کد خبر 960379
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۵
رضازاده

سرمربی اسبق تیم‌ملی وزنه‌برداری می‌گوید: «سخیف‌ترین کار برای رای گرفتن تطمیع دیگران است.»

به گزارش مشرق، برای زندگی ورزشی خودش چارچوب مشخصی دارد که هرگز از آن تخطی نمی‌کند. چند سال قبل که برای ریاست فدراسیون وزنه برداری کاندیدا شد شاید دغدغه‌های امروز را نداشت. اما امروز که آمده و با جدیت قرار است در انتخابات شرکت کند نه فقط هدفش ریاست فدراسیون است، بلکه برنامه‌هایی دارد که تنش را از وزنه برداری دور کند، همدلی را برگرداند و از همه مهمتر آینده‌ای را بسازد که خاری در چشم نفری از خانواده وزنه برداری نرود. کوروش باقری آنقدر روی تصمیمی که گرفته مصمم است که این بار قرار نیست حتی به خاطر حسین رضازاده از میدان کنار بکشد بلکه به قول خودش شاید بلعکس این کار اتفاق بیفتد: «محتمل است، شاید حسین به خاطر من از انتخابات کنار بکشد.»

*از همین انتخابات شروع کنیم. چه شد که برای انتخابات فدراسیون وزنه برداری ثبت نام کردید؟

دفعه قبل داستان متفاوت بود. بحث این بود که بیاییم به رضازاده کمک کنیم اما در نهایت شب انتخابات داستان‌های شورای شهر پیش آمد و ایشان برای انتخابات نیامد. من هم آن موقع توقعی نداشتم. همانطور که الان هم ندارم چون جلو آمدن من صرفاً به دلیل خواست بزرگان وزنه برداری و ورزش بوده و هدفم هم کمک کردن است. اگر ببینم کسی بهتر از من می‌تواند این مسئولیت را انجام دهد، به نفع آن شخص کنار می‌روم. دغدغه امروز کوروش باقری خودش نیست. شعار هم نمی‌دهم. به سنی رسیده ام که می‌توانم به جرات بگویم که حب جایگاه و مقام ندارم و هدفم این است که اگر مجمع به من اعتماد کند، بتوانم به وزنه برداری کمک کنم.

در این چند دهه‌ای که من در وزنه برداری حضور داشتم، هر دوره‌ای مزایا و معایب خودش را داشت. به نظر من بدترین کار این است که همه چیز را بکوبیم و از نو بسازیم. فدراسیون علی مرادی حتماً مزایایی داشت و البته در کنارش هم اشکالاتی بزرگ که چرخ وزنه برداری برای برای چرخیدن را کند کرد. من فکر می‌کنم وزنه برداری الان رییس نمی‌خواهد، مدیر می‌خواهد. مدیری که بتواند منابع انسانی موجود را مدیریت کند و از چند دستگی در بین اهالی این رشته بکاهد. باید فضا در اختیار سرمایه‌های وزنه برداری قرار بگیرد تا بتوانند کمک کنند. این که ما این همه قهرمان و مدال آور داریم که الان در صحنه نیستند، اتفاق خوبی نیست. من فکر می‌کنم هرکسی که مدیر شود باید به فکر مدیریت منابع انسانی و مالی باشد که ظاهراً قرار است کمتر هم بشود.

*خیلی‌ها می‌گویند یکی از نقاط مثبت ریاست علی مرادی راه اندازی وزنه برداری بانوان بود.

مرادی در دوران مدیریتش وزنه برداری بانوان را راه انداخت. اتفاقی که در ظاهر همه از آن تعریف کردند اما واقعیت این است که ما هیچ زیرساختی برای بانوان فراهم نکردیم. نه ردیف بودجه و نه سالنی برای بانوان در نظر گرفته نشده است. من نمی گویم وزنه برداری بانوان نباید باشد اما می گویم برای چنین اتفاقی باید زیرساخت‌های لازم آن فراهم شود. من شنیدم که الان سالن تمرینات تیم ملی نصف شده و در اختیار بانوان قرار گرفته است! همین اتفاق برای بودجه آقایان هم افتاده. این کار باعث تضعیف تیم آقایان شده است. من مخالف حضور خانم‌ها نیستم اما باید زیرساخت‌های بیشتری فراهم می‌شد. این مشکل باید به نحوی حل شود و سالن اختصاصی در اختیار آن‌ها قرار بگیرد.

*یک بحث دیگر مربوط به کرسی‌های بین المللی است که در این چند سال اخیر از ست رفته است.

من فکر می‌کنم کرسی‌های بین المللی مهم است اما نه آن اندازه که از بودجه وزنه برداری بزنیم و صرف تبلیغات شخصی خودمان کنیم. حتی اگر نتیجه هم بگیریم، مگر چه کار مثبتی قرار است انجام شود؟ مگر ما ۱۲ سال افرادی را در سمت نایب رییسی آسیا نداشتیم؟ چه اتفاق خاصی افتاد؟ به نظر من خیلی لزومی ندارد که یک رییس فدراسیون به دنبال این کرسی‌ها باشد. مگر فقط رییس فدراسیون می‌تواند آنجا مثمر ثمر باشد؟ افراد زیادی هستند که می‌توانند معرفی شوند و کمک کنند. من اگر دنبال پست بین المللی هستم نباید با بودجه فدراسیون سه سفر تا قاره آمریکا بروم و برگردم.

* اگر ممکن است درمورد این خود رایی حاکم بر فدراسیون بیشتر توضیح بدهید. در بحث معرفی داورها و...

ما این همه داور داریم. برای چه فقط شما باید داور باشی؟ این اتفاقات باعث دلسردی می‌شود. داوران با خود می‌گویند که درنهایت خود رییس قرار است قضاوت کند. این ها به نظر من نقطه ضعف است.

* در مورد جام فجر هم صحبت کنید. به نظر یکی از اتفاق‌های مثبتی بود که به سرانجام رسید.

بله ما جام فجر را برگزار کردیم و چون انتخابی المپیک هم بود بنظرم اتفاق مثبتی است. اما من می گویم آیا همه قهرمانان ما باید سرمربی باشند؟ ما این همه زمینه برای کمک کردن داریم که مهم ترینش آموزش است. گفتیم جام فجر اتفاق مثبتی است اما آیا در این مسابقات، ما فقط باید یکی از قهرمانان جهان و المپیک را ببینیم؟ مگر قهرمانان ما پولی یا چیزی می‌خواستند؟ نمی‌شد این ها دعوت شوند و حضور داشته باشند؟ حسین رضازاده هرچه که باشد جزو پرافتخارترین وزنه برداران جهان است. اگر او در این مسابقات حضور داشته باشد خوب است یا حضور نداشته باشد؟ این ها نقطه ضعف است. این ها خودبینی است. این یعنی من دوست ندارم افراد بزرگ را کنار خودم ببینم و احساس حقارت می‌کنم.

* این فضا در ابتدای ریاست علی مرادی وجود نداشت.ولی بعداً یواش یواش ایجاد شد و درها به روی دیگران بسته شد.

بله همینطور است. من یادم می‌آید که یکی دو ماه بعد از ریاست مرادی، مصاحبه‌ای کردم و گفتم چرا فدراسیون باید ۷۰ پرسنل داشته باشد؟ که جواب داده بودند ۷۰ نفر که چیزی نیست.می‌خواهم تعداد را به ۲۵۰ نفر برسانم! به هرحال با آن رویه شروع شد چون قول‌هایی داده شد که فقط همه راضی باشند. این که من حرف‌هایی بزنم که فقط رای بیاورم قشنگ نیست. این حرف‌ها از حافظه‌ها پاک نمی‌شود و در یاد همه می‌ماند. اگر کوروش باقری امروز یک شعار بدهد و فردا شکل دیگری عمل کند اتفاق جالبی نیست.

* آن زمان شعارهای بسیاری داده شد که به آن عمل نشد. شعارهایی مثل وفاق و جمع کردن خانواده وزنه برداری دور هم، بحث زیرساخت‌ها و… همین هم باعث شد که بع دزا انتخابات و عمل نکردن به همه وعده وعیده ها، علی مرادی دوستان بسیاری را از دست بدهد.

من در مورد این دوستان در حمایت از علی مرادی باید بگویم که مثلاً او آن‌ها را به یک سفر نبرد و آن‌ها تبدیل به منتقد شدند. این نشان می‌دهد که من فقط خودم را می بینم. کوروش باقری ۵ سال است که در وزنه برداری نیست. این که من در وزنه برداری نیستم یعنی همه چیز بد است؟ قطعاً نه.

ما باید ببینیم وزنه برداری در چه وضعیتی است. مرادی اگر من را سفر ببرد خوب است و اگر هم نبرد بد است. این به نظر من قشنگ نیست. ما در مجمع آدم‌های آگاهی داریم. هرچند افرادی هم هستند که به اشکال دیگر صندلی‌های مجمع را اشغال کرده اند اما به هر حال این ۴۳ نفر باید رییس فدراسیون را انتخاب کنند. این که رییس هیئت استان قزوین پس از ۱۸ ماه انتخاب شود یا کرمانشاه که هنوز انتخاباتش برگزار نشده، این ها نشانه ضعف است. من اگر رییس باشم و کارم را درست انجام دهم از چیزی نمی‌ترسم و مر قانون را اجرا می‌کنم. هرکسی که می‌خواهد بیاید و رییس هیئت شود. چرا شما اصرار داری که حتماً یک شخص خاص آن جا رای بیاورد؟ اگر هدف خدمت است چه فرقی می‌کند که چه کسی انتخاب شود؟ همه چیز تعریف دارد و رییس باید طبق آن عمل کند. اصلاً چرا انرژی رییس فدراسیون باید آنجا خرج شود؟ چرا رییس هیئت باید از بیان ضعف‌های رییس فدراسیون بترسد؟ این بزرگترین نقطه ضعف است. رییس هیئت باید بتواند نواقص را به راحتی بگوید و رییس فدراسیون هم در حد توانش باید آن‌ها را رفع کند.

* این ترس وجود دارد که مثلاً اگر دوباره رییس فدراسیون شد، شاید من را بردارد و مشکلاتی از این قبیل...

این بد است. مگر ما می‌خواهیم حکومت تشکیل بدهیم؟ یک فدراسیون است که هرکس انتخاب شد باید کمکش کنیم. من اگر انتخاب شوم شفافیت و صراحت لهجه را به وزنه برداری برمی گردانم. اعضای مجمع و روسای هیئت‌ها باید بتوانند انتقادهای سازنده و منصفانه خود را بیان کنند. حتی اگر منصفانه هم نباشد رییس باید آن را بشنود. هرکس رییس شود اگر واقعاً دغدغه اش وزنه برداری باشد کارش سخت است اما اگر هدفش ریاست باشد، نه سخت نیست. می‌تواند راحت روی صندلی اش بنشیند.

* الان جوی به راه افتاده و کاندیداها شعارهایی می‌دهند که با واقعیت جور نیست. همه دارند وعده وعید می‌دهند و در این میان فقط شما و دو، سه نفر دیگر چراغ خاموش عمل می‌کنید.

سوالی که پیش می‌آید این است که این شعارها و اقدامات چرا قبلاً نبود؟ مگر این ها دغدغه وزنه برداری ندارند؟ کاش سالی یک انتخابات برگزار شود و این دوستان چنین کارهایی بکنند. من اعتقاد دارم برای رای گرفتن، سخیف‌ترین و بدترین کار همین است که افراد را تطمیع کنی تا به تو رای بدهند. ولی اگر من رییس شدم یا نشدم بعد از انتخابات هم این کارها را میک نم و کمک می‌کنم. انشاالله که ما اشتباه کنیم و هدف دوستان کمک باشد نه رای گرفتن. این پول‌هایی هم که می‌خواهد وارد وزنه برداری شود باید به صورت شفاف مشخص شود که از کجا منابع مالی تامین شده. دوستان باید بدانند که اگر هدف کمک به وزنه برداری است، همه چیز همین سه، چهار سال نیست. اما اگر هدفشان فقط ریاست است بروند به آمار و ارقام مراجعه کنند و ببینند که ما چند رییس فدراسیون داشته ایم که هیچکس آن هارا نمی‌شناسد. فکر نکنند قرار است اتفاق خاصی برای آن‌ها بیفتد. چهار سال پیش دوستان با چه شوق و ذوقی دم از تغییرات می‌زدند، امروز اما دیگر خبری از آن صحبت‌ها نیست. آن اتفاقاتی که چهارسال پیش وعده اش داده می‌شد چه مقدارش اجرا شده؟ ای کاش حرفی بزنیم که بتوانیم به آن عمل کنیم.

* درباره تفاوت شرایط وزنه برداری ۴ سال پیش با الان هم اگر ممکن است صحبت کنید. زمانی که حسین رفت و شما خودت سرمربی شدی.

در سطح جهانی وزنه برداری دچار تغییر و تحولاتی شده است. در قوانین و قواعد که واقعاً اثرگذار بوده است. درباره تیم ملی هم به نظر من یک مقداری آن اعتماد سابق از بین رفته است. در حال حاضر شرایط ناهمگونی در تیم ملی وجود دارد. نمی‌خواهم شخصی را زیر سوال ببرم. بنظرم برخواه تا الان خوب کار کرده است اما آن ناهماهنگی هنوز وجود دارد. این که یک وزنه بردار از رده نوجوانان شروع کند و پل پله بالا بیاید و بداند که در نهایت به تیم بزرگسالان می‌رسد و مدال می‌گیرد دچار نقصان شده است.

* همیشه یکی از دغدغه‌های تیم ملی متحد و یک دست بودن بوده است. این در زمان شما خیلی مشهود بود.اما الان به نظر می‌آید باوجود اینکه تیم ملی خوبی هم داریم اما آن همدلی وجود ندارد.

متاسفانه این اتفاق افتاده و دلیلش هم این است که نگاه حاکم نگاه یکسانی نیست. بین رییس فدراسیون و سرمربی همدلی وجود ندارد و هرکسی نظر خود را پیش می‌برد. من معتقدم رییس فدراسیون با سرمربی تیم ملی و با نهادهای دیگر مثل فدراسیون پزشکی ورزشی، کمیته ملی المپیک، وزارت ورزش و حتی فدراسیون جهانی باید هماهنگ باشد. من فکر می‌کنم الان این هماهنگی ضعیف شده است. یک سری اقداماتی هم انجام می‌شود که درست نیست. مثلاً شما می‌روی در مسابقات جوانان جنوب شرق کشور آزمایش دوپینگ می گیری این اتفاق هیچ کمکی به آن‌ها نمی‌کند بلکه من می گویم آنجا آموزش موثر است. من مخالف نظارت نیستم اما نظارت باید در جای خودش صورت بگیرد. در سطح تیم‌های ملی باید به صورت سفت و سخت این نظارت اعمال شود اما در جاهای دیگر اثر گذار نیست. ما در رده جوانان و نوجوانان در سطح کشور با افت تعداد ورزشکار مواجه هستیم پس نشان می‌دهد که کمیته آموزش باید آنجا فعال‌تر باشد. الان در خفا تعداد زیادی از وزنه برداران ما محروم هستند و محرومیت شان رسانه‌ای نشده. چرا ورزشکاران ما به دلیل اینکه چیزی را نمی‌دانند باید این گونه محروم شوند؟ من اصلاً موافق دوپینگ نیستم. اتفاقاً سفت و سخت‌تر می گویم که باید پاکسازی شود. به نظرم می‌شود کاری کنیم که با آموزش، تلفات در این زمینه کمتر شود.

* وادا هم روی ایران حساس شده است و به نظر می‌آید که بعضی‌ها هم از داخل ایران گرا می‌دهند. مثل سال ۲۰۰۶. الان فدراسیون جهانی شرایطی را هم به وجود آورده که هر کسی راحت می‌تواند گزارش بدهد.

این جدید نیست و قبلاً هم بوده و جای نگرانی ندارد. بالاخره قوانین نانوشته ای هم وجود دارد. ما یک زمانی مسابقات انتخابی المپیک را به صورت اوپن برگزار می‌کردیم و هرکسی می‌خواست می‌آمد و می‌دید. همه می‌آمدند می‌دیدند و رکوردها را هم می‌دیدند بعد می‌رفتند می‌گفتند نواب نصیر شلال دو ضرب را ۲۳۶ زده یا بهداد اینقدر زده.ولی به نظر من آن‌ها رویه مشخصی دارند و الان هم که زیر نظر فدراسیون جهانی قرار ندارند و همه چیز زیرنظر وادا است. بعد هم قرار نیست ما از کسانی که اصطلاحاً زیرآبی می‌روند دفاع کنیم. ولی اصلی ترین چیز این است که ما آموزش بدهیم تا کسی به این خط قرمز نزدیک نشود. با احترام به همه مربیان ما چند مربی داریم که علم تمرین در شرایط خاص را دارند؟

* در چهار سال اخیر واقعاً برای افزایش علم تمرین چه کار کرده ایم؟ مربی بزرگی آمده که به ما آموزش بدهد؟ ما قدمی در این راه بر نداشته ایم.

خداراشکر در المپیک لندن ما هیچ مشکلی نداشتیم که اگر کوچک‌ترین مشکلی بود کوروش باقری را به صلابه می‌کشیدند.شما ببینید که چقدر سخت گیری کردند و هنوز هم وزنه بردارانی از آن المپیک محروم می‌شوند. وزنه برداران ما هرکدام یک یا دوبار آزمایش دادند اما هیچ کدام محروم نشدند. ما هم وظیفه مان را و آن کاری که از ما انتظار می‌رفت را انجام دادیم. ولی امروز چرا در شرایط رکورد کسی را نمی‌بینیم که سایه به سایه با سهراب یا کیانوش بیاید و بدون مشکل باشد؟

* ما هم به دنبال جواب این سوال هستیم.

آیا چهار سال پیش تیم ما این گونه بود که یکی طلا بگیرد و یکی هم پانزدهم شود؟ همه یک شرایط بسیار نزدیکی داشتند. زیرا همه در یک سیستم مشخص بودند. سیستمی که در آن فدراسیون و وزارت ورزش کمک می‌کردند. البته الان هم کمک می‌کنند بلکه این هماهنگی کم شده است. الان این گونه است که سهراب رکورد دنیا را می‌زند و یکی دیگر به گروه B می‌رود. ما وقتی به المپیک لندن رفتیم کل تیم شانس کسب طلا داشتند. نه فقط مدال،بلکه طلا. کیانوش رستمی،سهراب مرادی،سعید محمدپور و...

*سهراب آنجا بدشانسی آورد، بیماری و… اما حالا رکورد دنیا را زد ه است.

این نشان می‌دهد بیش از آن که فدراسیون در این امر تاثیرگذار باشد خود اشخاص هستند که تاثیرگذارند. مثلاً سهراب خودش برنامه‌هایش را پیش می‌برد. یا کیانوش هم همین طور. یا همه می‌گوییم علی داوودی عالی است. ولی من فکر می‌کردم با توجه به ۲۰ سال سنی که دارد سرعت افزایش رکوردش باید خیلی بیشتر از این باشد. باید خیلی سریع‌تر پیش برود.رکورد یک بحث است و مولفه‌های قدرت یک بحث دیگر است. رضا زاده رکورد اسکات و لیفتش در ۲۱ سالگی و ۲۸ سالگی فرقی نکرد. بلکه به مرور تکنینک هایش و شرایط روحی اش را تغییر داد و رکوردش را به مرور افزایش داد. آیا این نکات در مورد وزنه برداران فعلی لحاظ می‌شود؟ الان بنظر شما پروسه افزایش رکورد علی میری دیر نشده است؟ علی داوودی اگر بخواهد جهش کند الان وقتش است نه سال بعد.

* این را باید خودش بخواهد یا مربیان و مشاوران هم تاثیر دارند؟

ما این ها را می‌گوییم و آن‌ها هم می‌شنوند.حسین برخواه هم شاید بهتر از ما این مسائل را می‌داند اما آیا آن هماهنگی و تمرکز وجود دارد؟ سجاد قبلاً به من می‌گفت که مربی جوانان گفته من به تو وزنه بردار نمی‌دهم. خب این خیلی بد است که کادرفنی لیدر نداشته باشد. تصمیم گیر باید یک نفر باشد. سجاد تعریف می‌کرد که نمی توانسته از جوانان به تیم بزرگسالان وزنه بردار ببرد چون مربی آن رده میگفته نه. خب این را چه کسی باید هماهنگ کند؟ رییس فدراسیون باید به سرمربی اختیار بدهد. من با خیلی‌ها صحبت می‌کردم و از این می‌گفتند که اگر چند سال پیش اوضاع تا حدودی مثل الان بود آنها نیز می‌توانستند قهرمانی جهان یا المپیک کسب کنند.

*مثل رشید شریفی؟ او وزنه بردار خوبی بود و استعداد زیادی هم داشت.

با احترام به قهرمان‌های بزرگ می گویم که آنها هم چیزی دست کم نداشتند. من با این موافق هستم. اصلاً چرا آنقدر دور می‌رویم. من خودم را می گویم. هرچند شاید یک مقدار خودم نخواستم. به هر حال این ها نکاتی است که می‌طلبد همه دغدغه اول شان وزنه برداری باشد. اما وقتی دغدغه من چیز دیگری باشد معلوم است از اصل قضیه دور می‌شوم. من آمدم مدیریت فرداسیون را انجام بدهم تا تمرکز را اینجا بگذارم. یک مقدر این کار صداقت بیشتری می‌خواهد. شرایط واقعاً شرایط سختی است. انشالله خدا کمک کند هرکسی انتخاب می‌شود در کار خود موفق باشد.

*شما دو بار در صحبت‌هایت گفتی اگر کسی بهتر باشد من با کمال میل کنار می‌روم. پس امکان ائتلاف را دور نمی‌بینی؟

اولاً اینکه شایسته سالاری مهم است. ما باید یک شاخص برای ائتلاف بگذاریم. به اعتقاد من باید دغدغه اول کسی که جلو می‌آید فقط وزنه برداری باشد نه شخصی. وعده‌ها هم باید قابل اجرا باشند و با عقل جور در بیایند. شما خارج از ظرفیت که نمی‌توانی چیزی بگویی یا کاری انجام دهی. بعد هم اینکه تیم گرفتن و یارکشی و پست تعیین کردن از الان دیکتاتوری را نشان می‌دهد. هرکس که می‌آید باید خطش وزنه برداری باشد. اینکه من از الان بگویم اگر رئیس بشوم فلانی فلان پست را دارد یعنی یک مقدار از مرحله دور شدم. من هم در ذهنم برای هر پست سه یا چهار نفر دارم. این را رد نمی‌کنم. ولی نه اینکه از الان تیم کشی انجام شود. بعد هم اینکه دموکراسی واقعی باید وجود داشته باشد. یک مقدار هم نیازمند تحمل بالاست. من خودم هم الان انتقاداتی را می بینم که منصفانه نیست اما چهار روز دیگر ممکن است این ها را برای خودت هم بگویند.

*یک چیز را شفاف بپرسم. احساس ما این است که کوروش باقری خیلی برای ریاست جدی نیست؟

ببینید به هر حال انتخابات مجلس نیست که جامعه آماری مشخص نباشد. آنجا نیاز به صحبت کردن و پرزنت کردن دارد. اینجا اما وقتی جامعه آماری مشخص است، فرق می‌کند. وقتی اکثریت تو را می‌شناسند و روحیات و برنامه‌هایت را می‌دانند، چرا دیگر نیاز به فعالیت باشد. بعضی می‌گویند سفر استانی نمی‌روی؟ مگر ریاست جمهوری است؟! یک نفر قرار است در آن استان اگر بخواهد به من رای بدهد. از الان هم به شما می گویم قرار هم نیست کنار باشم. تا این لحظه معلوم شده که من برای آقای رضازاده کنار نمی کشم اما برعکس این اتفاق ممکن است بیافتد.

*واقعا این اتفاق می‌افتد؟

محتمل است.

*شما در تیم ملی همیشه نظم خاصی داشتید. اگر شما الان سرمربی یا رئیس فدراسیون بودید، واکنش تان نسبت به رفتار کیانوش رستمی چه بود؟

الان تصمیمی که می‌گیرند و کاری که انجام می‌دهند درست است. اما تصمیمات غلط گذشته، در کادرفنی و فدراسیون مهم است. من به کیانوش هم گفتم که اگر من سرمربی بودم همین رویه را پیش می‌گرفتم و آزادی‌های زیادی به او می‌دادم. اگر من مربی بلد بودم، کسی را می‌ساختم که شانه به شانه او بالا بیاید. ببینید کیانوش الان شرایط را می‌بینید. او فوق العاده است. وقتی هم این حرف‌ها را می‌زند و این رفتارها را می‌کند دیگر چه کاری می‌توان انجام داد؟ وقتی کسی نزدیک او نیست چه باید کرد؟ من به همین خاطر می گویم حق را به کیانوش می‌دهم. چون شرایط طوری است که ایشان جور وزنه برداری را می‌کشد.

*شما چند وقت پیش تغییراتی اساسی در تیم به وجود آوردید. وقتی این کار را کردید چقدر از چنین ریسکی مطمئن بودید؟

من تردید نداشتم. ولی در بازی‌های آسیایی، کازان و جهانی بعضی از وزنه برداران ما تغییرات خوبی داشتند. شما وقتی مسیر را درست بروید، موفق خواهید شد. مثلاً بهداد قبل از المپیک می‌گفت که المپیک رسید اما رکوردهای من هنوز نرسید؟ من اما تردید نداشتم. چون وزنه بردارم را می‌شناختم و از بابت خیلی چیزها مطمئن بودم. ما از لحاظ روانی هم به همه بچه‌ها نزدیک بودیم. وقتی شما روی ذهن بچه‌ها کار کنید و آنها را برای کسب طلای المپیک آماده کنید به نتیجه می رسند. یک روز حتی بهداد گفت آقا کوروش شما به بعضی از بچه‌ها زیاد پر و بال می‌دهید. من هم گفتم اتفاقاً همین را می‌خواستم بشنوم. چون سطح فکر ورزشکار را باید بالا ببریم.

*می‌گویند کوروش باقری همیشه یک جاهایی زیر سایه حسین رضازاده قرار گرفته. در بحث مدیریتی می‌گوییم. الان هم خیلی‌ها برای شان چنین طرز تفکری وجود دارد؟

حسین رضازاده تا این لحظه که تصمیم دارد به نفع من کنار رود. اگر قبلاً هم اینطور بوده به این دلیل است که هدف من کمک بوده. رضازاده خودش هم خواسته که من همیشه کمکش کنم. بعضی همیشه می‌پرسند فرض کنید شما رئیس شوید، رضازاده باز هم در سیستم است؟ من جواب می‌دهم نه حسین بلکه بهداد، سجاد و … اگر خودشان بخواهند.یک رئیس فدراسیون باید دیوانه باشد که از آنها استفاده نکند. هنر این است که شما از استعداد و توانایی‌های این ها استفاده کنی. من در مصاحبه‌های بهداد این تمایل را می‌دیدم. اما چرا نباید از پتانسیل او استفاده کنیم؟ یا شما بهداد را برای پستی که می‌خواهد بگیرد قانع می‌کنی یا اینکه فرصت می‌دهی. مگر قرار است تا آخر عمر رئیس فدراسیون و سرمربی یک نفر باشد. من یادم است حسین رضازاده قبلاً مصاحبه کرده بود و گفته بود می‌خواهم رئیس فدراسیون شوم. همین آقای علی مرادی یک بار به حسین انتقاد کرد که چرا این حرف را زدی و خیلی عصبانی شد. گفتم ببخشید حاجی! چرا ایرادی دارد؟ گفت یک بچه چرا باید این حرف را بزند؟ گفتم مگر یکی از وزارت صنعت و معدن باید رئیس فدراسیون وزنه برداری شود؟ کسی که چنین طرز فکری دارد… خود شما آخر قضیه را بخوانید. همیشه که قرار نیست یک نفر رئیس و یک نفر مربی باشد. اگر ما این را درک نکنیم یعنی خودخواهی و حسادت زیادی. متاسفانه این نگاه یا کم است و یا شعاری. اگر قرار بود فقط یک نفر منجی باشد ما هنوز در دوره پارینه سنگی بودیم. انسان‌ها پیشرفت کردند و به اینجا رسیدند. در همه حوزه‌ها نیز همین است و در وزنه برداری هم همینطور. باید خوشحال باشیم یک نفر با خلاقیات روی کار بیاید. حالا شاید یک مقدار زیاد حرف‌هایم اخلاقی شد اما نظر من همین است.

*تقریبا یک سال بعد همین موقع‌ها المپیک است و به عنوان سوال آخر درباره این صحبت کنیم که فقط دو وزنه بردار می‌توانیم بفرستیم. نظر شما در این باره چیست؟

نمی دانم کارهایی که باید صورت می گرفته در این چند سال صورت گرفته یا نه اما ما همان وزنه بردارهای چند سال پیش که در ریو یا مسابقات دیگر داشتیم در این مسابقات هم داریم و این ها اولویت هستند. در این یک سال و دو ماه باقی مانده باید روی همین هفت هشت نفر مانور دهیم. در دوازده ماه یا سیزده –چهارده ماه باقی مانده باید روی همین‌ها سرمایه گذاری کنیم. البته این ها پتانسیل بدی ندارند. البته اگر یکی مثل علی داوودی مثلاً درست هدایت شود می‌تواند مدال بگیرد. در ۹۴ کیلوگرم کیانوش و سهراب فوق العاده هستند. ضمن اینکه ایوب موسوی هم داریم. علی میری، بیرانوند و … دیگر ورزشکاران ما هستند. من قبلاً هم گفتم کاش زودتر از این ها افراد شاخص مان را روی وزن‌های المپیکی می‌گذاشتیم و جلو می‌رفتیم.

منبع: خبرآنلاین

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس