به گزارش مشرق، اصطلاح محور مقاومت اولین بار در سال ۲۰۰۲ میلادی توسط روزنامه لیبیایی الزحفالاخزر بهکار رفت و به تدریج وارد ادبیات سیاسی و رسانهای شد. محور مقاومت در ابتدا شامل جمهوری اسلامی ایران، سوریه، حزبالله لبنان و گروههای مبارز فلسطینی بود. پس از آن عراق و حوثیهای یمن نیز در این اتحادیه قرار گرفتند؛ اما مهمترین اعضای مقاومت عبارت هستند از: ایران، حزبالله لبنان و دولت سوریه. دکتر حسین شیخزاده استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی
جمهوری اسلامی بهعنوان الگوی سیاسی- ایدئولوژیک مهمترین عضو محور است و رهبری معنوی آن را برعهده دارد. حزبالله لبنان از لحاظ قدرت نظامی و عملیاتی در خط مقدم محور مقاومت قرار دارد؛ سوریه نیز بهدلیل برخورداری از حکومت مستقل (در مقایسه با برخی گروههای مبارز) و همسایگی با رژیم صهیونیستی از اهمیت زیادی برخوردار است. وفاداری این کشور به جمهوری اسلامی در طول ۴۰سال گذشته اهمیت آن را در محور مقاومت افزایش داده است. سوریه اولین دولت عربیای بود که بعد از پیروزی انقلاب نظام جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخت و در طول هشتسال دفاع مقدس تنها متحد ایران بود؛ در واقع هسته اولیه محور مقاومت از سال ۱۳۵۹ و با حمایت سوریه از ایران در جنگ تحمیلی تشکیل شد. برخلاف تبلیغات دروغین رسانههای معاند مبنی بر حمایت مالی ایران از جنبشهای آزادیبخش، حمایت جمهوری اسلامی ایران از محور مقاومت در قالب الگوسازی، هدایت و مشاوره بوده و مطابق قانون اساسی و در راستای تأمین منافع ملی صورت میگیرد. مطابق اصل ۱۵۴ قانون اساسی «جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان درکل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد؛ بنابراین در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند.» بررسی تحولات روابط بینالملل نشان میدهد که بزرگترین مصداق استضعاف و استکبار در طول ۷۰ سال گذشته، اشغال سرزمین فلسطین توسط رژیم جعلی صهیونیستی است. مسأله غصب سرزمین فلسطین هم از نظر طولانی شدن مدت مناقشه و هم از نظر شدت تعدی و ظلم(کشتار بیرحمانه غیرنظامیان، بهویژه زنان و کودکان) بزرگترین مصداق استکبار محسوب میشود و جمهوری اسلامی بر اساس اصول و آرمانهای انقلاب حمایت از مردم مظلوم این سرزمین را در زمره سیاستهای راهبردی خود قرار داده است.
از سوی دیگر همکاری ایران با محور مقاومت در راستای استراتژی تأمین امنیت ملی صورت میگیرد؛ بر اساس نظریه «باری بوزان» هر منطقه جغرافیایی از نظر امنیتی شرایط مخصوص به خود را دارد؛ به عقیده او امنیت در سطوح فردی، اجتماعی، ملی، منطقهای و بینالمللی قابل ترسیم است و سطوح تحلیل ملی یا بینالمللی قادر به تحلیل امنیت منطقهای نیست. برای تأمین امنیت منطقهای باید مناسبات و ساختار قدرت منطقهای را در نظر گرفت و بر اساس آن برای تأمین امنیت اقدام کرد؛ بنابراین امنیت ملی و بینالمللی ایران با امنیت منطقه خلیج فارس و غرب آسیا گره خورده است و هرگونه ناامنی در منطقه مستقیماً امنیت ملی کشورمان را تهدید کرده و برعکس، افزایش ضریب امنیتی منطقه موجبات تأمین امنیت ملی ایران را فراهم میکند. بررسی آثار و پیامدهای، سیاسی، امنیتی و اقتصادی محور مقاومت و عملکرد گروههای جهادی بهویژه حزبالله لبنان نشان میدهدکه شکلگیری محور مقاومت و سیاست ایران در قبال آن نتایج ارزشمندی داشته است؛
۱-جمهوری اسلامی با ایستادگی و پافشاری بر آرمانهای انقلابی بهویژه اجرای اصل ۱۵۴ قانون اساسی بهعنوان الگوی جنبشهای آزادیبخش واقع شده و در بیداری اسلامی نقش قابل توجهی داشته است. پایداری در اجرای اصول انقلاب در طول ۴۰سال گذشته قابلیت الگوسازی انقلاب اسلامی را افزایش داده و ایران را به یک قدرت فرامنطقهای تبدیل کرده است.
۲-با وجود اینکه جمهوری اسلامی ایران بهتنهایی از توان دفاعی در برابر هرگونه تجاوز احتمالی از سوی کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقهای برخوردار است اما حضور و نقشآفرینی محور مقاومت در منطقه ریسک هر گونه حمله نظامی به ایران را افزایش داده و به ایجاد یک حاشیه امن در اطراف مرزهای ایران منجر شده است.
۳- حمایت معنوی و مستشاری ایران از محور مقاومت عمق نفوذ استراتژیک جمهوری اسلامی در منطقه را افزایش داده و میزان محبوبیت و مقبولیت ایران در افکار عمومی کشورهای منطقه نظیر سوریه و عراق را افزایش داده است. طبق آمارهای موجود به ویژه اعتراف مقامات آمریکایی، این کشور بیش از ۷ هزار میلیارد دلار در خاورمیانه هزینه کرده است اما رییسجمهوری آن نمیتواند به صورت رسمی و آشکار به بغداد سفر کند در حالی که میان ایران و کشورهای منطقه مانند عراق و سوریه روابط حسنه برقرار است و همکاریهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در بالاترین سطح قرار دارد.
۴-برکات و نتایج مثبت محور مقاومت منحصر به مسائل امنیتی نیست؛ در شرایطی که نظام سلطه به رهبری آمریکا میدان جنگ را به عرصه اقتصاد کشانده است، تقویت محور مقاومت میتواند از طریق گسترش بازار کالاهای ایرانی و ایجاد فرصت سرمایهگذاری در کشورهایی مانند عراق و سوریه به افزایش تولید ناخالص ملی و برونرفت از تنگناهای مالی ناشی از تحریمها کمک کند.
۵- عقبنشینی صهیونیستها در جنگهای ۲۲روزه غزه و ۳۳روزه لبنان نقشههای آمریکا و رژیم اشغالگر قدس مبنی بر تشکیل خاورمیانه بزرگ و تغییر ساختار قدرت به زیان ایران را ناکام کرد؛ صهیونیستها جنگ ۳۳روزه لبنان را با اهدافی مانند حذف حزبالله از صحنه سیاست لبنان، شکستن خط دفاعی ایران و ایجاد خاورمیانه بزرگ آغاز کردند اما برنده این جنگ حزبالله بود. این پیروزی نتایجی مانند تضعیف تفکر سازش، افزایش محبوبیت حزبالله در لبنان و سایر کشورهای اسلامی و تقویت نقش محوری ایران در سیاستهای منطقه را بهدنبال داشت. مرور تاریخ ماجرای فلسطین نشان میدهد که کشورهای عربی در چند مرحله مانند جنگ ۱۹۶۷ برای شکست رژیم اشغالگر قدس اقدام کردند و با شکست مواجه شدند اما حزبالله لبنان در چهارچوب محور مقاومت و با تأسی به فرهنگ انقلاب اسلامی توانست این رژیم را شکست دهد.
*صبح نو