به گزارش مشرق، «محمد ایمانی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
۱- در دوره بسیار خطیری به سر میبریم که انباشته از موفقیتها و فرصتهای بزرگ و در عین حال تهدیدهای پیچیده است. اگر موقعیتشناس نباشیم، در انواعی از پیچ و خمهای جنگ هوشمند گرفتار میشویم. یا سرخوردگی به ما دست میدهد، یا دچار عافیت طلبی و خستگی میشویم، یا در کام درگیریهای فرعی سقوط میکنیم و به اشتباه، به جای شلیک به دشمن، همدیگر را میزنیم، و یا مجالی فراهم میکنیم که دشمنِ سرخورده، روحیه بگیرد و از موقعیت ضعف خارج شود.
۲- برخی انسانها فاقد آرمانند. محافظهکاری، موجب انحطاط و پسرفت است. اما در مقابل، آرمان گرایانی هستند که به مقدورات و مقتضیات توجه نمیکنند. انسان بدون کمال طلبی سقوط میکند. اما همین، گاه میتواند ضد خود عمل کند و موجب افسردگی، بیتفاوتی و رها کردن آرمانها در میان مدت شود، یا به سربازگیری از سوی دشمنان جبهه حق بینجامد. روانشناسان میگویند در مقابل کمال گرایی مثبت که میتواند انگیزه و امید ایجاد کند، کمال گرایی منفی، فرد را به افسردگی و سرخوردگی سوق میدهد. با کمال طلبی فاقد «بصیرت، صبر، دور اندیشی، ملاحظه مضیقهها»، حتی ائمه معصومین (ع) هم متهم میشوند؛ چنانکه خوارج آلوده به نفوذ و بیبصیرت، با امیر مومنان علیهالسلام، و سپس، دیگرانی با سایر ائمه علیهمالسلام کردند و آن بزرگواران را -نعوذ بالله- متهم به کوتاهی نمودند! وقتی پیش افتادن از ائمه معصومین اتفاق افتاده، لابد رفتار مشابه در دوره غیبت معصوم و حاکمیت ولایت فقیه محتمل الوقوعتر است.
۳- جبهه استکبار و ضد انقلاب، به شهادت کارنامهشان ضد بشریت و ضد عدالت هستند. اما همین طیف غوطهور در فساد و ظلم، وقتی به انقلاب اسلامی و کارنامه آن میرسند، ژست کمالگرایی میگیرند تا یاس را به افکار عمومی تزریق کنند. هر تلاشی برای خدمتگزاری و اصلاح امور و مبارزه با نابهنجارها انجام میشود، زیر سؤال میبرند و چنان ناچیز و ناکافی نشان میدهند که مردم به ویژه انقلابیون مطالبه گر، از پای صیانت از انقلاب پراکنده شوند. نفوذیهای چپ نما در تاریخ ما یک انحراف همیشگی بزرگ محسوب میشوند که با انقلابینمایی کوشیدهاند نهضت را به بیراهه ببرند و در نهایت پیش پای آمریکا و انگلیس قربانی کنند. از توده ایها و سازمان مجاهدین خلق بگیرید تا برخی چپ نماهای پس از انقلاب، برخی عناصر منسوب به حلقه انحرافی، و این آخر سری، طیفی از مدعیان اصلاحطلبی.
۴- مبارزه با جبهه استکبار به مرحلهای بیسابقه و حساس رسیده است. جبهه صهیونیسم مسیحی، جنگ در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن را با سرشکستگی واگذار کرده و شاهد اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی در منطقه است. آنها در فتنه ۷۸ و ۸۸، بهاشرافیت خائن به انقلاب امید بسته بودند و به عنوان سرمایه بزرگ خود یاد کردند. در چند سال اخیر هم امید داشتند از طریق ترویج اعتماد به غرب و در پوشش توافق و نُرمالیزاسیون، از انقلاب اقتدار زدایی کنند. اما با تدابیر حکیمانه رهبر انقلاب در همین دوره، پیروزیهای بزرگ جبهه مقاومت رقم خورد و به تحقیر آمریکا و انگلیس در خلیجفارس انجامید. افکار عمومی اکنون، هم دستاوردهای مقاومت را میبینند و هم تلخی اعتماد به دشمن را در معاش خود میچشند. اکنون فصل نتیجهگیری و شروع مجدد است. همین، دشمن و برخی مدیراناشرافیت زده و ناکارآمد را که آدرس اعتماد به دشمن را دادند، نگران میکند و به صرافت میاندازد تا دل مشغولی و اولویتهای جامعه را جا به جا کنند.
۵- عطریانفرعضو مرکزیت حزب کارگزاران اخیرا گفت «دولت برای اینکه بتواند از برجام، ظرفیت تبلیغاتی و انتخاباتی بگیرد -چون مردم ظرفیت امنیتی را براحتی نمیفهمند- یک ظرفیت دیگر به برجام بار کرد و آن ظرفیت اقتصادی است. این خیلی بزرگتر از واقعیت بود و به پیکره دولت آسیب زد». این اعتراف، شبیه سخنان مدیر روزنامه شرق است که گفت «مبالغه درباره برجام را قبول دارم. این مبالغهها باید میشد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک میکرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند.»! در اوج هیجان مذاکرات، ادعا این بود که با توافق، ۱۵۰ میلیارد دلار دارایی ایران به کشور برمی گردد و ۲۰۰ میلیارد دلار هم سرمایهگذاری خارجی با خود میآورد. برجام را با سراب ۳۵۰ میلیارد دلاری، شیرین سازی کردند. اما گزارشهای علنی از آخرین مذاکرات در پاریس حاکی از این بود که حضرات آمادهاند ۱۱تعهد اروپا و همه آن وعدهها را در ازای وعده اعتبار ۱۵ میلیارد دلاری بفروشند و از تعهدات لغو تحریمهای بانکی و مالی و نفتی صرف نظر کنند!
۶- دولتمردی اخیرا گفت «مردم به اندازه کافی با غصه و سختی مواجه هستند. نباید اجازه داد که براساس بیدقتیها، غصه جدیدی بر مردم وارد شود. نباید برخی تندرویها و مسیرهای غیردقیق و مردم آزار در جامعه بروز کند. زنان و کارگران ما احساس میکنند بعضی از حقوق آنها مراعات نمیشود». آیا حیف و میل ۱۸ میلیارد دلار ذخایر ارزی، ایجاد رانت ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی برای سه درصد رانت خوار، و تحمیل تورم حداقل ۴۲ درصدی به ۹۷ درصد مردم وتحمیل شکاف طبقاتی، مصادیق آزار و غصه دار کردن نیست؟ چگونه است که از خودکشی یک دختر سی ساله و ازدواج نکرده که دارای اختلال روانی بوده، سوژه ضرورت رفتن زنان به ورزشگاه را علم میکنند اما نمیگویند برای انبوه جوانان محروم از ازدواج و اشتغال چه کردهاند؟ وقتی دبیر سابق ستاد هماهنگی اقتصادی دولت -که صلاحیتش برای شهرداری تهران از سوی وزارت اطلاعات رد شد اما به اصرار آقای روحانی، حکم او امضا گردید- همسر جوان خود را با شلیک پنج گلوله کشت، طیف حامی دولت پای قاتل ایستادند، حیثیت مقتول بیپناه را لکه دار کردند و گفتند «مهدور الدم بود»! اما نه از روحانی، و نه از ابتکار و جنیدی و مولاوردی صدایی در نیامد. حالا اما همین طیف برای حقوق زنان اظهار نگرانی میکنند.
۷- طیف مذکور به بهانه صدور حکم اولیه برای چند کارگر نیشکر هفت تپه، وکیل مدافع کارگران شدند. اما هرگز از نوع کارگران به ویژه کارگران بیکار شده هفت تپه، به خاطر سوء مدیریت فاحش اقتصادی و واگذاریهای مسئله دار عذرخواهی نکردند. مگر نه اینکه نیشکر هفت تپه را آذر ۹۴ به قیمت ۵ درصد ارزش واقعی شرکت فروختند؟ و مگر نه اینکه مدیریت «رئیسستاد انتخاباتی رئیس دولت در آذربایجان شرقی» بر سازمان خصوصیسازی، آغاز نابسامانی در برخی کارخانهها و ندادن ماهها حقوق به کارگران و اعتراض آنان بود؟ آیا با زدن چوب حراج به نیشکر هفتتپه، ماشینسازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی، پالایشگاه کرمانشاه و...، برای کارگران و خانوادههای آنها دلسوزی میکردند که حالا طلبکار شدهاند؟! حلقههایی که مرتکب برخی تخلفات و مفاسد شدهاند، اکنون از اهتمام و جدیت دستگاه قضایی در دوره جدید احساس نگرانی میکنند و بنابراین از هر نوع مسئلهسازی یا حاشیهپردازی استقبال میکنند.
۸- ضریب جینی که نشانگر میزان فاصله میان طبقات پایین و بالاست، در دولت نهم و دهم، به شکل محسوسی پایین آمد. علت، در هدفگذاری برای خدمترسانی و توانمند کردن طبقات پایینتر بود. مدیران، بیشتر در میان مردم بودند، مشکلاتشان را میشنیدند و برای کاهش آن تلاش میکردند. ضریب جینی از رقم ۰/۴۲۵ در سال ۸۴ (آغاز دولت نهم) به ۰/۳۶۵ در سال ۹۲ کاهش یافت. اما پس از دولت یازدهم، بهطور پیوسته و مداوم بالا رفت و در سال گذشته به رقم ۰/۴۰۹ رسید. برخی مدیران چند سال است - حتی پس از بههم خوردن برجام- پُز افزایش فروش نفت به ۲/۵ میلیون بشکه را میدهند. بماند که ما، قبل از برجام تا ۱/۵ میلیون بشکه نفت میفروختیم اما حالا این رقم، به زیر چند صد هزار بشکه رسیده و تحریمها نیز شدیدتر از قبل برگشته است. اما نکته مهم این است که در این شش ساله افزایش و کاهش درآمدهای نفت، ضریب جینی علیالدوام رو به افزایش بوده است. یعنی مدیریت اشرافی، کمترین اهتمام را برای کاهش شکاف طبقاتی داشته، بلکه برخی سیاستگذاریهایش موجب تشدید این شکاف شده است. این سوءمدیریت و اولویت قائل نشدن به طبقات محروم را نمیشود به تحریم نسبت داد.
۹- افکارعمومی مطابق این واقعیتهای غیرقابل خدشه، به عبرتهای مهمی نزدیک شده که میتواند پشتوانه مقاومت مقتدرانه در حوزه دیپلماسی، و انتخاب تصمیمگیران خدوم و جهادی در سیاست داخلی باشد. در این شرایط، نیروهای مدعی دلسوزی برای انقلاب و مردم، حق ندارند جبهههای جدیدی باز کنند که مجددا تشخیص را برای مردم دشوار کند، یا توجهات را از اولویتها به درگیری در جبهه خودی بکشاند. نقشه دشمن منهزم در منطقه، تکمیل پازلی بزرگ برای القای ناتوانی و ناامیدی و بنبست در کشور است، و در این مسیر، حتما به مستند کردن انگارهسازیهای خود با گفتار و رفتار افراد منسوب به جبهه انقلاب بیش از هر چیز دیگر نیاز دارد. هیچ یک از ما اگر در خانواده خود بدترین دعواها را هم داشته باشیم، به اسم نقد و نهی از منکر، در کف کوچه و خیابان، پردهدری و آبروریزی و همدیگر را هو نمیکنیم. کسانی که نسبت به خانواده خود این قدر غیورند، چگونه میتوانند نسبت به حیثیت خانوادهای در تراز یک ملت خوندل خورده و نظام برآمده از آن، بیمبالات باشند؟ روحیهای که دشمنان و مفسدان و متخلفان، از مشاهده مجادلات اینچنینی میگیرند، بدیل و نظیر ندارد. «وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ریحُکُم وَاصبِروا. إِنَّ الله مَعَ الصّابِرینَ».
۱۰- مبارزه برای حق و عدالت، سختترین جنگهاست و بدون جبههسازی و همافزایی نیروها و شناخت درست از موقعیت جبهه خودی و دشمن به سرانجام نمیرسد. بلکه حتی میتواند موجب بدفهمی و شلیک به جبهه عدالت شود یا دستکم، به هدف دشمن در پروژه القای غرق مصنوعی (قطع امید کردن و تسلیم شدن) کمک برساند. چاره چیست؟ نوعی از آرمانخواهی که امید و اهتمام را پمپاژ کند و نه دلزدگی و رها کردن مسئولیت، یا سربازگیری شدن برای رفتار انتحاری در خدمت دشمن. درگیریهای فردی، یا فرد را مستهلک میکند، یا او را به خود اجتهادی میکشاند، یا اولویتهای کلان را لابهلای حواشی گم میکند. و البته افتادن در دام بدخواهان نیز یک احتمال است. جمعیتهای سالم، افراد را از افراط و تفریط بازمیدارد؛ همچنانکه نمیگذارد افراد با انگیزه حقطلبی، طعمه دشمنان شوند. این کلام حکیمانه از امیر مومنان علیهالسلام خطاب به انقلابینماهای خوارج است که فرمود «وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَهًْ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ. از تفرقه و جدایی برحذر باشید که جدا شده از جمعیت، بهره شیطان است، چنانکه گوسفند دور مانده از گله، نصیب گرگ». (خطبه ۱۲۷ نهجالبلاغه).