کد خبر 1032847
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۳

محمدرضا کائینی فعال رسانه ای در صفحه شخصی خود در اینستاگرامش نوشت:

محمود دولت آبادی نویسنده پرآوازه معاصر را، سال هاست که می شناسم.از طریق گفت و شنود های متعدد تاریخی و سپس حضور در محافل رسمی یا غیر رسمی دوستان مشترک.باهوش است و دقیق و توصیف گر و البته دارای نثری فخیم و تا حدودی تاثیر پذیرفته از نویسندگان روس.

در جهان بینی و تاریخ و سیاست نیز، دیدگاههایی دارد مخصوص به خویش که می توان آن را پذیرفت یا نپذیرفت.به رغم منظر شفاف درباره رژیم گذشته و سه سال تحمل زندان حکومت شاه، پس از انقلاب نیز در سویه دگراندیشان جای گرفته و با نظام مستقر نیز مرزبندی هایی روشن دارد.این همه گفتم که معلوم شود نگاشته معروف او در تکریم سردار قاسم سلیمانی، بر کدامین قلم جاری گشته است.این تاسف نامه نیز، کاملا با پس زمینه ناسیونالیسم سکولار نوشته شده است.


با این همه "مافیای روشنفکری" که پیش تر درباره آن گفته ام، از تحمل دیدگاه ناهمسوی کسی چون دولت آبادی نیز عاجز است و از هر رطب و یابسی می آویزد تا یا او را به عقب نشینی وادارد و اگر نشد، مطلقا از چشم بیندازد! یکی از مضحک ترین تقلاهای این دولت پنهان، علم کردن برادری است که اکثرا پیش از این قضایا، نامی از وی نشنیده اند، با رفتاری که بی شباهت به اخویِ حاتم طایی نیست! گفته اند که برادرِ حاتم نه پولی و نه دستی برای بخشش داشت.اندیشه کرد که چگونه به شهرت برادر نائل شود و نتیجتا بدین نتیجه رسید که چاره کار، "ادرار در چاه زمزم" است! اگر همه برادر را با سخاوت به یاد می آوردند، دست کم او را نیز با این عمل به خاطر بسپارند!


و دست آخر تذکاری به همه ابواب جمعی جریان موسوم به روشن فکری که: وقتی این مافیا با یکی از نامدارترین چهره های خود چنین حمله ور می شود، حساب امثال شما پیشاپیش پاک و تسویه است! راستی یادم آمد که یک بار دولت آبادی به من گفت: "روشنفکران ایرانی، مانند هووها با هم رفتار می کنند! بعضی از آنها در مواقعی، وحشتناک می شوند!"


پ ن: این یادداشت چند روز پیش به قلم آمد و دیشب در نشریه اینترنتی "حق" به مدیریت دوستم حسین قدیانی نشر یافت.هم از این روی، قدری با تاخیر از مناسبت به شما تقدیم می شود