سرویس جهان مشرق - خوان گایدو رهبر جوان مخالفان مادورو پس از شکست در انتخابات ریاستجمهوری، مردم را در آستانه سالگرد انقلاب ۱۹۵۸ علیه دیکتاتور پرِز خیمِنِز به خیابانهای کاراکاس دعوت کرد تا یک انقلاب مخملی دیگر را این بار نه در آسیا و اروپا بلکه در حیات خلوت آمریکا کلید بزند.
سران اروپا و آمریکا که کار خود را به درستی در دهه گذشته یاد گرفتهاند، پیش از انتخابات از حمایت خود نسبت به مخالفان مادورو خبر داده و روند انتخابات را مشکوک نامیده بودند. آنها بلافاصله پس از تجمع چند ده هزار نفری در کاراکاس که همزمان توسط مهاجران ونزوئلایی در سایر کشورهای آمریکای جنوبی نیز برگزار شد، حکومت جدید را به رسمیت شناختند. آمریکا و کانادا اعلام کردند از این پس، گوایدو را رئیسجمهور ونزوئلا میدانند و اسپانیا، فرانسه و انگلیس نیز گفتند در صورت عدم تجدید انتخابات در یک هفته آتی (!)، گوایدو را به عنوان رئیسجمهور به رسمیت میشناسند.
مادورو در پاسخ به اقدام آمریکا، به دیپلمات (!) های آمریکای ۷۲ ساعت فرصت داد تا خاک این کشور را ترک کنند. اما پمپئو اعلام کرد آنها چنین کاری نخواهند کرد چون مادورو رئیسجمهور نیست و چنین اختیاری ندارد. با این حال از دو روز پیش خبرهایی منتشر شد مبنی بر خروج تدریجی این دیپلماتها از سفارت آمریکا. پمپئو همچنین الیوت آبرامز از دیپلماتهای کهنهکار را برای پیگیری این پرونده تعیین کرد.
اینکه در روزهای آینده چه اتفاقی میافتد و اینکه آمریکا چه نیتی در پشت پرده حمایت از این جنبش دارد، موضوع تحلیلهایی است که چند مورد از آن را مرور میکنیم:
استراتژیک کالچر: آمریکا به دوران حمله به حکومتهای کمونیستی بازگشته است
تحلیلگر پایگاه فرهنگ راهبردی با اشاره به انتقادات ترامپ از سیاست «مداخله نظامی+ملتسازی» که پیش از این توسط رؤسای جمهوری آمریکا در کشورهای درگی جنگ داخلی اِعمال میشد، نوشته است رأیدهندگان به وی فکر میکردند او دیگر قصد مداخله در کشورهای دیگر را ندارد، غافل از اینکه انتقاد ترامپ نسبت به روش مداخله بوده است، نه اصل آن. اگر روش کمهزینهای مثل صدور بیانیه و به رسمیتشناختن یک فرد به عنوان رئیسجمهور جدید جواب بدهد، ترامپ نیز از هواداران پروپاقرص مداخله خواهد بود.
به نظر تیم کِربی، فضای رسانهای به واشینگتن اجازه داده تا در یک تصمیم احساسی و ایدئولوژیک، رئیسجمهور منتخب ونزوئلا را نادیده بگیرد و کشوری که پس از فلسطین بیش از هر کشور دیگری در سالهای اخیر به وضعیت دو دولت شبیه شده است را از چاله به چاه بیاندازد. به نظر او چنین اقدامی بیشتر به سیره دموکراتها در سیاست خارجی شبیه است تا جمهوریخواهان. همانطور که نوع برخورد اوباما و ترامپ با منازعه فلسطین نشان داده است کدام یک به فضای رسانهای و افکار عمومیِ شکلگرفته پیرامون آن اهمیت بیشتری میدهند.
بنابر این اقدام ترامپ بیش از هر چیز به نوع برخورد دولتهای آمریکایی با کشورهای «کمونیستی» شبیه است، مرامی که خیلیها به اشتباه تصور میکنند بر ونزوئلا نیز حاکم است در حالی که آن کشور یک قانون اساسی سوسیالدموکرات را پس از انقلاب بولیواری چاوز در نزدیک به دو دهه اخیر به رسمیت شناخته است، با همه آزادیهای لیبرالش مثل آزادی انتخابات، بیان و تجمع، ترکیبی که در برخی کشورهای اروپایی نیز شاهد هستیم و ساختار غریبهای برای دنیای غرب نیست.
بنابر این اگر چه واشینگتن تلاش میکند سیاست داخلی مادورو را دلیل اصلی مداخلهاش عنوان کند، اما آنچه در قانون اساسی و مرام حکومت ونزوئلا آمریکا را آزار داده، سیاست خارجی استقلالطلبانه است که تلاش میکند «سنگرسازی آمریکایی» در آمریکای جنوبی را متوقف کند.
آتلانتیک: میشود بفرمایید چه سناریویی برای مرحله بعد دارید؟!
کریشنادف کالامور اتفاقی که در کارکاس افتاد و حمایت دولتهای غربی از آن را بیش از هر چیز یک روند نمادین میداند که پس از بکارگیری اهرمهای فشار علیه مادورو استفاده شده است. در این یادداشت با عنوان «پشتپازدن ترامپ به مادورو ممکن است تازه آغاز راه باشد» آمده است تحولات هفتههای آینده میتواند «دولت ترامپ را در وضعیت دشواری قرار دهد».
کالامور دو پرسش مطرح میکند تا ابهام در سیاست واشینگتن را شفافتر کند:
- تصور کنید مادورو رهبر ۳۵ ساله مخالفان را دستگیر کرده و تظاهرات را در هم شکند، اتفاقی که سالهای گذشته نیز رخ داده بود. در آن صورت آمریکا چه برنامهای برای حمایت از گوایدو دارد؟
- تصور کنید گوایدو شروع کند به ارسال سفرا به پایتختهایی که او را به رسمیت شناختهاند، آیا دولتها میخواهند برای خارجکردن سفیر مادورو از سفارتخانه و واردکردن سفیر گوایدو به خشونت متوسل شوند؟
به نظر او سخنان ترامپ که خطاب به خبرنگاران گفت «همه گزینهها روی میز است» یک تهدید توخالی است. چگونه ممکن است رئیسجمهوری که به تازگی نیروهایش را از سوریه بیرون کشیده است، آنها را درگیر یک جنگ دیگر کند که از هماکنون روسیه برای آن خط و نشان کشیده است؟ شاید بهترین کار این باشد که واشینگتن راههایی برای واقعیکردنِ ریاستجمهوری گوایدو بردارد تا از حالت نمادین فعلی خارج شود. این را پاتریک دیودی سفیر پیشین آمریکا در ونزوئلا به کالامور گفته است.
در ادامه این یادداشت به اهمیت بررسی دقیق گزینه تحریم اشاره شده است، زیرا تحریم نفتی ممکن است زندگی شهروندان ونزوئلا را با مخاطره جدیتر روبرو سازد.
گلوبال ریسرچ: آمریکا نمیتواند از نفت ونزوئلا بگذرد
تونی کارتالوچی در پایگاه تحلیلی گلوبال ریسرچ نوشته است پمپئو مدعی است «مردم ونزوئلا دیگر نباید تحت دیکتاتوری فاجعهبار ونزوئلا زجر بکشند» اما هدف اصلی ایالات متحده از این مداخله علنی را اعلام نکرده است: ونزوئلا بزرگترین منابع اثباتشده نفت را در جهان دارد، حدود یک چهارم از کل تولید اوپک.
شاید بپرسید مگر آمریکا به این منابع نفتی چه احتیاجی دارد؟ پاسخ این است که شاید خود آمریکا نیاز به مصرف این میزان از نفت نداشته باشد، اما کنترل این منبع نفتی بزرگ توسط روسیه و چین ممکن است نفوذ آمریکا را در کشورهایی که به سوخت فسیلی وابسته هستند، به شدت در خطر قرار دهد. کاراکاس از منابع نفتیاش در راستای تقویت نظام چندقطبی در جهان بهره میگیرد، اما واشینگتن میخواهد نظم بینالمللی تکقطبی را تداوم بخشد.
این دقیقاً همان دلیلی است که در سال ۲۰۰۲ میلادی نیز یکی از انگیزههای اصلی برای تدارک کودتا از سوی واشینگتن علیه چاوز بود. این همه هزینه، چه بواسطه بنیاد ملی دموکراسی و چه برای لشگرکشی رسانهای علیه دولت ونزوئلا و چندین دولت منتخب دیگر در سالهای اخیر با همین هدف بوده است. منافع آمریکا بر حمایت از دموکراسی ترجیح دارد. هر آنچه تصور کنید از دست بنیاد ملی دموکراسی برآید در ونزوئلا انجام داده است: تسهیل کمکهای بشردوستانه، حمایت از قربانیان نقض حقوق بشر، پشتیبانی از کسبوکارهای کوچک، تقویت شهروند-خبرنگارها، حمایت از حکومت قانون و هر اسم و عنوان ارزشمندی که میتوان از آن برای زمینزدن دشمنان آمریکا استفاده کرد.
این عناوین محمل خوبی برای واریز کمکهای مالی و پشتیبانی سازمانی از افرادی است که دو ویژگی داشته باشند: مخالف مادورو و موافق واشینگتن، نه لزوماً موافق دموکراسی. این ویژگی ذاتی هر قدرت دولتی در دنیای امروز است که برای توسعه قدرتش در پروژه دیپلماسی عمومی و نفوذ سیاسی در کشورهای دیگر نمیتواند با مخالفان خود همکاری کند.
گلوبال ریسرچ مدعی است بنیاد ملی دموکراسی و بنیادهایی چون جامعه باز مدتها است برای بازنویسی قوانین و بازتنظیم تمامی نهادهای حاکمیتی و دولتی ونزوئلا بر اساس منافع آمریکا در منطقه برنامهریزی دارند و منتظرند تا یک دولتِ هوادار آمریکا بر سر کار آید.
فارِن پالسی: فعلاً هیچ شاهدی مبنی بر تزلزل پایههای دولت مادورو وجود ندارد
کیِت جانسون و رابی گرامر درتحلیل ۲۳ ژانویه خود شتاب گوایدو و دولتهای غربی را بسیار بیشتر از سرعت تحولات در ونزوئلا ارزیابی میکنند. گوایدو در همین ماه رئیس مجلس شده و مادورو نیز دور جدید ریاستجمهور را آغاز کرده است. او و چاوز از سوی گوایدو، «غاصب و غیرقانونی» خوانده میشوند و مردم در پاسخ به این دعوت به خیابانها میریزند. اما اتفاق دیگری نیافتاده است. با این حال کشورهای غربی گوی همه چیز را تمام شده میدانند.
جانسون و گرامر مهمترین عامل در سیر تحولات هفتههای آتی را موضع ارتش میدانند و چون تا کنون ارتش با قوت از مادورو حمایت کرده است، به نظر آنها پایههای دولت ونزوئلا متزلزل نشده است. با این حال اشاره میکنند سربازان از نفوذ ایدههای گایدو در امان نیستند و دولت خودخوانده جدید نیز به آنها وعده داده در صورت نقض فرامین ارتش و مخالفت با مادورو پس از برکناری وی اجازه نخواهد داد در ارتش توبیخ شوند.
در ادامه یادداشت به بیانیه ترامپ اشاره شده که در آن، تنها نهاد مردمی و منتخب را مجمع ملی ونزوئلا معرفی کرده، دولت مادورو را «رژیم» خطاب میکند. به نظر آنها این جملات همراستا به سیاستهای بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا، پمپئو وزیر امور خارجه و سناتور جمهوریخواهِ فلوریدا مارکو روبیو است که موجب آشفتگی در فعالیت شرکتهای اقتصادی خواهد شد. شرکتهای نفتی باید با کدام دولت قرارداد ببندند و نفت استخراجشده را به کدام دولت بفروشند؟ مخالفان حکومت مادورو چه برخوردی با کارمندان ادارات خواهند کرد؟ آیا آنها را مزدور میخوانند؟ سربازانی که در مقابل این تظاهرات میایستند، برادرکش خواهند شد؟ این وضعیت در صورت تداوم، یک شکاف ملی بزرگ ایجاد خواهد کرد.
در این گزارش از متیو سویگ، کارشناس بنیاد دفاع از دموکراسیها نقل شده است که تحریم نفتی ونزوئلا ممکن است برای قیمت نفت دردسرساز شود اما اگر این تحریمها به گونهای برنامهریزی شود که «هسته مرکزی رژیم را هدف بگیرید، پول آنها را بگیرید و داراییها را هدف بگیرید» در آن صورت میتوان از تحریم مؤثر سخن گفت.
مسأله دیگر مهاجرت گسترده از ونزوئلا طی سالهای اخیر است که از سوی مخالفان به عنوان خسارت دولت مادورو به مردم و منافع ملی ارزیابی میشود. آمار منتشرشده از سوی دفاتر سازمان ملل نشان میدهد سه میلیون نفر در این سالها کشور را ترک کردهاند. همین مسأله موجی از مهاجرت و پناهندگی در کشورهای همسایه را موجب شده، کشورهایی که خیلی زود و پشت سر آمریکا دولت گوایدو را به رسمیت شناختند.
منابع
https://www.strategic-culture.org/news/2019/01/25/what-trump-motivation-behind-recognition-guaido-venezuelan-president.html
https://www.theatlantic.com/politics/archive/2019/01/trump-recognizes-guaido-as-venezuelan-interim-president/581104
https://www.globalresearch.ca/us-regime-change-venezuela-documented-evidence/5666500
https://foreignpolicy.com/2019/01/23/venezuelan-opposition-leader-declares-himself-president-trump-follows-suit-latin-america-nicolas-maduro-economic-woes-sanctions