سرویس جهان مشرق - جمهوری عربی یمن، کشوری در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه جزیره عربستان است. پایتخت یمن، شهر صنعا است. زبان رسمی آن عربی و واحد پول آن ریال یمنی است.
مساحت یمن ۵۲۷.۹۶۸ کیلومتر مربع است. این کشور دارای دو کناره ساحلی مهم است، کناره غربی در کرانه دریای سرخ و کناره جنوبی در کرانه دریای عرب. افزون بر آن این کشور، دارای حدود ۳۸۰ جزیره است که مهم ترین آنها مجمع الجزایر «سقطری» در دریای عرب است.
کشور یمن از حیث تقسیمات اداری و کشوری به ۲۰ استان و یک محدوده پایتختی تقسیم شده که شامل عدن، عمران، اَبیَن، ضالع، بیضاء، حُدَیده، جَوف، مَهره، مَحویت، محدوده پایتختی صنعا، ذَمار، حضرموت، حَجّه، إب، لَحِج، مأرب، رَیمه، صَعده، استان صَنعاء، شبوه و تَعِز است.
جمعیت یمن در سال ۲۰۱۴ میلادی حدود ۲۴ میلیون نفر اعلام گردید. رشد جمعیت در یمن بالاست و نرخ باروری در آن به ۴٫۴۵ فرزند برای هر زن می رسد. به همین دلیل پر جمعیت ترین کشور شبه جزیره عربستان می باشد و پر جمعیت ترین ارتش این منطقه را نیز در اختیار دارد. [۱]
مردم یمن از اقوام «سامی» و «عرب قحطانی» هستند. عرب قحطانی مادر و ریشه عربیت است که عرب ها بدان منتسب هستند. قحطانی ها اغلب در شمال یمن زندگی می کنند.
بر اساس قانون اساسی یمن، اسلام دین رسمی و مبنای همه قوانین است. قانون اساسی یمن آزادی مذهبی را تضمین، اما خروج از دین اسلام را منع کرده است. [۲]
بیش از ۹۹ درصد مردم یمن مسلمان هستند. اهل سنت یمن اغلب «شافعی» با اقلیتی از مالکی و حنبلی و شیعیان اغلب «زیدی» با اقلیتی از اسماعیلی و دوازده امامی هستند.
از حیث ترکیب جمعیت ۴۵ تا ۵۵ درصد مردم یمن «زیدی»، ۳۰ درصد «شافعی»، ۱۰ درصد «حنبلی»، ۶ درصد «شیعه»، نیم درصد مسیحی و یهودی و ۳ درصد را دیگر اقلیت های مذهبی تشکیل می دهند.
زیدی ها بیشتر در نواحی کوهستانی شمال یمن سکونت دارند و اهل تسنن اغلب در جنوب این کشور، به ویژه منطقه ساحلی «تهامه» و اسماعیلی ها در مراکز اصلی نظیر صنعا و مأرب زندگی می کنند. شافعی ها دارای روابط و مناسبات بسیار نزدیکی با زیدی ها و شیعیان هستند، اما این طایفه با حنبلی ها دارای اصطکاک هایی می باشند. [۳]
** جمهوری اسلامی ایران و یمن
تحولات اخیر در خاورمیانهرا میتوان محور اصلی تغییر در موازنه قدرت منطقهای دانست. هرگونه انتقال در ساخت قدرت سیاسی کشورهای منطقه، برای کشورهای مختلف پیامدهای راهبردی خواهد داشت. به عبارتی دیگر، جا به جایی قدرت و رهبران سیاسی در خاورمیانه نه تنها منجر به ایجاد خلاء قدرت در سطح منطقهای میشود بلکه میتوان آن را زمینه ساز دگرگونیهای بنیادیتری در حوزۀ امنیت منطقهای دانست. بنابراین تحولات مربوط به بهار خاورمیانه بر معادله قدرت و موازنه منطقهای خاورمیانه تأثیرگذار خواهد بود .[۴]
درواقع، پیشرویهای معترضان یمنی به رهبری شیعیان حوثی و جنبش انصارالله، بار دیگر پیروزی «گفتمان مقاومت» را در منطقه اثبات کرد.
تحولات یمن از سه بُعد برای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت میباشد:
ایدئولوژیک
استراتژیک و ژئوپولتیک
اقتصادی
عامل اول: ایدئولوژیک
روابط جمهوری اسلامی ایران و یمن در طول ۴۰ سال گذشته همواره تابعی از متغیرهای منطقه ای و بین المللی بوده است. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، دو کشور یمن شمالی و جنوبی در سیاست خارجی ایران تعریف و جایگاه مشخصی نداشتند؛ به ویژه آنکه یمن جنوبی از جمله متحدان اتحاد شوروی بود و این حضور نظامی اتحاد شوروی در دریای سرخ و دریای عمان و تسلط بر تنگه استراتژیک باب المندب را درپی داشت که رفتوآمد کشتیهای نظامی و تجاری غرب در این حوزهها را مختل کرده بود و این بخشی از دغدغههای منطقهای ایران در آن دوره بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد جابهجایی در جهتگیری سیاست خارجی یمن شمالی و جنوبی نسبت به ایران هستیم. یمن شمالی جزو اولین کشورهایی بود که جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و سفیر این کشور به دیدار امام خمینی (ره) رفت و یک جلد کلام الله مجید را از طرف علی عبدالله صالح به امام تقدیم کرد.
اما با آغاز جنگ تحمیلی، یمن شمالی به رهبری «علی عبدالله صالح» تحت تأثیر موضع گیری های شورای همکاری خلیج فارس قرار گرفت و از تهاجم رژیم بعث به ایران حمایت کرد.
بدون مبالغه باید بگوییم پیروزی انقلاب اسلامی در ایران یک روح جدیدی به صورت جدّی در زیدیان دمید، چون زیدیان احساس میکردند که ایدئولوژیشان در ایران در حال پیاده شدن است و آنها تصورشان از تشیع همین است، تصورشان مبارزه است. چیزی که در قاموس زیدیه تعریفش سخت است تقیه کردن و منتظر بودن است. یک فرد زیدی آموزش میبیند که همیشه در حال مبارزه با ظلم و جور باشد. حالا دیدند که یکی از فرزندان حضرت زهرا (س)، رهبری جمهوری اسلامی را بر عهده گرفته است و همه شرایطی که آنها میخواهند را دارد به جز اینکه از لحاظ مذهبی یک اختلاف نظر جزئی با هم دارند آن هم این است که امام خمینی (ره) خود را نایب یک امام غایب میدانند، ولی زیدیها میگویند که تواضع نکنید (!) شما همان امام هستید. چون در تفکر زیدیها امامت چیزی بیشتر از این نبوده و نیست.
دکتر عصام العماد یکی از مفتیان سابق وهابیت که به تشیع گرویده است میگوید: «اگر انقلاب اسلامی ایران به وقوع نپیوسته بود، مذهب زیدی در یمن از بین رفته بود …. فقط با وقوع انقلاب اسلامی و انتشار کتابهای شیعه در یمن، زیدیها به مذهب زیدی برگشتند». انقلاب اسلامی نه تنها موجب مراجعت مجدد به زیدیه شد، بلکه موجب گردید تا اصول جهادی موجود در فرهنگ مذهبی آنان پر رنگتر از گذشته نمود یابد و جنبش الحوثی از دل گروههای شیعی این کشور به یکی از مهمترین نیروهای سیاسی- مذهبی یمن تبدیل شود. یکی از افراد تاثیرگذار یمن که تحت تاثیر افکار و شخصیت امام خمینی (ره) قرار گرفت، سید حسین الحوثی بود .[۵]
او در بیشتر سخنرانیهای خود، از امام خمینی (ره) و انقلاب نام میبرد و علاقه شدیدی به جریانهای شیعی مانند حزبالله لبنان و سید حسن نصرالله داشت. این عالم دینی قصد داشت با محوریت تشیع و ترویج افکار امام خمینی در زمینههایی همچون مبارزه با آمریکا و اسرائیل، روحیه آگاهی بخشی و بیداری را در جوانان و نوجوانان کشورش برانگیزاند و نهایتاً هم در سال ۲۰۰۴ در جنگ دولت یمن با حوثیها به شهادت رسید .[۶]
از نظر سید حسین و طرفداران جنبش انصارالله، امام خمینی (ره) شخصیت محبوبی بود که با انقلاب خود ارزش هایی را که زیدی های یمن بر اساس آن تربیت شده بودند، تقویت کرد، تا جایی که بسیاری از علمای یمن اعلام می کردند، امام خمینی (ره) زیدی است؛ زیرا زیدی ها تفکری انقلابی دارند و اصول این دین به مانند انقلاب اسلامی، قیام علیه ظالم و امر به معروف و نهی از منکر است. آنها به امام خمینی (ره) به عنوان شخصیتی ازادی خواه نگریسته و بر این باور بوده اند که ایشان مفاهیم قرآنی را به مردم یادآوری کرده و آرزوی برپایی دولت اسلامی عادلانه به دور از سلطه جویی شرق و غرب را زنده کرده است. از این رو حسین حوثی در سال ۱۹۸۹ نخستین بار به ایران سفر کرد و در این سفر با آرای امام خمینی (ره) و فقه تشیع دوازده امامی و همچنین ایدههای اصلی انقلاب اسلامی آشنایی یافت و به آنها علاقه مند شد .[۷]
پس از او «سید عبدالملک حوثی» یکی دیگر از پسران سید بدرالدین زعامت جنبش انصارالله را به دست گرفت و ادامه دهنده راه برادرنش گردید. رهبر فعلی انصارالله نیز مانند برادر و پدرش بارها در خصوص عدم وابستگی حوثیها به جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده است و اظهار داشته که از سوی هیچ کشوری از جمله ایران حمایت نمیشود و به آن وابستگی ندارد. ولی قرابت اعتقادی و فکری این گروه به شیعیان ایران باعث شده که کشورهایی همچون عربستان از این موضوع به عنوان دستآویزی برای سرکوب و غیر اصیل جلوه دادن این جنبش مردمی بهره ببرند.
به عقیده غربیها، جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب سعی در گسترش و صدور انقلاب به مناطق مختلف به ویژه کشورهای منطقه داشته است .[۸]
ایجاد محور مقاومت با محوریت شیعی، با پیشرفت نظامی و سیاسی حزب الله لبنان سرعت گرفت و با پیدایش داعش، در سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان ظهور بیشتری پیدا کرد. غربیها اعتقاد دارند این پازل با قدرت یافتن حوثیها در یمن تکمیل خواهد شد.
قدرتیابی انصارالله در یمن و شکلگیری یک حکومت اسلامی و مردمی در آن، در جهت منافع منطقهای جمهوری اسلامی ایران ارزیابی میشود و میتوان با بهرهبرداری صحیح از این شرایط به تقویت فزاینده جایگاه تهران در حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا دست یافت و این مسأله همان چیزی است که عربستان و دیگر کشورهای عرب منطقه که دارای رژیمهای استبدادی و ساختاری عقبمانده به لحاظ سیاسی و اجتماعی هستند، به شدت از آن واهمه دارند. به عبارت دیگر در صورت پیروزی کامل و تسلط انصارالله بر یمن ضلع چهارم جبهه مقاومت در منطقه شکل میگیرد و این به معنی توسعه عمق استراتژیک ایران در منطقه و محاصره عربستان توسط شیعیان است. کما اینکه این قدرت بیش از ایران به نفع خود یمنیهاست اما قدرتمند شدن شریک استراتژیک بی شک به نفع شرکا نیز میباشد.
حضور شیعیان زیدی در درون جامعه یمن که در حدود یک سوم از ترکیب جمعیتی ۲۵ میلیون نفری این کشور را تشکیل می دهند، از جمله مهم ترین فرصت ها در جهت منافع محور مقاومت است. شرایط و تحولات اخیر نیز نشان میدهند که جایگاه این گروه، که بزرگترین اقلیت در یمن هستند، در معادلات سیاسی آتی در این کشور پررنگتر خواهد شد.
عامل دوم: استراتژیک و ژئوپولتیک
یکی دیگر از دلایل اهمیت یمن برای جمهوری اسلامی ایران، ژئوپلیتیک یمن است .[۹] موقعیت گسترش نفوذ جنبش انصارالله و شیعیان الحوثی در یمن و تسلط بیشتر بر تنگه راهبردی بابالمندب، بهعنوان یکی از مهمترین مسیرهای انتقال انرژی در جهان و رگ حیاتی کشتیرانی در کانال سوئز، در کنار تسلط بر بندر الحدیده میتواند حاکمیت متحدان منطقهای ایران را تقویت کرده و تردد دریایی از کانال سوئز و خلیج فارس را به کنترل درآورد که این موضوع چشماندازی هشداردهنده برای طرفهای منطقهای و فرامنطقهای است که از نفوذ فزاینده ایران در منطقه نگران هستند.
این موضوع همان نکتهای است که ابراهیم شرقیه، تحلیلگر مرکز بروکینگز در شهر دوحه، بر آن تأکید دارد مبنی بر اینکه تسلط تهران بر بابالمندب به معنی بازترسیم روابط ایران در منطقه در راستای منافع این کشور است .[۱۰]
با نگاهی به نقشه می توان به سادگی نسبت آبراه باب المندب، خلیج فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند وهمچنین شبه جزیره عربستان، غرب آسیا، شمال آفریقا و شاخ آفریقا را فهمید.
مرز ۱۴۵۸ کیلومتری یمن با عربستان سعودی بهترین فرصت برای جمهوری اسلامی است تا مهمترین همسایه مخاصم خود را در حالت ترس و تهدید قرار دهد. جنگ مستقیم با کشوری مانند عربستان سعودی به رغم تمام سیاستها ضد ایرانی محمد بن سلمان ولیعهد سعودی، امری مضر برای جمهوری اسلامی قلمداد میشود.
این کشور یکی از نقاط حساس استراتژیکی مورد نظر شرق و غرب است که با تسلط بر تنگه باب المندب قادر به کنترل دریای سرخ بوده و حتی می تواند، آنجا را با دارا بودن جزیره مهم و استراتژیکی «بریم» ببندد. این جزیره، تنگه باب المندب را به ۲ بخش آبراه شرقی به نام «باب الاسکندر» و آبراه غربی به نام «میون» تقسیم کرده است.
علاوه بر جزیره بریم، جزیرة «زقر» که در فاصلة ۲۹ کیلومتری یمن قرار دارد، امکان کنترل و مراقبت فعالیت های دریایی آن نقطه را نیز میسر می سازد.
جزیره «کمران» از دیگر جزایر راهبردی یمن است. همچنین جزیره «جبل الطیر» که به خاطر اشراف بر آبراه منطقه دارای اهمیت ویژه ای است.
بطور کلی با توجه به موقعیت تاکتیکی و استراتژیکی این جزایر می توان از آنها برای مقاصد نظامی و جهت کنترل کشتیرانی در دریای سرخ استفاده کرد. عوامل دیگری که بر اهمیت کشور یمن می افزاید، عبارتند از:
- نزدیکی به شاخ آفریقا که در نیمة دوم قرن بیست میدان رقابت ابر قدرت ها بود.
- تنگه باب المندب، محاصره این تنگه توسط ارتش مصر در جنگ ۵ روزه سال ۱۹۴۶ یک تجربه تاریخی برای رژیم اشغالگر صهیونیستی بود، لذا امنیت یمن برای آن رژیم دارای اهمیت حیاتی است.
- دارا بودن مرزهای مشترک با عربستان امنیت یمن را برای سعودی ها به ویژه در زمینه تولید و صادرات نفت حائز اهمیت کرده است.
- دارا بودن سواحل طولانی بر کرانه دریای سرخ و دریای عرب و وجود بنادر مهمی مانند عدن، حدیده و فحاء اهمیت استراتژیکی یمن را دو چندان می کند.
از حیث جمعیتی نیز یمن به عنوان پر جمعیت ترین کشور شبه جزیره عربستان حائز اهمیت بسیار است. بیشتر مردم یمن را افراد قبایل مسلح و جنگجو تشکیل می دهند، لذا این کشور می تواند، در موارد ضروری بیشتر از یک میلیون نفر را سریعاً بسیج نمایند که برای عربستان نگران کننده است، در صورتی که برای عربستان سعودی این کار به آسانی میسر نیست.
عامل سوم: اقتصادی
برای درک بهتر نقش عامل اقتصادی در جریان روابط ایران و یمن بهتر است ابتدا موقعیت و ویژگیهای منحصر به فرد یمن را دانست و با علم به این موضوع نقش این عامل را بررسی کرد.
موقعیت جغرافیایی یمن
یمن، از شمال به عربستان سعودی، از جنوب به خلیج عدن، از مغرب به کرانه دریای سرخ و از سمت مشرق به کشور عمان محدود می شود.
این کشور از حاصل خیزترین مناطق شبه جزیره عربستان است و به علت دارا بودن موقعیت خاص جغرافیایی و بنادر و جزایر مهم، در طول تاریخ مورد توجه استعمارگران بوده است.
این کشور از لحاظ راهبردی دارای اهمیت ویژه ای است، چراکه «باب المندب» در جنوب یمن قرار گرفته است. این تنگه بین دریای سرخ و اقیانوس هند واقع شده و نزدیک ترین آبراه بین شرق و غرب است.
یمن با دارا بودن سواحل طولانی بر کرانه دریای سرخ و دریای عرب برای سرمایه گذاری در امر صید ماهی سودمند نشان می دهد. همچنین یمن دارای منابعی است که تاکنون به علت فقر و مبارزه با استعمارگران و جنگ های داخلی، مورد بهره برداری قرار نگرفته اند.
اکتشاف نفت در مرزهای مشترک یمن و عربستان یکی از دلایل تجاوز نظامی عربستان به یمن است و سعودی ها را به فکر الحاق مناطق نفت خیز یمن به خاک عربستان انداخته است. وجود آثار باستانی و مناطق طبیعی، در صورت برقراری امنیت نیز می تواند، زمینه سرمایه گذاری در صنعت توریسم در یمن باشد.
الف) نقش یمن در در دوران تحریم ایران
عربستان در راستای بازگشت تحریم ها تقریباً مهم ترین بازیگر مکمل برنامه های ترامپ در تحریم نفتی ایران به شمار می آید. اما امروز می توان در خصوص حضور قدرتمند ریاض در همراهی با آمریکا اما و اگرهای جدی دید. در این خصوص عربستان تصور می کرد که تهران زمانی که از بستن تنگه حرف می زد، فرضش را روی تنگه هرمز گذاشته بود. اما می بینید که در سخنان رئیس جمهور ایران به صراحت از تنگه های دیگر هم سخن گفته شد .[۱۱]
البته این سخن دال بر برنامه ریزی و یا دست داشتن ایران در حمله موشکی به نفتکش های عربستان نیست. اما در خصوص مساله کشتیرانی و صادرات نفت چشم ایران، تنها به تنگه هرمز دوخته نشده است. این مساله نشان از آسیب پذیری طرف مقابل هم دارد. لذا زمانی که مساله تنگه هرمز مطرح می شود، تهران نیز به نقطه حساس طرف مقابل هم نگاه دارد. از این رو مساله اکنون فراتر از خلیج فارس است. پس ادامه این شرایط می تواند به صورت جدی نه حضور سوء ریاض در همکاری با واشنگتن در تحریم نفتی ایران که حتی مساله صادرات نفتی خود عربستان برای امرار معاشش هم به شکل جدی مورد خطر قرار گیرد. بنابراین در دراز مدت بازار جهانی نفت هم ملتهب خواهد شد.
نقش یمن در دورانی که جمهوری اسلامی در تحریم به سر میبرد و قدرتهای استکباری سعی در تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی برای تسلیم شدن ملت ایران دارند، نقشی اساسی و مهم ارزیابی میشود که مانند اهرم فشار هم برای رژیمهای منطقه و هم برای غربیها عمل میکند.
ب) اهمیت یمن در اقتصاد مقاومتی ایران
بازار ۲۵ میلیون نفری یمن و همچنین نیاز به بازسازی این کشور فرصت خوبی برای جمهوری اسلامی فراهم می آورد تا با سرمایه گذاری خارجی بخشی از ارز مورد نیاز خود را از طریق این کشور تامین کند.
همچنین با توجه به نزدیکی یمن به بازارآفریقا و دستمزد پایین نیروی کار در این کشور می توان هزینههای تولید را کاهش داد و به واسطه همین موضوع می توان کارخانههای ایرانی در آنجا شعبه بزنند و سرمایه گذاری و صادرات به بازار بزرگ آفریقا رونق گیرد. با این کار هم چرخ صنعت یمن به چرخش در میآید و روند توسعه این کشور آغاز خواهد شد و هم ایران می توان کسری بودجه خود را جبران کند.
در میان کالاهای صادراتی ایران به آفریقا بارزترین کالاها مربوط به محصولات پتروشیمی است که این خود جای تاسف است. در حالی که بازار آفریقا با جمعیت زیاد و فقر «محصولات مصرفی» پتانسیل بالایی برای جذب این نوع کالاها دارد، که ایران سهم چندانی از این کالاها ندارد .[۱۲]
این درحالیست طی حمله ائتلاف سعودی به یمن و محاصره این کشور، صادرات ایران به یمن بسیار کاهش یافته است. حجم صادرات ایران به یمن در سال ۱۳۹۳ برابر ۲۶ میلیون دلار بود که با آغاز حملات آل سعود به این کشور به ۸ میلیون دلار در سال ۱۳۹۶ کاهش یافت. و کمتر از ۱ میلیون دلار در پنج ماه نخست سال ۱۳۹۷ رسیده است .[۱۳]
قابل ذکر است در سال ۸۸ بیشترین افزایش صادرات ایران از نظر وزنی به کشور یمن بوده است.
از آنجا که عمده صادرات ایران به یمن در سال ۱۳۹۳ مربوط به کالاهای با ارزش افزوده بالا و نسبتاً بالا بوده است و این کالاها بخش کمتر صادرات غیرنفتی ایران را تشکیل میدهند، کاهش صورت گرفته در صادرات ایران به یمن تاثیر قابل توجهی در برخی صنایع ایران مانند داروسازی، مصالح ساختمانی و چرخ خیاطی ایران داشته است.
بر اساس آمار گمرک ایران، حدود ۹۰ درصد از صادرات ایران به یمن در سال ۱۳۹۳ مربوط به ظروف چدنی برای ذخیره گاز، شیرینی و شکلات، انواع سیمان، انواع دارو، چرخ های خیاطی و سایر ماشین آلات مکانیکی بوده است.
عمده کالاهای صادرشده از ایران به یمن در سال ۱۳۹۳ در نمودار زیر نمایش داده شده است:
مطابق نمودار زیر ایران در سال ۲۰۱۵ نقدا توان تامین ۱۴ درصد از بازار یمن را داشته است و البته این رقم در صورت وجود توافقنامه تجارت دوجانبه میان ایران و یمن و افزایش ضریب اطمینان بازار برای تولیدکنندگان ایرانی، قابلیت افزایش تا ۴۱ درصد را دارد.
با استناد به همین آمار و توانایی ایران می توان نتیجه گرفت، یمن میتواند قدرت ایران را در افزایش تولید و صادرات، تسلط بر جریان تجارت جهانی و همچنین اعمال اراده بر قیمت نفت بسیار بالا ببرد.
ج) بهره مندی از منابع نفتی و معادن ارزشمند یمن
یمن به لحاظ اقتصادی دارای منابع نفتی، گازی و معادن فراوان است و به دلیل در اختیار داشتن بزرگترین چاه نفت جهان، تنگه راهبردی بابالمندب و بازار بزرگ ۲۵ میلیونی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. اخیراً یک شرکت اماراتی نیز از کشف یک معدن بزرگ طلا با درجه خلوص بالا در یمن خبر داده است که بر اهمیت اقتصادی این کشور میافزاید .[۱۴]
شبکه اسکای نیوز آمریکا فاش کرده است که بزرگترین منبع نفت جهان به ذخایر نفتی در یمن میرسد که بخش کوچکی از آن در عمق هزار و هشتصد متری در عربستان در منطقه مرزی به نام الجوف واقع است اما ذخایر بزرگ در زیر زمین یمن است و از نظر ذخایر، اولین در جهان به شمار می رود. این چاه در امتداد چاههای نفت عربستان و بخشی از عراق قرار دارد.
یمن تا پیش از آغاز تجاوز عربستان و ائتلاف عربی – آمریکایی به این کشور روزانه ۳۰۰ هزار بشکه نفت صادر می کرد که از این تاریخ به بعد به خاطر محاصره همه جانبه یمن صادرات این کشور قطع شده است.
استان های مارب، شبوه و حضرموت ۳ استان اصلی دارای منابع نفتی یمن می باشند.
د) جزایر و بنادر استراتژیک یمن
سرمایه گذاری عظیم چینیها بر بندر گوادر پاکستان که در نزدیکی تنگه هرمز و مشرف به دریای عمان و اقیانوس هند قرار دارد، زنگ خطر برای اماراتیها را به صدا درآورد. منطقه ای که یک سوم تجارت جهانی نفت از طریق آن انجام میشود.
این بندر تا سال ۲۰۰۲ بدون استفاده بود تا اینکه چین به دنبال پروژهای برای تسلط بر این شاهراه آبی مهم و استفاده حداکثری از آن افتاد.
اهمیت این بندر این بود که در نزدیکی چین قرار داشت و چینیها با عبور از عرض پاکستان میتوانستند خیلی زود خود را به این بندر اقتصادی حیاتی برسانند .[۱۵]
در طرف دیگر این معادله امارات قرار دارد که تلاش دارد خود را به یک مرکز جهانی بازرگانی و تجارت و گردشگری در دنیا تبدیل کند. البته این منطقه اقتصادی فاقد هرگونه منابع طبیعی است و اقتصاد خود ا بر روی بخش خدماتی بنا گذاشته است. دبی خدمات خود را از طریق بنادر بزرگ خود نظیر بندر راشد و منطقه جبل علی ارائه میدهد. این بدان معنا است که تا زمانی که کشتیهای غول پیکر قصد عبور از دبی را داشته باشند، این بندر مهم منطقه ای در سلامت خواهد بود، اما اگر روزی این واقعیت تغییر کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اماراتیها برای حذف نشدن در معادلات اقتصادی جهان سعی دارند از موقعیت استراتژیک یمن بهره ببرند. و جزیره سقطری یمن را بهترین منطقه برای رقابت با بندر گوادر بر می شمارند.
جزیره سقطری مجمع الجزایری است که در غرب اقیانوس هند، در دهانه تنگه عدن و بین دو قاره آسیا و آفریقا قرار دارد و بین ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر را در خود جای داده است. مجمعالجزایر سقطری، در برگیرنده جزیرههای مرجانی «سقطرا، عبدالکوری، سمهه، درسه» و چندین جزیره کوچکتر است که روی هم رفته ۳.۶۲۵ کیلومتر مربع وسعت دارند.
دولت امارات با اشغال این بندر راهبردی تلاش دارد کنترل آبراهه باب المندب و ورودی و خروجی آن را به صورت کامل تحت کنترل خود قرار دهد و به این ترتیب تا حد قابل توجهی از اهمیت بندر گوادر پاکستان برای انتقال کالاهای چینی به کشورهای اروپایی کاسته شود.
جزایر سقطری، علاوه بر موقعیت راهبردی ژئوپلتیک خود، با جاذبههای طبیعی که دارد، میتواند یکی از مهمترین مکانهای توریستی در منطقه غرب و حتی در کل جهان باشد.
جزیره سقطری تنها یکی از جزایر مهم و استراتژیک یمن است. این کشور با جزایر و بنادر متعدد (خلیج عدن، بندر الحدیده و…) که دسترسی به آبهای آزاد دارد و همچنین مسلط به تنگه باب المندب است، حائز موقعیتی فوق استراتژیک است. که به دلیل بی کفایتی مقامات و سیاستمداران این کشور، یمنیها تاکنون از آن بهره کافی را نبردهاند.