به گزارش مشرق، نام کشمیر در هندوستان، کشور هزار مذهب، با صحنههای دلفریب و زیبا عجین است. صرف نظر از صدها هزار توریست خارجی که هر ساله برای بازدید از شهر «سرینگر» عازم این منطقه میشوند، استودیوهای فیلمسازی بالیوود نیز علاقه عجیبی برای استفاده از طبیعیت رؤیایی کشمیر به عنوان محلی برای فیلمبرداری صحنههای رقص و آواز خود دارند.
بیشتر بخوانید:
با این حال و علی رغم ذهنیت مثبت مردم دنیا از تصاویر کارت پستالی طبیعت زیبای این منطقه نام کشمیر با بحرانی ۶۰ ساله گره خورده که حتی سبب شده تا سایه جنگ اتمی هم بر روابط بین دهلی نو و اسلام آباد سنگینی کند. سه جنگ بزرگ در سالهای ۱۹۴۷، ۱۹۶۵، ۱۹۷۳ میلادی و همچنین درگیری گسترده در منطقه کارگیل در سال ۱۹۹۹ نشان میدهد که هیچ کدام از دو قدرت اتمی شبه قاره هند سودای پاپس کشیدن از تقابل بر سر این منطقه مهم و راهبردی را ندارند.
باز هم ردپای روباه پیر
بحران کشمیر یک بازیگر غایب دارد و آن هم استعمار بریتانیا است. البته ردپای اختلافافکنانه حکومت استعماری بریتانیا تنها محدود به این منطقه نمیشود، بلکه نشانههای آن را میتوان در مرز بین افغانستان و پاکستان که به خط «دیوراند» مشهور است و همچنین تقسیم بندی کشورهای خاورمیانه بر اساس معاهده سایس-پیکو دید.
در قرن ۱۹ میلادی و زمانی که استعمار بریتانیا به کمک بزرگترین متحد هندی خود یعنی دوگراها در حال شکستن مقاومت سیکها بود، اهدای حاکمیت کشمیر به مهاراجه جامو «گلاب سینک» در قالب معاهده «آمراستیر» هدیهای بود که نشان از قدرشناسی استعمارگران غربی در مقابل این خدمت بزرگ بود.
از شانزدهم مارس ۱۸۴۶ یعنی نقطه آغاز این حاتم بخشی انگلیسی تا همین روزها، مردم مسلمان کشمیر به دنبال احیاء حاکمیت دوباره خود بر این منطقه بودهاند. اولین حرکت مسلمانان کشمیر در قیام ضد استعماری مردم هند در سال ۱۸۵۷ نمایان شد. اگر چه این حرکت از سوی ارتش بریتانیا سرکوب شد، اما بازهم به شکلهای گوناگون ادامه یافت. در قرن بیستم اولین خیزش جدی ضد استعماری مسلمانان کشمیر با برگزاری کنفرانس «مسلمانان جامو و کشمیر» در سال ۱۹۳۱ به همت دو رهبر مسلمان شیخ عبدالله و چودر غلام عباس انجام شد.
در ادامه نیز اگرچه امید میرفت که با استقلال هندوستان و تشکیل کشور پاکستان استقلال این منطقه به رسمیت شناخته شود اما دست اندازی ارتش هند سبب شد تا کشمیر بین دو کشور هند و پاکستان تقسیم شود. با وجود این که جواهر لعل نهرو نخست وزیر هند متعاقب صدور دو قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد قول برگزاری یک همه پرسی برای تعیین تکلیف کشمیر با رأی مسلمانان در سال ۱۹۵۰ را داد، اما دولتهای مختلف هند تا کنون زیر بار ادای قول نهرو نرفتند.
در مقابل، حاکمیت هند با اعطای حق حاکمیت ویژه به دولت محلی کشمیر و گنجاندن آن در ماده ۳۷۰ قانون اساسی این کشور در سال ۱۹۵۴ تلاش کرد خیال مسلمانان این منطقه را در خصوص حفظ ترکیب جمعیتی کشمیر حفظ کند.
امتیاز ویژهای که حالا از طرف دولت ناندارا مودی و پس از پیروزی در انتخابات پارلمان لغو شده است.
تبعیض آشکار علیه مسلمانان
ممکن است که برخی تصور کنند، نگرانی مسلمانان کشمیر در خصوص لغو این امتیازات بیش از اندازه است و زمان ادغام آنان در جامعه هند فرا رسیده، اما واقعیت خلاف این تصور است. جامعه مسلمانان هند از نوعی تبعیض نژادی آشکار رنج میبرند. واقعیت زمانی عیان میشود که موقعیت مسلمان را به عنوان دومین دین بزرگ در شبه قاره هند مورد بررسی قرار میدهیم. مسلمانان هندوستان به مراتب نه تنها فقیرتر از هموطنان هندوی خود هستند بلکه از نرخ بالای بیسوادی نیز رنج میبرند.
۲۵ درصد جمعیت مسلمانان هند هرگز به مدرسه نرفتهاند و یا ترک تحصیل کردهاند. میزان باسوادی در بین مسلمانان ۵۹ درصد است و این در حالی است که این آمار در بین هندوها به ۶۵ درصد میرسد. تنها ۴ درصد دانشجویان دانشگاههای درجه اول هندوستان را مسلمانان تشکیل میدهند و ۵ درصد شغلهای دولتی به آنان رسیده است.
مسلمانان قادر نیستند در شهرهای بزرگ و در مجتمعهای ساختمانی هندوها منزلی تهیه کنند که این مسئله انسان را به یاد گتوهای بزرگ یهودینشین در اروپای شرقی میاندازد. اغلب مسلمانانی که به مناصب بالای اجتماعی میرسند، بیشتر از طریق درخشش در رشتههایی همچون بازیگری است که نمونه روشن آن شاهرخ خان بازیگر مسلمان بالیوود است.
با چنین سابقهای دغدغه مسلمان کشمیر کاملاً معقول است و در این میان دولت ناندرا مودی که به اتکای ملیگرایی افراطی در انتخابات سراسری هند به پیروزی رسیده، تلاش میکند تا ضعف در حوزههای اقتصادی را با چنین اقداماتی بپوشاند.
همه چیز از درگیریهای نژادی شروع شد
اقدامات دولت مودی یادآور و حزب حاکم «بهاراتا جانیتا» یادآور موج خشونتهای گسترده مذهبی در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی است. زمانی که جریانهای ملیگرای هندی با کمک متحدان فاشیست خود شعار احیای هندوستان بزرگ را سر دادند.
زمانی که در پاییز سال ۲۰۱۸ یک دولت محلی به رهبری یک هندوی افراطی با حمایت دولت مرکزی نام منطقه فیض آباد را به «آیودیا» نام زادگاه خیالی «راما» بزرگترین خدای هندوها تغییر داد، برخی کارشناسان از فعال شدن گسلهای دینی در جامعه هند خبر دادند.
جالب اینجاست که در این منطقه بود که تندورهای هندو به مسجد «بابری» حمله کردند و موجب به وجود آمدن زنجیرهای از خشونتهای مذهبی شدند که نزدیک به ۲ هزار کشته بر جای گذاشت. اتفاقی که بعدها در حوادث ایالت گجرات در سال ۲۰۰۲ تکرار شد و با حمله به یک قطار درگیریهایی آغاز شد که به کشته شدن هزاران مسلمان و هندو منجر شد.
حالا هم دولت مودی قصد دارد با انتقال صدها هزار هندو ساختار جمعیتی کشمیر را عوض کرده و شهرهایی با جمعیت هندونشین را ایجاد کند. بدیهی است که این اقدام او به منظور عمل به وعدههایی است که در انتخابات پارلمانی و با هدف راضی کردن هندوهای افراطی سر داده است. جالب اینجاست که این اتفاق زمانی روی میدهد که مناسبات هند و رژیم صهیونیستی نیز در حال اوج گرفتن و شرکتهای تسلیحاتی این رژیم در حال بردن قراردادهای بزرگ در حوزه پهپادها، بهینهسازی هواپیماهای جنگنده و همچنین تهیه عکس ماهوارهای با کاربری نظامی برای ارتش هند هستند.
خطر جنگ اتمی چقدر جدی است؟
از زمان اعلام خبر لغو اختیارات ویژه کشمیر تاکنون دولت هندوستان به مدد حضور گسترده نظامیان و نیروهای شبه نظامی در منطقه کشمیر توانسته از هر گونه اعتراضی جلوگیری کند.
با این حال کشمیر هنوز آتش زیر خاکستر است. پاکستان به عنوان کشوری که خود را اصلیترین حامی مسلمانان کشمیر میداند با اخراج سفیر هند تمام روابط خود را تعلیق کرده و برخی اخبار از درگیریهای پراکنده در خط کنترل کشمیر حکایت میکنند.
ادامه چنین روندی میتواند به سرعت اوضاع را از کنترل خارج کرده و منجر به یک درگیری گسترده نظامی همچون سنوات قبل شود. این در حالی است که بر خلاف جنگهای گذشته این بار دو کشور با سلاحهای اتمی در مقابل هم صف آرایی خواهند کرد.
زرادخانه هستهای پاکستان با استفاده از موشکهای بالستیک شاهین با برد ۲۵۰۰ کیلومتر توانایی هدف قرار دادن هر نقطه از خاک هند را دارد. اگرچه هند برای تقویت توانمندی ضد موشکی خود چندین گردان از سامانه پدافند هوایی اس-۴۰۰ را از روسیه خریداری کرده اما استقرار کامل آنها تا سال ۲۰۲۳ طول خواهد کشید.
البته در مقابل هند نیز از چنین توانمندی برخوردار و همین مسئله نشان میدهد که یک اشتباه محاسباتی تا چه اندازه برای دو طرف گران تمام خواهد شد.
در کنار این، برخی معتقدند که حتی اگر برخورد نظامی گسترده بین هند و پاکستان شکل نگیرد، ادامه وضعیت کنونی منجر به متمایل شدن جوانان کشمیری به سمت گروههای مسلح مورد حمایت پاکستان خواهد شد. به عقیده این کارشناسان، از دهه ۸۰ میلادی و زمانی که سازمان اطلاعات ارتش پاکستان یا (ISI) مشغول تقویت نیروهای جهادی در افغانستان برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی بود، اسلام آباد نیم نگاهی به استفاده از این حربه برای نا آرام کردن کشمیر تحت کنترل هند دارد.
هم اکنون حزب المجاهدین بزرگترین گروه اسلامی در کشمیر است که فعالیت نظامی انجام میدهد. بعد از این گروه نیز میتوان از جیش المحمد و همچنین لشگر طیبه نام برد. لشگر طیبه که در سال ۱۹۹۰ از سوی حافظ محمد سعید در افغانستان بنیان گذاشته شد علاوه بر عملیاتهای نظامی متهم است که در داخل پاکستان نیز عملیاتهای تروریستی انجام میدهد. همچنین هند نیز این گروه را متهم به انجام حملات تروریستی به مجلس ملی هندوستان و همچنین حملات نوامبر ۲۰۰۸ در بمبئی میکند.
در این میان و با وجود این که برخی گروههای اسلامگرای مستقل نیز فعالیتهایی را آغاز کردهاند، اما مدتهاست که این شایعه (به خصوص در رسانههای هندی) وجود دارد که کنترل تمام این گروهها در اختیار دولت پاکستان است.
ضرورت بازگشت عقلانیت
با جمع بندی موارد فوق میتواند گفت که دولت مودی به این سادگی سودای بازگشت از تصمیم خود را ندارد. هر گونه عقب نشینی تبدیل به یک سرشکستگی بزرگ تاریخی برای حزب حاکم تبدیل خواهد شد.
از سوی دیگر پاکستان نیز نمیتواند این منطقه را به حال خود رها کند. به این ترتیب افزایش تنشها و درگیریها تنها مسیر پیش رو است. تنها راه حل موجود برای حل مشکل همان گونه که سرلشگر باقری در تماس با رییس ستاد ارتش پاکستان بر آن تاکیر کرده بازگشت به راه حل سیاسی است. امری که تنها با بازگشت عقلانیت به دولت هند امکان پذیر است.