سرویس جنگ نرم مشرق - اگرچه جنگ سوریه آخرین مراحل خود را طی میکند، اما درسهایی که باید از این بحران منطقهای گرفت، تازه در حال شروع شدن هستند. جنگ داخلی غربساخته در سوریه از این جهت تازگی داشت که رسماً به پای هیچ کشوری نوشته نشد. آمریکا، رژیم صهیونیستی، برخی رژیمهای عربی از جمله سعودی و امارات، همگی از تروریستها در سوریه حمایت مستقیم و غیرمستقیم کردند و عملاً در اشغال سوریه دست داشتند، اما طراحی جنگ به گونهای بود که امکان «تهاجم» توصیف کردن آن طبق قوانین بینالملل وجود نداشت. با این حال، این به معنای عدم حمایت همهجانبه کشورهای غربی از بحرانی نیست که اکنون بیش از ۸ سال است که سوریه را به آتش کشیده است.
یکی از جنبههای مهم حمایت آمریکا و کشورهای دیگر حامی تروریسم از افراطگرایان در بحران سوریه، دفاع و پروپاگاندای رسانهای از تروریستها با انتشار هزاران مقاله و تولید دهها فیلم و بهاصطلاح مستند مختلف در اینباره بوده است. یکی از این مستندها که توسط شبکه اچبیاو در آمریکا به نمایش درآمد و برای سفیدنمایی نقش غرب در بحران سوریه دروغهای زیادی گفت، مستند «فریادهایی از سوریه» بود. از طرف دیگر، یکی از مستندهای قوی در موشکافی و نقد مستند «فریادهایی از سوریه»، مستند کوتاهی به نام «فریبکاری سوریه» است که توسط پایگاه تحلیلی «گری زون» منتشر شده است. آنچه در ادامه این گزارش میآید، خلاصهای از مهمترین مطالب مستند «فریبکاری سوریه» است که به بررسی دروغهای «فریادهایی از سوریه» و بیان واقعیتهایی پیرامون این مستند دروغین پرداخته است. با توجه به اقدام اخیر دولت آمریکا در اضافه کردن نام سپاه پاسداران ایران به فهرست گروههای تروریستی خود، بررسی مستندات حمایت دولت ترامپ از تروریستها میتواند احمقانه بودن این ادعای واشینگتن را بیش از پیش نشان دهد.
درباره «فریادهایی از سوریه»
دهها سال است که دولتهای غربی، رسانههای جریان اصلی، و هالیوود، مردم را فریب میدهند تا برای زمینهسازی جنگ، در افکار عمومی «تولیدِ رضایت [۱] » کنند. جنگهای آمریکا در عراق، افغانستان، و لیبی، به نام «آزادی»، «حقوق بشر»، و «دموکراسی» در عمل، مرگ، تخریب عمومی و بردگی را به ارمغان آوردهاند. با توجه به اینکه این فاجعهها همچنان ادامه داشتند، متقاعد کردن مردم به پذیرش جنگ بعدی، نیاز به «تشکیک عمیقتر» و «بشردوستی کاملتر» ی از هر زمان دیگری داشت. همچنانکه «وانمود» و «واقعیت» از یکدیگر غیرقابلتفکیک میشوند، پروپاگاندای جنگ نیز پیچیدهتر و حرفهایتر میشود.
نقش هالیوود در تبلیغ جنگ، واقعیت جدیدی نیست. صنعت فیلم آمریکا برای تولید فیلمهای متعددی با هدف درخشان جلوه دادن ارتش، [ارائه یک روایت ساختگی و] تجدیدنظر درباره [حوادث و] فصلهای جنجالی در تاریخ نیروهای مسلح، و تبلیغ روایت رسمی درباره حوادث تعیینکننده، با وزارت دفاع، پنتاگون و آژانسهای اطلاعاتی همکاری کرده است. با گسترش نقش آمریکا در بیثباتسازی سوریه، شمار مستندهای تولیدشده درباره بحران در این کشور نیز افزایش پیدا کرد. این فیلم، مستندی را بررسی خواهد کرد که شاید آرمانگراترینِ این مستندها باشد: «فریادهایی از سوریه».
در همینباره بخوانید:
›› پنتاگون و سیا برای هالیوود فیلمنامه مینویسند
›› ایران آمریکا را در «جنگ سیاسی» عراق و سوریه شکست داده است
مستند «فریادهایی از سوریه» که توسط شبکه «اچبیاو [۲] » تولید و برای اولین بار در جشنواره معتبر فیلم «ساندنس [۳] » [بزرگترین جشنواره فیلمهای مستقل] اکران شد و اکنون نیز در وبسایت «نتفلیکس [۴] » [از بزرگترین سرویسهای تماشای فیلم و سریال آنلاین] قابلدسترسی است، در رسانههای متعدد غربی تبلیغ و حتی در دیوان بینالمللی دادگستری [موسوم به دادگاه لاهه، اصلیترین نهاد حقوقی سازمان ملل] نیز به نمایش گذاشته شد. شخصیتهای عمومی نیز برای این مستند تبلیغ کردهاند که از جمله آنها عبارتند از «نیکی هیلیِ» نومحافظهکار و نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل که بیتاب تغییر رژیم در سوریه و ایران بود؛ «کریس کورنل [۵] » خواننده راک که اخیراً خودکشی کرد و در آخرین موزیکویدیوی خود پیش از مرگ، صحنههایی از این مستند را گنجانده بود؛ و «شِر [۶] » [با نام کامل «شرلین سارکیسیان»] خواننده مشهور پاپ [و کسی که او را «الهه پاپ» مینامند] که آهنگی را به طور خاص برای این مستند نوشت.
احساسات افکار عمومی: قویترین ابزار دروغپردازی غرب
«فریادهایی از سوریه» بشار اسد، رئیسجمهور این کشور را دیکتاتوری نسلکش معرفی میکند که کمر به قلعوقمع مردم کشور خود بسته است. در حالی که سنیها سهچهارم از جمعیت سوریه و بیش از نیمی از نیروهای نظامی این کشور را تشکیل میدهند، این مستند بهدروغ اسد را به قتلعام سنیها متهم میکند. «فریادهایی از سوریه» برای اثبات دروغ خود مبنی بر اقدام اسد به «نسلکشی سیستماتیک سنیها»، حتی بخشی از یکی از سخنرانیهای اسد را نیز به شکلی فریبکارانه تحریف میکند تا وانمود کند که اسد مردم سوریه را «میکروب» توصیف کرده است. مستند نشان میدهد که اسد طی سخنرانی خود (که ترجمه آن از عربی به انگلیسی نیز در مستند، کاملاً ناقص و مغرضانه صورت گرفته است) میگوید: «وقتی میکروبها همهجا تکثیر میشوند، از بین بردن آنها میتواند خیلی دشوار شود.» بلافاصله زنی که ظاهراً سوری است، میگوید: «او ما، مردم سوریه، را میکروب و باکتری مینامد و میخواهد از شر ما رها شود.» این در حالی است که اسد در حقیقت دارد «توطئه» ها را به «میکروب» تشبیه میکند. متن کامل آن بخش از سخنرانی اسد، این است: «توطئهها مانند جرثومه [به معنای میکروب یا منشأ بدی] هستند؛ همهوقت و همهجا تکثیر میشوند؛ از بین بردن آنها [تقریباً] ممکن نیست، اما ما میتوانیم برای تقویت سیستم ایمنی بدنمان در مقابل آنها تلاش کنیم.»
صحنه آغازین «فریادهایی از سوریه» «آلان کردی» را به تصویر میکشد، پسربچهای که وقتی امواج دریا جسد کوچک و بیجانش را پس از غرق شدن او و خانوادهاش در دریای مدیترانه به ساحلی در ترکیه آوردند، همه جهان تصویرش را دید. با این حال، بر خلاف آنچه که «فریادهایی از سوریه» تلویحاً میگوید، آلان و خانوادهاش از دست بشار اسد فرار نمیکردند، بلکه داشتند از حمله داعش به زادگاهشان یعنی کوبانی فرار میکردند. این در حالی است که دولت سوریه در تمام این مدت در جنگ با داعش در این کشور پیشگام بوده است. اینگونه فریبکاریها مشخصه بخش عمدهای از «فریادهایی از سوریه» هستند، اما همچنین تاکتیکی کارآمد برای متقاعد کردن آمریکاییها به این هستند که بمبهای این کشور «بشردوستانه» اند و سرنگون کردن دولت سوریه به نفع مردم این کشور است. در بخشی از این مستند آمده است: «جنایتهای داعش برابر با ۲ درصد از جنایتهای اسد است. ۹۸ درصد جنایتها توسط رژیم بشار اسد صورت میگیرد. تروریست اصلی، رژیم است.» اما در حقیقت، «تیما کردی» خاله (یا عمه) آلان که آلان و خانوادهاش در تلاش بودند تا در کانادا به او ملحق شوند، واقعیتی را مورد اشاره قرار میدهد که در تناقض با روایت «فریادهایی از سوریه» است: بحران پناهجویان در سوریه، نتیجه جنگ تغییر رژیمی است که آمریکا و متحدانش به راه انداختهاند. وی میگوید: «من امیدوارم پرزیدنت ترامپ سیاست تغییر رژیم در سوریه را تغییر دهد.»
حمایت مستند از تروریستهای «ارتش آزاد سوریه»
یکی دیگر از ادعاهایی که «فریادهایی از سوریه» مطرح میکند این است که دولت سوریه مسئول عملاً تمام تلفات در درگیریهاست. مطمئناً میلیونها نفر از خانههای خود گریختهاند و صدها هزار نفر عمدتاً غیرنظامی چه در مناطق تحت کنترل معارضان و چه مناطق تحت کنترل دولت کشته شدهاند. اما راستیآزمایی آمار قربانیان عملاً غیرممکن است، به ویژه در مناطق تحت کنترل معارضان که در آنها خبرنگاران و فعالان حقوق بشر ربوده و کشته میشوند. ارقامِ در دسترس آنچنان غیرقابلاعتماد هستند که سازمان ملل سال ۲۰۱۳ شمارش تعداد قربانیان را متوقف کرد. «فریادهایی از سوریه» با نسبت دادن بیپایه عملاً تمام تلفات به دولت سوریه، نقش شبهنظامیان مسلحی را که بخش عمده معارضان را تشکیل میدهند، سفیدنمایی میکند. این گروههای شبهنظامی عبارتند از داعش و جبههالنصره که «برت مکگرک» دیپلمات آمریکایی آن را «بزرگترین شاخه القاعده در جهان» توصیف میکند، اما «فریادهایی از سوریه» گناهان آن را میشوید و این گروه را صرفاً یک «گروه شبهنظامی اسلامی» معرفی میکند.
یکی از فریبکاریهای اصلی در «فریادهایی از سوریه» در توصیف «ارتش آزاد سوریه» است، گروهی که در مستند به عنوان «مدافعان شهروندان عادی در مقابل دولت قاتل سوریه» معرفی میشود. واقعیت این است که ارتش آزاد سوریه یک برند پوچ بود که توسط گروههای متعدد و مستأصلی انتخاب شد که بودجه و تسلیحات خود را از سیآیای و پس از تأیید به عنوان بهاصطلاح «شورشیان میانهرو» دریافت میکردند. بخش عمده این تسلیحات نهایتاً به دست افراطگرایان اسلامگرا افتادند. «سام هلر» تحلیلگر طرفدار معارضان، ارتش آزاد سوریه را «مزرعه تسلیحات برای جناحهای اسلامگرا و جهادگرا، از جمله شاخه القاعده در سوریه» توصیف میکند. در بسیاری از موارد، ارتش آزاد سوریه تحت حمایت سیآیای با شبهنظامیان جهادگرا همکاری کرده است. این گروهها هم در کنار داعش و هم شانه به شانه جبههالنصره با نیروهای جنگیدهاند و بسیاری از جنگجویان ارتش آزاد سوریه به جبههالنصره پیوستهاند. این در حالی است که «فریادهایی از سوریه» این همکاری را به شکلی مثبت منعکس میکند: «هیچ مشکلی میان این گروهها و ارتش آزاد سوریه وجود نداشت. هر دو داشتند شانه به شانه هم در خط مقدم میجنگیدند.»
تروریستهایی که قهرمان «فریادهایی از سوریه» هستند
یکی از «قهرمانان» مستند «فریادهایی از سوریه» سرهنگ «ریاض اسد» است، یکی از اعضای خائن ارتش سوریه که بهاصطلاح «ارتش آزاد سوریه» را بنیان گذاشت. در بخشی از مستند، ریاض اسد درباره روابط نزدیک میان ارتش آزاد سوریه و جبههالنصره، یعنی سازمان وابسته به القاعده در سوریه، اینگونه میگوید: «برادران ما در جبههالنصره ارزشمندی خود در زمینه مبارزه را اثبات کردهاند. آنها با مردم به خوبی رفتار میکنند. تا الآن به هیچکس آسیبی نرساندهاند. اتفاقاً بهعکس. ما ممکن است در برخی تفکرات با آنها تفاوت داشته باشیم، اما میتوانم به شما بگویم که اکثریت مردم به سوی جبههالنصره جذب شدهاند.»
یکی دیگر از افرادی که به عنوان نماد شورشیان سوریه معرفی میشود «عبدالباسط ساروت [۷] » است که زمانی یک دروازهبان و ستاره فوتبال در سوریه بود. ساروت اهل حمص است، شهری که عمدتاً «پایتخت انقلاب» توصیف میشد. سال ۲۰۱۴ الجزیره گزارش داد که ساروت به داعش پیوسته است. گزارش الجزیره ساروت را نشان میدهد که اینگونه میگوید: «انشاءالله طی روزهای آینده [من] عبدالباسط را خواهید دید که گام جدیدی در انقلاب سوریه برمیدارم. گام جدیدی که معتقدم گام درستی است. و به مکان جدیدی خواهم رفت.» «فریادهایی از سوریه» سپس ساروت را در حالی به تصویر میکشد که مقابل مردم شعار میدهد: «ما جهادگرا هستیم. حمص تصمیم خود را گرفته. میخواهیم علویها را منقرض کنیم. شیعیان باید بروند.» علویها اقلیتی مذهبی در سوریه هستند که بشار اسد نیز یکی از آنهاست. ساروت بهرغم دیدگاههای افراطیاش شخصیت اصلی و قهرمان فیلم دیگری به نام «بازگشت به حمص» نیز بود.
«هادی عبدالله» در مستند «فریادهایی از سوریه» خبرنگار نترسی معرفی میشود که با شجاعت به دل بمبارانهای بشار اسد زده تا حقیقت را گزارش کند. این در حالی است که عبدالله مرتباً همراه با گروههای جهادی عازم میشد و نقش مبلغ را برای آنها بازی میکرد. بهرغم علاقه عبدالله به شاخه همان گروهی در سوریه که حملات ۱۱ سپتامبر را در آمریکا انجام داد، نیویورکتایمز طی گزارشی یک چهره درخشان را از عبدالله ترسیم کرده است. عبدالله بعدها برنده جایزه «خبرنگاران بدون مرز» هم شد و سفارت آمریکا در سوریه نیز (که اکنون دیگر باز نیست) با ارسال پیامی در توئیتر، این جایزه را به عبدالله تبریک گفت.
«بانا عابد» چهره زیبای حمایت زشت از تروریستها
یکی از گزارشهای عبدالله، مصاحبه مشهور او با دختری ۷ ساله به نام «بانا عابد» به زبان انگلیسی است، جایی که شاید شرورانهترین توطئه در پروپاگاندای تغییر رژیم غرب در سوریه نیز رقم خورد. ماه سپتامبر سال ۲۰۱۶ همزمان با آمادهسازی ارتش سوریه برای آزادسازی حلب از دست شورشیان اشغالگر، حسابی در توئیتر باز شد که ظاهراً متعلق به بانا بود و به کمک مادرش «فاطمه عابد» اداره میشد. این حساب کاربری به سرعت صدها هزار دنبالکننده پیدا کرد که شاهد زندگی روزمره او بودند. با این وجود، پیامهایی که در این حساب کاربری منتشر میشد با اظهارات یک دختربچه ۷ ساله تناسبی نداشت. در این پیامها از بمبارانهای هوایی آمریکا تقدیر و حتی از آغاز جنگ جهانی سوم هم استقبال شده بود.
همه اینها در حالی بود که ویدئوهای منتشرشده از بانا بهوضوح نشان میداد که او هیچ تسلط یا مهارتی در زمینه زبان انگلیسی ندارد. با این وجود، بانا و حساب توئیتریاش تبدیل به یکی از عناصر ثابت در پوشش خبری رسانههای غربی درباره سوریه شدند. سیانان در برنامهای که به نظر میرسید کاملاً از روی متنِ از پیش طراحیشده است، با بانا مصاحبه کرد. این دختربچه در مصاحبه با سیانان و در پاسخ به سؤالی درباره پیامش به بشار اسد میگوید: «من خیلی ناراحت هستم. خیلیها مردهاند و هیچکس به آنها کمک نمیکند. دنیا دارد نگاه میکند؛ دنیا هیچ کاری نمیکند.» واشینگتنپست حتی نام بانا عابد را «آن فرانکِ» سوریه گذاشت [«آن فرانک [۸] » دختربچه یهودی و صاحب دفترچه خاطرات مشهوری درباره اشغال هلند توسط آلمان نازی است]. مجله تایم نیز حساب کاربری عابد را چهارمین حساب کاربری اینترنتی تأثیرگذار در دنیا توصیف کرد. بانا بعدها از رجب طیب اردوغان، شهروندی ترکیه را دریافت کرد و به این کشور رفت. وی همچنین قرارداد هنگفتی را برای انتشار یک کتاب با غول انتشاراتی «سایمون اند شوستر» امضا نمود و ماه مارس سال ۲۰۱۸ حتی در مراسم اسکار در هالیوود نیز حاضر شد.
اکران «فریادهایی از سوریه» در کنگره آمریکا
۱۹ می ۲۰۱۷ مراسم اکران مستند «فریادهایی از سوریه» در کنگره آمریکا با ابتکار «برندون بویل» نماینده دموکرات و «آدام کینزینگر» نماینده جمهوریخواه مجلس نمایندگان برگزار شد که تجسم حمایت دو حزبی از تغییر رژیم در سوریه بود. نقطه اشتراک هر دوی این نمایندههای کنگره، دریافت بودجه تبلیغاتی و کمک مالی از «کمیته اقدام عمومی سوریه آزاد»، لابی اسرائیل، و اسلحهسازانی مانند «بوئینگ» و «لاکهید مارتین» است. کسی که فیلم را معرفی کرد، «کنان رحمانی» عضو «کمپین سوریه» بود، کمپانی روابط عمومی مستقر در لندن و نیویورک که برای تشدید اقدام نظامی و تحریم اقتصادی علیه دولت سوریه لابی میکند. جالبتوجه است که بودجه کمپین سوریه را «ایمن اصفری» تاجر نفتی سوری-انگلیسی و مدیر ارشد اجرایی شرکت نفت و گاز «پتروفاک» تأمین میکند.
پس از نمایش فیلم در کنگره، همانجا جلسه گفتوگویی به مدیریت «سارا الیزابت کاپ» مجری و کارشناس تلویزیونی آمریکایی و از طرفداران پروپاقرص حمله به سوریه و با حضور افرادی از جمله «اوگنی آفینیوسکی» کارگردان «فریادهایی از سوریه» و نامزد جایزه اسکار و همچنین «سمیر عطار» به عنوان نماینده «جامعه پزشکی سوری آمریکایی» برگزار شد. جامعه پزشکی سوری آمریکایی در مناطق تحت کنترل القاعده فعالیت میکند و هدفش از لابیگری در کنگره آمریکا تغییر رژیم در سوریه است. عطار شخصاً بارها در زمان کنترل القاعده بر شرق حلب به این مناطق سفر کرده و این سفرهایش را با نوشتن ستون نظرات برای نیویورکتایمز، مجله تایم، والاستریتژورنال و واشینگتنپست توصیف نموده است. وی در گزارشهایش خواستار حمله آمریکا به نیروهای روسی در سوریه و برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز این کشور نیز شده است. این در حالی است که ژنرال «جوزف دانفورد» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا صراحتاً میگوید برقراری منطقه پرواز ممنوع در آسمان سوریه نیازمند ورود آمریکا به جنگ رسمی علیه سوریه و روسیه است.
یکی دیگر از افرادی که در جلسه گفتوگوی کنگره آمریکا حضور داشت، «چارلز لیستر» نماینده «مؤسسه خاورمیانه» بود. مؤسسه خاورمیانه اندیشکدهای مستقر در واشینگتن است که بودجهاش را از کمپانیهای نفتی، اسلحهسازان، بانکهای سرمایهگذاری، و غولهای صنعت ساختوساز دریافت میکند، کمپانیهایی که همگی از سقوط دولت در سوریه سود میبرند. مؤسسه خاورمیانه همچنین دهها میلیون دلار هم از دولتهای عربستان و امارات دریافت کرده است، یعنی همان پادشاهیهایی که بودجه و تسلیحات در اختیار گروههای افراطی متعدد و حتی رقیب با یکدیگر در سوریه گذشتهاند. لیستر در مقابل مخاطبان خود در ساختمان کنگره آمریکا، القاعده را جنبشی محبوب و دارای حمایت گسترده در سوریه توصیف کرد و تلاش نمود این گروه را میانهروتر از داعش معرفی کند، در حالی که هر دوی این گروهها یک ایدئولوژی وحشیانه مشترک دارند. نماینده اندیشکده مؤسسه خاورمیانه، پس از ستایش القاعده، خواستار بمباران کاخ ریاستجمهوری سوریه و ترور بشار اسد شد.
یکی دیگر از مستندهای شناختهشده «اوگنی آفینیوسکی» کارگردان «فریادهایی از سوریه»، «زمستان در آتش: مبارزه اوکراین برای آزادی» است، فیلمی که سرتاسر تبلیغات به سود ناتو است و از کودتای آمریکایی در اوکراین حمایت میکند. آفینیوسکی در «زمستان در آتش» نیز دست به تبرئه نئونازیها و فاشیستها در اوکراین میزند، دقیقاً همانگونه که جهادگراها در سوریه را در «فریادهایی از سوریه» تبرئه میکند. تا به امروز، رسانههای جریان جمعی توانستهاند از هیجانات عمومی مردم برای جلب حمایت از ماجراجوییهای نظامی به اسم «داخل بشردوستانه» استفاده کنند. با این وجود، افزایش بیاعتمادی مردم به این رسانهها موجب شده تا این رویکرد کمتر از گذشته نتیجهبخش باشد. به نظر میرسد اربابان این رسانهها اکنون به فکر افتادهاند تا به جای مردم، خودشان را فریب بدهند: «سارا الیزابت کاپ» در نقش مدیر نشست گفتوگو در کنگره، به مخاطبان خود این خبر خوش را میدهد: «برای کمک به اینکه تا انتهای نشست بمانید، میخواهم این را بدانید که بعد از نشست، پذیرش با مقادیر فراوانی الکل پذیرای شماست.»