سرویس جهان مشرق - همان طور که رسانه ها اعلام کردند، پنج شنبه ۵ مارس «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهوری ترکیه، در مسکو با همتای روس خود، «ولادیمیر پوتین» دیدار و درباره ی پرونده ی «ادلب» در سوریه و تحولات جاری در این شهر که به رویارویی نیروهای نظامی این دو کشور منجر شده بود، گفتگو کردند.
حاصل این دیدار بنابر اعلام رسانه ها توافقی بود که به موجب آن دو طرف متعهد شدند، ضمن پایان دادن به رویارویی نظامی، راهبردهایی اتخاذ کنند که باز شدن گره کور ادلب کمک کند.
صرف نظر از عواملی که اردوغان را به مسکو کشاند و او را وادار به پذیرش توافق آتش بس با پوتین کرد، آنچه در اینجا بیش از هر چیز مهم به نظر می رسد، موقعیت و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در معادلات سوریه و حفظ دستاوردهای آن است.
نگاهی به عملکرد و رویکردهای ترکیه در معادلات منطقه ای و بازی قدرت در منطقه عموما و سوریه به طور خاص نتوانست، اهداف خود را با ترفند پنهان شدن پشت پرونده ی «ادلب» محقق کنند و اردوغان مجبور شد، نه تنها از مواضع قبلی خود در توافق جدید با روسیه عقب نشینی کند، بلکه تن به بندهایی در این توافق دهد که با مواضع قبلی اش در تعارض کامل و آشکار قرار دارد.
اینکه چرا ترکیه راضی به چنین امتیاز دهی و امضای چنین قراردادی شد، کاملا واضح و روشن است. تعامل آمریکا و غرب با اردوغان در پرونده ی ادلب، علی رغم اینکه ادعای هم پیمانی با ترکیه در سوریه را داشتند، به رئیس جمهوری ترکیه ثابت کرد که هیچ حامی و پیشتیبانی در عرصه بین المللی و منطقه ای ندارد و برای خروج از باتلاق ادلب که هروز بیشتر در آن فرو می رفت، تنها می تواند، به روند آستانه و مسکو و تهران تکیه کند.
بیشتر بخوانید:
تحرکات اخیر اردوغان در ادلب و تهدیدها و خط و نشان کشیدن هایش برای آمریکا و غرب، بار دیگر به او ثابت کرد که از دویدن دنبال آمریکایی ها و اروپایی ها چیزی عایدش نخواهد شد و چه بسا اگر حقیقتا خواستار تحقق بخشی از منافع و اهدافش در سوریه است، باید بار دیگر به روند آستانه باز گردد که با سفر رئیس جمهوری ترکیه به مسکو و دیدار با پوتین و توافق جدید صورت گرفته، عملی شد.
اما آنچه درباره این دیدار و این توافق باید به آن توجه ویژه کرد، این است که «روسیه» به دنبال تامین منافع ملی خود به صورت حداکثری است، موضعی که باید دولتمردان جمهوری اسلامی نیز به آن دقت ویژه داشته باشد و همانطور که در میدان حضور خود را تثیت کرده است با حضور به موقع و قاطع در محافل سیاسی، و دیپلماسی فعال، نقش و تاثیر خود را در بحران سوریه به رقبا گوشزد کند.
تاکید بر این نکته به این جهت صورت می گیرد که آنچه از موفقیت ها و پیروزی ها در سوریه شاهد آن هستیم، بدون تردید بخش اعظم آن، دستاورد مجاهدت ها و خون های مدافعان حرم و در راس آنها سردار حاج «قاسم سلیمانی» است. اگرچه در توافق جدید روسیه با ترکیه ملاحظات و منافع جمهوری اسلامی ایران لحاظ شده، اما روسیه نشان داد که زمام تامین امنیت نظام سوریه در ادلب را به دست گرفته است.
اگرچه به شدت این اعتقاد وجود دارد که این توافق راه به جایی نخواهد برد و بار دیگر شاهد تقابل روس ها و ترک ها در ادلب خواهیم بود، چون هریک از دو طرف دلایل و انگیزه های لازم برای نقض آن را دارند.
به عنوان مثال بعید به نظر می رسد، براساس یکی از بندهای مذکور در توافق گروه تروریستی تکفیری «جبهه النصره» و تروریست های ترکستانی و قفقازی راضی شوند، مناطق تحت تصرف خود در حاشیه ی «بزرگراه ام ۴» که استان حلب، در شمال سوریه را به استان ادلب، در غرب این کشور ارتباط می دهد، را تخلیه کنند. چون به خوبی می دانند، تخلیه این مناطق چقدر موقعیت آنها را تضعیف خواهد کرد. لذا بسیار بعید است که به این خفت تن دهند و شرایط خود را از قبل سخت تر و دشوارتر کنند. به ویژه آنکه مخالفت خود را هم با توافق اخیر بین پوتین و اردوغان اعلام کردند و این همچون توافقات گذشته ی حاصل شده در آستانه باعث می شود، ترکیه نتواند، به تعهدات خود عمل کند و توافق را به شکست و بن بست بکشاند.
اگرچه در توافق اخیر ترکیه پذیرفته که گروه هایی مانند جبهه النصره و یا گروه های ترکستانی و قفقازی، گروه های تروریستی هستند و در صورت مقاومت و تن ندادن به توافقات صورت گرفته، نظام سوریه می تواند، برای پاکسازی ادلب آنها را هدف قرار دهد.
لذا به نظر می رسد، پس از مدتی کوتاه بار دیگر شاهد بازگشت اوضاع به وضعیت پیش از توافق و رویارویی مجدد روسیه و ترکیه در ادلب باشیم. در این مدت بعید نیست، ترکیه به وضعیت خود رسیدگی کند و به آن سر و سامانی دهد و در این چارچوب شاهد تماس های مجدد اردوغان با آمریکایی ها و اروپایی جهت تغییر در دیدگاه هایشان در قبال آنکارا باشیم.
البته این بدین معنا نیست که در طرف مقابل نظام سوریه و روسیه و ایران ساکت بنشینند و نظاره گر اقدامات ترکیه باشند. بی شک در جبهه ی مقابل نیز اقداماتی برای تقویت مواضع و بررسی دقیق شرایط و تثبیت و تقویت مواضع خود در مناطق آزاد شده صورت خواهد گرفت و آمادگی هایی برای مواجهه با مراحل بعدی انجام خواهد شد.
از جهت دیگر، گفته شده بخشی از جزئیات و تفاصیل این توافق قرار است، توسط وزیر خارجه روسیه در شورای امنیت سازمان ملل مطرح شده و به اطلاع اعضای این شورا برسد. بالطبع از جمله موضوعاتی که طی دیدار اردوغان و پوتین به آن پرداخته شد و در چارچوب توافق قرار می گیرد، منطقه ی شرق فرات است. بنابراین آگاه ساختن اعضای شورای امنیت از جزئیات و تفاصیل این توافق توسط وزیر خارجه روسیه به این معناست که روس ها به خوبی از موضع تضعیف شده اردوغان بهره داری کرده و به جز نقشه راهی که برای ادلب ارائه دادند و در قالب توافق ادلب آن را به اردوغان تحمیل کردند، برای این منطقه شرق فرات هم دارای نقشه راه هستند. این بدین معناست که روس ها پایه های ورود به مرحله ی جدید در منطقه ی شرق فرات را ریخته و برای این مرحله تدارکات لازم را دیده اند.
آنچه در این بین حائز اهمیت است، اینکه تهران در چارچوب سیاست های خود و به دو صورت دیپلماسی رسمی که آشکار و علنی می باشد و دپیلماسی امنیتی و ایدئولوژیکی که غالبا غیر مستقیم و غیر علنی است، باید به سرعت شرایط و جایگاهش را در پرونده سوریه و در عرصه ی منطقه ای بازیابی کند و همانند نقشی که در عرصه میدانی به خصوص در نبردهای اخیر ایفا کرد و منجر به آزادسازی مناطق راهبردی و متعددی شد و با حضور قدرتمند نیروهای مقاومت در این نبردها مانند نیروهای فاطمیون و زینبیون و نیروهای رضوان حزب الله لبنان که همگی تحت فرماندهی ایران می باشند، ضربات سنگینی را به ارتش ترکیه وارد کند و جایگاه واقعی ترکیه در سوریه را به آنکارا گوشزد کند و باعث شود، از موضع ضعیف در مسکو حضور پیدا کند، در عرصه دیپلماسی و سیاسی نیز انتظار می رود، دستگاه دیپلماسی حضوری قدرتمند و به موقع و اثر گذار داشته باشد، تا از نتایج و تحولات جدیدی که درحال رقم خوردن است، باز نماند.