اهمیت تنگه هرمز در ادبیات سیاسی و اقتصادی جهان به حدیست که کوچکترین اظهارنظر درباره این منطقه و بسته و باز نگه داشتن آن از سوی هریک از مقامات جمهوری اسلامی ایران (چه نظامی و چه غیرنظامی، چه مقامات ارشد و چه مقامات غیرارشد) بازتابها و واکنشهای زیادی در رسانهها و محافل خبری جهان پیدا میکند.
در این میان، نحوه انتشار و پرداختن به این موضوع در رسانههای داخلی بسیار بااهمیت بوده و نیازمند دقت و حساسیت زیادی است چراکه رسانههای جهان حتی از اظهارنظر یک مقام غیرمسئول در این موراد نیز بهعنوان «موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران» یاد میکنند.
در این میان نحوه پردازش و انتشار درست اظهارات مقامات و بهویژه فرماندهان نیروهای مسلح، بسیار حائز اهمیت است.
آنچه تاکنون از این فرماندهان و نیز مقامات مسئول و عالیرتبه شنیده شده، اقدام جمهوری اسلامی ایران برای «بستن تنگه هرمز» و یا «ممانعت از عبور و مرور کشتیهای نفتکش بیگانه از این منطقه» تنها در شرایطی است که یا تهدیدات و اظهارات خصمانه دشمن در خصوص حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران، رنگ واقعیت بگیرد و یا اینکه در خصوص فروش نفت ایران خللی مهم ایجاد کنند (و نه اقدامات روانی و تبلیغاتی مانند آنچه اخیرا اتحادیه اروپا در خصوص نفت ایران صورت داده است)
پر واضح است که بستن تنگه هرمز برای جمهوری اسلامی ایران (که همواره بر حفظ امنیت منطقه استراتژیک خلیجفارس و نیز تنگه هرمز برای تمامی کشورهای منطقه اصرار داشته و دارد) بهعنوان یکی از آخرین راهبردهای «برخورد سخت» است، بنابراین بسیار کوتهفکرانه خواهد بود اگر خیال کنیم ایران برای هرگونه اقدام تبلیغاتی و یا قطعنامههای کاغذی و تبلیغاتی غرب، اقدام به بستن این تنگه و یا ممانعت از تردد نفتکشهای خارجی ميکند.
بنابراین وقتی مقامات جمهوری اسلامی ایران اظهار میکنند که «فعلا قصد مسدود کردن تنگه هرمز را ندارند» و یا «فعلا برنامهای برای بستن این تنگه نیست» نمیتوان این موارد را «عقبنشینی جمهوری اسلامی از مواضع خود» دانست چراکه در گذشته نیز هیچگاه اعلام نشد که ایران قصد بستن تنگه هرمز «در هر شرایطی» را دارد بلکه این اقدام معلول مسایلی خواهد بود كه ارزش چنین کاری را داشته باشد و در غیر این صورت سیاست کلان جمهوری اسلامی ایران (همانطور که بارها نیز در گذشته اعلام شده) برقراری امنیت کامل برای منطقه و آبراه مهم جهان است و البته ایران معتقد است این امنیت تنها بهدست کشورهای منطقه قابلاجرا بوده و نیاز به حضور تحریکآمیز کشورهای فرامنطقهای نیست.
یک نمونه در اینخصوص، نحوه بازخوردهای سخنان امیر سرلشکر عطاءالله صالحی، فرمانده محترم ارتش جمهوری اسلامی ایران بودکه حواشی زیادی را بهدنبال داشت.
در حالیکه این فرمانده عالیرتبه نیروهای مسلح در تاریخ 13 دی ماه سال جاری اخطار جدی به ناوگان دریایی ارتش آمریکا داده بود، اما رسانههای خارجی، خبر مربوط به ورود جدیدترین ناوگروه کشورهای فرامنطقهای شامل یک ناو هواپیمابر آمریکایی (یو اس اس لینکلن) و چند ناو انگلیسی و فرانسوی را عقبنشینی و یا نشانهای از دستان خالی جمهوری اسلامی ایران در منطقه تنگه هرمز دانستند.
اما اگر بار دیگر به سخنان فرمانده کل ارتش در آخرین روز از رزمایش بزرگ دریایی ولایت 90 برگردیم، میبینیم که سرلشکر صالحی در اینخصوص گفته بود:
«... در ابتدای رزمایش (ولایت90) دیدیم که ناو هواپیمابر آمریکایی از خلیجفارس خارج و با گذر از تنگه هرمز در دریای عمان مستقر شد.»
وی با بیان اینکه ما بهدنبال هیچ کار غیرمنطقی نبودیم اما برای هر تهدیدی آماده هستیم، گفت: «به آنها توصیه، هشدار و تذکر میدهیم که این ناو به منطقه سابق خود در خلیجفارس برنگردد چراکه ما عادت نداریم تذکر را تکرار کنیم و فقط یکبار تذکر میدهیم...»
چند روز پیش از این و در اولین روزهای اجرای رزمایش نیز دریادار سیدمحمود موسوی، سخنگوی رزمایش و معاون عملیات نیروی دریایی ارتش، از شناسایی یک فروند ناو هواپیمابر آمریکایی توسط هواپیمای گشت دریایی ارتش خبر داده و گفته بود: «با اعزام یک فروند هواپیمای گشت شناسایی به عمق دریا، یک فروند ناو هواپیمابر آمریکایی در محدوده رزمایش ولایت 90 شناسایی شد و این بیانگر این است که ما کلیه تحرکات منطقه را زیرنظر داشته و رصد میکنیم.»
بلافاصله پس از اعلام این خبر بود که خبرگزاری فارس با انتشار تصاویر گرفته شده از این ناو آمریکایی نشان داد که این یگان در حقیقت ناو هواپیمابر آمریکایی با شماره بدنه «CVN74»، ناو «یو اس اس جان سی استنیز» بوده که پس از عبور از تنگه هرمز و هنگام ورود به دریای عمان (محدوده رزمایش ولایت 90) بلافاصله توسط سامانههای شنود الکترونیک نیروی دریایی ارتش، شناسایی شده است و سپس یک فروند هواپیمای بال ثابت گشت و شناسایی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با پرواز در نزدیکی این ناو، ضمن تصویربرداری و شناسایی مثبت از آن، اطلاعات این ناو هواپیمابر آمریکایی را به مرکز فرماندهی مخابره کرده است.
خبرگزاری فارس در خصوص مشخصات این ناو هواپیمابر نیز نوشت: «ناو هواپیمابر «یو اس اس جان سی استنیز» در سال 1989 میلادی بهمنظور انجام مأموریتهای مختلف از جمله عملیاتهای دریایی، پشتیبانی نیروی هوایی، مینریزی، ایجاد حصارهای دریایی و هوایی و نیز حمل انواع هواپیماهای ارتش آمریکا به مناطق دیگر ساخته شد.
این ناو با دارا بودن دو رآکتور هستهای و با قابلیت حمل 15 تا 20 فروند جنگنده، یکی از مهمترین ناوهای هواپیمابر ارتش آمریکاست.»
حال بار دیگر به سخنان فرمانده ارتش در آخرین روز از رزمایش برمیگردیم که در آن گفته بود: «... در ابتدای رزمایش دیدیم که ناو هواپیمابر آمریکایی از خلیجفارس خارج و با گذر از تنگه هرمز در دریای عمان مستقر شد.
به آنها توصیه، هشدار و تذکر میدهیم که این ناو به منطقه سابق خود در خلیجفارس برنگردد چراکه ما عادت نداریم تذکر را تکرار کنیم و فقط یکبار تذکر میدهیم...»
در این سخنان فرمانده ارتش بهطور مشخص اعلام شده که این هشدار متوجه یگان دریایی است که با نقض قوانین بینالمللی وارد حریم رزمایش دریایی جمهوری اسلامی ایران شده و نه تمامی ناوگان دریایی ارتش آمریکا. بنابراین این یگان دریایی مورد خطاب فرمانده کل ارتش یعنی ناو هواپیمابر یو اس اس جان سی استنیز هنوز هم حق بازگشت به خلیجفارس را نخواهد داشت.
در واقع ناوگان دریایی ارتش آمریکا، در طول این سالها همواره یکی از میهمانان ناخوانده منطقه بوده و در آینده نیز خواهد بود که البته برای عبور از تنگه هرمز و ورود به خلیجفارس و یا استقرار در پایگاه بحرین (محل استقرار ناوگان پنجم دریایی آمریکا) میبایست همچون گذشته حضور خود را به اطلاع ایستگاه بینالمللی سپاه پاسداران مستقر در تنگه هرمز اعلام كند و پس از اخذ مجوز، وارد آبهای آزاد در خلیجفارس شود که این روال در گذشته نیز بوده و این عبور و مرور کما فی السابق تحت اشراف کامل اطلاعاتی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد و بهنظر هم نمیرسد آنها جرأت وارد شدن به حریم آبهای ایران را داشته باشند.
از طرف دیگر امروزه این حضور پرطمطراق ناوگان دریایی آمریکا با ناوهای پر از هواپیمای جنگی، حتی جنبه روانی و تبلیغاتی خود را هم از دست داده است و اگر در گذشته، تنها حضور این ناوگان در منطقهای موجب ایجاد تغییر در حاکمیت کشورها میشد، امروز این غولهای متحرک آمریکایی، دیگر آن خاصیت خود را هم از دست داده است و آمريكاييها میدانند که با توجه به قدرت و سرمایهگذاری سنگین جمهوری اسلامی ایران در نبردهای دریایی و نیز استقرار سامانههای متعدد موشکی سپاه و ارتش در جایجای محدوده ساحلی جنوب کشور و نیز بسیاری از توانمندیهای «ناگفته» دیگر، كوچكترين خطاي آنها تبدیل به بزرگترین فاجعه نظامی برای آنها خواهد شد؛ هرچند بسیاری از ناظرین بینالمللی نیز این حضور ناوگان آمریکا در تیررس موشکهای حتی کوتاهبرد ایران را به نوعی «منتفی بودن احتمال اقدام نظامی» میدانند چون آنطور که فرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح گفتهاند، این ناوهای غولپیکر نهتنها تهدید جدی برای ایران نخواهند بود، بلکه لقمههای آمادهای هستند که مقامات آمریکایی بهدست خودشان برای بلعیده شدن به آبهای نیلگون خلیجفارس فرستادهاند.
در این میان، نحوه انتشار و پرداختن به این موضوع در رسانههای داخلی بسیار بااهمیت بوده و نیازمند دقت و حساسیت زیادی است چراکه رسانههای جهان حتی از اظهارنظر یک مقام غیرمسئول در این موراد نیز بهعنوان «موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران» یاد میکنند.
در این میان نحوه پردازش و انتشار درست اظهارات مقامات و بهویژه فرماندهان نیروهای مسلح، بسیار حائز اهمیت است.
آنچه تاکنون از این فرماندهان و نیز مقامات مسئول و عالیرتبه شنیده شده، اقدام جمهوری اسلامی ایران برای «بستن تنگه هرمز» و یا «ممانعت از عبور و مرور کشتیهای نفتکش بیگانه از این منطقه» تنها در شرایطی است که یا تهدیدات و اظهارات خصمانه دشمن در خصوص حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران، رنگ واقعیت بگیرد و یا اینکه در خصوص فروش نفت ایران خللی مهم ایجاد کنند (و نه اقدامات روانی و تبلیغاتی مانند آنچه اخیرا اتحادیه اروپا در خصوص نفت ایران صورت داده است)
پر واضح است که بستن تنگه هرمز برای جمهوری اسلامی ایران (که همواره بر حفظ امنیت منطقه استراتژیک خلیجفارس و نیز تنگه هرمز برای تمامی کشورهای منطقه اصرار داشته و دارد) بهعنوان یکی از آخرین راهبردهای «برخورد سخت» است، بنابراین بسیار کوتهفکرانه خواهد بود اگر خیال کنیم ایران برای هرگونه اقدام تبلیغاتی و یا قطعنامههای کاغذی و تبلیغاتی غرب، اقدام به بستن این تنگه و یا ممانعت از تردد نفتکشهای خارجی ميکند.
بنابراین وقتی مقامات جمهوری اسلامی ایران اظهار میکنند که «فعلا قصد مسدود کردن تنگه هرمز را ندارند» و یا «فعلا برنامهای برای بستن این تنگه نیست» نمیتوان این موارد را «عقبنشینی جمهوری اسلامی از مواضع خود» دانست چراکه در گذشته نیز هیچگاه اعلام نشد که ایران قصد بستن تنگه هرمز «در هر شرایطی» را دارد بلکه این اقدام معلول مسایلی خواهد بود كه ارزش چنین کاری را داشته باشد و در غیر این صورت سیاست کلان جمهوری اسلامی ایران (همانطور که بارها نیز در گذشته اعلام شده) برقراری امنیت کامل برای منطقه و آبراه مهم جهان است و البته ایران معتقد است این امنیت تنها بهدست کشورهای منطقه قابلاجرا بوده و نیاز به حضور تحریکآمیز کشورهای فرامنطقهای نیست.
یک نمونه در اینخصوص، نحوه بازخوردهای سخنان امیر سرلشکر عطاءالله صالحی، فرمانده محترم ارتش جمهوری اسلامی ایران بودکه حواشی زیادی را بهدنبال داشت.
در حالیکه این فرمانده عالیرتبه نیروهای مسلح در تاریخ 13 دی ماه سال جاری اخطار جدی به ناوگان دریایی ارتش آمریکا داده بود، اما رسانههای خارجی، خبر مربوط به ورود جدیدترین ناوگروه کشورهای فرامنطقهای شامل یک ناو هواپیمابر آمریکایی (یو اس اس لینکلن) و چند ناو انگلیسی و فرانسوی را عقبنشینی و یا نشانهای از دستان خالی جمهوری اسلامی ایران در منطقه تنگه هرمز دانستند.
اما اگر بار دیگر به سخنان فرمانده کل ارتش در آخرین روز از رزمایش بزرگ دریایی ولایت 90 برگردیم، میبینیم که سرلشکر صالحی در اینخصوص گفته بود:
«... در ابتدای رزمایش (ولایت90) دیدیم که ناو هواپیمابر آمریکایی از خلیجفارس خارج و با گذر از تنگه هرمز در دریای عمان مستقر شد.»
وی با بیان اینکه ما بهدنبال هیچ کار غیرمنطقی نبودیم اما برای هر تهدیدی آماده هستیم، گفت: «به آنها توصیه، هشدار و تذکر میدهیم که این ناو به منطقه سابق خود در خلیجفارس برنگردد چراکه ما عادت نداریم تذکر را تکرار کنیم و فقط یکبار تذکر میدهیم...»
چند روز پیش از این و در اولین روزهای اجرای رزمایش نیز دریادار سیدمحمود موسوی، سخنگوی رزمایش و معاون عملیات نیروی دریایی ارتش، از شناسایی یک فروند ناو هواپیمابر آمریکایی توسط هواپیمای گشت دریایی ارتش خبر داده و گفته بود: «با اعزام یک فروند هواپیمای گشت شناسایی به عمق دریا، یک فروند ناو هواپیمابر آمریکایی در محدوده رزمایش ولایت 90 شناسایی شد و این بیانگر این است که ما کلیه تحرکات منطقه را زیرنظر داشته و رصد میکنیم.»
بلافاصله پس از اعلام این خبر بود که خبرگزاری فارس با انتشار تصاویر گرفته شده از این ناو آمریکایی نشان داد که این یگان در حقیقت ناو هواپیمابر آمریکایی با شماره بدنه «CVN74»، ناو «یو اس اس جان سی استنیز» بوده که پس از عبور از تنگه هرمز و هنگام ورود به دریای عمان (محدوده رزمایش ولایت 90) بلافاصله توسط سامانههای شنود الکترونیک نیروی دریایی ارتش، شناسایی شده است و سپس یک فروند هواپیمای بال ثابت گشت و شناسایی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با پرواز در نزدیکی این ناو، ضمن تصویربرداری و شناسایی مثبت از آن، اطلاعات این ناو هواپیمابر آمریکایی را به مرکز فرماندهی مخابره کرده است.
خبرگزاری فارس در خصوص مشخصات این ناو هواپیمابر نیز نوشت: «ناو هواپیمابر «یو اس اس جان سی استنیز» در سال 1989 میلادی بهمنظور انجام مأموریتهای مختلف از جمله عملیاتهای دریایی، پشتیبانی نیروی هوایی، مینریزی، ایجاد حصارهای دریایی و هوایی و نیز حمل انواع هواپیماهای ارتش آمریکا به مناطق دیگر ساخته شد.
این ناو با دارا بودن دو رآکتور هستهای و با قابلیت حمل 15 تا 20 فروند جنگنده، یکی از مهمترین ناوهای هواپیمابر ارتش آمریکاست.»
حال بار دیگر به سخنان فرمانده ارتش در آخرین روز از رزمایش برمیگردیم که در آن گفته بود: «... در ابتدای رزمایش دیدیم که ناو هواپیمابر آمریکایی از خلیجفارس خارج و با گذر از تنگه هرمز در دریای عمان مستقر شد.
به آنها توصیه، هشدار و تذکر میدهیم که این ناو به منطقه سابق خود در خلیجفارس برنگردد چراکه ما عادت نداریم تذکر را تکرار کنیم و فقط یکبار تذکر میدهیم...»
در این سخنان فرمانده ارتش بهطور مشخص اعلام شده که این هشدار متوجه یگان دریایی است که با نقض قوانین بینالمللی وارد حریم رزمایش دریایی جمهوری اسلامی ایران شده و نه تمامی ناوگان دریایی ارتش آمریکا. بنابراین این یگان دریایی مورد خطاب فرمانده کل ارتش یعنی ناو هواپیمابر یو اس اس جان سی استنیز هنوز هم حق بازگشت به خلیجفارس را نخواهد داشت.
در واقع ناوگان دریایی ارتش آمریکا، در طول این سالها همواره یکی از میهمانان ناخوانده منطقه بوده و در آینده نیز خواهد بود که البته برای عبور از تنگه هرمز و ورود به خلیجفارس و یا استقرار در پایگاه بحرین (محل استقرار ناوگان پنجم دریایی آمریکا) میبایست همچون گذشته حضور خود را به اطلاع ایستگاه بینالمللی سپاه پاسداران مستقر در تنگه هرمز اعلام كند و پس از اخذ مجوز، وارد آبهای آزاد در خلیجفارس شود که این روال در گذشته نیز بوده و این عبور و مرور کما فی السابق تحت اشراف کامل اطلاعاتی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد و بهنظر هم نمیرسد آنها جرأت وارد شدن به حریم آبهای ایران را داشته باشند.
از طرف دیگر امروزه این حضور پرطمطراق ناوگان دریایی آمریکا با ناوهای پر از هواپیمای جنگی، حتی جنبه روانی و تبلیغاتی خود را هم از دست داده است و اگر در گذشته، تنها حضور این ناوگان در منطقهای موجب ایجاد تغییر در حاکمیت کشورها میشد، امروز این غولهای متحرک آمریکایی، دیگر آن خاصیت خود را هم از دست داده است و آمريكاييها میدانند که با توجه به قدرت و سرمایهگذاری سنگین جمهوری اسلامی ایران در نبردهای دریایی و نیز استقرار سامانههای متعدد موشکی سپاه و ارتش در جایجای محدوده ساحلی جنوب کشور و نیز بسیاری از توانمندیهای «ناگفته» دیگر، كوچكترين خطاي آنها تبدیل به بزرگترین فاجعه نظامی برای آنها خواهد شد؛ هرچند بسیاری از ناظرین بینالمللی نیز این حضور ناوگان آمریکا در تیررس موشکهای حتی کوتاهبرد ایران را به نوعی «منتفی بودن احتمال اقدام نظامی» میدانند چون آنطور که فرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح گفتهاند، این ناوهای غولپیکر نهتنها تهدید جدی برای ایران نخواهند بود، بلکه لقمههای آمادهای هستند که مقامات آمریکایی بهدست خودشان برای بلعیده شدن به آبهای نیلگون خلیجفارس فرستادهاند.