به گزارش مشرق، آخرین روزهای پائیز مژده رسیدن شبی را می دهد که یلدا دختر زمستانی زمین، از راه می رسد و بازهم بهانه ای می شود تا چراغ یکی از رسوم کهن در خانه های ایرانی روشن شود.
جشن گرفتن یلدا نه به خاطر یک دقیقه بیشتر و نه به خاطر انداختن فرش قرمز پیش روی زمستان است، دلیل آن گرمای وجود اعضای خانواده است که وقتی کنار هم جمع می شوند، سوز زمستانی رنگ می بازد و کینه و ناراحتی مجالی برای خودنمایی پیدا نمی کند.
بیشتر بخوانید:
گذشت زمان گرچه خانههای افقی و حیاط دار را که هر اتاقش، مأمنی برای زندگی یک خانواده بود؛ به خانه های عمودی آپارتمانی تبدیل کرده ولی نتوانسته جشن یلدا را از یادها ببرد.
استاد نصر الله حدادی نویسنده، پژوهشگر و تهران شناس برای ما از شب چله در روزگاری میگوید که آمدن سرمای زمستان، زندگی مردم را دستخوش تغییرات زیادی می کرد. این استاد و پژوهشگر راههایی پیش پایمان می گذارد که یلدایمان به زیبایی و گرمی گذشته باشد.
دگرگونی معماری، اساس زندگی مردم را تغییر داد
به طور کلی نوع زندگی افراد امروزه دستخوش تغییراتی شده و شکل زندگی آنها به صورت گذشته نیست چرا که وقتی معماری دگرگون میشود تمامی بنیانهای زندگی نیز تغییر میکند. معماری در گذشته قواره زندگی میشد ولی در حال حاضر این ما هستیم که قواره خود را بر اساس خانههایمان تنظیم میکنیم. تغییر معماری بر روابط اجتماعی تأثیر گذاشته و نوعی گسست اجتماعی را ایجاد کرده که اساس و کیان خانواده را نیز مورد هجوم قرار داده است.
اما درست است که باید با این نوع معماری تطبیق پیدا کرد و روابط اجتماعی را بر اساس آن جلو برد اما این تطبیق پذیری به معنی دور شدن افراد فامیل و خانواده از یکدیگر نیست. در حال حاضر بسیاری از روابط اجتماعی ما به دلیل زندگی آپارتماننشینی طور دیگری رقم خورده است که موجب شده افراد با یکدیگر بیگانه باشند و حتی به علت گره خوردن منافعشان به یکدیگر، دنبال این نیستند که در زندگی هم دخالتی داشته باشند در حالی که در گذشته همه بر این اساس زندگی میکردند که همسایه از خواهر و برادر نیز نزدیکتر است و فرمایش پیامبر اسلام را الگو قرار میدادند که فرمودند آنقدر همسایه بر همسایه حق دارد که میتواند از او ارث ببرد.
در گذشته همسایهها آنقدر به هم نزدیک بودند که سالیان سال در کنار هم مسالمتآمیز زندگی میکردند همچنین به دلیل آنکه از دوران کودکی تا بزرگسالی را در یک محل میگذراندند با یکدیگر آشنا بوده و رفاقتهای چندین ساله داشتند. شخص من در حال حاضر وقتی در محلهام قدم میگذارم دوستانی را میبینم که از کودکی میشناختم و برای هم مانند برادر هستیم.
چرا شب چله؟
در گذشته زمستان را به دو چله بزرگ و کوچک تقسیم میکردند که چله بزرگ از شب یلدا آغاز میشد و از اواسط بهمن چله کوچک شروع میشد حتی ماه بهمن را آن روزها به دو قسمت اهمن و بهمن تقسیم میکردند و فصل بهار در آن زمان از اسفند آغاز میشد و تابستان نیز از خرداد ماه شروع میشد. شب چله که مصادف با اولین شب چله بزرگ بود، همه دور هم جمع میشدند و از میوههای پاییزی مانند انار، خرمالو و ازگیل گرفته تا خشکبار را کنار هم قرار میدادند و شاهنامهخوانی میکردند. یکی دیگر از مراسمهای این شب این بود که پس از نیت فال حافظ گرفته میشد و همین کار شادی اعضای خانواده را چند برابر میکرد. صله رحم شستن کینهها از دل اعمالی است که در اسلام به آن تأکید شده و انفاق و توجه به افراد بیبضاعت هم یکی از موضوعاتی بود که در این شب فراموش نمیشد. برای کسانی که استطاعت مالی نداشتند، مقداری از خوراکیهای شب یلدا را در بقچهای آماده و مادر خانواده در تاریکی شب به در منزل افراد فقیر میبرد. با این کار شادی بین مردم تقسیم میشد و غم از بین میرفت.
فراهم کردن اسباب شب چله از تابستان
در گذشته تقریباً از تابستان و یا اواخر بهار که میوههای مختلف به بازار میآمد، خانمهای خانهدار هسته میوهها را مانند هسته هندوانه، زردآلو، طالبی و شلیل و خربزه را خشک کرده و به صورت بوداده نگهداری میکردند تا در شب یلدا برای پذیرایی استفاده کنند. بیشتر خوراکیهایی که در شب چله استفاده میشد، از هنر خانم خانه بود و از دهه 50 به بعد کم کم استفاده از خوراکیهای حاضری مغازهها رواج پیدا کرد.
آذوقه شب یلدا از تابستان تا سرسیاه زمستان
کرسی وسیلهای برای گرم شدن بود که روی آن یک لحاف 16 متری سنگین قرار میگرفت تا گرمای ذغال کرسی به راحتی از دست نرود. روی کرسی مجمع مسی لب کنگرهدار قرار میگرفت که در آن خوراکیها به صورت کاسه کاسه آماده بود و مادر نیز در جلوی در ورودی مینشست تا بتواند برای پذیرایی از میهمانان امکان آمد و شد داشته باشد.
در گذشته سرما تلخ و سیاه بود طوری که ضرب المثل «سر سیاه زمستان» رواج پیدا کرده بود. خوب یادم است که در سال 42 سرمای زمستان به حدی بود که آسفالت خیابانهای تهران از شدت سرما ترکیده بود و یخبندان کل شهر را در بر میگرفت. گرم کردن خانهها کاری دشوار بود و میوه نیز به آسانی یافت نمیشد. من تا 24 سالگی طعم پرتقال را نچشیده بودم در حالی که پرتقال یک میوه زمستانی است. میوه در شهری مانند تهران با چاقاله بادام شروع میشد و با زالزالک به پایان میرسید و مردم برای ذخیره شب یلدا خربزه کدخدا حسینی زرندی را نگه میداشتند که به دلیل پوست زبرش بیشتر از بقیه میوهها سالم میماند. هندوانه هم از شریف آباد به تهران میآمد.
رشته پلو غذای شام شب یلدای تهران قدیم
برخی از خانوادهها رسم داشتند که هر سال شب یلدا در کنار بزرگترهای فامیل باشند و کسانی که ریشسفیدهای فامیل را در کنار خود نداشتند با دعوت از همسایهها شب چله را جشن میگرفتند غذایی که در این شب تهیه میشد رشتهپلو بود چرا که بر این عقیده بودند رشتهپلو باعث میشود تا در زمستان نیز رشته امور در دستشان باشد. بسیاری از مشاغل در زمستان یا تغییر شکل میدادند و یا تعطیل میشدند مثلاً بستنیفروشها قهوهچی میشدند اما معماران و بناها کار را تعطیل میکردند حتی میوهفروشها نیز مغازه خود را تعطیل میکردند و برخی از میوهفروشها که دوست داشتند کار خود را در زمستان نیز ادامه دهند کدو، اسفناج و شلغم میفروختند، اما در حال حاضر مفهوم زندگی و روابط اجتماعی تغییر کرده است.
توصیههایی برای داشتن یک شب چله خاطرهانگیز
موبایلها را خاموش کنیم و بیشتر از قبل به چهره همدیگر نگاه کنیم، به چهره پدر و مادر خیره شویم، به چین و چروکهایی که هر سال بیشتر میشود و ما آنقدر غرق در فضای مجازی و تلفنهای همراهمان هستیم که فراموش میکنیم عمر میگذرد. مردم در گذشته سر گذر، قهوهخانه و زورخانه همدیگر را میدیدند اما حالا این ارتباط به ارتباطهای مجازی تبدیل شده است. یکی از رسوم خوب شب یلدا این بود که هیچ شخصی با دیگری قهر نباشد و کینهها را بیرون بریزند حتی برای خواستگاری هم بهترین فرصت بود. صله رحم که جزو میراث اسلام بود و پیامبر (ص) نیز بر آن تأکید کردند با کنار هم جمع شدن در شب یلدا انجام میشد و حتی در گذشته برای این شب کاسه مسی که در آن آب تمیز قرار داشت روی کرسی قرار میدادند تا پاکیزگی و طهارت را یادآوری کنند. خوب به یاد دارم که در شب یلدا همسایه ما که اصلیت یزدی داشت، میهمان خانهمان شد و من که کوچک بودم برای اولین بار طعم پشمک و باقلوا را چشیدم.
در این شب بیشتر از شبهای دیگر به بچهها توجه کنیم و حتی به آنها هدیهای دهیم تا این شب در یاد آنها ماندگار شود. در گذشته هم این کار انجام میشد تا ثابت کنند تنها نیکی و خوبی میماند و سرما زود میگذرد و تمام می شود.