به گزارش مشرق، یکی از دیرپاترین افراد در حوزه مطالعات یهود و صهیونیسم، اسماعیل شفیعیسروستانی است. او در این حوزه بهقدری فعالیت کرده که تقریباً هر کسی بخواهد در این حوزه فعالیت کند، باید مدتی کنارش شاگردی کند. با او درباره بحث یهود و مطالعات در این حوزه گفتوگو کردهایم.
از نظر شما چه انگیزه و ضرورتی برای انجام مطالعات یهودشناسانه وجود دارد؟
درباره انگیزه انجام مطالعه در اینباره اگرچه دهها دلیل میتوانیم ارائه کنیم؛ اما واضحتر از همه این آیه مبارکه قرآن کریم است که میفرماید: لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ (سوره مائده- آیه ۸۲). ای مؤمنین به درستی که دشمنترین دشمنان شما کسی نیست الا یهود. همین بس که مطالعات ما نشان میدهد در طول تاریخ بسیار بلند، همواره اشرار بنیاسرائیل - آنهایی که از پیروان اصلی و حقیقی دین کناره گرفتند - از روی کین و حسد درباره انسان و ادیان و به ویژه مومنان عمل کردند. مطالعه درباره عملکرد اشرار یهود در طول جاده بلند تاریخ به ما نشان و مدد میدهد که راز بسیاری از حوادث گذشته و اتفاقات و فراز و نشیبهای گذشته را دریابیم و علت اصلی بسیاری از رخدادها در حوزههای فرهنگی، تمدنی، اقتصادی، سیاسی و نظامی در این عصر را بفهمیم و حتی کشف کنیم که مؤمنان و مستضعفان در آینده با چه وقایعی روبهرو خواهند شد.
شما کتابی را نیز اخیراً منتشر کردید که به تاریخچه این مسائل میپردازد. کمی درباره کتاب جدیدتان برایمان بگویید.
کتاب مفصل «بنیاسماعیل، بنیاسرائیل و آخرالزمان» تنها کتابی نیست که درباره سیر تحول اندیشه و عمل بنیاسرائیل از گذشتههای دور تا عصر حاضر نوشته شده است. رویکرد اصلی این کتاب - که حاصل دو سال مطالعه جدی اینجانب است - معطوف به حرکت بنیاسرائیل بعد از پیامبران برگزیده خداوند در طول تاریخ قریب به چهار هزار سال گذشته است؛ یعنی از زمانی که حضرت ابراهیم خلیل الرحمن (ع) تولد دو شاخه مهم نبوتی را اعلام فرمود؛ شاخه بنی اسرائیلی که از حضرت اسحاق (ع) آغاز و به حضرت عیسی روحالله (ع) ختم میشد و شاخه بنیاسماعیلی که از حضرت اسماعیل نبیالله (علیهالسلام) شروع شد و به پیامبر خاتم محمد مصطفی؟ ص؟ رسید و از طریق ایشان به سلسله اوصیا منتقل شد؛ یعنی جریان دین جهانی، کتاب کامل و تأسیس دولت جهانی بنیاسماعیلی با دست باکفایت آخرین وصی رسول خاتم، حضرت مهدی (ع).
در طول این تاریخ طولانی، بنیاسرائیل نهتنها از روی کین و حسد سر در برابر فرمان خداوند متعال فرود نیاوردند، بلکه بنا را بر انهدام و انعدام مؤمنان و پیروان حقیقی ادیان گذاشتند که همه تاریخ گذشته بیان میکند چگونه اشرار یهود بعد از کشتن انبیای بنیاسرائیلی و بنیاسماعیلی، در میانه همه ادیان توحیدی نفوذ و رخنه کرده و انحراف ایجاد کردند. مشخصترین آن را در ایجاد انحراف در دین نصارا شاهد هستیم؛ همچنین در نقاط عطف مختلف و دست داشتن آنها در به قتل رساندن بسیاری از مؤمنان و جنگهای مهم. ردیابی این موضوع نشان میدهد که چگونه اشرار یهود در طول بیش از هزار سال گذشته بعد از بعثت رسول اکرم (ص) همچنان به این عداوت ادامه دادند. عمل آنها را در مقابل رسول خدا و بعد در برابر اوصیا میبینیم. در طول تاریخ بلند ۲۰۰ ساله جنگهای صلیبی دست آنها را ملاحظه میکنیم؛ بعد از آن نیز در شکلگیری بسیاری از جریانات مخفی و مجامع مخفیای که موریانهوار در همه حوزههای فرهنگی و تمدنی رخنه کردهاند. طی ۷۰ سال گذشته نیز همه میدانیم که چگونه جهان اسلام با یک جریان بسیار پیچیده یهودیت صهیونیستی مواجه است و هم حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام متأثر از توطئه بزرگ بنیاسرائیلی، ضعف و فتور را تجربه کرده است و هم از بین بردن سرمایههای بزرگ مالی و انسانی را تجربه کرده و نیز بحرانهایی که به صورت خاص در منطقه غرب آسیا در کشورهای حاشیه دریای مدیترانه شاهدش هستیم. به عبارت دیگر من در این کتاب در جستوجوی بلندترین، پرسابقهترین و ریشهدارترین اختلاف حادثشده میان دو قوم بودهام که دامنه تأثیرات آن به عصر ما رسیده است. این کتاب تنها کتابی نیست که در اینباره نگاشته شده است. در مجموعه مطالعاتم طی ۱۰ سال گذشته درباره سیر تحول اندیشه و عمل شیطان و اشرار یهود در طول تاریخ، بررسی بسیار جدی و پژوهشگرانهای داشتهام.
آیا کتب دیگری هم در این زمینه نگاشتهاید؟
بله، مجموعه هفتجلدی قبیله لعنت به صورت مشخص به همین موضوع توجه داشته و این مجموعه نیز توسط انتشارات هلال به چاپ رسیده است. مجموعه مفصلی است که به استناد منابع تاریخی و منابع روایی سیر تحول تاریخی و فرهنگی عملکرد اشرار یهود را مورد بررسی و مطالعه قرار داده است. هر جلد از این مجموعه کتاب عنوان مخصوص خود را دارد و با مطالعه درباره نقاط عطف مهم گذشته به عصر حاضر میرسد و به صورت معین عملکرد اشرار یهود را در مجامع مخفی فراماسونری و ایلومیناتی و … مورد مطالعه قرار میدهد.
عملکرد مسلمانان در مطالعات یهودشناسانه را چگونه ارزیابی میکنید؟
خداوند متعال به همه مؤمنان در اینباره متذکر شده و به عبارتی اخطار داده که ای مؤمنان بدانید که به حقیقت دشمنترین دشمنان شما کسی نیست الا یهود. این مسأله را تأکید کرده اما متأسفانه به رغم آنکه بنیاسرائیل و اشرار یهود هم در گذشته و هم امروز به صورت جدی درباره مسلمانان اندیشه و فساد ایجاد کردهاند، مسلمانان در اینباره غفلت بسیار بزرگی داشتهاند. بهعنوان یک مورد بررسی کنید این را که بر خلاف اینکه در چهل سال گذشته انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی با عملکرد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی صهیونیستها و یهودیان مواجه بوده اما یک مرکز مطالعاتی جدی همهجانبه در اینباره تأسیس نکردهایم و حتی یک دانشکده مخصوص این موضوع نداریم. شما اگر مطالعه بفرمایید، میبینید که در کشورهای غربی و از جمله آمریکا مراکز شرقشناسی فراوانی طی ۱۸۰ سال تأسیس شده و چیزی غریب به ۱۸۰ رشته در حوزه مطالعات شرقشناسانه و اسلامشناسانه در دانشگاههای غربی مشغول فعالیت هستند و همهساله هزاران رساله در اینباره ارائه میکنند در حالی که کشورهای اسلامی و از جمله ایران در اینباره اهتمام بزرگی نداشتهاند. اگرچه غرب در حوزه فرهنگی و تمدنی طی ۲۰۰ سال گذشته مصیبتهای بسیاری بر سر مسلمانان آورده و تمام حوزه فرهنگی و تمدنی ایرانی، اسلامی و غرب آسیا در سایه این حوزه فرهنگی و تمدنی ملحدانه غربی فرو رفته؛ اما یک مرکز مطالعات ویژه غربشناسی در این کشور تأسیس نشده است. این غفلت است یا ندانمکاری یا نشاندهنده نقشآفرینی غربیان، روشنفکران و یهودیانی است که در مجامع فرهنگی کشورهای اسلامی
نفوذ کردهاند؟
نفوذی که از آن صحبت میکنید، چگونه در ایران محقق شده است؟
این نفوذ در همه زمینهها وجود داشته و دارد. روزی در این کشور چیزی قریب به ۵۵ لژ فراماسونری فعالیت میکردهاند و مهمترین شخصیتهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی این کشور به این مجمع شیطانی فراماسونری وابسته بودند؛ چنانکه از زمان قاجار تا پایان دوره پهلوی رؤسای بسیاری از دانشکدهها، دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی و حتی رسانه بزرگ کشوری تحت نفوذ و مدیریت فراماسونرها بوده است. حوزه اقتصادی هم به هیچ عنوان دور مانده از این ماجرا نبوده است. حسب برخی پژوهشها بعد از انقلاب فقط پنج لژ ماسونی در ایران شناخته شد و ۵۰ لژ همچنان در محاق ماند؛ اما نقش خود را ایفا کرد. چه از طریق تحولاتی که در ایران اتفاق افتاد، مرکزیت فراماسونری خاورمیانه از ایران
به مناطق دیگر از جمله ترکیه منتقل شد. روزی رییس اصلی جریان فراماسونری در ایران یعنی شجاعالدین شفا ادعا کرده بود که ما چنان عوامل خود را در مجامع فرهنگی ایران کاشتهایم که اینها به سادگی از این موضوع خلاص نخواهند شد. جمله شجاعالدین شفا را نقل به مضمون عرض کردم. شما وضعیت فرهنگی و اقتصادی و حتی سیاسی امروز ایران را ببینید. وضعیت آشفتهای که از نظر من از میزان نفوذ عوامل غربی و غربزده و یهودی حکایت میکند که مانع شدهاند چنانکه باید و شاید این حوزه فرهنگی و تمدنی ایرانی-اسلامی شکل گیرد و ضمناً از آسیبهایی که اینها وارد کردهاند در امان نماندهایم.
چه مراکزی در ایران در این حوزه فعالیت میکنند؟
این مراکز و مؤسسات عمدتاً خصوصی کار میکنند و بسته به غیرت و همت مؤسسانشان روی پا ایستادهاند؛ مراکزی مثل اندیشکده مطالعات یهود که دارای سایتها و کانالهای مختلفی است و پژوهشهایی در این زمینه انجام میدهد؛ یا برخی مؤسسات دیگر که در این حوزه فعالیت میکنند. اما متأسفانه با عدم توجه جدی سازمانهای رسمی فرهنگی کشور، این مؤسسات پراکنده کوچک همواره آسیبپذیر، ضعیف و لاغر ماندهاند. مؤسسه فرهنگی و هنری موعود عصر که ۲۳ سال و اندی از عمرش میگذرد، بخشی از فعالیتهای خود را به انجام مطالعات فرهنگی اختصاص داده است و به انجام مطالعات فرهنگی به شکل خاص مطالعه درباره اندیشه و عمل بنیاسرائیل، یهود و غرب توجه جدی داشته که تا به امروز کتب فراوانی در قالب تحقیق، پژوهش، ترجمه و … منتشر کرده و قابل استفاده عزیزان است.
برنامههای یهود برای آینده جهان اسلام چیست؟
نباید تردید کنیم که اشرار یهود دست از سر جهان اسلام بر نخواهند داشت. علت این موضوع هم که در همین کتاب «بنیاسماعیل، بنیاسرائیل و آخرالزمان» توضیح دادهام، به پایان تاریخ و آینده تاریخ برمیگردد. دو قوم در عرصه تاریخ در طول زمان درباره آخرالزمان و تأسیس دولت جهانی اندیشه کردهاند. این دو جریان بهمثابه دو ارابه در جاده بلند تاریخ به راه افتادهاند، به امید آنکه تأسیس حکومت جهانی را از آن خود کنند. به حسب فرمایشات حضرت ابراهیم خلیل الرحمن (علیهالسلام)، تأسیس دین جهانی و دین کامل و پیامبر آخرالزمان و تأسیس دولت جهانی به نام مقدس پیامبران بنی اسماعیلی رقم خورده است. اگرچه بنی اسرائیل از زبان انبیای الهی میدانست که سلسله انبیای بنیاسرائیلی به حضرت عیسی (علیهالسلام) ختم میشود؛ اما همچنان که عرض شد طمع کردند که با حیله و فن و حرکت مذبوحانه جلوی رسیدن ارابه بنیاسماعیل به مقصد غایی را بگیرند. میان جنود ابلیس و بنیاسرائیل برای منحرف کردن جریانهای تاریخی و تأسیس دولت جهانی شیطانی قبل از آنکه یومالوقتالمعلوم برسد، همسویی اتفاق افتاد؛ لذا از اینجاست که نتیجه میگیریم جدال اصلی جریان حق و باطل بر سر آخرالزمان و تأسیس دولت جهانی است. به عبارت دیگر، مجادله اصلی مجموعه متشکل کفر و شرک و نفاق بر سر تأسیس دولت جهانی در آخرالزمان است و چنانکه می دانیم توسط حضرت موعود (عج) منجی مصلح، این ماجرا اتفاق میافتد.
*صبح نو