سرویس فرهنگ و هنر مشرق - با عرضه سریالهای نازل در شبکه نمایش خانگی، پلت فرمهای نمایشی اعم از IPTV و VOD های که از حیث فرم و ساختار از نمونههای استانبولی کپی شدهاند، رقابت محسوسی میان ساخت سریال در سیما و شبکه نمایش خانگی شکل گرفته است. اما در این رقابت تولیدات شبکه نمایش خانگی در عرصهای بدون نظارت کافی، از تولیدات سیما در چهارچوب کاملا هدفمند و نظارت شدهای عقب خواهند ماند.
سریال «از سرنوشت» که پخش آن از شبکه دوم سیما دردیماه آغاز شد و فصل دوم آن اخیرا به پایان رسید، علی رغم همزمانی با برخی وقایع سیاسی – اجتماعی، اثر بسیار موفقی بود. این موفقیت را از چند زاویه میتوان بررسی کرد.
نکته مهم این است که با وجود سریالهای متنوعی که در شبکه نمایش خانگی توزیع میشود، سریال «از سرنوشت» مورد توجه شبکههای فارسی زبان که عنوان قارچی را یدک میکشند، قرار گرفت.
شبکههای قارچی به شبکههای فارسی زبانی خارج از کشور اطلاق میشود که هیچ محتوایی را برای ارائه و تولید ندارند و تنها فعالیتشان، پخش تولیدات داخل کشور و آثار خارجی است که در VOD ها و پلتفرمهای نمایشی دوبله و توزیع میشوند. بیش از چندین شبکه قارچی ماهوارهای در رویکردی مشابه اقدام به پخش سریال «از سرنوشت» کردند و در پلتفرم فارسی زبانان خارج از کشور، GLWIZ علاقهمندان فراوانی داشت.
هموطنان خارج از کشور که تولیدات نمایشی سیما را عمدتا از طریق سامانه اشتراک گذاری یوتیوب دنبال میکنند. با توجه به انتشار آمار بازدید در این درگاه، میتوان میل و رغبت مخاطبان را به محتوای سریالهای سیما با دقت بیشتری ارزیابی و بررسی کرد.
در یک درگاه یوتیوب که به صورت معمول سریالهای ایرانی را بارگذاری میکند قسمت اول سریال «از سرنوشت» ۲۵۹ هزار مخاطب داشت، در صورتیکه سریال خوش ساخت و پرهیاهوی «وارش» که خیل گستردهای از رسانههای به ارزیابیهای فنی و هنری آن پرداختند، در همین درگاه پر مخاطب سریالهای ایرانی میزان بازدید آن از ۶۰ هزار بازدید عبور نکرد.
اما مرکز نظرسنجی صدا و سیما در موارد سیاسی مثل انتخابات بسیار دقیق و ریزبینانه عمل میکند. بر اساس نظرسنجی مرکز تحقیقات رسانه ملی در خصوص پرمخاطبترین سریالهای تلویزیون، سریال سرگذشت شبکه یک سیما با ۲۰٫۸ درصد و از سرنوشت شبکه دو با ۱۹٫۶ درصد در صدر پرمخاطبترین مجموعههای نمایشی سیما قرار گرفتند.
بیشتر بخوانید:
چرا سریال از سرنوشت متفاوت است؟
به گزارش روابط عمومی رسانه ملی، بر اساس این نظرسنجی بیش از ۴۰ درصد مردم حداقل بیننده یکی از سریالهای جدید «سرگذشت» شبکه یک، «از سرنوشت» شبکه دو، «هشدار برای کبری ۱۱» شبکه پنج و «ملکاوان» شبکه آیفیلم بودهاند. براین اساس بعد از سرگذشت و از سرنوشت شبکههای یک و دو، «هشدار برای کبری ۱۱» شبکه پنج با ۱۳٫۵ درصد و «ملکاوان» شبکه آیفیلم با ۱۱٫۹ درصد در رتبههای سوم و چهارم قرار گرفتند. همچنین در میان ۲۳ سریال تکراری که از شبکههای مختلف سیما نمایش داده شده است سریال ایرانی پرستاران از شبکه آیفیلم با ۶٫۴ درصد در صدر سریالهای تکراری قرار گرفت.
اما با استناد به مستندات دیگری میتوان اذعان داشت که سریال «از سرنوشت» مخاطبان بیشتری نسبت به سریال «سرگذشت» داشته است. بر اساس میزان بازدید سایت مرجع تلویبیون و آمار بازدید در سایت یوتیوب میتوان به آمار موشکافانهتری رسید.
قسمت بیست و پنجم سریال «از سرنوشت» که همزمان با قسمت فصل دوم سریال «سرگذشت» پخش میشود را میتوان از زاویه میزان بازدید مخاطبان مورد ارزیابی و بررسی قرار داد.
میزان بازدید سریال از سرنوشت در سایت تلویبیون فردای پس از پخش همزمان نزدیک به ۳۳ هزار بازدید است و سریال سرگذشت علی رغم اینکه اثر فاخری محسوب میشود ۱۵۰۰ بازدید نداشته است و این آمار تطبیقی را میتوان در درگاههای یوتیوب تصدیق کرد.
اما چرا یک سریال جوانانه آنهم از شبکه دوم سیما که همچنان شبکه درجه دومی باقی مانده با اقبال مخاطبان داخل و خارج از کشور مواجه میشود؟ چرا سریالی که هیچ سلبریتی و چهره مشهوری در متن آن وجود ندارد، به استناد آمار منتشر شده در فضای مجازی سریال پر مخاطبی است؟
یکی از اساسیترین معضلات مجموعههای تلویزیونی در داخل و خارج از صدا و سیما فیلمنامه است. نکته مهم این است که سفارش نگارش و ساخت فیلمنامه به فرد داده میشود و موج فردگرایی در سازو کار تولید منجر به خروجیهای بدون مخاطب میشود. اما در ساختار تولید این فیلمنامه سه فیلمنامه نویس سارا خسروآبادی، محمد محمود سلطانی و روحالله صدیقی آنرا بر عهده دارند و دو کارگردان علیرضا بذرافشان و محمدرضا خردمندان به صورت متوالی سریال را کارگردانی کردهاند. به هر حال از روی تیتراژ هر دو دو فصل میتوان حدس زد که فرآیند تولید در این سریال به صورت جمعی و حرفهای رخ داده است. نکته مهم این است چنین روندی در سریالهای تلویزیونی کمتر اتفاق رخ میدهد.
اما عادت رایج دوم در تولیدات نمایشی برای جذب مخاطب استفاده از چهرههای مشهور و همان سلبریتیهاست. این سریال چهرههای شاخص فراوانی را در خود جای داده است، اما چهرههای مشهور در این سریال نقشهای مکمل را بر عهده دارند و نقشهای محوری را در فصل اول سریال دو بازیگر کودک راستین عزیزی پوردر نقش سهراب، امیررضا فرامرزی در نقش هاشم بر عهده دارند. علاوه بر آن حسین شریفی (بازیگر فیلم ۲۱ روز بعد – خردمندان) در فصل اول نقش بسیار خوبی را در سریال ایفا میکند که تبدیل به نقطه سریال میشود اما متاسفانه پس از یکی دو قسمت به دلیل اینکه او یک نقش منفی را ایفا میکند لهجه جنوبی بسیار شیرین او را دوبله کردند که بخشی از جذابیتهای شریفی عملا از دست رفت.
در قسمت دوم نیز کیسان دیباج و دارا حیایی نقشهای سهراب و هاشم ایفا میکنند و نکته جالب اینجاست که شاخصههای رفتاری هاشم و سهراب انطباق دراماتیک و نسبتی معقولانه نسبت به فصل اول دارد. دارا حیایی تیپ همواره ثابت امین حیایی را با لهجه لمپنی داش مشتی به عنوان ابزاری ظاهرا تکراری استفاده میکند، اما استفاده از کلیشه پدرش او را در این سریال محبوب میکند. استفاده از ابزاریهای گفتاری و کلیشهای را میتوان به عنوان نقد بازیگری دارا حیایی مطرح کرد، اما وقتی مورد اقبال عمومی قرار میگیرد و در صفحات مجازی هوادارانی برای خودش پیدا میکند، نمیتوان به استفاده از الگوهای پدرش خرده گرفت. به هر حال هاشم در فصل اول و دوم یکی از شخصیتهای محبوب سریال است.
در جریان ساخت مجموعههای نمایشی حضور چهرههای مشهور در یک سریال الزاما نمیتوانند برای آن مخاطبی جذب کند. نکته مهمتر این است که فیلمنامه این سریال علاوه بر جذابیتهای مخاطبپسندانه و روایتی متفاوت با قصههای مرسوم تلویزیونی، چهرههای نسبتا مشهور اما متوسطی مثل لیلا بلوکات و پوریا پورسرخ را در حاشیه روایت قرار میدهد و هنرمندان واقعیتری مثل حبیب دهقان نسب و علیرضا استادی و علیرضا آرا در این مجموعه چهرههای اثر گذارتری هستند. در چنین شرایطی بازیگرانی مثل آرا، استادی و دهقان نسب پیشکسوت، از سلبریتیهایی نظیر پورسرخ و بلوکات عیار نمایشی سریال را میتوانند افزایش دهند.
اما از گزارههای استراتژیکی در متن سریال وجود دارد که با مشی کلیشهای و رایج سیما بسیار متفاوت است. دو جوان و کاراکترهای محوری سریال در دوره تحریمهای اول (سال ۹۱) بنای پویش اجتماعی خود را بر مبارزه بر تحریم و تولید داخلی میگذارند. در شرایطی که اغلب سریالهای تلویزیونی راهبرد کلان نظام جمهوری اسلامی را نادیده میگیرند و صرفا به یک خطی نمایش عشق از قجر تا حجر بسنده میکنند، در فضای باور پذیری مبارزه با تحریم و تلاش بر گسترش اقتصاد مقاومتی با ظرافت خاصی در متن رویدادهای سریال گنجانده شده و این محتوای غنی شعارگونه و گل درشت نیست. از این حیث امتیازات استراتژیک بیشتری به این سریال تعلق میگیرد، چون روال نمایشی آن با مجموعههای کلیشهای و عاشقانه رایج بسیار متفاوت است.
نکته مهم تلاش این دو جوان فیلم برای درآمدزایی، تحصیل و همزمان ازدواج است. دو شخصیت اصلی سریال یعنی هاشم و سهراب تلاش میکنند در سنین ۱۸ سالگی ازدواج کنند. سنی که معمولا فرقهای سیاسی سعی دارد آنرا کودک همسری جلوه دهد و در دامنه لحظات عاشقانه سریال، ازدواج در سنین بسیار کم شخصیتهای اصلی حس سمپاتیکی را ایجاد میکند. این سر فصلهای نمایشی در مجموعههای متنوع سیما اگر گسترش یابند ناهنجاری اجتماعی کلانی به تدریج مرتفع میشود.
قهرمانانی که در فیلمهای و سریالهای ایرانی برای ازدواج تلاش میکنند معمولا بالای سی سال هستند که با توجه این الگو کارکرد اجتماعی مطلوبی نخواهد داشت. سریال «از سرنوشت» الگوهای اجتماعی، اقتصادی راهبردی بزرگان در متن خود جای داده و امید میرود که این رویه مطلوب اجتماعی در فصل سوم سریال حفظ شود.