به گزارش مشرق، اولین موشکهای خارجی که به ایران رسید، 2 فروند از آنان به صورت محرمانه به مرکزی در وزارت سپاه برده شد تا مطالعاتی روی آنها انجام بگیرد. یک روز آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت از آن مرکز بازدید کرد. موشکها هنوز در کانتینر بود و نیروها مطالعات قبل از دمونتاژ را انجام میدادند. رئیسجمهور از اینکه موشکها دست نخورده بودند، تعجب کرد و گفت: «نهراسید! موشکها را باز کنید تا به نتیجه برسید.»
اولین موشکها که از ایران و توسط لیبیاییها به سوی عراق شلیک شد، ماموران قذافی به بهانهای ایران را ترک و موشکهای باقیمانده را هم دستکاری کردند تا ایرانیها نتوانند موشکی شلیک کنند. در این شرایط ایران باید دست به دامان کشوری دیگر میشد؛ اما هیچ کشوری حاضر به همکاری با ایران نبود. از این رو ایران باید از سلاح موشکی صرفنظر میکرد و منتظر فرصتی دیگر میماند تا موشک به دست بیاورد.
بیشتر بخوانید:
اراده حسن طهرانیمقدم و یارانش به میدان آمد و با انجام اقدامات مطالعاتی و عملیاتی مانع از توقف روند موشکی شدن ایران شدند. اولین موشک چند روز پس از خروج لیبیاییها شلیک شد. فرمانده سپاه خطاب به امام خمینی (ره) نوشت: «فرزندان پاسدار حضرتعالی ظرف مدت 17 روز هم سایت پرتاب موشک و هم موشکها را آماده و عملیاتی نمودند که این خود شبیه به یک معجزه است چرا که الطاف الهی در زمینههای فنی و تکنولوژی پیچیده نیز بهیاری برادران شتافت.»
اراده طهرانیمقدم بنا بر توصیه آیتالله خامنهای هیچگاه متوقف نشد و اگر اراده او برای به کار انداختن موشکهای خارجی و ساخت انواع موشکهای بومی نبود، ایران هیچگاه به قدرت بازدارندگی موشکی دست پیدا نمیکرد.
** از توپخانه تا موشک
پاییز سال 60 حسن طهرانیمقدم طرح ساماندهی آتش پشتیبانی خمپارهاندازها را به حسن باقری داد. چند روز بعد محسن رضایی نامهای به حسن باقری داد تا به طهرانیمقدم بدهد. در آن نامه طهرانیمقدم به عنوان فرمانده پشتیبانیکننده آتشهای خمپارهای سپاه معرفی شده بود.
چند ماه بعد و پس از اجرای عملیات فتحالمبین (فروردین 61)، طهرانیمقدم دستور جدیدی دریافت کرد و مامور تشکیل یگان توپخانهای سپاه شد؛ یگانی که توپ زیادی نداشت، اما فرمانده داشت و همین فرمانده در مدت زمانی کوتاهی توانست با توپهای غنیمتی یگان را سازماندهی کند.
صدام از ابتدای جنگ اقدام به موشکباران شهرهای ایران کرد. وضعیت سختی برای ایران به وجود آمده بود و مردم منتظر اقدام متقابل نیروهای مسلح بودند. شورای عالی دفاع تصمیم گرفت از برخی کشورها موشک خریداری کند. هاشمی رفسنجانی، محسنرفیق دوست وزیر سپاه را مامور به انجام این کار کرد.
حافظ اسد رئیسجمهور سوریه نتوانست به ایران موشک بدهد، اما پذیرفت تا به ایرانیها آموزش بدهد. فرماندهان سپاه، طهرانیمقدم و 13 نفر از نیروهای توپخانه سپاه را عازم سوریه کردند.
سوریها به تیم اعزامی گفتند که دوره آموزشی شما 6 ماه به طول میانجامد؛ اما طهرانیمقدم از آنان خواست تا دوره آموزشیشان فشردهتر شود و آنها شبانهروزی به فراگیری آموزشها برای شلیک موشکهای اسکاد بی و فراگ بپردازند. در نهایت دوره آموزشی به 3 ماه کاهش یافت و طهرانیمقدم و همراهانش دی ماه 63 به ایران بازگشتند.
همزمان با بازگشت آنان، اولین موشکها هم به ایران رسید. چند موشک توسط لیبیاییها به سوی عراق شلیک شد و سپس ترک همکاری کردند. طهرانی مقدم در خصوص مستشاران لیبیایی گفته است: «... اساساً با این فرهنگ کاملاً بیگانه بودیم یعنی سیستم مستشاری؛ روحیه انقلابی بچههای سپاه بهانضمام عملکرد نامناسب و استکباری و بداخلاقیهای تیم اعزامی از یکی از کشورها روزگاران بسیار سختی بر ما گذشت. بچهها وقتی که مستشاران نبودند و دستگاه را تعطیل میکردند، باز میکردند و میدیدند و باهاش تمرین میکردند. از این کارها غافل نبودیم که مسائل تخصصی یادمان نرود.»
چیرهدست از نیروهای شهید طهرانیمقدم نیز میگوید: «لیبیاییها چند فروند موشک آورده بودند با 2 خودروی پرتاب. اینها را در سالنی گذاشتند و در آن را مهر و موم کردند و اجازه نمیدادند کسی از بچهها سراغ آنها برود و حتی یک نگاهی به موشکها بیندازد. در جلسهای خصوصی که من و شهید مقدم بودیم، ایشان به من گفت که اگر اینها نخواهند این کار را بکنند، ما چه کنیم؟، گفتم: والله نمیدانم، من حتی خود سکو را هم از جلو ندیدم که نظر بدهم، حداقل برویم و از سکو بازدید کنیم. حاج حسن آقا گفت: اینها نمیگذارند ولی بالاخره ترفندی میزنیم. تقریباً ساعت 2 بامداد بود که شهید مقدم در آسایشگاه ما را زد و گفت: بیا برویم، کلیدها را آوردهام. بازدید کردیم. شهید مقدم پرسید که میشود اینها را ساخت؟!»
از آن پس طهرانیمقدم و همکارانش با اتکا به آموزشهایی که در سوریه آموخته بودند و با دریافت برخی اقلام موشکی از کره شمالی، اقدام به طراحی روشهای مبتکرانهای برای شلیک موشکها کردند و چند روز بعد موفق به شلیک موشک بدون همکاری نیروهای خارجی شدند؛ این نخستین گام در مسیر موشکی شدن ایران بود.
** ساخت موشکهای ایرانی
پس از ترک لیبیاییها تا پایان جنگ چندین موشک توسط ایرانیها شلیک شد و طهرانیمقدم از همان زمان در فکر ساخت موشک بود. جمعی از فرماندهان سپاه به دیدار آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت رفتند. رئیس جمهور در آن جلسه بر موضوع خودکفایی در نیروهای مسلح تاکید کردند و حتی از وزیر سپاه ایراد گرفتند که چرا ساخت موشکها را شروع نکردید؟
جنگ در تابستان سال 67 به پایان رسید، اما توسعه توان موشکی ایران متوقف نشد. کار ساخت موشکهای سوخت مایع و جامد همراه با هم آغاز شد. موشک شهاب یک با کپیبرداری از موشک اسکاد بی ساخته شد و کمتر از 2 سال بعد موشک شهاب دو با بُرد 500 کیلومتر ساخته شد؛ اما طهرانیمقدم به دنبال ساخت موشکهایی بود که بُردشان تا سرزمینهای اشغالی فلسطین باشد.
موشکهای قبلی در چندین مرحله اصلاح و تکمیل شد تا اینکه به بُردهای 1650 و 2 هزار کیلومتری رسید و طهرانیمقدم و نیروهایش دیگر از مرحله کپیبرداری عبور کرده و به مرحله طراحی موشکهای مختلف رسیده بودند.
پس از مدتی رهبر انقلاب به طهرانی مقدم و نیروهای موشکی تاکید کردند که موشکها نقطهزن شوند. خطای موشکها به 100 کاهش پیدا کرد؛ اما باز رهبری تاکید کردند باید کمتر شود. با تاکیدات چندباره رهبری خطای موشکها به کمتر از 10 کاهش پیدا کرد و برای اولین بار از موشک بالستیک علیه شناور استفاده شد.
** موشک یادگار توصیهها و ارادهها
حسن طهرانیمقدم 21 آبان سال 90 در حالی که مشغول به اتمام رساندن یکی از مهمترین پروژههای راهبردی خود بود، بر اثر سانحهای به جمع یاران شهیدش پیوست. بر سنگ قبر شهید طهرانیمقدم نوشتند: «اینجا قبر کسیست که میخواست اسرائیل را نابود کند.»
توصیهها و راهنماییهای رهبر انقلاب چه در دوران ریاستجمهوری و چه در دوران رهبری، اراده طهرانیمقدم را در موشکی شدن ایران استوارتر کرد و اگر ارادههای او و یارانش نبود، امروز ایران فاقد موشکهای متنوع و قدرتمند بالستیک، کروز و... بود.
از این رو موشک را باید یادگار قطعی طهرانیمقدم دانست چرا که او موشکها را به کار انداخت، مهندسی معکوس کرد و در نهایت موشکهای بومی را ساخت. موشک را یادگار کسی دانستن که تنها در زمان جنگ توصیه به خرید آن داشت و در پایان عمر خود اعتقادی به توان موشکی نداشت و معتقد بود که نباید برای موشک و تجهیزات نظامی هزینه کرد، تحریف تاریخ است.
اراده طهرانی مقدم موجب شد تا ایران به صنعت موشکی دست یابد و اگر اراده، اصرار و سختکوشی او و همراهانش نبود، پس از خروج لیبیاییها از ایران و تمام شدن موشکهای خریداریشده، ایران در حوزه موشکی متوقف میشد. امروز ایران جزو چند قدرت برتر موشکی دنیاست و اگر روزگاری مجبور بودیم برای شروع کار، از لیبی موشک بخریم و در سوریه آموزش ببینیم، حالا این یگان یعد از کمت راز 4 دهه به قدرت اول منطقه تبدیل شده است.