اکنون دولت در هفتمین سال فعالیت خود قرار دارد؛ اما بجای گزارش عملکرد و توضیح درباره میزان پیشرفت امور و سرانجام وعده های انتخاباتی، همچنان حاشیه سازی در اولویت برخی دولتمردان قرار دارد.

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

**کرونا را سیاسی نکنید،باید کمک ترامپ را قبول کنیم

روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «کرونا و کمک های بین المللی» به قلم «کوروش احمدی» نوشت:«ترامپ شنبه گذشته برای کمک به ایرانیان در مورد کرونا اعلام آمادگی کرد و گفت "تنها کاری که ایران باید بکند این است که این کمک‌ها را بخواهد." یک روز قبل پمپئو، وزیر خارجه امریکا نیز اعلام کرده بود که "امریکا رسما از طریق سفارت سوییس پیشنهاد کمک به مردم ایران" را ارایه کرده که ظاهرا به ملزومات خاص برای مبارزه با کرونا مربوط می‌شود...واکنش سرد و منفی سخنگوی وزارت خارجه ایران در قبال اعلام آمادگی امریکا برای کمک قابل درک است، اما الزاما موضع درستی نیست».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«ویروسی که با آن درگیریم، مرز نمی‌شناسد، درکی از دوستی‌ها و دشمنی‌های سیاسی ندارد و ملاحظات سیاسی را درک نمی‌کند؛ لذا با توجه به تهدید جهانی ناشی از این ویروس ضروری است کشورها نیز سیاست‌های خود را متناسب با ویژگی‌های این ویروس تنظیم کنند».

این روزنامه اصلاح طلب، مسئله میان ایران و آمریکا را به یک دشمنی صرفا سیاسی تقلیل داده است. این در حالی است که مجموعه ای که بر ارکان قدرت آمریکا حاکمیت دارد، با خوی سلطه گری و دیکتاتوری و غارتگری، هر آنچه در کشورهای دیگر دنیا وجود دارد، بی کم و کاست برای خود می داند.

برای همین، هر کشوری که در مقابل این غارتگری و دیکتاتوری مقاومت کند و استقلال داشته باشد، برچسب «غیر نرمال بودن» می خورد. همین خوی دیکتاتوری و غارتگری در ساختار حاکمیتی آمریکا، می گوید ایران نباید از توانمندی هسته ای برای درمان بیماران خاص در کشور خود بهره مند باشد، ایران نباید از قدرت موشکی برای دفاع از خود بهره مند باشد، ایران نباید با گروهک های تکفیری تروریستی در منطقه مقابله کند.

همین ساختار حاکمیتی در آمریکا، داروی کودکان ایرانی را تحریم می کند، دانشمندان هسته ای ایران را ترور می کند، فرمانده ارشد نظامی ایران که نماد مبارزه با گروهک های تکفیری تروریستی بوده و امنیت را برای مردم ایران و دیگر کشورهای منطقه به ارمغان آورده، وحشیانه ترور کرده و به شهادت می رساند و...

یکی از ویژگی های بارز ساختار حاکمیتی آمریکا، بدعهدی و دروغگویی است. «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا- اردیبهشت 98- گفته بود:«دزدی، دروغگویی و تقلب جزو افتخارات آمریکایی است».

ساختار حاکمیتی آمریکا هیچگاه به وعده خود عمل نمی کند، بلکه از هر فرصتی برای پیشبرد برنامه های سلطه گرانه خود بهره می برد. حالا و در بزنگاه کرونا، ترامپ و پمپئو، ژست مردم دوستی به خود گرفته اند.

سران آمریکا در چنین مواقعی، ابتدا ژست مردم دوستی به خود می گیرند و در ادامه در صورت پذیرش پیشنهادشان از سوی طرف مقابل، با عهدشکنی و ایجاد شکاف میان حاکمیت و مردم، بدون اینکه هیچ کمکی کرده باشند، تقصیرها را به گردن طرف مقابل می اندازند. به همین خاطر بود که «عباس موسوی» سخنگوی وزارت خارجه کشورمان در واکنش به پیشنهاد کمک آمریکا گفت:«ما در نیت آمریکایی‌ها همواره شک داشتیم و داریم و اگر قصد و نیت خیر داشتند، قبل از اینکه موضوع را رسانه‌ای کرده و در بوق و کرنا کنند که آمادگی دارند به ایران کمک کنند آن را رسانه‌ای نمی‌کردند و دنبال اهداف تبلیغاتی نبودند. ما مواضع آمریکایی‌ها را رصد می‌کنیم».

**ارگان دولت:اختیارات روحانی باید فراتر از قوه مجریه باشد

روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «تدارک دولت برای اصلاح اختیارات و مسئولیت‌های رئیس جمهوری» نوشت:«دولت می‌خواهد قانون "تعیین حدود وظایف و اختیارات و مسئولیت‌های ریاست جمهوری" را اصلاح کند...خبر تهیه لایحه برای اصلاح این قانون را دیروز پایگاه اطلاع‌رسانی دولت اعلام کرده و البته آورده است که مراحل ابتدایی کار تمام شده و حالا معاونت حقوقی ریاست جمهوری لایحه را جهت سیر مراحل بررسی به کمیسیون لوایح هیأت دولت ارائه کرده است».

ارگان رسانه ای دولت در ادامه نوشت:«لعیا جنیدی،معاون حقوقی رئیس جمهور گفت:...محدود دانستن مسئولیت رئیس جمهوری به حوزه قوه مجریه برخلاف انتظارات عمومی است که بعد از انتخابات از رئیس جمهوری به وجود می‌آید و در حقیقت این تفسیر نه با خود قانون اساسی و نه با انتظارات عمومی همخوانی ندارد».

اکنون دولت در هفتمین سال فعالیت خود قرار دارد؛ اما بجای گزارش عملکرد و توضیح درباره میزان پیشرفت امور و سرانجام وعده های انتخاباتی، همچنان حاشیه سازی در اولویت برخی دولتمردان قرار دارد.

چندی پیش «علی صوفی» وزیر تعاون دولت اصلاحات گفته بود:«مدت‌هاست که شاهد تشکیل نهاد جدیدی تحت عنوان شورای عالی هماهنگی اقتصادی متشکل از سران قوا و به ریاست رئیس‌جمهور با اختیارات بسیار بالا و فراقانونی هستیم. بدین نحو که اگر چیزی را مصلحت دیدند که در قانون وجود نداشته می‌توانند اجرا کنند و بعداً به مجلس مراجعه کرده و آن را قانون کند. آقای رئیس‌جمهور در این حد اختیارات دارد اما اتفاق خاصی نیفتاده است».

«مصطفی هاشمی طبا» فعال سیاسی اصلاح طلب نیز پیش از این گفته بود:«آقای روحانی حتی از اختیارات خودش هم استفاده نمی‌کند. برای مثال در همین مساله یارانه‌ها قرار بود دولت به کسانی که توانایی مالی دارند یارانه ندهد اما هنوز این یارانه‌ها پرداخت می‌شوند. ۵ سال گذشته و تغییری حاصل نشده...رئیس‌جمهور بهتر است از اختیارات خود استفاده کند و مشکلات را کاهش دهد، بعد به سراغ اختیارات بیشتر برود».

مشکل دولت روحانی، کمبود اختیارات نیست، بلکه فقدان اراده و اهتمام برای استفاده از اختیارات است.

**حمایت از روحانی یکی از دلایل ضربه به اصلاح‌طلبان بود

«یدا... طاهرنژاد» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«برای آسیب شناسی جریان اصلاحات و نحوه مواجهه آنها با انتخابات 1400 نیاز به بررسی‌های کارشناسانه و صادقانه وجود دارد اما اینکه امروز بخواهیم وضعیت فعلی جریان اصلاحات را به گردن روحانی و حمایت از او بیندازیم بازهم دچار فرافکنی شده‌ایم که نتیجه‌ای هم ندارد، باید تحقیقاتی صورت بگیرد تا اشکالات واقعی ریزش و افول سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان مشخص شود نه اینکه برای آن بهانه تراشی کنیم».

طاهرنژاد در ادامه گفت:«البته شاید یکی از دلایل آن به حمایت از روحانی بازگردد اما همه دلایل به این موضوع برنمی گردد و نیاز به آسیب شناسی دقیق در این زمینه وجود دارد جریان اصلاحات باید اشتباهات خود را بپذیرد تا بتواند زودتر به نتیجه برسد، حواشی باید کنار گذاشته شوند تا بتوانیم به دلایل قطعی و اصلی برسیم و آنهارا رفع کنیم. تقلیل دادن مشکلات به مسائل ساده نمی‌تواند دردی از جریان اصلاحات دوا کند.»

برخی از فعالین اصلاح طلب در پی آن هستند تا نسبت خود با دولت روحانی را در حد حمایت کننده تقلیل دهند. این در حالی است که اکثریت مطلق دولت روحانی در اختیار این طیف است.

«صادق خرازی» از فعالین اصلاح طلب چندی پیش گفته بود:«من جریان اصلاحات را فاقد هدف و برنامه می دانم».

روزنامه آرمان نیز چندی پیش نوشته بود:«باید قبول کنیم از سال ۹۲ به بعد که اصلاح‌طلبان مناصب بیشتری را از طریق انتخابات‌ها کسب کردند، ناکارآمدی‌ها و سوءمدیریت‌ها و بی‌توجهی به شاخص‌ها و اصول مدیریت که پیش زمینه و ضرورت توسعه است، مغفول‌تر ماند».

همچنین روزنامه سازندگی- متعلق به کرباسچی- چندی پیش با افشاگری درباره رفتار منفعت طلبانه اصلاح طلبان نوشته بود:«در ارزیابی عملکرد اصلاح طلبان پیروز،در بخش‌هایی که به عملکرد این افراد به صورت مستقیم برمی گردد، عمدتاً دچار سوءمدیریت و ناکارآمدی هستیم و اکثر خطاهای سابق تکرار شده است. روی صحبت در این بخش، دولت و شورای شهر و شهرداری تهران است…در نهادهای در اختیار اصلاح طلبان تقریباً منافع قومی و قبیله‌ای و باندی و حزبی و جناحی و خانوادگی به منافع ملی و حقوق مردم می‌چربد».

لازم به ذکر است که در سال ۹۲ طبق نظرسنجی‌های طیف اصلاح طلب، «محمد رضا عارف» -کاندیدای اصلی اصلاح طلبان- ۳ روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری، تنها ۸ درصد رأی داشت و اصلاح‌طلبان مجبور بودند از روحانی حمایت کنند.

در سال ۹۶ نیز اصلاح طلبان به دلیل دایره بسته و فیلترهای عجیب و غریب در این طیف، هیچ کاندیدایی برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری نداشته و خود روحانی نیز به دلیل کارنامه ضعیف در دولت یازدهم، با کاندیدای پوششی -اسحاق جهانگیری- در رقابت‌های انتخاباتی حاضر شد.

برچسب‌ها