نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 13
- در انتظار بررسی: 16
- غیر قابل انتشار: 3
-
هرگز اجازه نخواهیم داد لاشخورها اینگونه به شیر پیر ایران حمله کنند
-
این تصویر منو یاد قاتلان ارمان انداخت
-
-
شهر خر توخر بشه کفتار هم شیر میشه اگه زنده بود یک کیلو متری جگر میکردی رد،شی
-
ایران را اینطور میخوان
-
چقدر سخت است شیر باشی و لاشخورها بالای سرت...حتی اگر آن شیر مرده باشد... سخت است...
-
چقدر این صحنه در این روزها آشناست.... دقیقا" شبیه این داعشی صفتانی که این روزها بالای سر پیکر بی جان آرمان علی وردی ها و روح الله عجمیان ها و سایر شهبدان امنیت جولان می دهند.
-
عمری از شکار شیر ،این کفتار و لاشخور بهره مند بوده اند ولی حالا با بی شرمی تمام برای خوردن شیر آمده اند!
-
مرگ بر کفتار(درنده سعودیصفت)..یک مطلب هم تقدیم به نسل دهههشتادی و دههنودی(نسلهای بسیار متفکر): بر اساس نظر حکیمان ایرانی درباره تأویل وجودی کائنات ، در جهان حیوانات درنده ، «گربهسانان» ، نماد وجودی «مؤمنان» هستند ، «سگسانان» ، نماد وجودی «فاسقان» هستن و در بین سگسانان ، «گرگ» ، نماد «خود شیطان» هست ، و «کفتار» ، نماد «منافقان مدنی»(سعودیصفتان)(مثل آل سعود و آل خلیفه و شیوخ اماراتی و امثالهم در خارج و داخل امت) هست.. و شغال و روباه هم هر کدوم به طور جداگانه ، نماد وجودی زیرگروههای دیگری از فاسقان(سگسانان) هستن.. حالا وقتی یک «سعودیصفت (یعنی یک «منافق مدنی») میخواد به یک مؤمنحقیقی ، بیحرمتی بکنه دقیقا میشه یک کفتار که میخواد به یک شیر ، بیحرمتی بکنه..پیوست: ( « أفمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستؤون» ؛ معنای تأویلی وجودی این آیه ، در جهان حیوانات درنده ، به این صورت است که : « آیا کسی که تجلّی وجودی او یک گربهسان است، همچون کسی است که تجلّی وجودی او یک سگسان است؟ یکسان نیستند»،.....همچنین معنای تأویلی وجودی آیه فوق الذکر ، در جهان جمادات و سنگها هم به این صورت است که : « آیا یک عقیق یمانی، همچون یک سنگسوختهآتشفشانی است؟ یکسان نیستند» )
-
قیافه وذات کفتاران چقدرشبیه اشراران واغتشاشگرانیه ک دارن امنیت ملت رادرخطرمیندازن البته این کفتاران ذاتشون شرف داره به این اغتشاشگران بیناموس
-
بعضی ها ببینند و عبرت بگیرند
-
لاشخورهای برانداز ایران رو مرده میخوان
-
دقیقا حمله ۳۰ لاشخور به شهید علی وردی
-
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده/ حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت/ گفتا که «کرا کشتی تا کشته شدی زار؟ / تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»/ انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس/ تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت