به گزارش مشرق، حسین سعیدی اظهار کرد: «سندهایی برای محاکمه دوباره شیخ» به قلم حسن احمدی روایتگر خاطرات، مبارزات، شکنجهها و تبعید آیتالله مهدی شاهآبادی از شخصیت ها و مبارزان برجسته انقلاب اسلامی علیه حکومت شاهنشاهی است.
وی ادامه داد: این اثر در ۱۲۰ صفحه با پرداخت به خطبه معروف شهید آیت الله شاهآبادی در محله دماوند در فروردین ماه سال ۱۳۴۸ و در ارتباط با وضعیت بی حجابی، پوشش غربی بانوان، صرف بودجه کشور برای تجملات و علت دستگیری این مبارز انقلابی آغاز می شود، هر چند بعد از جریان این سخنرانی شیخ را آزاد کردند اما ساواک دستبردار او نبود و اعمال و رفتار، تماس های او و منزل ایشان را تحت نظر قرار داده بود و پس از آن به بهانههای مختلف وی را بازداشت کرده بودند.
به گفته مدیرعامل بهنشر، «سندهایی برای محاکمه دوباره شیخ» در قطع رقعی و با شمارگان یک هزار نسخه مهمترین فعالیت های این مبارز انقلابی در مناطق محروم، سختی هایی که در این راه و برای آشنایی مردم با مکتب حضرت امام خمینی(ره) متحمل شده بود، دستگیری های متعدد وی، دلتنگی ها و دشواری های خانواده ایشان و شکنجهها، محاکمه و تبعید آیتالله مهدی شاه آبادی می پردازد.
وی یادآور شد: حسن احمدی که داستاننویسی را از اوایل انقلاب آغاز کرده است و در کارنامه خود آثار متعددی را برای نوجوانان دارد، «سندهایی برای محاکمه دوباره شیخ» را برای نوجوانان به رشته تحریر درآورده است.
مدیرعامل بهنشر تصریح کرد: زندگی نامه و فعالیت های مبارزاتی شهید آیتالله شاه آبادی در قالب رمان و مفاهیم داستانی میتواند الگویی برای نوجوانان و جوانان امروز باشد تا علاوه بر آشنایی با دوران شکوهمند انقلاب اسلامی و آشنایی با مبارزان برجسته انقلابی، برای رسیدن به اهداف خود تلاش و توکل را پیشه کار نمایند.
در بخشی از این کتاب می خوانیم: «موقع خوردن شام شیخ افکارش پریشان بود. بی آنکه بخواهد به گذشتهها برگشته بود. اولین باری که درباره مینی ژوپ و... خیلی مختصر حرف زده بود. آن حرفها برایش شد دردسر تا به امروز. حالا دیگر به نتیجه رسیده بود باید بیشتر حرف بزند. بیشتر به مناطق مختلف برود. به روزهایی فکر میکرد که مدام او را برای بازجویی های گوناگون می بردند. هر بار به شکل برگ هایی بسیاری را پر کرده و به سوالهای زیادی جواب داده بود. بی گناهیش ثابت شده بود، اما ولکن نبودند. به بچههای قد و نیم قد و همسرش، به مادر بیمار و پیرش فکر می کرد که چه سختی ها به خاطر نبودن های او کشیده بودند. به تنهایی همسرش و گرفتاریهای فکر میکرد که بارها به ادارات و مراکز مختلف نامه نوشته و خواسته بود همسرش را آزاد کنند. شیخ فکر کرد اینها مگر چه خواسته های عجیب و غریب بودند و هستند که برای حفظ حکومت شاه به خاطرش آدمها را این همه عذاب و شکنجه میدهند.»