به گزارش مشرق، «هادی محمدی» کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به سوالی درباره سفر محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان به فرانسه و دیدار با مقامات این کشور در حاشیه اجلاس جی 7 گفت: مذاکرات آقای ظریف را باید از چند محور مورد توجه قرار داد. اولاً این که کشور ما نباید دیپلماسی را محدود کند، چرا که دیپلماسی ابزاری است که باید گرههایی را در راستای منافع ملی باز کند، این موضوع قابل قبول است، اما اگر دیپلماسی در مسیری قرار بگیرد که مسیر فریب و استمرار صدمه زدن به منافع ملی باشد، این دیپلماسی نیست و در واقع نوعی خسران و شکست است.
بیشتر بخوانید:
دروغ مذاکره با گروه هفت
از ۱+۳ تا ۱+۵ تا ۱+۴ تا ۱+۷، این «سودوکو» سودش کو؟
وی افزود: دیپلماسی اگر در مسیر خود فریبی و حرکت در پازل دشمن باشد و نه تنها منافع ملی را تامین نکند، بلکه به منافع ملی صدمه بزند، این دیپلماسی نیست، بلکه حرکتی بر خلاف منافع ملی و امنیتی است.
محمدی با اشاره به این که "آنچه که در حاشیه نشست جی 7 اتفاق افتاده، از یک زاویه باید مورد بررسی قرار گیرد" تصریح کرد: این سفر در واقع تکمیل سفر قبلی آقای ظریف به فرانسه است که بدون استقبال از ایشان در فرودگاه ادامه پیدا کرد و حتی گفته شد که کسی ایشان را دعوت نکرده و ایشان خودشان به فرانسه رفته است، که به نوعی تحقیر آقای دکتر ظریف به شمار میرفت. اما در حاشیه نشست جی 7 آقای ماکرون رئیس جمهور فرانسه آقای ظریف را دعوت میکند و موضوعاتی را مطرح میکند که ادامه مطالبی است که قبلا با مقامات ایرانی در میان گذاشته شده بود. بعد هم آقای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا اعلام می کند که آقای ماکرون به نمایندگی از من در این گفتوگو حاضر نشده بود و در این موضوع نیز یک عملیات روانی و تحقیر در ارتباطات را شاهد هستیم.
وی محور دیگر این مذاکرات را محتوای آن دانست و افزود: فرانسوی ها اشکالی که به آمریکا داشتند، این بود که بگذارید تا سال 2025 که سقف زمانی محدودیتهای ایران تمام میشود، ما موضوعات جدید در خصوص مسایل منطقهای و موشکی و مادام العمر کردن محدودیتهای هستهای را در آن زمان مطرح و بررسی کنیم. اشکالی که فرانسوی ها به آمریکا وارد میکردند، این بود که آنها با عجله و زود وارد این عرصه شدهاند. در غیر این صورت در ماهیت اهداف فرانسه با آمریکاییها و جناح تندروی موجود در این کشور اختلاف نظری وجود ندارد.
وی با اشاره به پیشنهاد ماکرون در قبال ایران گفت: چیزی که الان به عنوان بسته پیشنهادی از طرف آقای ماکرون مطرح میشود، نوعی معادل قرار دادن مبالغ مالی یا بخشی از تجارت در ازای پذیرش محدودیت، هم در مسایل هستهای به شکل مادام العمر و هم در مسایل قدرت منطقهای و موشکی و امثال اینها است. آن چه که تاکنون در خصوص محتوای این بسته مطرح شده، گرچه به صورت رسمی چیزی از آن منتشر نشده، اما برخی گمانهزنی ها یا مسایل درز پیدا کرده از کاخ الیزه و مقامات فرانسوی نشان از آن دارد که در یک دوره محدود زمانی، اجازه فروش 700 هزار بشکه نفت به ایران داده شود و در ازای آن ایران بپذیرد که محدودیتهای همیشگی هستهای را ادامه دهد و به هیچ عنوان غنی سازی نداشته باشد و در مسایل منطقهای هم گفتگو کند.
محمدی با اشاره به مکر مشترک ماکرون و ترامپ علیه ایران، گفت: این درست همان چارچوبی است که آقای ترامپ به دنبال آن بود. در واقع آقای ماکرون طرحی فریبکارانه را روی میز آقای ظریف قرار داده تا با دادن یک بسته مالی کوچک و در ازای فروش 700 هزار بشکه نفت و تامین هزینههای جاری کشور، که البته پول آن نیز باید برای خرید کالای بیارزش غربی مصرف شود و مدیریت مالی روی آن وجود نداشته باشد، بپذیرد که محدودیتهایی را در اهرمهای قدرت ملی و منافع ملی به اجرا بگذارد.
محمدی ادامه داد: آقای دکتر ظریف دیروز اعلام کرد که بعد از 3 ساعت و نیم گفتگو با آقای ماکرون، گفتوگوهای دشواری در پیش است. ایشان باز هم امیدوار است که از طریق اروپایی ها از این سد بزرگ عبور کرده و ماهیت طرح عداوت گونه غرب را تغییر دهد، به این جهت این طرح را دشوار می داند، اما فرانسوی ها آن را مثبت ارزیابی کردهاند، چرا که در ازای یک پیشنهاد 700 هزار بشکهای فروش نفت، ما باید همه محدودیتهای همیشگی منطقهای و هستهای را به صورت مادام العمر بپذیریم. این بدان معنی است که یک برجام جدید و بسیار خطرناکتر را در ازای این 700 هزار بشکه نفت بپذیریم.
این کارشناس مسائل منطقه با اشاره به ذوق زدگی برخی جریانهای داخلی از سفری که هنوز مذاکرات آن آغاز نشده است، تصریح کرد: اگر به این مسایل این گونه نگاه کنیم، ذوق زدگی برخی جریانها و رسانههای داخلی بیشتر بوی خیانت میدهد تا این که بخواهد منافع ملی را تامین کند. البته این موضوع شاید از روی نادانی آنها و فقدان هوشمندی دیپلماتیک باشد، چرا که دیپلماسی ابزاری برای تامین منافع و قدرت و امنیت ملی بیشتر است. اگر بنا باشد که دیپلماسی برای خودفروشی و کشور فروشی و منافع فروشی باشد، این یا خیانت است، یا نادانی.
به عقیده محمدی، این ذوق زدگیها برای دولت آقای روحانی است که بعد از هشت سال و با نزدیک شدن به انتخابات، کارنامهای برای ارائه به مردم ندارد، چه در عرصه سیاست داخلی که بالاترین رکورد ناکامی و ناکارآمدی و شرایط دشوار برای مردم را رقم زده و هم در سیاست خارجی که همه ثقل خود را روی برجام قرار داده و آن را به کابوس و اهرم فشاری ضد ایران تبدیل کرده و بعد میخواهد برجام بزرگتری را برای مادام العمر کردن همه محدودیتهای هستهای و موشکی و توان نظامی و منطقهای ایران به امضا برساند.
وی بازدارندگی و تکیه بر توانمند هایی داخلی را ، راه مقابله با فشارهای تحمیلی دانست و گفت: توجه به این نکته ضروری است که وقتی ما می توانیم در برابر آمریکاییها به سطحی از بازدارندگی برسیم که بالاترین سطح تکنولوژی آمریکاییها را با موشک های بومی هدف قرار دهیم، آنها گزینه برخورد نظامی با ما را کنار میگذارند و بعد به دنبال اقدامات نیابتی و سیاسی و عملیات روانی و فشارهای اقتصادی میروند.
محمدی تصریح کرد: این بدان معناست که ما خودمان را در برجام جدید خلع سلاح کنیم تا آنها نه تنها در عرصه سیاسی و اقتصادی و تحریم به ما فشار بیاورند، بلکه آماده شوند تا در هر لحظهای که دوست داشتند، به ما ضربه نظامی هم بزنند. لذا آقای دکتر ظریف با توهم وارد یک سری مذاکرات جدید با اروپاییها شده، در صورتی که ما باید به اروپاییها بگوییم که آنها باید تعهدات 11 گانه خود را به اجرا بگذارند، نه اینکه ما بخش دیگری از ابزارهای قدرت ملی خود را در ازای یک دوره زمانی محدود به فروش بگذاریم.
وی با اشاره به موضوع و محتوای مذاکرات و مسایلی که در خصوص اینستکس مطرح است ، گفت: اینستکس کاریکاتوری از اجرای تعهدات اروپایی است. آنها با این صورت مسأله میخواهند بین شرایط فشار اقتصادی به ایران و محورهای جدیدی که باید در کنار برجام به ایران تحمیل کنند، گره بزنند.
محمدی با تاکید بر این که «بسته اروپایی آقای ماکرون دقیقا همان چیزی است که آمریکاییها می خواهند» گفت: این بدان معنی است که آقای دکتر ظریف که قبلا گفته اند «ما در موضوعات غیر هستهای مذاکره نمیکنیم»، باید به این موضوع توجه کنند که بسته اروپایی آقای ماکرون دقیقا همان چیزی است که آمریکاییها میخواهند، در واقع ایشان آب در هاون میکوبد یا خدای نکرده یک غفلت ضد منافع ملی را در سر دارد. لذا اینکه گفته شود در 1+7 ما با کشورهای صنعتی دنیا مذاکره کنیم، تکرار همان 1+5 است که نه تنها منجر به شکلگیری هر توافق مورد اعتمادی نمی شود، بلکه ورود به چنین گفتگویی هم مشکوک است.
وی با بیان اینکه «ما تنها چیزی که می توانیم در راستای تحقق منافع ملی به شکل حداقلی تامین کنیم، تکیه به نقاط قدرت و قوت خودمان است» افزود: ما دو گام اولیه در خصوص کاهش اجرای تعهدات خود در برجام را برداشتیم، اما دیدیم که کشورهای غربی سراسیمه شدند. حتی آمریکاییها اعلام کردند که ایران نباید تعهدات خود را کاهش دهد. این بدان معناست که ما از طریق کاهش تعهدات برجامی است که می توانیم به طرف غربی فشار وارد کنیم و با تکمیل این فشارها در حوزههای دیگر میتوانیم نتایج مربوط به منافع ملی خودمان را تا حدودی تامین کنیم.
این کارشناس مسائل بین الملل تاکید کرد: اگر فکر کنیم از طریق دیپلماسی و مذاکره و یا ورود به محتواهای مشکوک و شاید گاهی خیانتبار میتوانیم در گفتوگوهای با غربیها پیش برویم، این یک خیال خام است، اما مذاکره با حفظ خطوط قرمزی که ایشان باید رعایت میکرد و در برجام رعایت نشد و حضرت آقا در سخنرانی علنی خود اعلام کرد که برخی از این خطوط قرمر رعایت نشد، اگر این خطوط قرمز مذاکره شود، و پشتوانه آن هم قدرت ملی و قدرت سخت افزاری باشد، قطعا غرب ناچار به تمکین خواهد بود.
به گفته محمدی، ما اگر با همین شیبی که در خصوص گامهای متوالی دو ماهه برای کاهش تعهدات خود در برجام دنبال می کنیم، پیش برویم و از ابزارهای دیگر هم استفاده کنیم و خطوط قرمز را هم زیر پا نگذاریم، منافع ملی ما تامین خواهد شد.
وی با بیان اینکه اگر آمریکاییها نمیتوانند معادله نفتکشها را ضد ما اعمال کنند و فروش نفت ما را به صفر برسانند، تکیه گاه این رویکرد دیپلماسی نیست، ادامه داد: بلکه قدرت پاسخ و آتش ماست که آنها را در واقع ناتوان کرده است، لذا رعایت خطوط قرمز منافع و امنیت ملی در هر دیپلماسی، تکیه بر اهرمهای قدرت سخت و به کارگیری اهرمهای فشار بر قدرتهای استعماری مثل آمریکا و دولتهای اروپایی بهترین راه برای مجبور کردن آنها به اذعان و اعتراف به حقوق ما است.
وی با اشاره به فشار حداکثری غرب به ایران گفت: پالسهایی که از داخل در مورد مواضع ذوق زده به خارج ارسال می شود، غرب را به این ارزیابی میرساند که در کنار فشارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی، دیپلماسی را هم به عنوان یک ابزار فشار حداکثری به کار بگیرند و حقوق ایران را در راستای تعهدات خود اجرا نکنند.
محمدی تصریح کرد: آنها میخواهند در ازای فروش 700 هزار بشکه نفت، ما را فریب بدهند و در این دوره همه محدودیتهایی که آمریکا برای نابود کردن کامل و خلع سلاح و تسلیم و فروپاشی کشور ما به آن نیاز دارد را بپذیریم. این در واقع نوعی جهل دیپلماتیک است تا این که هوشمندی دیپلماتیک باشد.
وی ادامه داد: جالب اینجاست که ما مذاکره با گروه 7 را در حاشیه نشست 7 کشور صنعتی دنیا زمانی آغاز می کنیم که فشارهای امنیتی پهپادهای اسرائیلی با پوشش آمریکایی در منطقه علیه ما به کار میرود. یعنی اینطوری نشان می دهد که با فشارهایی که به ایران آوردهایم، آنها برای تسلیم شدن آمادهاند. در صورتی که واقعیت این است که ما باید مسیر و زمانبندی دیگری را برای این گفتوگوها انتخاب میکردیم.
محمدی گفت: من فکر می کنم ما 10 روز آینده باید گام سوم را با قدرت برداریم و فشارهای منطقهای و سایر اهرمهای خود را با قدرت به کار بگیریم تا همان طور که سید حسن نصرالله دیروز اعلام کرد، تهدیدات جدید را به فرصت راهبردی و استراتژیک تبدیل کنیم.