به گزارش مشرق ، فارس نوشت:
اخلاق به عنوان یک پارادایم استراتژیک در مقوله نظام سیاسی اسلام مطرح است از این رو که اسلام اخلاق را در تئوری سیاسی مطلق تعریف میکند و اقدامات سیاسی را که نهیکننده اخلاق سیاسی میباشد را نفی میکند، از این رو بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و عملی شدن نظام سیاسی بر پایه شرع مقدس اسلام همواره اخلاق سیاسی و چگونگی عملی شدن آن در عصر مدرن به خلجانی برای افکار عمومی تبدیل شده است. به طوری که برخی اندیشمندان غربی اخلاق را اساساً مغایر با فلسفه سیاست خواندهاند و در مقابل برخی متفکران اسلامی از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی، استاد مطهری، علامه جوادی آملی و علامه مصباح یزدی با ارائه استدلالهای عقلی و با استناد به رفتار سیاسی پیامبر مکرم اسلام (ص)و حضرت امیرالمومنین(ع) نظریات غربی را رد کردند.
بر همین اساس، برای آشنایی با مباحث کاربردی مقوله اخلاق سیاسی، در آستانه انتخابات مجلس نهم با آیتالله قرهی مدیر حوزه المهدی و استاد اخلاق، به گفتوگوی تفصیلی نشستیم که مشروح آن از نظرتان میگذرد:
ابتدا میخواستیم جایگاه اخلاق در نظام سیاسی اسلام و نگاه اسلام به مقوله اخلاق و سیاست را به طور خلاصه بیان بفرمائید.
اسلام دین حکومتی است که به دنبال حکومت دینی است. اولین موضوعی که پروردگار عالم میفرمایند، "هوالذی بعث فیالامیین رسولاً منهم" همانطور که آیتالله شاهآبادی استاد اخلاق امام(ره) فرمودند، تمام مباحث سیاسی و حکومتی در بستر اخلاق معنا پیدا میکند. اخلاق برای همه است برای اینکه حکومت دینی داشته باشیم باید پزشک، مهندس، کارگر و کارمند اخلاق داشته باشند. آیتالله شاهآبادی سیاست را جز اخلاق معنا نمیکنند و میفرمایند هر مقولهای غیر از بستر اخلاقی برای سیاست مطرح باشد، سیاست نیست.
* در فتنه88 مردم دیدند که امامالمسلمین متخلق به اخلاق سیاسی است
توصیه اخلاق به حاکمان و زمامداران امور سیاسی کشور چه کاربردی برای یک نظام سیاسی دارد؟
اگر حاکمان صادق باشند، امت را به خود جلب میکنند و رابطه اخلاقی بین حاکمان و مردم موجب موفقیت نظام سیاسی میشود، در فتنه 88 وقتی مردم دیدند امام المسلیمن متخلق به اخلاق الهی است و چون حاکم به عنوان سیاس کیاس فتنه را با اخلاق مدیریت میکند به او ایمان میآورد. برهمین اساس است وقتی مقام معظم رهبری خطبه میخوانند مردم برای مقابله به فتنه بسیج میشوند.
* ادعایی مغایرت ذاتی بین اخلاق با سیاست مربوط به مکر است نه سیاست
پاسخ شما به برخی دانشمندان غربی که قائل به مغایرت ذاتی بین اخلاق و سیاست هستند، چیست؟
کسانی که چنین ادعای دارند، ادعایشان به سیاست مربوط نمیشود. آنها منظورشان از سیاست مکر است و اینکه مکر با اخلاق مغایرت دارد بحث درستی است.
مهمترین ویژگیهای اخلاق سیاسی در نظر اسلام چیست؟
ابتدا باید بگوییم اخلاق، همان اخلاق اسلامی است و ویژگیهایی اخلاق سیاسی، مشخصههای اخلاق اسلامی است حاکمان نیز باید پایبند به اخلاق اسلامی باشند یعنی در حاکمیت همه باید از اخلاق اسلامی تبعیت کنند. تا جامعه اسلامی جامعهای حسنه و نیک شود. لذا حاکمان باید بیش از دیگران به اخلاق بپردازند.
* روشهای غیراخلاقی در سیاست، غیراسلامی و محکوم به شکست است
رعایت اخلاق سیاسی با وجود برخی تکنیکها و تاکتیکهای سیاسی چگونه امکانپذیر است؟
البته در بحث تکنیکها و تاکتیکها حاکمان باید اخلاق سیاسی را رعایت کنند البته منظور از اخلاق سیاسی این نیست که اخلاقهای متفاوتی داریم نه این طور نیست اخلاق یکی است منتهی اخلاق برای حاکمان و سیاسیون لازمتر است. اخلاق در اسلام یعنی اینکه پیروزی تنها با رعایت اخلاق اسلامی امکان پذیر است و هر روشی که اخلاقی نباشد، منجر به شکست خواهد شد.
ممکن است اخلاق سیاسی تعریف شده در اسلام با قاعدههای روز جهانی همخوانی نداشته باشد اما اسلام به اجرای بدون چون و چرای آن در حکومت داری و رفتار سیاسی تاکید کرده است. لذا اسلام برای تمامی احتمالات سیاسی و اتفاقات نسخه دارد.
آیا رفتار نظامیان و نیروهای امنیتی نیز باید همانند اخلاق سیاسیون باشد؟
اصل اخلاق یکی است اما برای نظامیان، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی نسخههای متفاوتی در اسلام تعریف شده است. یعنی اینکه اخلاق نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و سیاسی جزئی از تخصصهای اخلاقی در اصل اخلاق است. به طور مثال در پزشکی، ابتدا همه پزشکی عمومی میخوانند و در مراحل بعدی یکی چشم پزشکی، یکی مثلا متخصص قلب میشود و دیگری متخصص مغز و اعصاب. لذا همه باید اخلاق عمومی را رعایت کنند و در مرحله بعد افراد بنا به شغل و تخصصی که دارند، باید اخلاق تخصصی را بیاموزند.
یعنی ما اخلاق تخصصی برای نیروهای اطلاعاتی داریم؟
بله. میشود جاهایی انسان به مکر نیفتد، دروغ نگوید، اما کار اطلاعاتیاش را هم انجام بدهد. مثلا میتواند راستش را نگوید. نه اینکه دروغ بگوید. البته برای دروغ در بحث اخلاق اطلاعاتی مباحث مفصلی وجود دارد که نیروهای اطلاعاتی باید آن را بیاموزد. بعضا نیروهای اطلاعاتی ما باید خود را شبیه دشمن کند تا بتوانند در بین آنها نفوذ کنند. این رفتار هیچ اشکالی ندارد و عیبی نیست که این نیروها برخی کارهای غلط که اشکال شرعی نیز به آنها وارد است را انجام دهد. اما مشروط به شروطی است که از دایره اخلاق اسلامی تعریف شده برای اخلاق اطلاعاتی خارج نشود.
حسن و قبح ذاتی برای اخلاق از جمله مباحث مطرح درباره اخلاق سیاسی است، نظر شما در این باره چیست؟
وقتی میگوییم نهی یا امر برخی مطالب، اینها هر دو یکی است. یعنی فرمان ذوالجلال و الاکرام میگوید این فعل را انجام نده و آن فعل را انجام بده. وقتی میتوانیم این2 را با اعتقاد قبول کنیم که متوجه شویم امر و نهیها در بستر اخلاق زمینه رشد و تکامل انسان را فراهم خواهد کرد. لذا در اخلاق قبحی به آن معنا که تقسیم شدنی از حسن اخلاق باشد، وجود ندارد. بلکه حسن و قبح در اخلاق همان خلق الهی است پس قبح اخلاقی نیز برگرفته از همان حسن اخلاقی است.
برخی شبهات مبنی بر اینکه "افراد پایبند به اخلاق اسلامی در امور سیاسی سقوط میکنند" در جامعه مطرح است و برخی دیگر میگویند افرادی که اخلاق را در دستور کار خود قرار بدهند، یک سیاستمدار موفق نخواهند شد. نظر شما در این باره چیست؟
این شبهه تنها از سوی کسانی مطرح میشود که معنای اخلاق اسلامی را متوجه نیستند و نمیدانند که اخلاق سیاسی در اسلام چگونه تعریف شده است. بحث افراط در اخلاق اصلا مطرح نیست مگر میشود اخلاق الهی را متهم به افراط کرد. مگر اینکه منظور از اخلاق، اخلاق اسلامی نباشد.
نمیشود کسی در حکومت اسلامی به بهانه رعایت اخلاق اسلامی قوه قهریه نداشته باشد. اگر کسی با قوه قهریه آشنا نباشد، با اخلاق اسلامی آشنا نیست.
به طور طبیعی نظامهای سیاسی با چالشهای امنیتی مواجه میشوند که در حکومت حضرت امیر به فتنه تعبیر شده است. در انقلاب اسلامی نیز چنین اتفاقاتی رخ داد که مهمترین آن فتنه 88 بود. لذا رعایت اخلاق در دوران فتنه و غبارآلود بودن فضا چه طور امکان پذیر است؟ آیا میشود اخلاق را حتی در شرایط فتنه به طور اسلامی و دقیق رعایت کرد؟
ابتدا یک مثال تاریخی میزنم. خداوند به پیامبر فرمود اگر نبود اخلاق تو، مردم در کنارت نمیماندند. حتی در جایی خداوند به پیامبر میفرماید که تو خودت را به هلاکت میرسانی که چرا مردم به دین خدا ایمان نمیآورند. پیامبر آنقدر دلسوز بود که به رحمت اللعالمین معروف شد. از طرف دیگر خداوند در معرفی پیامبر میفرماید محمد رسول الله والذین معهم اشداء علی الکفار رحما بینهم. همین پیامبر برای مقابله با کفار وارد جنگ میشود با فتنهها ستیز میکند و حکومت در اسلام یعنی همین که با فتنهها و کفار مبارزه شود.
حکومت دینی یعنی تحقق بخشیدن به آرمانهای الهی. همین دین میگوید اگر کسی بخواهد در مقابل دین بایستد باید به جنگ او رفت. منتهی برخی نمیفهمند و فکر میکنند اخلاق سیاسی یعنی اینکه اگر فتنه کردند علیه اسلام، سکوت کنیم تا فتنهگران ناراحت و دلخور نشوند، نه این طور نیست این معنایش اخلاق اسلامی نیست.
از فتنه 88 آیا مثال و مصداقی برای اشتباه گرفتن اخلاق اسلامی دارید؟
این آقایی که نامه سرگشاده و بدون سلام به مقام معظم رهبری نوشت، اگر در دوران حضرت امیر بود، علی (ع) قطعا با ایشان برخورد میکرد. حضرت امیر فرمود قرآنهای بر سر نیزه رفته را پایین بیاورید و قرآنها را بزنید اما برخی نفهمیدند و گفتند ما با قرآن نمیجنگیم.
برخورد با زمینهسازان فتنه و هجمه به آنها آیا مطابق با اخلاق اسلامی است؟ اگر هست چرا برخیها که آیتالله بودند از این اقدام صرف نظر کردند؟
قطعا برخورد با فتنهگران و زمینهسازان فتنه حکم و دستور اخلاق بود. البته باید توجه داشت که ارائه نظر با اهانت به نظام اسلامی متفاوت است. خیلیها در ابتدای انقلاب درباره اسلام و احکام آن اظهار نظر کردند اما سلمان رشدی اهانت کرد تا امام فتوای قتلش را صادر کرد.
کسانی که زمینه فتنهای را فراهم کردند به نظام اسلامی و ارزشهای آن اهانت و توهین کردند و قابل مسامحه نبودند. لذا بر همه مسلمانانی که خود را پایبند به اخلاق اسلامی میدانند لازم بود با قوه قهریه با فتنهگران برخورد کنند و کسانی که به عاملان فتنه 88 پاسخ دادند اخلاق اسلامی را رعایت کردند و آنها که سکوت کردند اقدامی غیراخلاقی و ضد اخلاقی انجام دادند.
برخورد با سران فتنه آیا مطابق با اخلاق اسلامی بود؟
اگر قرار بود طبق اشدا علی الکفار رحماء بینهم، برخورد شود، حکم سران فتنه محاربه بود اما آنها مورد رأفت اسلامی حضرت آقا قرار گرفتند. برخی از این فتنهگران با کفار در ارتباط بودند و برایشان جاسوسی میکردند و حکم قطعی اسلام برای جاسوس اعدام است.
رابطه خدمت با قدرت در اخلاق اسلامی چگونه تعریف میشود آیا کسانی که با هدف قدرت وارد عرصههای سیاسی میشوند، اقدامشان اخلاقی است.
در اسلام برای پذیرفتن حکم و یا مسئولیتی باید افراد تخصص لازم را داشته باشند و در نهایت برای خدمت وارد شوند.ممکن است در مسیر خدمت به قدرت هم برسند اما اگر هدف اولیهشان قدرت باشد کارشان اخلاقی نیست. لذا اگر فردی برای مجلس نامزد شود که خود را برای خدمت به انقلاب و اسلام لازم میداند به تکلیف خودش عمل کرد و فرقی نمیکند پیروز شود یا شکست بخورد اما اگر کسی برای غیر از خدمت نامزد شود، حتی اگر شکست بخورد، اقدام او در کاندیداتوری کاملا غلط بوده است.
بنده خدمت امام رفته بودم به ایشان عرض کردم شما فرموده بودید علما باید یک درس تخصصی بخوانند و سپس درس اخلاق را بگذرانند به طوری که بعد از هر درس تخصصی یک درس اخلاق باید خوانده شود، یعنی اینکه بین دو درس فقه و اصول، اخلاق بخوانند. امام این جمله را تائید کرد و فرمود "من به مسئولین گفتهام که شما وقتی سر کار میروید یک بار صبح و یک بار شب درس اخلاق بگذرانید".
منظور شما از گذراندن درس اخلاق سبک سنتی آن است یا آکادمیک؟
مقام معظم رهبری تصریح فرمودند که اخلاق باید به شکل سنتی آموخته شود لذا ما نیز تاکید داریم که مسئولان سیاسی کشور برای گذراندن درس اخلاق پای منبرها بنشینند نه اینکه دروس اخلاق را به صورت ترمی یا واحدی بگذرانند. در بحث اخلاق، استاد اخلاق باید صاحب نفس باشد و خودش متخلق به اخلاق اسلامی باشد نه اینکه هر کسی به خودش اجازه دهد که دروس اخلاقی را به دیگران تدریس کند.
* احتمال گناه مانع پذیرش پستهای سیاسی نمیشود
برخیها میگویند احتمال به گناه افتادن در پستهای سیاسی میتواند مانع پذیرش پستها از سوی افراد اخلاقی شود آیا شما این استدلال را قبول دارید؟
قطعا این درست نیست. مگر اینکه فردی خودش را در مقابل گناه و اخلاق اسلامی ضعیف بداند. اگر قرار باشد به خاطر احتمال گناه افراد از پذیرش پستهای سیاسی صرف نظر کنند، تنها امام معصوم میتواند فعالیت سیاسی کند. منتهی افرادی که وارد پستهای سیاسی میشوند باید نسبت به اخلاق اسلامی حساسیت بیشتری داشته باشند. چون احتمال خطای آنها زیاد است.
در آستانه انتخابات مجلس نهم هستیم، به نظر شما حضور اخلاقی نامزدها را در انتخابات چگونه میتوان تعریف کرد؟
ابتدا باید بگویم افرادی که نامزد میشوند باید خودشان را اصلح تشخیص دهند و بعد از اینکه کاندیدا میشوند باید رقابت سالم سیاسی را در دستور کار خود قرار دهند.
رقابت سالم سیاسی چه ویژگیهایی دارد؟
نامزدی که به فکر رقابت سالم سیاسی است، هیچگاه از تخریب رقیب خود برای پیروزیاش کمک نمیدهد. این به این معنا نیست که رقیبش را نقد نکند بلکه باید نظر خود را به صراحت اعلام کند، نامزدها حق دارند عملکرد رقیبشان را به نقد کشیده و روشهای او را مورد نقد قرار دهند. اما اینکه عیبهای شخصی و پنهان رقیب را در ملاء عام بازگو کنند به هیچ عنوان اسلامی نیست.
بدون اینکه یک نامزد از رقیبش اسمی ببرد چگونه میتواند تبلیغات سیاسی کند؟
نامزدها باید بگویند روش یک، روش دو، روش سه و روش چهار و روشها و تفکرات را به نقد بکشند اما حق ندارند از افراد به طور مستقیم نام ببرند. چرا که انتساب آن روش و فکر به رقیب اتهام باشد. لذا نامزدها باید روشها و تفکرات را نقد کنند. مردم متوجه خواهند شد که کدام روش و تفکر برای کدام نامزد است.
آیا تحلیل شخصیتی سیاسیون به معنای غیبت است؟
اگر وقتی فردی در جامعه اثرگذار است و با رفتار غلط و غیراخلاقی خود جامعه را منحرف و تخریب میکند این حق برای عموم محفوظ است تا شخصیت و فکر مورد نظر را به نقد بکشند. اگر درباره تفکرات یک فرد در یک سخنرانی و در یک جمع مطالبی گفته شود بدون آنکه تهمت و ناسزایی به وی وارد شود، غیبت محسوب نمیشود.
به طور مثال، در دورانی فردی به امام عرض کرد: اگر درباره منتظری صحبت کنم غیبت میشود که امام به این فرد فرمود "تو متوجه مسائل سیاسی نیستی". اینکه امام به این فرد اینگونه واکنش نشان میدهد به این دلیل است که تاثیر اشتباهات فرد مورد نظر امام در جامعه محسوس و مشهود بوده است و این آقا دیگر یک فرد نیست. البته قبل از اینکه در جمع دیگران درباره افراد بحث شود باید به خودشان تذکر و هشدار داد. امام قبل از اینکه اعتراضش به آقای منتظری را علنی کند بارها و بارها به ایشان تذکر و هشدار داد و نهایتا مجبور شد تا موضوع را به طور علنی مطرح کند.
همه افراد که در دسترس عموم قرار ندارند. به طور مثال ارتباط با یک شخصیت برجسته سیاسی در کشور بسیار سخت است. در این شرایط چه طور میشود درباره عملکرد فرد اظهار نظر کرد؟
درباره افرادی که در دسترس نیستند، نیازی به تذکر به شخص آنها نیست و میتوان عملکرد آنها را در صورتی که مخرب باشد، تحلیل و نقد کرد و این اقدام به هیچ عنوان غیبت محسوب نمیشود.
درباره عملکرد افراد چگونه باید تحلیل کرد که از دایره سیاسی اخلاق خارج نشود؟
قطعا باید ظرافتهای لازم را در نظر گرفت. به طور مثال یک آقایی با عملکرد اشتباهاش و با نادانی به ولی فقیه بیاحترامی میکند و یا اینکه اصلا ضد ولایت فقیه است. ما درباره این فرد به هیچ عنوان حق نداریم بگوییم علاوه بر اینکه ضد ولایت فقیه است، مثلا با فلان خانم یا دختر ارتباط نامشروعی نیز دارد. ما چنین حقی نداریم و در مقابل اگر یک فرد سیاسی نستجیر بالله، عیاش و فاحشه بود، حق نداریم او را متهم به مخالفت ولایت فقیه بکنیم. اگر همین فرد ولایت فقیه را قبول داشت و یا علیه ولایت فقیه اقدام نکرده بود با هزاران گناه آشکار نیز نمیتوان او را به ضد ولایت فقیه بودن متهم کرد.
مثلا اختلاس یک آقایی ثابت میشود ما حق نداریم جز مباحث اقتصادی و حدود جرم ثابت شده فرد در مورد موضوع دیگری اظهار نظر کنیم. ممکن است فردی هزاران گناه آشکار داشته باشد اما یک ویژگی خوب نیز داشته باشیم. این هزار گناه آن یک رفتار خوب فرد را تحت تاثیر قرار نخواهد داد.
* نقلقولها مجوز شرعی ندارد مگر افراد عادل و مطمئن نقل کنند
بعضا نقل قولهایی از سیاسیون در افکار عمومی مطرح میشود که صحت و سقم آن مبهم است. آیا انتقال این نقل قولها با هدف روشنگری و بیان کردن آن در تحلیلهای سیاسی مجوز شرعی دارد؟
این جزء وظایف تحلیل گران و روشنگران نیست، چرا که نقل قول را نمیتوان به افراد نسبت داد مگر اینکه از خود آنها و یا افراد مطمئن و عادل بشنویم. اما در تحلیلهای سیاسی میتوان گفت که میگویند فلانی چنین بحثی را مطرح کرده که صحت و سقم آن دارای ابهام است. لذا به طور قطعی مطرح کردن نقل قولها به هیچ عنوان مجوز شرعی ندارد.
موضوع نقل قول درباره افرادی که در زندان هستند و یا افراد متهم به براندازی و یا اقدامات خلاف عرف سیاسی انجام دادند را چگونه میتوان پذیرفت.
در اسلام اخلاق اطلاعاتی به طور کامل تبیین و تعریف شده است. افرادی که عضو نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هستند و اخلاق اسلامی را میدانند حق دارند درباره افرادی که در بازداشت به سر میبرند، نقل قول کنند و یا اعترافات آنها را به مردم بگویند. در این صورت شرعا میتوان اظهارات نیروهای اطلاعاتی را پذیرفت و در تحلیلهای سیاسی به سخنان آنها استناد کرد. منتهی تا زمانی که جاسوسی و یا براندازی افراد اثبات نشود، حق جاسوس و یا برانداز خطاب کردن افراد را نداریم.
آیا یک تحلیلگر سیاسی و یا روزنامهنگار میتواند درباره عملکرد مشکوک یک فرد سیاسی سکوت کند، تا جاسوسی فرد به اثبات برسد، در این صورت ممکن است دیر شود آیا برای این موضوع راهکار شرعی وجود ندارد.
در این موضوع بحث بسیار مفصلی داریم که به اخلاق اطلاعاتی اختصاص دارد. نیروهای اطلاعاتی و امنیتی حق دارند رفتار مشکوک را رصد کرده و حتی قبل از اثبات جاسوسی و یا براندازی افراد درباره آنها روشنگری کنند. اما رسانهها چنین اجازهای ندارند مگر اینکه از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی درباره افراد نقل قول کنند. اما اگر همین افراد مطالب رسانهها را تکذیب کند، رسانه باید جوابیه افراد را منتشر کند. نه اینکه مطالب را با فونت بزرگتر و جوابیه را با فونت کوچکتر بنویسند که این کار خلاف اخلاق اسلامی است.
در حوادث فتنه 88، مردم برخیها را سران فتنه، برخیها را فتنهگر، برخیها را مردود و برخی دیگر را بیبصیرت لقب دادند. آیا چنین القابی به افراد سیاسی تهمت محسوب نمیشود و اگر پاسختان منفی است چه طور میتوان تشخیص داد یک فرد بیبصیرت و یا مردود است؟
این بحث جالبی است که شما میکنید. حاکم شرع معیارها و ملاکهای بصیرت را اعلام میکند. همانطور که حضرت امیر (ع) ویژگیهای فتنه، فتنهگر و بیبصیرت را عنوان کرده است. این واژهها تهمتهای سیاسی نیست بلکه واژههای دینی است که از صدر اسلام تا کنون بوده است. افراد حق دارند بنا به برداشت خود و استنکاف از بیانات حاکم شرع افراد بیبصیرت را شناسایی کنند و هیچ اشکالی ندارد که برای اصلاح جامعه و مقابله با فتنه، فتنهگران و بیبصیرتها را به مردم معرفی کنند. اما باید بگوییم به طور مثال یکی از ویژگیهای بصیرت زمان شناسی است اما برخی آقایان چند ماه بعد از فتنه درباره فتنهگران موضعگیری کردند. خب این آقایان زمان شناس نبودند و بیبصیرتها زمان شناس نیستند.
درباره سران فتنه نیز باید گفت وقتی فتنهای به وقوع میپیوندد و حاکم شرع رسما اعلام میکند که فتنه شده است، شناسایی سران فتنه کار سختی نیست و حتی تحلیلگران سیاسی حق دارند فتنهگران را به مردم معرفی کنند و این اقدام روشنگرانه مغایرتی با اخلاق اسلامی ندارد.
در پایان در صورت صلاحدید چند استاد اخلاق را برای استفاده سیاسیون و جوانان معرفی کنید؟
در تهران شخصیتهایی چون آیتالله مجتبی تهرانی اظهر من الشمس هستند. برخی دیگر از آقایان مثل آیتالله خوشوقت، آیتالله شبزندهدار، آیتالله مظاهری و دیگر بزرگان برای استفادههای اخلاقی بسیار مطلوب هستند.
اخلاق به عنوان یک پارادایم استراتژیک در مقوله نظام سیاسی اسلام مطرح است از این رو که اسلام اخلاق را در تئوری سیاسی مطلق تعریف میکند و اقدامات سیاسی را که نهیکننده اخلاق سیاسی میباشد را نفی میکند، از این رو بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و عملی شدن نظام سیاسی بر پایه شرع مقدس اسلام همواره اخلاق سیاسی و چگونگی عملی شدن آن در عصر مدرن به خلجانی برای افکار عمومی تبدیل شده است. به طوری که برخی اندیشمندان غربی اخلاق را اساساً مغایر با فلسفه سیاست خواندهاند و در مقابل برخی متفکران اسلامی از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی، استاد مطهری، علامه جوادی آملی و علامه مصباح یزدی با ارائه استدلالهای عقلی و با استناد به رفتار سیاسی پیامبر مکرم اسلام (ص)و حضرت امیرالمومنین(ع) نظریات غربی را رد کردند.
بر همین اساس، برای آشنایی با مباحث کاربردی مقوله اخلاق سیاسی، در آستانه انتخابات مجلس نهم با آیتالله قرهی مدیر حوزه المهدی و استاد اخلاق، به گفتوگوی تفصیلی نشستیم که مشروح آن از نظرتان میگذرد:
ابتدا میخواستیم جایگاه اخلاق در نظام سیاسی اسلام و نگاه اسلام به مقوله اخلاق و سیاست را به طور خلاصه بیان بفرمائید.
اسلام دین حکومتی است که به دنبال حکومت دینی است. اولین موضوعی که پروردگار عالم میفرمایند، "هوالذی بعث فیالامیین رسولاً منهم" همانطور که آیتالله شاهآبادی استاد اخلاق امام(ره) فرمودند، تمام مباحث سیاسی و حکومتی در بستر اخلاق معنا پیدا میکند. اخلاق برای همه است برای اینکه حکومت دینی داشته باشیم باید پزشک، مهندس، کارگر و کارمند اخلاق داشته باشند. آیتالله شاهآبادی سیاست را جز اخلاق معنا نمیکنند و میفرمایند هر مقولهای غیر از بستر اخلاقی برای سیاست مطرح باشد، سیاست نیست.
* در فتنه88 مردم دیدند که امامالمسلمین متخلق به اخلاق سیاسی است
توصیه اخلاق به حاکمان و زمامداران امور سیاسی کشور چه کاربردی برای یک نظام سیاسی دارد؟
اگر حاکمان صادق باشند، امت را به خود جلب میکنند و رابطه اخلاقی بین حاکمان و مردم موجب موفقیت نظام سیاسی میشود، در فتنه 88 وقتی مردم دیدند امام المسلیمن متخلق به اخلاق الهی است و چون حاکم به عنوان سیاس کیاس فتنه را با اخلاق مدیریت میکند به او ایمان میآورد. برهمین اساس است وقتی مقام معظم رهبری خطبه میخوانند مردم برای مقابله به فتنه بسیج میشوند.
* ادعایی مغایرت ذاتی بین اخلاق با سیاست مربوط به مکر است نه سیاست
پاسخ شما به برخی دانشمندان غربی که قائل به مغایرت ذاتی بین اخلاق و سیاست هستند، چیست؟
کسانی که چنین ادعای دارند، ادعایشان به سیاست مربوط نمیشود. آنها منظورشان از سیاست مکر است و اینکه مکر با اخلاق مغایرت دارد بحث درستی است.
مهمترین ویژگیهای اخلاق سیاسی در نظر اسلام چیست؟
ابتدا باید بگوییم اخلاق، همان اخلاق اسلامی است و ویژگیهایی اخلاق سیاسی، مشخصههای اخلاق اسلامی است حاکمان نیز باید پایبند به اخلاق اسلامی باشند یعنی در حاکمیت همه باید از اخلاق اسلامی تبعیت کنند. تا جامعه اسلامی جامعهای حسنه و نیک شود. لذا حاکمان باید بیش از دیگران به اخلاق بپردازند.
* روشهای غیراخلاقی در سیاست، غیراسلامی و محکوم به شکست است
رعایت اخلاق سیاسی با وجود برخی تکنیکها و تاکتیکهای سیاسی چگونه امکانپذیر است؟
البته در بحث تکنیکها و تاکتیکها حاکمان باید اخلاق سیاسی را رعایت کنند البته منظور از اخلاق سیاسی این نیست که اخلاقهای متفاوتی داریم نه این طور نیست اخلاق یکی است منتهی اخلاق برای حاکمان و سیاسیون لازمتر است. اخلاق در اسلام یعنی اینکه پیروزی تنها با رعایت اخلاق اسلامی امکان پذیر است و هر روشی که اخلاقی نباشد، منجر به شکست خواهد شد.
ممکن است اخلاق سیاسی تعریف شده در اسلام با قاعدههای روز جهانی همخوانی نداشته باشد اما اسلام به اجرای بدون چون و چرای آن در حکومت داری و رفتار سیاسی تاکید کرده است. لذا اسلام برای تمامی احتمالات سیاسی و اتفاقات نسخه دارد.
آیا رفتار نظامیان و نیروهای امنیتی نیز باید همانند اخلاق سیاسیون باشد؟
اصل اخلاق یکی است اما برای نظامیان، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی نسخههای متفاوتی در اسلام تعریف شده است. یعنی اینکه اخلاق نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و سیاسی جزئی از تخصصهای اخلاقی در اصل اخلاق است. به طور مثال در پزشکی، ابتدا همه پزشکی عمومی میخوانند و در مراحل بعدی یکی چشم پزشکی، یکی مثلا متخصص قلب میشود و دیگری متخصص مغز و اعصاب. لذا همه باید اخلاق عمومی را رعایت کنند و در مرحله بعد افراد بنا به شغل و تخصصی که دارند، باید اخلاق تخصصی را بیاموزند.
یعنی ما اخلاق تخصصی برای نیروهای اطلاعاتی داریم؟
بله. میشود جاهایی انسان به مکر نیفتد، دروغ نگوید، اما کار اطلاعاتیاش را هم انجام بدهد. مثلا میتواند راستش را نگوید. نه اینکه دروغ بگوید. البته برای دروغ در بحث اخلاق اطلاعاتی مباحث مفصلی وجود دارد که نیروهای اطلاعاتی باید آن را بیاموزد. بعضا نیروهای اطلاعاتی ما باید خود را شبیه دشمن کند تا بتوانند در بین آنها نفوذ کنند. این رفتار هیچ اشکالی ندارد و عیبی نیست که این نیروها برخی کارهای غلط که اشکال شرعی نیز به آنها وارد است را انجام دهد. اما مشروط به شروطی است که از دایره اخلاق اسلامی تعریف شده برای اخلاق اطلاعاتی خارج نشود.
حسن و قبح ذاتی برای اخلاق از جمله مباحث مطرح درباره اخلاق سیاسی است، نظر شما در این باره چیست؟
وقتی میگوییم نهی یا امر برخی مطالب، اینها هر دو یکی است. یعنی فرمان ذوالجلال و الاکرام میگوید این فعل را انجام نده و آن فعل را انجام بده. وقتی میتوانیم این2 را با اعتقاد قبول کنیم که متوجه شویم امر و نهیها در بستر اخلاق زمینه رشد و تکامل انسان را فراهم خواهد کرد. لذا در اخلاق قبحی به آن معنا که تقسیم شدنی از حسن اخلاق باشد، وجود ندارد. بلکه حسن و قبح در اخلاق همان خلق الهی است پس قبح اخلاقی نیز برگرفته از همان حسن اخلاقی است.
برخی شبهات مبنی بر اینکه "افراد پایبند به اخلاق اسلامی در امور سیاسی سقوط میکنند" در جامعه مطرح است و برخی دیگر میگویند افرادی که اخلاق را در دستور کار خود قرار بدهند، یک سیاستمدار موفق نخواهند شد. نظر شما در این باره چیست؟
این شبهه تنها از سوی کسانی مطرح میشود که معنای اخلاق اسلامی را متوجه نیستند و نمیدانند که اخلاق سیاسی در اسلام چگونه تعریف شده است. بحث افراط در اخلاق اصلا مطرح نیست مگر میشود اخلاق الهی را متهم به افراط کرد. مگر اینکه منظور از اخلاق، اخلاق اسلامی نباشد.
نمیشود کسی در حکومت اسلامی به بهانه رعایت اخلاق اسلامی قوه قهریه نداشته باشد. اگر کسی با قوه قهریه آشنا نباشد، با اخلاق اسلامی آشنا نیست.
به طور طبیعی نظامهای سیاسی با چالشهای امنیتی مواجه میشوند که در حکومت حضرت امیر به فتنه تعبیر شده است. در انقلاب اسلامی نیز چنین اتفاقاتی رخ داد که مهمترین آن فتنه 88 بود. لذا رعایت اخلاق در دوران فتنه و غبارآلود بودن فضا چه طور امکان پذیر است؟ آیا میشود اخلاق را حتی در شرایط فتنه به طور اسلامی و دقیق رعایت کرد؟
ابتدا یک مثال تاریخی میزنم. خداوند به پیامبر فرمود اگر نبود اخلاق تو، مردم در کنارت نمیماندند. حتی در جایی خداوند به پیامبر میفرماید که تو خودت را به هلاکت میرسانی که چرا مردم به دین خدا ایمان نمیآورند. پیامبر آنقدر دلسوز بود که به رحمت اللعالمین معروف شد. از طرف دیگر خداوند در معرفی پیامبر میفرماید محمد رسول الله والذین معهم اشداء علی الکفار رحما بینهم. همین پیامبر برای مقابله با کفار وارد جنگ میشود با فتنهها ستیز میکند و حکومت در اسلام یعنی همین که با فتنهها و کفار مبارزه شود.
حکومت دینی یعنی تحقق بخشیدن به آرمانهای الهی. همین دین میگوید اگر کسی بخواهد در مقابل دین بایستد باید به جنگ او رفت. منتهی برخی نمیفهمند و فکر میکنند اخلاق سیاسی یعنی اینکه اگر فتنه کردند علیه اسلام، سکوت کنیم تا فتنهگران ناراحت و دلخور نشوند، نه این طور نیست این معنایش اخلاق اسلامی نیست.
از فتنه 88 آیا مثال و مصداقی برای اشتباه گرفتن اخلاق اسلامی دارید؟
این آقایی که نامه سرگشاده و بدون سلام به مقام معظم رهبری نوشت، اگر در دوران حضرت امیر بود، علی (ع) قطعا با ایشان برخورد میکرد. حضرت امیر فرمود قرآنهای بر سر نیزه رفته را پایین بیاورید و قرآنها را بزنید اما برخی نفهمیدند و گفتند ما با قرآن نمیجنگیم.
برخورد با زمینهسازان فتنه و هجمه به آنها آیا مطابق با اخلاق اسلامی است؟ اگر هست چرا برخیها که آیتالله بودند از این اقدام صرف نظر کردند؟
قطعا برخورد با فتنهگران و زمینهسازان فتنه حکم و دستور اخلاق بود. البته باید توجه داشت که ارائه نظر با اهانت به نظام اسلامی متفاوت است. خیلیها در ابتدای انقلاب درباره اسلام و احکام آن اظهار نظر کردند اما سلمان رشدی اهانت کرد تا امام فتوای قتلش را صادر کرد.
کسانی که زمینه فتنهای را فراهم کردند به نظام اسلامی و ارزشهای آن اهانت و توهین کردند و قابل مسامحه نبودند. لذا بر همه مسلمانانی که خود را پایبند به اخلاق اسلامی میدانند لازم بود با قوه قهریه با فتنهگران برخورد کنند و کسانی که به عاملان فتنه 88 پاسخ دادند اخلاق اسلامی را رعایت کردند و آنها که سکوت کردند اقدامی غیراخلاقی و ضد اخلاقی انجام دادند.
برخورد با سران فتنه آیا مطابق با اخلاق اسلامی بود؟
اگر قرار بود طبق اشدا علی الکفار رحماء بینهم، برخورد شود، حکم سران فتنه محاربه بود اما آنها مورد رأفت اسلامی حضرت آقا قرار گرفتند. برخی از این فتنهگران با کفار در ارتباط بودند و برایشان جاسوسی میکردند و حکم قطعی اسلام برای جاسوس اعدام است.
رابطه خدمت با قدرت در اخلاق اسلامی چگونه تعریف میشود آیا کسانی که با هدف قدرت وارد عرصههای سیاسی میشوند، اقدامشان اخلاقی است.
در اسلام برای پذیرفتن حکم و یا مسئولیتی باید افراد تخصص لازم را داشته باشند و در نهایت برای خدمت وارد شوند.ممکن است در مسیر خدمت به قدرت هم برسند اما اگر هدف اولیهشان قدرت باشد کارشان اخلاقی نیست. لذا اگر فردی برای مجلس نامزد شود که خود را برای خدمت به انقلاب و اسلام لازم میداند به تکلیف خودش عمل کرد و فرقی نمیکند پیروز شود یا شکست بخورد اما اگر کسی برای غیر از خدمت نامزد شود، حتی اگر شکست بخورد، اقدام او در کاندیداتوری کاملا غلط بوده است.
بنده خدمت امام رفته بودم به ایشان عرض کردم شما فرموده بودید علما باید یک درس تخصصی بخوانند و سپس درس اخلاق را بگذرانند به طوری که بعد از هر درس تخصصی یک درس اخلاق باید خوانده شود، یعنی اینکه بین دو درس فقه و اصول، اخلاق بخوانند. امام این جمله را تائید کرد و فرمود "من به مسئولین گفتهام که شما وقتی سر کار میروید یک بار صبح و یک بار شب درس اخلاق بگذرانید".
منظور شما از گذراندن درس اخلاق سبک سنتی آن است یا آکادمیک؟
مقام معظم رهبری تصریح فرمودند که اخلاق باید به شکل سنتی آموخته شود لذا ما نیز تاکید داریم که مسئولان سیاسی کشور برای گذراندن درس اخلاق پای منبرها بنشینند نه اینکه دروس اخلاق را به صورت ترمی یا واحدی بگذرانند. در بحث اخلاق، استاد اخلاق باید صاحب نفس باشد و خودش متخلق به اخلاق اسلامی باشد نه اینکه هر کسی به خودش اجازه دهد که دروس اخلاقی را به دیگران تدریس کند.
* احتمال گناه مانع پذیرش پستهای سیاسی نمیشود
برخیها میگویند احتمال به گناه افتادن در پستهای سیاسی میتواند مانع پذیرش پستها از سوی افراد اخلاقی شود آیا شما این استدلال را قبول دارید؟
قطعا این درست نیست. مگر اینکه فردی خودش را در مقابل گناه و اخلاق اسلامی ضعیف بداند. اگر قرار باشد به خاطر احتمال گناه افراد از پذیرش پستهای سیاسی صرف نظر کنند، تنها امام معصوم میتواند فعالیت سیاسی کند. منتهی افرادی که وارد پستهای سیاسی میشوند باید نسبت به اخلاق اسلامی حساسیت بیشتری داشته باشند. چون احتمال خطای آنها زیاد است.
در آستانه انتخابات مجلس نهم هستیم، به نظر شما حضور اخلاقی نامزدها را در انتخابات چگونه میتوان تعریف کرد؟
ابتدا باید بگویم افرادی که نامزد میشوند باید خودشان را اصلح تشخیص دهند و بعد از اینکه کاندیدا میشوند باید رقابت سالم سیاسی را در دستور کار خود قرار دهند.
رقابت سالم سیاسی چه ویژگیهایی دارد؟
نامزدی که به فکر رقابت سالم سیاسی است، هیچگاه از تخریب رقیب خود برای پیروزیاش کمک نمیدهد. این به این معنا نیست که رقیبش را نقد نکند بلکه باید نظر خود را به صراحت اعلام کند، نامزدها حق دارند عملکرد رقیبشان را به نقد کشیده و روشهای او را مورد نقد قرار دهند. اما اینکه عیبهای شخصی و پنهان رقیب را در ملاء عام بازگو کنند به هیچ عنوان اسلامی نیست.
بدون اینکه یک نامزد از رقیبش اسمی ببرد چگونه میتواند تبلیغات سیاسی کند؟
نامزدها باید بگویند روش یک، روش دو، روش سه و روش چهار و روشها و تفکرات را به نقد بکشند اما حق ندارند از افراد به طور مستقیم نام ببرند. چرا که انتساب آن روش و فکر به رقیب اتهام باشد. لذا نامزدها باید روشها و تفکرات را نقد کنند. مردم متوجه خواهند شد که کدام روش و تفکر برای کدام نامزد است.
آیا تحلیل شخصیتی سیاسیون به معنای غیبت است؟
اگر وقتی فردی در جامعه اثرگذار است و با رفتار غلط و غیراخلاقی خود جامعه را منحرف و تخریب میکند این حق برای عموم محفوظ است تا شخصیت و فکر مورد نظر را به نقد بکشند. اگر درباره تفکرات یک فرد در یک سخنرانی و در یک جمع مطالبی گفته شود بدون آنکه تهمت و ناسزایی به وی وارد شود، غیبت محسوب نمیشود.
به طور مثال، در دورانی فردی به امام عرض کرد: اگر درباره منتظری صحبت کنم غیبت میشود که امام به این فرد فرمود "تو متوجه مسائل سیاسی نیستی". اینکه امام به این فرد اینگونه واکنش نشان میدهد به این دلیل است که تاثیر اشتباهات فرد مورد نظر امام در جامعه محسوس و مشهود بوده است و این آقا دیگر یک فرد نیست. البته قبل از اینکه در جمع دیگران درباره افراد بحث شود باید به خودشان تذکر و هشدار داد. امام قبل از اینکه اعتراضش به آقای منتظری را علنی کند بارها و بارها به ایشان تذکر و هشدار داد و نهایتا مجبور شد تا موضوع را به طور علنی مطرح کند.
همه افراد که در دسترس عموم قرار ندارند. به طور مثال ارتباط با یک شخصیت برجسته سیاسی در کشور بسیار سخت است. در این شرایط چه طور میشود درباره عملکرد فرد اظهار نظر کرد؟
درباره افرادی که در دسترس نیستند، نیازی به تذکر به شخص آنها نیست و میتوان عملکرد آنها را در صورتی که مخرب باشد، تحلیل و نقد کرد و این اقدام به هیچ عنوان غیبت محسوب نمیشود.
درباره عملکرد افراد چگونه باید تحلیل کرد که از دایره سیاسی اخلاق خارج نشود؟
قطعا باید ظرافتهای لازم را در نظر گرفت. به طور مثال یک آقایی با عملکرد اشتباهاش و با نادانی به ولی فقیه بیاحترامی میکند و یا اینکه اصلا ضد ولایت فقیه است. ما درباره این فرد به هیچ عنوان حق نداریم بگوییم علاوه بر اینکه ضد ولایت فقیه است، مثلا با فلان خانم یا دختر ارتباط نامشروعی نیز دارد. ما چنین حقی نداریم و در مقابل اگر یک فرد سیاسی نستجیر بالله، عیاش و فاحشه بود، حق نداریم او را متهم به مخالفت ولایت فقیه بکنیم. اگر همین فرد ولایت فقیه را قبول داشت و یا علیه ولایت فقیه اقدام نکرده بود با هزاران گناه آشکار نیز نمیتوان او را به ضد ولایت فقیه بودن متهم کرد.
مثلا اختلاس یک آقایی ثابت میشود ما حق نداریم جز مباحث اقتصادی و حدود جرم ثابت شده فرد در مورد موضوع دیگری اظهار نظر کنیم. ممکن است فردی هزاران گناه آشکار داشته باشد اما یک ویژگی خوب نیز داشته باشیم. این هزار گناه آن یک رفتار خوب فرد را تحت تاثیر قرار نخواهد داد.
* نقلقولها مجوز شرعی ندارد مگر افراد عادل و مطمئن نقل کنند
بعضا نقل قولهایی از سیاسیون در افکار عمومی مطرح میشود که صحت و سقم آن مبهم است. آیا انتقال این نقل قولها با هدف روشنگری و بیان کردن آن در تحلیلهای سیاسی مجوز شرعی دارد؟
این جزء وظایف تحلیل گران و روشنگران نیست، چرا که نقل قول را نمیتوان به افراد نسبت داد مگر اینکه از خود آنها و یا افراد مطمئن و عادل بشنویم. اما در تحلیلهای سیاسی میتوان گفت که میگویند فلانی چنین بحثی را مطرح کرده که صحت و سقم آن دارای ابهام است. لذا به طور قطعی مطرح کردن نقل قولها به هیچ عنوان مجوز شرعی ندارد.
موضوع نقل قول درباره افرادی که در زندان هستند و یا افراد متهم به براندازی و یا اقدامات خلاف عرف سیاسی انجام دادند را چگونه میتوان پذیرفت.
در اسلام اخلاق اطلاعاتی به طور کامل تبیین و تعریف شده است. افرادی که عضو نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هستند و اخلاق اسلامی را میدانند حق دارند درباره افرادی که در بازداشت به سر میبرند، نقل قول کنند و یا اعترافات آنها را به مردم بگویند. در این صورت شرعا میتوان اظهارات نیروهای اطلاعاتی را پذیرفت و در تحلیلهای سیاسی به سخنان آنها استناد کرد. منتهی تا زمانی که جاسوسی و یا براندازی افراد اثبات نشود، حق جاسوس و یا برانداز خطاب کردن افراد را نداریم.
آیا یک تحلیلگر سیاسی و یا روزنامهنگار میتواند درباره عملکرد مشکوک یک فرد سیاسی سکوت کند، تا جاسوسی فرد به اثبات برسد، در این صورت ممکن است دیر شود آیا برای این موضوع راهکار شرعی وجود ندارد.
در این موضوع بحث بسیار مفصلی داریم که به اخلاق اطلاعاتی اختصاص دارد. نیروهای اطلاعاتی و امنیتی حق دارند رفتار مشکوک را رصد کرده و حتی قبل از اثبات جاسوسی و یا براندازی افراد درباره آنها روشنگری کنند. اما رسانهها چنین اجازهای ندارند مگر اینکه از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی درباره افراد نقل قول کنند. اما اگر همین افراد مطالب رسانهها را تکذیب کند، رسانه باید جوابیه افراد را منتشر کند. نه اینکه مطالب را با فونت بزرگتر و جوابیه را با فونت کوچکتر بنویسند که این کار خلاف اخلاق اسلامی است.
در حوادث فتنه 88، مردم برخیها را سران فتنه، برخیها را فتنهگر، برخیها را مردود و برخی دیگر را بیبصیرت لقب دادند. آیا چنین القابی به افراد سیاسی تهمت محسوب نمیشود و اگر پاسختان منفی است چه طور میتوان تشخیص داد یک فرد بیبصیرت و یا مردود است؟
این بحث جالبی است که شما میکنید. حاکم شرع معیارها و ملاکهای بصیرت را اعلام میکند. همانطور که حضرت امیر (ع) ویژگیهای فتنه، فتنهگر و بیبصیرت را عنوان کرده است. این واژهها تهمتهای سیاسی نیست بلکه واژههای دینی است که از صدر اسلام تا کنون بوده است. افراد حق دارند بنا به برداشت خود و استنکاف از بیانات حاکم شرع افراد بیبصیرت را شناسایی کنند و هیچ اشکالی ندارد که برای اصلاح جامعه و مقابله با فتنه، فتنهگران و بیبصیرتها را به مردم معرفی کنند. اما باید بگوییم به طور مثال یکی از ویژگیهای بصیرت زمان شناسی است اما برخی آقایان چند ماه بعد از فتنه درباره فتنهگران موضعگیری کردند. خب این آقایان زمان شناس نبودند و بیبصیرتها زمان شناس نیستند.
درباره سران فتنه نیز باید گفت وقتی فتنهای به وقوع میپیوندد و حاکم شرع رسما اعلام میکند که فتنه شده است، شناسایی سران فتنه کار سختی نیست و حتی تحلیلگران سیاسی حق دارند فتنهگران را به مردم معرفی کنند و این اقدام روشنگرانه مغایرتی با اخلاق اسلامی ندارد.
در پایان در صورت صلاحدید چند استاد اخلاق را برای استفاده سیاسیون و جوانان معرفی کنید؟
در تهران شخصیتهایی چون آیتالله مجتبی تهرانی اظهر من الشمس هستند. برخی دیگر از آقایان مثل آیتالله خوشوقت، آیتالله شبزندهدار، آیتالله مظاهری و دیگر بزرگان برای استفادههای اخلاقی بسیار مطلوب هستند.