به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
ولی نصر که مشاوره در دولت اوباما را در کارنامه خود دارد، در روزنامه نیویورک تایمز نوشت: محدود کردن ایران مثل گذشته امکانپذیر نیست. ترامپ با خاورمیانهای روبروست که با خاورمیانه اسلافش کاملاً متفاوت است.
بیشتر بخوانید:
راههای برونرفت از توطئه برجام
چرایی عدم واکنش آمریکا به حمله موشکی ایران به عین الاسد
برای چندین دهه، محدود کردن ایران انقلابی جواب میداد و با این کار میشد از مشکلآفرینی این کشور پیشگیری کرد، چرا که آمریکا میتوانست بر مجموعهای از دیکتاتوریهای عربی قدرتمند تکیه کند.
اما با اشغال عراق توسط آمریکا و سرنگونی صدام، این اهرم از بین رفت. ترامپ برای حفظ نظم پیشین به عربستان و امیرنشینهایی در خلیج فارس روی آورد که آسیب کمتری دیده بودند، اما این پادشاهیها نیازمند ایجاد پیوند با کشورهای عربی بزرگتری هستند که اکنون در اغتشاش به سر میبرند. بدون چنین پیوندی، این پادشاهیها قدرت نظامی لازم برای کمک به آمریکا در راستای حفظ تنش چند دههایاش با ایران را ندارند، چه رسد به پس راندن و محدود کردن نفوذمنطقهای تهران. همچنین پادشاهیهای خلیج فارس که آمریکا آنها را خط مقدم راهبرد محدودسازی خود میبیند در برابر ایران متحد نیستند. از شورای همکاری خلیج (فارس)- خاکریز منطقهای تحت حمایت آمریکا در برابر ایران- اکنون فقط نامی باقی مانده است.
عربستان، قطر، عمان، کویت و امارات میتوانند پایگاههای نظامی در اختیار آمریکا قرار بدهند اما همانطور که حمله به تأسیسات نفتی سعودی نشان داد، این پادشاهیها حریفی برای ایران نیستند. نویسنده ادامه میدهد: ترور سلیمانی فقط حکومت اسلامی را تقویت کرده است. مشاهده دریای مردم شرکت کننده در خاکسپاری سلیمانی، به آنها اعتماد بهنفس رویارویی با آمریکا را داده است. ترامپ درک نکرده که جایگاه ایران در منطقه امروزه قویتر از زمانی است که ایالات متحده راهبرد محدود کردن تهدید جمهوری اسلامی را شروع کرد.
ایران برای مقابله با فشار آمریکا به روابط فرهنگی عمیقاش با مسلمانان و شبکهای از شبه نظامیان و نیابتیها در منطقه متکی است. خروج از برجام نیز گام دیگری بود که ترامپ در مسیر از بین بردن برتری آمریکا در محدود کردن بلند پروازیهای ایران برداشت. اکنون تهران علاوه بر بازگشت به برنامههستهای خود در زمینه موشکهای بالستیک، پهپادها و قابلیتهای سایبری نیز سرمایهگذاری سنگینی انجام داده است.
تصمیم آمریکا برای ترور سلیمانی گشایشی برای ایران بود به ویژه این که تصویب خروج نیروهای آمریکایی از عراق را در پارلمان این کشور به همراه داشت.
اگر آمریکا در منطقه باقی بماند باید با بیثباتی، جنگهای نیابتی، موج پناهندگان و بحرانهای سیاسی در بخشهای وسیعی از منطقه - از افغانستان تا شامات- مقابله کند. باراک اوباما به درستی درک کرده بود که کاهش تنشها با ایران بهتر و خردمندانهتر از تلاش برای جنگ با آن در یک جهان عربی در هم شکسته است. اگر تنشها از کنترل خارج شود، جنگ بیپایان دیگری این بار با کشوری در خواهد گرفت که جمعیتی ۸۰ میلیونی، خشمگین و متحد دارد. ترامپ برای رسیدن به راهبردی بادوام باید به فراتر از «تقابل و محدودسازی» بنگرد، در غیر این صورت آمریکا را در باتلاقی تازه در خاورمیانه گرفتار خواهد کرد.