رئیس‌جمهور آمریکا همه‌جوره از براندازی حکومت‌های سوسیالیست در آمریکای لاتین حمایت می‌کند و آن را احیای «دموکراسی» می‌نامد اما پادشاهی سعودی را عامل «ثبات» در منطقه می‌داند. اینها اسم رمز برای چیست؟

سرویس جهان مشرق - دولت پنهان اصطلاحی است که همواره در مورد یک گروه «کوچک»، «ناشناس برای عموم»، «غیرمنتخب اما دارای نفوذ در نهادهای منتخب» به کار می‌رود. نفوذ آنها در قدرت سیاسی، ممکن است بخاطر قدرت اقتصادی آنها باشد یا قدرت مذهبی. اما آنچه امروزه به آن اضافه شده است، قدرت رسانه‌ای است.

این قدرت رسانه‌ای وقتی با انگیزه‌ دولت پنهان برای مداخلات بین‌المللی ترکیب می‌شود، موجب می‌شود رسانه‌هایی که در اختیار دولتِ پنهان است با استفاده از ترفندهای رسانه‌ای به شکل‌دهی سیاست خارجی دولت بپردازند. اما چرا و چگونه؟ بگذارید یک نمونه برجسته یعنی دولت پنهان در آمریکا را بررسی کنیم:

چرا دولت پنهان برای مداخلات بین‌المللی انگیزه دارد؟ چون عمده ثروت خود را از شرکت‌های چندملیتی در می‌آورد. آنها اگر در داخل کشور در جایی به مشکل بخورند، عملیات خود را به جای دیگری منتقل می‌کنند و اگر این حزب سیاسی با آنها همراه نشود، با حزب دیگر کار می‌کنند. اما عملیات بین‌المللی خود را نمی‌توانند به سادگی منتقل کنند چون ثروت در هر دوره از یک منبع اقتصادی و جغرافیایی به دست می‌آید (مثلاً در دهه‌های اخیر از ذخایر نفتی خلیج فارس و فناوری‌های های‌تِک شرق آسیا و معادن ارزشمند آفریقا و آمریکای لاتین) و انتقال عملیات آنها وقتی انتقال منبع ثروت در عرصه بین‌المللی تقریباً ناممکن است، به معنای از دست رفتن برتری اقتصادی آنها و در نتیجه محوشدن نفوذ سیاسی آنها به عنوان دولت پنهان است.

حالا این مداخله بین‌المللی را چگونه انجام می‌دهد؟ یکی از آنها سوء استفاده از قدرت رسانه‌ای است که با آن «متحدان» و «دشمنان» را برای مقامات کشور و افکار عمومی تعیین می‌کند. جریان اصلی رسانه‌ها در آمریکا مجبور به تن‌دادن به این قدرت است. آنها برای حفظ منابع اقتصادی دولت پنهان در خلیج فارس، ایران را که سابقه ملی‌کردن صنایع نفتی خود را دارد با برچسب‌هایی مانند «حکومت مُلاها»، «افراطی» و حالا «مهمترین عامل اشاعه تروریسم در جهان» مورد هجمه قرار می‌دهند.

گشت و گذار در رسانه‌ها اگر بدون اطلاع از میزان نفوذ و چگونگی عملکرد دولت پنهان صورت گیرد، هیچ فهم درستی از تیترهای رویترز و یادداشت‌های ان‌بی‌سی به دست نمی‌آید.

از آن سو مردم نیز آن قدر که در مسائل داخلی سررشته دارند در مسائل خارجی آگاهی ندارند بنابر این وقتی مقامات کشور و رسانه‌های قدرتمند دائماً بر «دشمن» بودن ایران و تهدیداتش برای جهان صحبت می‌کنند، عمده آنها باور می‌کنند و کار دولت پنهان در شکل‌دادن به سیاست خارجی با راحتیِ بیشتر پیش می‌رود. بگذریم که از برخی اقدامات داخل ایران مانند آتش‌زدن پرچم آمریکا یا شعار «مرگ بر آمریکا» نیز سوء استفاده می‌کنند چون مردم ایران با این اقدامات می‌خواهند صراحتاً اعلام کنند با امپریالیسم آمریکا در جهان مشکل دارند نه اینکه بخواهند آمریکا از صفحه روزگار محو شود اما رسانه‌های آمریکایی و حتی رئیس‌جمهور آن کشور در سخنرانی‌هایش تعبیر دیگری را القا می‌کنند.

شاید بپرسید ترامپ که خود بارها از رسانه‌های جریان اصلی انتقاد کرده است، چرا خودش این برچسب‌ها را علیه ایران به کار می‌برد و حتی بیشتر از اوباما در این مورد صراحت به خرج می‌دهد؟ اولاً ترامپ با بخشی از این رسانه‌ها مشکل دارد که همسو با حزب دموکرات هستند و الّا با سی‌ان‌ان و فاکس‌نیوز چندان مشکل ندارد. ثانیاً تفاوت اصلی ترامپ با اوباما در این است که خودش بخشی از دولت پنهان است فقط به جای نفوذ در یک دولت، خودش در انتخابات شرکت کرده و دولت را دست گرفته است.

حالا به پرسش اول برمی‌گردیم که چرا وبگردها باید با دولت پنهان آشنا باشند. گشت و گذار در رسانه‌ها اگر بدون اطلاع از میزان نفوذ و چگونگی عملکرد دولت پنهان صورت گیرد، هیچ فهم درستی از تیترهای رویترز و یادداشت‌های ان‌بی‌سی به دست نمی‌آید.

لزومی ندارد یک رسانه معروف در آمریکا مستقیماً با اسرائیل در ارتباط باشد یا بودجه‌اش از خزانه سعودی بیاید. بلکه این رسانه تحت نفوذ دولت پنهانِ آمریکا است که پیوند با اسرائیل و عربستان را در این دوره از لوازم کسب منافع اقتصادی خود در جهان می‌داند و این پیوند بواسطه ترویج افکار فرقه انحرافی اوانجلیست‌ها تا آنجا پیش رفته که عملاً برخی از اعضای دولت پنهان در آمریکا، تفاوت خاصی با یک صهیونیسم ندارند، مانند شلدون ادلسون، کازینودار ثروتمند که همزبان با مقامات سعودی و اسرائیل از ترامپ خواسته بود توافق هسته‌ای را پاره کند وهمین هم شد.

در واقع اعضای دولت پنهان در کشورهای جهان با یکدیگر معاملات خود را دارند و هر جا که نیاز باشد، بازوهای دولتی را نیز به کار می‌گیرند. دولت پنهان در آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اسرائیل، عربستان، امارات و کشورهای آمریکای لاتین از منافع یکدیگر حمایت می‌کنند و در عوض یک معامله پرسود را برای خود در جای دیگر به دست می‌آورند. براندازی سوسیالیست‌ها در آمریکای لاتین بیش از هر کس برای دولت پنهان در آن کشورها سود دارد اما منابع مشترک آنها با دولت پنهان در آمریکا موجب می‌شود بازوی دولتیِ آنها در آمریکا یعنی ترامپ و کابینه‌اش به میدان بیایند و با حاتم‌بخشی مالی و رسانه‌ای به فعالانِ مدنیِ مخالف مادورو و مورالس از براندازی در ونزوئلا و بولیوی حمایت کنند. «احیای دموکراسی» تیتر رسانه‌ها است اما هدف اصلی پول‌هایی است که دولت پنهان به دست گرفته و با لذت تمام می‌شمرد.

اکنون دو کلیدواژه «دموکراسی» و «ثبات» و چگونگی کاربرد آنها در تیتر رسانه‌ها و سخنان سیاستمداران غرب معنا می‌یابد. دولت پنهان در آمریکا هر جایی بخواهد دولت مستقر در یک کشور را به نفع دولت پنهان که با آن سَر و سِر دارد سرنگون کند، حرف از گسترش و احیای دموکراسی می‌زند و هر وقت تداوم نفوذ دولت پنهان در یک کشور را به نفع خود بداند، از لزوم حفظ «ثبات» در آن کشور و منطقه سخن می‌گوید. این گونه است که اسم رمز «عامل بی‌ثباتی» در مورد ایران به کار می‌رود چون قدرت‌گرفتن ایران قدرت دولت پنهانِ عربستان را که متحد با دولت پنهان آمریکا است تضعیف می‌کند و به رهبران سوسالیست آمریکای لاتین برچسب «دیکتاتور» زده می‌شود تا دولتِ پنهان در آن کشورها که متحد با سرمایه‌دارانِ آمریکایی است به اسم «دموکراسی» روی کار بیاید.

منبع

https://www.strategic-culture.org/news/2019/11/14/understanding-the-deep-states-propaganda