کد خبر 1018166
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۴

تهران پیش از آن که دارالخلافه شود قریه ای خوش آب و هوا در دامنه های البرز بود. باغ‌ها در دل شهر نبودند بلکه شهر به قاعده ای خرم بود که گمان می‌بردی آن را در بطن باغی پدید آورده‌اند.

به گزارش مشرق، یادمان نرود که نام دیگر تهران چنارستان بود و در هر کوی و برزن و محله‌ای سایه سار این درختان  سالخورده که مردم کوچه و بازار حضورشان را مقدس می‌دانستند جان پناه عابران آفتاب خورده معبرها می‌شدند.

بیشتر بخوانید:

«حاج‌نایب» دیگر نفس نمی‌کشد + عکس

روضه‌خانگی؛‌ رسمی ۸۵ ساله در تهران

آن روزها هنوز خبری از محله‌های عمودی نبود و هر خانه‌ای در اندرونی و بیرونی‌اش حیاط و و ایوان و هشتی وحوض و باغچه‌ای داشت که دلگشای اهل خانه ومهمان های گاه و بیگاه آن می‌شد.گلدان‌های شمعدانی حوض های فیروزه‌ای را قاب می گرفتند و در هر فصلی همسایه ای میوه نوبرانه درخت خانه اش را در سبد های کوچک جا می‌داد و روانه خانه همسایه‌اش می‌کرد. آسمان سربی این روز های پایتخت در بیشتر روزهای آن سال ها صاف و بی حتی یک لکه ابر بود. آفتاب از نیمه بهار جان می‌گرفت و دست از مایل تابیدن برمی‌داشت و همین تابش تند خاصیت زودرسی به میوه درختان تهران می‌داد.

تعداد این درخت‌ها در برخی محله ها از تعداد آدم های ساکن در آن بیشتر بود و اهالی شهرهای دیگر آن محله را با میوه های آب دار و ترش و شیرنش به خاطر می سپردند.هر درخت و گیاهی برای خودش خواصی داشت که سینه به سینه  از نسلی به نسل بعدی منتقل می شد.


شناختن این درخت ها که سالیان سال همزیستی طولانی با اجدادمان داشتند خالی از لطف نیست. تهرانی‌ها به هر بهانه‌ای رو به درخت کاری می‌آوردند.

حتی وقت هایی که حاجتی داشتند برای برآورده شدن آن کاشت درخت را پیش می کشیدند. بیشتر این درخت ها میوه داشتند. اما کاشت چنارهایی که روی معبرها سایه می انداخت و دعای خیر را دنبال اسم بانی و باعث درختکاری می‌انداخت هم طرفداران زیادی داشت.

درختچه خر زهره

کسی به درستی نمی‌داند چرا این نام نتراشیده را برای این گیاه زیبا با گل های صورتی خوش رنگش انتخاب کرده اند. تهرانی‌های قدیم اعتقاد داشتند که سگ هفت جان دارد اما اگر مقداری از برگ این گیاه را بخورد به ساعتی نکشیده می‌میرد، اما الاغ یا همان خر خودمانی خودمان طعم این برگ‌ها را دوست دارد واگر این درختچه را سر راهش ببیند خرزهره را از برگ هایش خالی می‌کند. زهرج و شرنگ از نام های دیگر این گیاه است.

آن طور که مورخان تهران می‌گویند مردم این درختچه‌ها را در حیاط خانه‌ها می‌کاشتند تا در تابستان ها دافع حشرات باشد. خرزهره معمولا نزدیک به ایوان و هشتی خانه کاشته می شد تا بوی تلخ و تند آن حشرات را بتاراند و آن ها از خیر ورود به اتاق‌های سه دری و پنج دری خانه ها که مقابل باغچه ها و حوض قرار داشت بگذرند. برگ‌های گوشتی این گیاه توسط عطارهای کارکشته تهران قدیم به ضمادهایی تبدیل می‌شد که دردهای مفاصل و سیاتیک را درمان می‌کرد. از این ضماد برای درمان قارچ های پوست  سر، که در آن زمان شایع بود هم زیاد استفاده می شد. تهرانی ها از سر خیر خواهی در تابستان‌ها تا جایی که می توانستند برای دفع حشرات موذی این درخت را بر سر راه می‌کاشتند.

محله هایی در دل توتستان‌ها

آوازه توتستان های طرشت و کن و فرحزاد به اندازه ای بود که این محله ها را به نام باغ هایش می شناختند. تهرانی‌های قدیم به نیت نذر، درخت توت می‌کاشتند تا در واپسین روزهای بهاری عابران از این میوه شیرین بی نصیب نمانند و با خوردن آن دعایی به جان بانی کنند که آن درخت را بر سر راه شان نشانده و به ثمر رسانده است. تهرانی ها اعتقاد داشتند هر یک از توت هایی که عابران بر دهان می‌گذارند یک گناه آن ها را عفو می‌کند و باعث رحمت برای درگذشتگان می شود.

در فصل توت بیشتر تهرانی ها با فامیل های دور و نزدیک شان وعده دیداری در توتستان های شهر داشتند. قابله زن‌ها با چادر شب‌هایی که آن را تمیز شسته بودند زیر درخت ها می‌ایستادند و مردهای جوانی  که جربزه بالا رفتن از درخت های تناور را داشتند بالا بلندترین شاخه‌ها را می تکاندند تا توت‌های سنگین و شیرین و رسیده درخت روی چادر شب‌ها بریزد. تهرانی‌ها خوش نداشتند این توت‌ها را به خانه بیاورند. بنابراین همان‌جا دور هم می‌نشستند و کنار قلقل سماور ذغالی شان که نوید بخش نوشیدن چایی با عطر و بوی طبیعت بود توت‌ها را می‌خوردند و به جان صاحب درخت دعا می کردند.

انارستانی که دیگر نیست

پدر بزرگ ها و مادربزرگ‌ها هنوز عطر و طعم انارهای تهران را به خاطر می آورند. میوه ای که در خت آن کم کم می رود تا در خاطر تهرانی‌ها محو شود.

دکتر سمانه قرایی کارشناس کلینیک گل و گیاه شهرداری درباره ناپدید شدن درخت های انار از تهران می‌گوید: «درخت انار دارای میوه ای گرمسیری است که به تابش نور زیادی آفتاب نیاز دارد. تهران در گذشته مانند ساوه دارای باغ های انار زیادی بوده است که بیشتر آن‌ها در زمستان‌های سخت از بین رفته‌اند.

بخشی دیگر  از این انارستان ها نیز در ساخت و سازهایی که شهر را توسعه دادند از میان برداشته شدند. به این ترتیب است که ما کمتر شاهد این درخت در تهران هستیم .»

قرایی می گوید تغییرات آب و هوایی یکی دیگر از دلایل ازبین روفتن این درخت در تهران است :«در گذشته این شهر به اندازه‌ای خوش آب و هوا بود که درختان به سادگی در آن رشد می کردند و نیاز به نگهداری های سخت و زمان بر نبود اما اکنون با توجه به آلودگی هوا درختانی مانند انار که به رسیدگی  زیادی نیاز دارند دیگر در این شهر جایی ندارند»بیشتر انارستان ها در محله های جنوبی پایتخت بودند و شمیرانات کمترین درختان انار را داشت.

چنارستان نام دیگر تهران بود

عبارتی هست که در آن می گویند پاریس را با کافه هایش می‌شناسند و تهران را با چنارهایش. این درخت کم توقع از نخستین ساکنان قریه‌ای بود که بعدها تبدیل به یک ابر شهر شد. این روزها اما حال درختان چنار شهر چندان خوب نیست و در این هوا بی‌رمق‌تر از همیشه سایه‌سارشان را وقف عابران همیشگی خیابان‌ها می‌کنند. چنارها شاهد صلیب‌وار شدن خیابان‌ها و قطار شدن محله‌های جدید شهر در کنار هم بوده‌اند.

جعفر شهری در باره چنار معروفی که در خیابان خیام قرار داشت می نویسد:« یکی از بزرگترین اشتباه هایی که کریم آقا بوذرجمهری درباره تهران انجام داد قطع کردن چنار های چند صد ساله تهران بود. یکی از معروف‌ترین این چنارها در خیابان خیام و مقابل امامزاده سید نصرالدین قرار داشت. قطر این درخت به اندازه‌ای بود که اگر 9 مرد گرد آن می‌ایستادند و دست به دست هم می‌دادند باز هم امکان رسیدن دست‌های‌شان به هم نبود. ماه‌ها طول کشید تا توانستند این درخت را از میان این خیابان بردارند» چنار های پیرتر تقدس ویژه ای برای اهالی محله ها داشتند. چنار 900 ساله امازاده یحیی و چنار پیری که در حیاط امامزاده صالح قرار داشت مورد احترام تهرانی‌های قدیم بودند و در کنار آن ها به عبادت و نذر و نیاز با پروردگارشان می‌پرداختند.


مورخان تهران در باره فراوانی این درخت می گویند چنار درخت بسیار کم توقعی است و آفت کمی به خود می‌گیرد. تهران در سال های گذشته خشک و خشک تر شد. به همین دلیل چنارها در این شهر باقی ماندند چرا که به آب کمی نیاز دارند و در مقابل هوای آلوده از دیگر درختان به ویژه درختان میوه مقاوم‌تر هستند. همین است که از خیل آن همه درخت‌های گونه گون تنها همین چنار برای ما مانده و بس.

منبع: فارس