جمعه فرصتی شد که دختر کوچکم را همراه خانواده به یکی از پارکها ببرم. در یک پارکی دیدم دو سه جوان دور هم هستند و یک کارهای نمایشی داشتند؛ یعنی به صورت غیررسمی در پارک کار میکردند و مردم به آنها پرداختهایی میکردند و این گونه اموراتشان میگذرانند.
من دیدم بنری زده بود که آقای رئیسجمهور ما را حمایت کنید. درگیر این بنر شدم و گفتم جلو بروم یا نروم. بروم جلو نگران بودم احساس کنند من آمدهام خودم را نشان دهم، با خانمم مشورت کردم و گفتم احساس میکنم اگر بروم جلو... خدا میداند به هیچ چیزی فکر نکردم مگر اینکه چهره نظام مثبت دیده شود.
مشکل این گروه این بود که جایی برای اجرا میخواست و میگفت همینجا غیرمجاز کار میکنم و اذیت میکنند و بساطم را جمع میکنند. ما هم خیلی جایی برای اینچنین کاری نداشتیم، اما گفتم جلو رفتم و باید یک کاری کنم. همانجا به مدیر مجموعه سعدآباد زنگ زدم. به او گفتم شماره ایشان است و همین الان تماس میگیرید که واکنش آنی ما را ببیند. همین الان زنگ بزنید و میدانم در سعدآباد این کار مورد اعتراض مردم قرار میگیرد، چون آنجا را فاخر میدانند و در موزهها مرسوم نیست اینطور اقدام شود، اما گفتم حتماً این کار را انجام دهید که این حس منتقل شود که مسئولین نظام این میزان با فاصله نیستند به خدا؛ در بین مردم هستند.
شما فامیل آقای رئیسجمهور هستید؟
من فکر کنم از روز اول دولت که شروع کردیم یکی از چیزهایی که برای من ایجاد کردند همین حاشیه اول بود. باور کنید چقدر این حاشیهها وقت مدیران را میبرد. یکی از مشکلات کشور حاشیهها است. نمیتوان گفت چند درصد، ولی گاهی مواقع تا ۵۰ درصد انرژی ما صرف حاشیهها میشود.
از دولت یازدهم تاکنون فکر کنم بیش از ۵ سال گذشته است، ۵ سال است من میگویم که خدا شاهد هست من هیچ نسبتی با آقای رئیسجمهور ندارم.
میگویند خواهرزاده رئیسجمهور هستید.
هیچ نسبتی نداریم، خواهرزاده پیشکش بماند.
دیدم که تکذیبیه هم دادید؛
من رسماً اعلام کردم، تکذبیه دادم، جاهای مختلف گفتم. البته الان فکر کنم همه باور کرده اند، اما این حاشیه ایجاد شد.
عکسالعمل آقای رئیسجمهور به این قضیه چه بود؟
ایشان بنده خدا چه بگویند. من باید تکذیب میکردم که کردم.
الان چه اوضاعی در گردشگری و میراث فرهنگی ما وجود دارد؟ با توجه به اینکه اتفاقات دلاری رخ داده است و قدری ارزش پول ملی ما تکان خورده و کاهش داشته است، برخی معتقدند از این سمت قابل جبران است که میتوانیم گردشگران بیشتری را جذب کنیم و بتوانیم از این سمت درآمدزایی کنیم، ولی خیلی تکانی در این زمینه شاهد نیستیم.
حداقل در آمارهایی که ارائه میشود به خصوص در کشورهایی که میتوانند بیایند و گردشگری ما را رونق دهند که اروپاییها بیشتر هستند، ظاهراً خود سازمان میراث فرهنگی هم اعلام کرده ۳۰-۲۰ درصد کاهش داشته است.
نه، ما افزایش اعلام کردیم؛ ۳۸ درصد افزایش داشته ایم.
به طور کلی افزایش داشته اید یا در خصوص اروپاییها بوده؟
درباره اروپاییها بیش از ۲۰ درصد کاهش داشته ایم. زمانی که من وارد میراث فرهنگی شدم یعنی مرداد سال گذشته، ۳ درصد کاهش گردشگر ورودی داشتیم، اما خوشبختانه با تلاش همکاران در پایان سال، ما ۴ درصد افزایش را تجربه کردیم. الان که خدمت شما هستم در این ۴ ماه ۳۸ درصد رشد گردشگر ورودی به کشور را داریم.
بیشترینها با کدام کشورها است؟
آن چه در خاطرم هست عراق، آذربایجان، ترکیه، ارمنستان، حتی عربستان است که بعد از واقعه سفارت عربستان کاهش شدیدی داشت؛ خوشبختانه امار عربستان خوب بالا آمده است. کشورهای منطقهای عمدتاً رشد داشتند. کشورهای اروپایی کاهش داشتیم. از ابتدای امسال ...
علتش چه بوده است؟
علتش هراسی است که ایجاد میکنند؛ دقیقاً همین است وگرنه اتفاق خاصی نیفتاده است. بعد از امضای آقای ترامپ جالب است که کنسل نکرده اند؛ این طور که تورگردانان به من گزارش میدهند میگویند صبر کنید ببینیم چه میشود.
آنها الان فکر میکنند آشفته بازار در ایران ایجاد شده است و به همین دلیل اعتقاد دارم قدری که بگذرد به نقطه تعادلی بازمیگردد. بنابراین قدری باید زمان بگذرد و متوجه شوند اتفاقاتی که ترامپ از آن دم میزند و امریکا از آن صحبت میکند، اقتصادی است و بحث امنیتی نداریم؛ امنیت کشور برقرار است و ببینید امنیت موضوع مهمی است که بابت آن باید هر روز شکرگذار بود.
صنایع دستی هم رشد خوبی داشته است. تا پایان اردیبهشت ماه گمرک به ما آمار داد ۳۲ میلیون دلار صادرات داشته ایم که ۱۶ درصد رشد را نشان میدهد که امیدواریم همین روند را ادامه بدهیم. در حوزه میراث فرهنگی هم از مشارکت مردم بیشتر بهره میگیریم، چون کشور ما پهناور و تاریخی است.
این را میدانیم که کشوری تاریخی است و مردم هم این مسئله را میدانند اما فکر نمیکردیم هر شهری برویم، چیزهای عجیب و غریب چند هزار ساله در آن وجود داشته باشد؛ این را واقعاً من نمیدانستم. همه فکر میکنیم مثلا شیراز، اصفهان و غیره تاریخی است؛ اینچنین نیست. همه شهرهای ما موضوع جدی تاریخی دارند.
روی این مسئله به خوبی کار نکردهای ۰؛ یعنی در معرفیها خوب کار نکردهایم.
دقیقاً؛ بنابراین تلاش کرده ایم اینها را به خود مردم واگذار کنیم؛ اماکن زیر سطح یک را به خود مردم واگذار میکنیم، سطح یک مثل فلکالافلاک، تخت جمشید و نمونههای اینچنینی است. زیر سطح یک را به مردم واگذار میکنیم و خود مردم سرمایهگذاری و ترمیم و مرمت میکنند و از دل اینها کسب و کار درمیآورند، از آن درآمد و اشتغال ایجاد میشود. اتفاق بسیار خوبی است.
یعنی تازه شروع شده است؟
شروع شده بود و ما به آن سرعت میدهیم.
در این یک سال چقدر در این زمینه اشتغال ایجاد شده است؟
اگر بخواهم تعداد پروژهها را بیان کنم، مثلاً در ۴ سال دولت یازدهم ما یک مجموعهای به نام صندوق احیا و مرمت بناهای تاریخی داریم که ۴۳ پروژه واگذار کرده بود و ده مورد به بهرهبرداری رسید. ما در یک سال گذشته ۳۷ مورد واگذار کردیم و ۱۰ مورد را بهرهبرداری کردیم.
۸ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان صندوق توسعه ملی منابع در اختیار میگذارد که ما در بخش صنایع دستی و گردشگری و میراث فرهنگی بتوانیم پروژهها را جلو ببریم و ایجاد اشتغال کنیم.
موردی که الان اشاره کردید که درباره اروپاییها به دلیل نگرانیهایی که ایجاد میکنند، کاهش گردشگر داشته ایم، نقش سفارتخانههای ما در این کشورها چطور است؟ چقدر با شما همراه هستند در معرفی کار و اینکه آرامش ایجاد کنند و تورها را تقویت کنند؟ به نوعی همین درآمدی برای کشور است.
وزارت امور خارجه خوشبختانه در سالهای اخیر اقدامات خوبی را شروع کرده است. همه سفرا را من دیدهام، حالا چه اینجا بودم و چه زمانی که کیش بودم. دیدم که برای سفرا موضوع گردشگری جزو موضوعات آنها شده است؛ قبلاً شاید خیلی این چنین نبود.
مثلاً الکترونیکی کردن ویزا یک موضوع جدی بوده که قبلاً گردشگران از این گله داشتند و میگفتند دریافت ویزای ایران طولانی مدت است و سختگیری وجود دارد اما برای معرفی باید تلاش بیشتری شود.
یکسری از رایزنهای فرهنگی و کسانی که در سفارت فعالیت میکنند، یک انتقادی دارند. البته دوستان شما هم انتقاداتی به آنها دارند که خیلی فعال نیستند و انتقاد آنها این است که محصولی که باید به ما بدهند اعم از تصویر و بروشورهای لازم را نمیدهند تا کار تبلیغی را انجام دهیم. واقعاً همینطور است؟
فرمایش شما دو طرفه درست است، یعنی هم فعالیت آنها در این حوزه کم بوده و هم فعالیت ما کم بوده است. بودجه تبلیغاتی ما در سال گذشته بسیار بسیار اندک بود، یعنی حتی صرف تبلیغات تلویزیونی داخل هم نمیشد؛ تا این اندازه نحیف بود. خیلی تبلیغات را به چشم سرمایهگذاری نمیبینیم و فکر میکنیم هزینه است.
امسال افزایش خوبی داشته، اگرچه برای تبلیغات خارجی عدد خوبی نیست اما افزایش خوبی را سازمان برنامه و بودجه داد و همین توضیحات را برایشان دادیم، اقداماتی را شروع کرده ایم و انشاالله این اقدامات سرآغاز معرفی بیشتر و تبلیغات کشور در خارج از کشور باشد.
به طور مثال، ما و ترکیه به طور همزمان و حتی ما زودتر «چین» را هدفگذاری کردیم؛ چین ۱۲۱ میلیون نفر گردشگر خروجی دارد. ما این همه ارتباطات سیاسی و اقتصادی بالا با چین داریم اما چین جزو کشورهایی نیست که توریست زیادی به کشور ما بفرستد؛ ما «ویزیت ایران» و «دات آی آر» را سال گذشته راهاندازی کردیم.
این پورتال جامع گردشگری کشور است. در یک فاصله کوتاهی همه همکاران ما تلاش کردند تا این را به قبل از عید برسانند تا در عید اثرات این را ببینیم. خوشبختانه انجام شد و عدد چند میلیونی بازدیدکننده پیدا کرد. مثلاً چهارمحال بختیاری ۲۰۴ درصد امسال رشد گردشگر داشت. توزیع یکنواختتر خیلی خوب انجام شد.
برخی هم به این اطلاعرسانی انتقاد دارند که جانماییها درست نیست و قدری ضعف دارد و جاهایی که مشخص کرده دقیق نیست.
انتقاد بیشتر بر روی پایگاه اطلاعرسانی ما است؛ این پورتال جامع گردشگری است. به نظرم گرافیک قشنگی دارد، اگرچه ما الان روی مقاصد گردشگری، روستاهای هدف گردشگری و بومگردیها استان به استان را گذاشته ایم. اگر هدف شما رفتن به اردبیل باشد به عنوان مثال داخل بخش اردبیل میروید و تمام جاذبههای تاریخی و گردشگری را بارگزاری شده که با تصاویر زیبایی است و اخیراً صنایع دستی هم به آن اضافه شده است.
البته این جا دارد ارتقاء زیادی یابد؛ زبان های خارجی مختلف باید روی این سوار شود. انشاالله به زودی این را به بخش غیردولتی واگذار کنیم که آنها حتماً دقیقتر و خلاقتر خواهند بود، انشاالله این پورتال بسیار خوبی برای معرفی جاذبهها باشد.
من به یاد برنامه فصل قبل خودمان افتادم که دکتر ستاری آمده بودند و خیلی امیدوارانه درباره استارتآپها گفتند که میتواند اقتصاد ما را متحول کند. فکر میکنم در حوزه گردشگری هم چنین ظرفیتی اگر کمتر نباشد بیشتر هم نیست.
همینطور است. در صنایع دستی سال گذشته طرحی به نام تجاریسازی استارت زدیم که آن شامل برند کردن صنایع دستی هست. ما نباید صنایع دستی خود را فلهای بفروشیم، اینها آثار فاخری است. در آن، طراحی مبتنی بر سلیقه مشتری، بحث تبلیغات و بستهبندی را قرار دادهایم؛ در آن مارکتینگ وجود دارد.
یکی از موضوعات این است که صنایع دستی ما از فضای مجازی برای فروش خود استفاده میکند و این را کمک میکنیم که گسترش یابد.
از صنایع دستی خیلی بهتر از این میتوان استفاده کرد که نمیکنیم.
وضع تولید صنایع دستی، الحمدالله خوب است. ۲۸۱ میلیون دلار از مبادی گمرکی صادرات داشتهایم. ۵ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر گردشگر ورودی داشتهایم که اگر متوسط ۵۰ دلار خرید کرده باشند که حتماً خیلی بیشتر از این هست، ۲۵۰ میلیون دلار هم چمدانی صادرات انجام شده است، یعنی بیش از ۵۰۰ میلیون دلار خوشبختانه صادرات صنایع دستی کشور است.
ولی این جا دارد تا دو میلیارد دلار افزایش یابد که همه تلاش خود را میکنیم که این روند رو به رشد ...
یعنی با یک برنامهریزی خیلی خوب، همین چیزی که حضرت آقا تاکید دارند که نقدینگی که میتواند تهدید باشد را به فرصت تبدیل کنیم، همین را میتوان به این عرصه صنایع دستی و گردشگری وارد کنیم.
همینطور است. اگر این فضاها را جدی بگیریم، یعنی این میزان که به موضوع صنعت و کشاورزی پرداخته ایم، هم مسئولین کشور و هم بحثهای رسانه ای و هم مردم، اگر همین اهمیت را به حوزه گردشگری بمعنی عام آن که صنایع دستی و میراث فرهنگی را هم شامل میشود قرار دهیم، شک نکنید ما شاهد رشد فزاینده خواهیم بود.
و جالب است که در بخش صنایع دستی ۷۰ درصد فعالان خانمها هستند؛ بخش عمده خانمهای سرپست خانوار هستند. من همیشه میگویم ما چند ماموریت انجام میدهیم؛ یکی ماموریت اقتصادی است، ماموریت اجتماعی هم داریم، مثلاً فکر میکنم موفقترین دستگاهی بودهایم که جلوی مهاجرت روستا به شهر را گرفتیم و معکوس کردیم؛ این بومگردیهای ما خیلیها جوانان شهر هستند که ریشههای روستایی دارند و به روستاها بازمیگردند، خانههای آبا و اجدادی خودشان را به اقامتگاه تبدیل میکنند. بالغ بر ده هزار میلیارد تومان گردش اقتصادی ایجاد میکند، اقتصادی است که در ایام عید ایجاد میشود، شادی و نشاط فراوان است. همه بخشهای اقتصادی کشور را به تحرک وادار میکند و یکی از مزیتهای گردشگری همین است. مستقیم شاید کاری نکند، ولی همه بخشها را درگیر میکند. صنعت هواپیمایی ما میفروشد، صنعت ریلی و زمینی ما میفروشد، صنعت دریایی و کشاورزی میفروشد.
الان این در شرایطی است که قبول کنید که ضعف زیاد داریم. مثلاً گردشگر ما میخواهد به کیش یا قشم برود؛ میبیند هزینههایی که برای سه روز برای هتل و هواپیما و غیره میکند، خیلی بیشتر از ۴ روزی است که به ترکیه میرود و این لطمه میزند.
همینطور است.
باید فکری به حال این کرد.
ما تلاش کرده ایم بستههای ارزان قیمت را تولید کنیم. عرض کردم که ابزارهای مستقیم ما خیلی کم است؛ ما باید خواهش کنیم دستگاههای دیگر همکاری کنند. بنابراین آن چه در اختیار ما بوده در حوزه زنجیره گردشگری خوشبختانه اتفاق افتاده است، ولی مثلا ناوگان حمل و نقل باید طوری قیمت را تحت کنترل قرار دهد که هزینهها را زیاد نکند.
الان این بلیط هواپیما چه شد؟ تعزیرات هم گفت ما برخورد میکنیم ولی ظاهراً قیمت را افزایش دادند.
انشاالله دوستان تلاش کنند قیمتها به حالت سابق برگردد و ...
الان وزارت راه به نوعی رها کرده یا نظارت میکند؟
حتماً پیگیریها را انجام میدهند که این قیمت به حالت عادی برگردد.
الان دستوری در دولت صادر شده که این کار انجام شود؟
بله؛ حتما. من خدمت دکتر جهانگیری مکاتبهای داشتم و ایشان دستورات لازم را داد و خود وزیر راه و شهرسازی هم این نگرانی را دارد. انشاالله تعقیب میکنند که این اتفاق بیفتد. این مسئله افزایش قیمت، مسئلهای نیست که دولت موافق آن باشد اما در بازار این اتفاق رخ داده است.
خب باید نظارت شود. وزارت راه و شهرسازی باید یک نظارتی کند. مگر میشود موافق نباشد و کل بازار را رها کند؟
بله، تلاش میکنند؛ برخی مواقع چندوجهی است. شاید دوستانی که در ناوگان هوایی تلاش میکنند و فعالیت دارند، قبلا ارز ۴۲۰۰ تومانی میگرفتند و الان ارز آنها بازار دوم شده و آن ها هم حرفهای اینچنینی درباره افزایش هزینهها دارند.
آقای مونسان چه سالی ازدواج کردید؟
من سال ۷۹ ازدواج کردم.
چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
به خانواده ما معرفی شدند.
سنتی بود.
بله. کاملاً سنتی بود؛ دیداری دو خانواده با هم داشتند و اینطور جلو رفت.
حاج خانم خانهدار یا شاغل هستند؟
شاغل هستند.
در چه زمینهای کار میکنند؟
ایشان مهندس کامپیوتر هستند.
ایشان در صحبتهایشان گفته بودند که بعد از ازدواج شما کار را اولویت قرار میدهید و قرار بود جایی بروید و نرفتید و دنبال کار رفتید.
من وقتی داشتم به برنامه میآمدم پیامکی به همشیره دادم که سال تولد من چه سالی است که اگر سوال کردند بتوانم پاسخ دهم. (میخندد). ایشان گفتند من باید به شما بگویم سال تولد شما چه سالی است؟ امیدوارم خانم من نشنوند. بالاخره آن زمانی که ازدواج کردم در پارس جنوبی کار میکردم. همان زمان ازدواج کردیم و مدیران به من گفتند ما فردا میرویم و خود دانید. من معنی را این طور متوجه شدم که شما هم بیایید؛ بنابراین فردا بلیط را گرفتیم و رفتیم.
فردای عروسی؟
بله. برای خانمم قدری سخت بود. متعجب شد از این مدل، ولی تمام این مدت اینطور بود و فکر میکنم عادت کردهاند.
چند فرزند دارید؟
یک دختر دارم.
چند ساله هستند؟
۸ سال.
مهریه چقدر بود؟
مهریه را باور کنید به یاد ندارم، ولی حتماً زیر ۲۰۰ سکه است.
در این مدت چقدر از مشاورههای خانم استفاده میکنید؟ با این سمتی که جدیداً میخواستند به شما بدهند موافق بودند؟
من شاید این را بگویم تعارف عمومی باشد که همه میکنند، ولی خانم من از روز اول با هیچ سمتی موافق نبودند.
اکثر خانمها همینجور هستند.
به شدت به آرامش خانواده اعتقاد دارند و من واقعاً احساس میکنم نه تنها بدهکار هستم بلکه به خانواده ظلم زیاد کردم. از همان اتفاقی که از فردای آن روز به منطقه رفتم و ۲۰ روز میماندیم و بعد میآمدیم. تا امروز ایشان هر سمتی بالاتری میشنود میگویند وای مصیبت ما بیشتر شد. یعنی این گرفتاری وجود دارد. خیلی کنار خانواده نبودم، سالهای زیادی در مناطق جنوب کار کردم.
دو خصوصیت ویژهای خانم من دارد که یکی صبر بسیار زیادی است که دارد، انصافاً صبر زیادی دارند. هیچگاه فراموش نمیکنم که من را اذیت کرده باشد. احساس میکردم از این شرایط ناراضی است ولی اذیت نکرده است. دوم اینکه توکل بسیار زیادی دارند. یعنی اگر بگوییم آن چه من را کمک کرده، حتماً شرایطی بوده که مشکلی برای من ایجاد شده و شرایط بدی برای درست شده و به خانه رفتم و احساس کرده مشکلی وجود دارد، همیشه میگویند «میگذرد».
آخرین فیلمی که دیدید چه بود؟
خوشبختانه ایام دهه فجر و جشنواره فیلم فجر بود؛ فکر کنم پلاسکو را دیدم. اسم فیلم را به یاد ندارم.
«چهارراه استانبول» بود.
بله؛ در شرکت توسعه فضای فرهنگی هم بودیم یکی از کارهای ما ساخت سینما بود، بنابراین علاقهمندی به حوزه سینمایی و آشنایی خوبی به ساختمان و تجهیزات دارم، اما فرصت این که فیلم ببینیم خیلی کمتر است.
بازیگر محبوب شما کیست؟
فکر میکنم پرویز پرستویی و مرحوم آقای انتظامی باشد. آقای انتظامی را به یاد دارم که در شرکت توسعه مراجعهای به ما داشت و پیشنهاد داد که خانه خودشان را در قیطریه تبدیل به موزه کنیم؛ چقدر خوشحالم که این اتفاق افتاد. خانه ایشان را در قیطریه تملک کردیم و تدیل به موزه کردیم. در حیاط خانه که جای محدودی بود، یک بلکباکس تئاتر درست کردیم و الان محل اجرای نمایشهای تئاتر هم هست.
موزه خوبی درست شد و این باعث خوشحالی بود. به یاد دارم آن زمان کسالت هم داشتند و تاکید میکردند میخواهم تا زمانی که زنده هستم این را ببینم.
ورزشی و پرسپولیسی هستید.
بله.
هنوز عضو هیات مدیره هستید؟
نخیر؛ یک مدت کوتاه بودم.
از بچگی هم پرسپولیسی بودید؟
تا به یاد دارم همینطور بود.
اشاره داشتید که کار تخصصی را از پارس جنوبی شروع کردید؛ جایی که الان یک نقطه قوت شده و آن زمان به آن صورت نبود.
کار را خیر. کار را من در سال ۷۲ تقریباً شروع کردم. پارس جنوبی مربوط به سال ۷۹ میشود.
از کجا شروع کردید؟
من ابتدا در بخش خصوصی بودم. در توسعه اسکله شهید رجائی بودم؛ اینکه میگویم سالها در جنوب کار میکردم یک مقطعی در بند شهید رجائی بودم. ابتدا آنجا فعال بودم. بعد اتفاقی ما را به کار دولتی کشاند.
چه اتفاقی بود؟
من در پارس جنوبی در دو مقطع بودم. یک مقطع دولتی بود و دوباره از آن جدا شدم و مقطع دوم که مرحوم آقای منصور ترکان مدیرعامل شرکت «مانا» شده بود و از من درخواست کرد که با توجه به اینکه تجربه در پارس جنوبی داری، ما در مناقصهای میخواهیم شرکت کنیم.
برادر آقای ترکان بودند.
بله. گفتند در قیمت دادن به ما کمک کنید. آن زمان من در بخش خصوصی کار میکردم. به آنجا رفتیم و در قیمت دادن کمک کردیم و بعد در مناقصه برنده شدیم. بعد گفتند باشید تا شروع کنیم، بعد شروع کردیم. بعد گفتند باشید تا کمی جلو برود. همینطور گذشت تا چند ماهی من آنجا درگیر بودم. در نهایت گفتند آنجا را رها کن، بخش خصوصی چیه!؟ بخش دولتی، خدمت است و برکتش بیشتر است و با این حرفها ما را نگه داشت و همان پروژهای که در مناقصهاش کمک کردم و برنده شدیم مسئولیتش را به من دادند و من دوباره به پارس جنوبی برگشتم و آنجا از بخش غیردولتی جدا شدم و دولتی شدم و ادامه کار دادیم.
در حاشیه هم فعالیت نکردید.
خیر. معمولاً جایی میروم تمام وقت در اختیار همان بخش قرار میگیرم.
برخی از دولتیها هستند که قبلاً در بخش خصوصی بودند و در کنار کار دولتی، کار خصوصی خود را ادامه دادند.
شاید؛ ولی من این طور نیستم.
این کار خوبی است؟ قانونمند است؟
به نظر من اگر اینطور نباشد بهتر است. شاید خلاف قانون نباشد، اگر در همان محیط کار نکنید. اما اگر اینچنین نباشد بهتر است. خیال آدم راحتتر است و مردم هم نگاه مطمئنتری به آدم دارند و اگر اینطور نباشد بهتر است.
بعد از پارس جنوبی شهرداری رفتید؟
بعد از پارس جنوبی در مقطعی به بنیاد رفتم و از بنیاد مستضعفان به پارس جنوبی آمدم و دوباره وقتی ماموریت پارس جنوبی تمام شد، به بنیاد برگشتم و مدیر عامل شرکت آتیهساز شدم و بعد از آن به شهرداری تهران رفتم؛ در مقطعی مدیر عامل سازمان مهندسی و عمران شدم.
زمان آقای قالیباف بود؟
بله.
چطور آقای قالیباف شما را دعوت کردند؟
آن زمان معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران دعوت کرد و نشستی با آقای دکتر قالیباف داشتیم. آتیه ساز هم مجموعه شناخته شدهای در حوزه ساخت و ساز بودیم. هر کسی آنجا باشد علیالقاعده موضوعات شهری و شهرداری را باید بداند و کار عمرانی هم یکی از ویژگیهای ذاتیاش باید باشد. بنابراین به شهرداری تهران خدمت ایشان رفتم و مدیرعامل سازمان مهندسی و عمران شهر تهران شدم.
یک مقطعی از اینجا جدا شدم و مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شدم. بعد از آن، به کیش رفتم و از کیش هم الان خدمت شما هستیم.
زمان آقای قالیباف ارتباط خاصی باعث شد ایشان شما را انتخاب کند یا سوابق شما بود؟
خوشبختانه من به یاد ندارم جایی را با توصیه رفته باشم. خداوند این عنایت را به من داشته است که فکر نمیکنم از جایی جدا شده باشم و فاصله افتاده باشم. از بنیاد صحبت شد، اجازه دهید از آقای فروزنده هم نام ببرم که خیلی از ایشان مطلب یاد گرفتم.
آقای فروزنده الان کجا هستند؟
مشاور آقای رئیسجمهور هستند.
قرار نیست سمت جدیدی داشته باشند چون قبلاً صحبتهایی بود.
خبر ندارم اما واقعاً از مدیران پرظرفیت ما هستند. حسابکشی شدیدی آقای فروزنده داشتند؛ حسابکشی خیلی شدیدی داشتند.
مدیریت کیش به خاطر ارتباط با آقای ترکان بود؟ ایشان به شما پیشنهاد دادند؟
بله. من سربازی را به صنایع دفاع رفتم؛ در صنایع دفاع خیلی پرتلاش بودیم، به نحوی که در پروژههای عمرانی نقشهای جدی ایفا کردیم و شروعش هم از اینجا بود که یک روز من را مدیر پشتیبانی صنایع دفاع خواستند و گفت...
زمان وزارت دفاع آقای ترکان بود.
بله. من را خواستند و گفتند در «اوشان» منطقه آهار اردوگاهی صنایع دفاع دارد که سیلی آمده و شنیدیم پل آسیب دیده و شما به عنوان کارشناس فنی گزارش تهیه کنید. من رفتم و دیدم این پل پایهای وسط رودخانه داشت و درختی به این پایه گیر کرده بود و در نهایت عرشه پل شکسته بود و به پائین افتاده بود، حدود یک و نیم متر عرشه پائین رفته بود.
پل هم قدیمی بود، من دیدم این نمیارزد که ترمیم شود. یک گزارش نوشتم که این پل چنین شده و ارزش ترمیم به نظر من ندارد. بهتر است پل جدیدی بسازیم و پایه وسط را هم حذف کنیم و هر سیلی هم بیاید از زیر عبور میکند و این پل ماندگار میشود. ذیل این گزارش نوشتند که خود ایشان انجام دهد، بالاخره این را گردن ما انداختند.
ما کار طراحی را شروع کردیم، کار طراحی را انجام دادیم، عرشه را از تیرورق انجام دادیم و دال بتونی بود. تیرورق جزو یکی از موضوعات لیسانس من بود و روی این مسلط بودم. این طراحی را انجام دادیم، طراحی که تمام شد گفتیم به مناقصه بگذاریم. گفتند چقدر میشود؟ گفتیم حدوداً این قدر میلیارد تومان هزینه دارد. گفتند این همه امکانات داریم، مناقصه معنی ندارد، خودتان بیایید انجام دهید.
گفتیم پل ساختن روی رودخانه و جایی که انحراف آب ندارد و دو طرف آن فضای شهری است، کار ما نیست و تجربه این را نداریم. گفتند انجام دهید تجربه کسب کنید. کار را شروع کردیم. باور کنید با فکر خودمان، فکر میکردیم برای این آب چه کنیم؟ فونداسیون را میخواهیم اجرا کنیم این آب را باید چه کنیم؟ الان نمیخواهم وارد روشهای فنی این شوم. همه روشهایی که انجام دادیم الان با ۲۰ و خردهای سال سابقه کار در کارهای عمرانی همان کارها را انجام میدهم.
یعنی تیم جوان کنار هم شکل گرفت و همان باعث شد، من را از حالت سرباز بودن خارج کردند و دیگر لباس نمیپوشیدم. راننده به من دادند و صبح دنبال من میآمدند و من را میبردند. پل را ساختیم. بعد از آن یک ورزشگاه ساختیم. یک مجتمع دیگری را کمک کردیم و ساختیم، بالاخره برجسته شدیم. به مدیران قسمتها هر از گاهی پاداش میدادند؛ به من هم پاداش هایی میدادند. نهایتاً وقتی سربازی من تمام میشد یک گردش کاری کردند که من را جذب کنند. از آنجا ارتباطات من شکل گرفت و روند ما ادامه یافت.
در کیش هنوز حرف و حدیثهایی وجود دارد، در مورد زمینهایی که سوءاستفاده شده است. بخشی هم در زمان شما حرف و حدیثها اوج گرفت، تکلیف اینها به کجا رسیده است؟
خوشبختانه در زمان ما هیچ حرف و حدیثی نداشتیم و همه چیز را بر مدار قانونی حرکت کردیم. در کیش چون محیط کوچک است شایعه زیاد است و زود هم انتشار مییابد. قبلیهای ما را قدری گرفتار کرد، اما خیلی از اینها غلو شده است.
بله، خب واگذاری انجام شده و طرف نساخته است. شاید باید اقدام میکرد و نکرد. من در دوره خودم شروع به اقدام کردم. بالغ بر ۷ هزار میلیارد تومان زمین را پس گرفتم بدون اینکه هیچ گونه تهدیدی برای سرمایهگذاری ایجاد کرده باشم؛ یعنی اگر اگر کسی کار میکرد و تاخیر داشت و کند بود، سراغ او نمیرفتیم.
۷ هزار میلیارد تومان واگذار شده بدون اینکه پول گرفته شود؟
نه. پولهایش گرفته شده بود و مشکل این بود که طرف نساخته بود. قراردادی که ما واگذار میکنیم، قرارداد واگذاری است نه فروش. میگفتیم واگذار شود و بسازد و بعد سند صادر میکردیم. بنابراین اجازه خرید و فروش نداشتند. اینها در پشت صحنه وکالتی به کس دیگری میفروختند، اما خوشبختانه اقدامات را شروع کردیم.
دیدیم کسانی که زمین را گرفتند و ده سال زمین همین طور افتاده است، این تهدید برای سرمایهگذاری نبود و همه میدانستند انجام نداده است و این را پس گرفتیم. گودی برداشته بود و رها کرده بود، این را پس گرفتیم.
سرمایهگذاری ما در بروکراسی اداری گیر میکند و گاهی با نگاه تنگنظرانه مواجه میشود. این جملهای است که شما بیان کردید.
بروکراسی ما زیاد و سخت است. برخی مواقع، اصلا موضوع منتفی میشود.
طرف پشیمان میشود.
بله. بروکراسی زیاد یک بخشی به خاطر این است که سعی میشود فرآیندهای دقیق شود مثلاً نظارت شود، مثلاً ...
که در نهایت هم نمیشود.
بله. برخی مواقع هم عامل فساد میشود. یعنی گاهی مواقع از این اتاق به آن اتاق و از این میز به آن میز رفتن و امضا گرفتن از افراد مختلف مشکل ایجاد میکند. برخی مواقع پلهها را زیاد مینیم یعنی مشکلات را زیاد کردیم.
این فسادهایی که به وجود امده است – در دولت قبلی و این دولت - چه گیری دارد و چقدر به اعتماد مردم لطمه میزند؟ نمیتوان جلوی اینها را گرفت؟
این یک عزم همه جانبه ملی میطلبد؛ چون همه درگیر روزمرگی هستیم و مدیران ارشد هم شدید درگیر هستند، کمتر پیش میآید ما صبر کنیم و سیستم را یک بار دیگر بازنگری و پالایش کنیم.
چقدر این مسئله است و چقدر رودربایستی است؟
باور بفرمائید من رودربایستیها را خیلی شاید خبر نداشته باشم. نمیدانم، اما خودم را اگر بگویم اینکه برگردم و سیستم را اصلاح کنم فرصت نداریم. من نگاهم به جلو بوده و سعی کرده ام از مقطعی که تحویل میگیرم به همکاران میگویم از الان به جلو را درست کنید. به عقب، وظیفه دستگاه نظارتی است. من نباید در این سیکل بیفتم که پرونده دربیاورم.
نگاه به جلو درست است اما برخی از تصمیمات هست که مشخص است فسادزا است. سر قضیه سکهها این را شاهد بودیم. تصمیم اشتباهی که به یک نفر فلان قدر سکه بفروشیم، هزار سکه میخرد و میبرد. مشخص است این فساد ایجاد میکند. چه کسانی میتوانند هزار سکه خریداری کنند؟
من فرمایش شما را قبول دارم که حتماً تصمیمات اشتباه هم جزو تصمیمات مدیران هست، اما همین موضوع سکه بعدش میگوییم مشخص است؛ قبلش اینگونه نیست.
این حرف را نگویید؛ یک دو دوتا چهار تا است. چند نفر در کشور میتوانند هزار تا سکه در جا بخرند؟
حالا شاید من نباید این جواب را بدهم.
نه شما نباید بدهید، ولی...
در تصمیمات نیستم و میترسم جواب اشتباهی بدهم، اما برداشت خودم این بود که خواستند التهاب در بازار ایجاد نشود و مردم فکر نکنند که مخزنهای کشور خالی است و ما طلا نداریم، بنابراین دولت در دادن چهار تا سکه مانده است. این را بپذیریم.
گفته شده هر گردشگر، به اندازه ۳۰ بشکه نفت است؟
بله. هر گردشگر، مثلا گردشگر سلامت تا ۲۴۰۰ الی ۲۵۰۰ دلار داریم تا گردشگر زیارتی که ۵۰۰ الی ۶۰۰ دلار است؛ بطور متوسط هر گردشگر حدود ۱۴۰۰ الی ۱۵۰۰ دلار است که هر بشکه نفت را ۵۰ دلار در نظر بگیرید، ۳۰ بشکه نفت میشود؛ این را جدی نمیگیریم.
سند جامع گردشگری چه شد؟
خوشبختانه همکاران ما در معاونت گردشگری سازمان انصافاً پرتلاش جلو بردند و الان در کمیسیونهای دولت در حال بررسی و رسیدگی است.
چه زمانی به نتیجه میرسد و چه سودی دارد؟ واقعا جامع است و میتواند اثرگذار باشد یا تنها به اسم جامع است؟
واقعا تلاش کردیم که واقعاً جامع باشد و به نظرم میرسد چیز خوبی تهیه شد و اگر نقطه ضعفی هم داشته باشد در کمیسیونهای دولت که همه دستگاهها حضور دارند، چکشکاری میشود و اگر در جاهای ضعف داشته باشد ضعفهای آن مرتفع میشود و انشاالله بعداً حتماً وقتی وارد صحن دولت میشود که این برنامه جامع شده باشد.
گفته شده متاسفانه ایران را در سایت برخی سفارتخانههای خارجی در لیست مقاصد سفر به رنگ زرد نشان میدهند. این به چه معنا است؟ رنگ زرد چیست؟
همه کشورها یک نقاطی را رنگهای سبز و زرد و قرمز دارند. رنگهای زرد و قرمز به این معناست که رفتن به آنجا ریسک دارد.
همان نکته ای که در بخش ابتدایی بیان کردید.
بله. برخی مواقع اینطور است. حالا ما در قرمز نیستیم، ولی برخی ما را در لکههای زرد قرار میدهند. گردشگران در این سایت ها نگاه میکنند که اوضاع آن کشورها چطور است، در حقیقت به نوعی «عدم توصیه» وزارت امور خارجه آن کشورها به حساب میآید.
مسئله دیگری که بعد از این تحریمهای اولیه ایجاد شده، آن فهرست هتلهای ما را از لیستهای بینالمللی حذف کرده اند و گردشگران نمیتوانند ببینند و خریداری کنند. برای این تدبیری شده است؟
یکی از بزرگترین سایتهای رزرواسیون هتل «بوکینگ دات کام» بود که بعد از تحریمهای اخیر متاسفانه رابطه خود را با ایران قطع کرد.
الان برای جایگزینش کار خاصی نمیکنید؟
سایتهای دیگر کم و بیش هستند. سایتهای دیگر برخی هتلها هستند اما این اصلیترین بود که متاسفانه اینطور شد.
یعنی قبل از برجام هم نبودیم؟ بعد از برجام اضافه شد.
بله. بعد از برجام اضافه شد و در حال رشد بود که متاسفانه دوباره متوقف کردند.
با افزایش عوارض خروجی مخالف بودید و نامه هم به آقای جهانگیری نوشتید.
من با افزایش ناگهانی و سه برابری مخالف بودم و مهمتر این بود که اگر قرار است افزایش اتفاق افتد، خوب است که این افزایش صرف توسعه گردشگری کشور شود که اینقدر نحیف است. بیشتر این را مدنظر داشتم.
اولی که نشد؛ دومی چطور؟
دومی هم خیلی نشد. خیلی کم و عدد کمی به ما اختصاص داده شد.
این کارتهای اعتباری بینالمللی هم الان در داخل برای گردشگران خارجی نمیتوان استفاده کرد. درست است؟
بله. آن موضوع بانک مرکزی است و اگر منظور ویزا کارت و مسترکارت است که آنها هم ریشه امریکایی دارند و فعال نیست.
شدنی نیست؟
آن اثراتش بیشتر از «بوکینگ دات کام» و امثال آن است، چون الان توریست در دنیا عادت ندارد با خودش حجم زیادی نقدینگی ببرد. علیالقاعده برای او دلهره ایجاد میکند، نگهداری این هم کار سختی است.
خودمان نمیتوانیم کارت اعتباری تنظیم کنیم؟ شدنی نیست؟
آنها کارتهای بینالمللی دارند. طرف حساب دارد و یک کارت بینالمللی دارد و با آن کارت در هر جای پرداختهای خود را انجام میدهد و این کارت همه جا کار میکند به ویژه در کانتر هتلها اینچنین است. فکر نکنم جایی در دنیا در کانتر هتل مسترکارت و ویزا کارت کار نکند اما وقتی میخواهند به ایران بیاییند این کار نمیکند و باید با خودش نقدینگی بسیاری بیاورند که این مشکل ایجاد میکند. ترس دارد و نگهداریش کار سختی است، بیرون بردن کار سختی است. این موضوع سختی است. داریم فکرهایی میکنیم و انشاالله بانکها با ما همکاری کنند.
مثلاً یکی از ایدههایی که به ذهن ما رسیده، این است که در مبادی ورودی و در فرودگاههای ما بانکها بیایند و یکی دو بانک هم کارهایی کردند، اتفاقا تا قبل از تحریم در حال عملیاتی شدن بود که دوباره این تحریم همه چیز را بهم ریخت. ایده این بود که ما کارتهایی را به آنها بدهیم و ریالی باشد و ارز از آنها توسط بانک گرفته شود و به آنها کارت ریالی بدهد، نیاز نباشد پول را با خود حمل کنند، در خروج هم هر چه در کارت باقی ماند تبدیل به ارز کنیم و به آنها بازگردانیم.
فکر نمیکنید قدری زیادی تخممرغهای خود را در سبد برجام گذاشتیم و لطمه خوردیم؟
چون خودم مدیر اجرایی بوده ام و اهل سیاست هم نیستم و اصلاً نگاه نمیکنم به چپ یا راست ربط دارد، انصافاً برجام یک فضای مثبت کاری برای ما ایجاد کرد. از هر بخش اجرایی بپرسید، مثلاً از صنعت هواپیمایی بپرسید، از کشتیرانی بپرسید، در کیش بعد از برجام اولین کسی بودم که هواپیما وارد کشور کردم.
هواپیمای «کیشایر» زیرمجموعه سازمان منطقه آزاد کیش است، ده تا هواپیما داشتیم، ۳ فروند فوکر و ۷ فروند بوئینگ MD داشتیم و همه اینها بالای ۳۰ سال قدمت داشتند، اندک اندک باید کنار گذاشته میشدند. نیاز داشتیم ناوگان را نو کنیم ولی این کار را نمیتوانستیم انجام دهیم.
من بعد از برجام رفتم، دو تا ایرباس ۳۲۱ بلافاصله آوردم و اقساطی هم بود. پول حداقلی دادیم و اگر اشتباه نکنم ۶ میلیون دلار پول دادیم و مابقی آن اقساطی است. هواپیما در ایران پرواز میکند و مدل آن ۲۰۰۸-۲۰۰۷ است و الان جزو بهترین هواپیماهای داخل کشور است و از محل پریدن کاسبی میکند و اقساطش را پرداخت میکند.
دو تا هم ایرباس ۳۲۰ اجارهای آوردیم. فضای بعد از برجام ۱۰۰ درصد به ناوگان ما این امکان را داد که توسعه دهیم. همین الان نگاه کنید برجام قدری آسیب دیده چقدر مشکل ایجاد کرده است.
درست است، ولی کارشناسان معتقد هستند اگر به صورت موازی کار برجامی را ادامه میدادیم و کنار آن برای اقتصاد خود برنامهریزی مجزا میکردیم این فضای آسیبی که الان دیدیم، خیلی کمتر میشد.
این فرمایش درست است و حرف کاملاً درستی است. ببینید آقای رئیسجمهور و تیم وزارت امور خارجه تلاش کردند برجامی را ایجاد کردند و هیچگاه نگفتند همه پشت برجام بایستید و اگر جلو رفت جلو بروید و اگر جلو نرفت نروید. خودم در واحدهای اجرایی خودم کارم را با شتاب انجام دادم و فضای برجام شتاب من را بیشتر کرد نه اینکه من متوقف شده باشم به خاطر بودن یا نبودن برجام! نبودن برجام هزینههای بیشتری را بر من انداخت و کندتر جلو میرفتیم.
یعنی مدیران اجرایی خود باید لحاظ میکردند.
بله. انصافاً نباید گردن رئیسجمهور بیاندازیم. اگر من کمکاری کردم و من ایستادم که برجام چه شود من کمکاری کردهام. چه زمانی آقای رئیسجمهور گفت صبر کنید من برجام را حل کنم و بعد شما کار کنید. همیشه تاکید میکند از این فضا بهره بگیرید، خیلیها از این فضا هم بهره نگرفتند.
دومین نیروی جوان کابینه چرا اینقدر زیرمجموعهاش بازنشسته دارد؟ میگویند خیلی در سازمان میراث فرهنگی بازنشسته داریم.
ما جزو آمار بالایی نیستیم. من تا حد معاونین...
میگویند خیلیها نگران این قانون جدید (قانون منع بکارگیری بازنشستگان) هستند.
اتفاقا من نگران نیستم و استقبال هم میکنم؛ جوان شدن کار بسیار خوبی است. من به این قانون کار ندارم ولی جوانگرایی خوب است. آقای رئیسجمهور هم خیلی تاکید داشت در انتصابات جوانگرایی داشته باشیم، من ترکیب قرار دادم. تا حد معاونین خودم دو تا از معاونان مشمول بازنشستگی میشوند. دو بخشی بود که احساس میکردم تجربه بیشتری و پختگی نیاز است. معاونت امور مجلس و معاونت توسعه مدیریت است. اما بخشهای عملیاتی و کارکردی جوان یا میانسال هستند. اتفاقا جزو دستگاههایی نیستیم که تغییرات زیادی به واسطه این قانون داشته باشیم.
سپاسگزارم؛ من خیلی لذت بردم و امیدوارم مردم هم لذت برده باشد.
بنده هم خیلی خوشحال شدم. از شما و از برنامه خوب شما تشکر میکنم که فکر میکنم یک گام به جلو است و هم ذهن مردم آرامتر و آشناتر با موضوعات مربوط به مسئولین و مدیران میکند و هم به نظر میرسد نقطهای است که ما بتوانیم عملکردها را توضیح دهیم و به نوعی پاسخگو باشیم به شما به عنوان نماینده افکار عمومی. از شما و همکاران به سهم خودم خیلی تشکر میکنم.
خیلی سپاسگذارم. برخی میگویند دانشجویان صنعتی شریف مغرور هستند، ولی من غروری در شما ندیدم. (میخندد)
این برای دوره دانشجویی است. (میخندد)
من خداحافظی میکنم و برنامه طبق رسمی که داریم با دستخط جناب آقای مونسان تمام میشود. خیلی ممنون که با ما همراه بودید.
«بسمالله الرحمن الرحیم.
درود و رحمت خدا بر تمام کسانی که در طول تاریخ برای اعتلای این مرز و بوم تلاش کردند و با اهدای جان خود از این کشور پاسداری نمودند. حاصل این فداکاریها و ثمره خون شهیدان نظام جمهوری اسلامی را در این کشور مستقر ساخت که جا دارد به شکرانه و به پاس تشکر از همه جانفشانیهای انجام شده تمام تلاش خود را برای پیشرفت، آبادانی کشور و عزت و سربلندی ملت شریف و بزرگوار ایران بکار ببندیم.
از خدای متعال عزت روز به روز برای کشور عزیزم خواهانم و انشاالله مردم خوب کشور در اوج قلههای تعالی، ایمان و سربلندی باشند.
انشاالله».