به گزارش مشرق، نمیدانم مساله عدمحضور کوالاها و عدمانتشار تصاویر مظلومانه این حیوانات از جنگلهای ایران است یا چیز دیگری، اما این را میدانم که انگار در مواجهه با بسیاری از اتفاقات و وقایع دچار نوعی رخوت و بیواکنشی شدهایم. البته این مساله خیلی مربوط به ما مردم عادی نیست، اتفاقا نوکپیکان این انتقاد و مصداق این وضعیت مسئولانی هستند که باید در چنین شرایطی حساسیتهای بیشتری داشته باشند و وضعیت را از حالت بحران خارج کنند. چند روزی از آغاز آتشسوزیها درجنگلهای استان کهگیلویهوبویراحمد میگذرد و گویا بالاخره روز گذشته این آتش مهار شده است.
بیشتر بخوانید:
با این حال نه خبر دقیقی از حجم آتشسوزی و میزان مراتع و جنگلهای سوخته منتشر میشود، نه معلوم است چه گونههای گیاهی و جانوری از بین رفتهاند، نه میگویند دقیقا سازمانهای مرتبط و ذیربط برای مهار آتش چه کردهاند و... روزبهروز و لحظهبهلحظه هم با همان سرعت زبانه کشیدن آتش در جنگلهای «خائیز» و «دیل» سوالات بیجواب بیشتری در ذهن ایجاد میشود. اما سوای تمام این سوالات آنچه پاسخ گفتن به آن خیلی سخت نیست، بضاعت نهادهای متولی در حفظ منابع طبیعی کشور است، سازمانهایی که جز افسوس و غافلگیری معمولا مواجهه متفاوتتری را با بروز حوادث و وقایع گوناگون تجربه نمیکنند و فرسخها عقبتر از سطوح تراز بینالمللی با همان روشهای کهنه و سنتی داعیه مقابله با اتفاقاتی نظیر آتشسوزی جنگلها را دارند.
حالا این عقبماندگی را هم میتوان پای مدیریت ضعیف نوشت و هم آن را نتیجه منطقی بیاهمیت تلقیشدن و عدماختصاص بودجه کافی در راستای حفظ منابع طبیعی دانست. هرچه هست، خبر همان است، مثل هرسال هم تکرار میشود؛ اندک بافت سبز و جنگلی ایران دوباره طعمه حریق شدند! خلاصه اینکه اندکی از همان حساسیتهایی که برای کوالاهای استرالیایی درجریان آتشسوزی جنگلهای این کشور اگر حالا و برای جنگلها و مراتع کهگیلویهوبویراحمد هم وجود داشت، بعد از چند روز احتمالا همچنان سرتیتر اخبار، از بین رفتن این ثروت ملی نبود.
یکبام و دوهوای مسئولان محیطزیستی کشور در مواجهه با آتشسوزی جنگلها
بگذارید ابتدا برخی اظهارنظرها درارتباط با آتشسوزی جنگلها را با هم مرور کنیم، هم از حجم فاجعهای که هرساله از سر میگذرانیم، مطلع میشویم و هم از اهمیت و جایگاه حفظ منابع طبیعی کشور از نگاه مسئولان این حوزه آگاه خواهیم شد. قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در ارتباط با آتشسوزی جنگلها در کشور گفت: «سالانه بهطور میانگین حدود ۱۵هزار هکتار از جنگلهای ایران دچار آتشسوزی میشود.»
یعنی ما هرساله این مقدار از بافت اندک طبیعی و جنگلی کشورمان را به راحتی آبخوردن آن هم غالبا با دلایل و دخالتهای انسانی از دست میدهیم. به اذعان کارشناسان فقط 12درصد از آتشسوزیها در سال 98 عامل غیرانسانی اعم از رعدوبرق و گرمای هوا و مسائلی از این دست داشتهاند. اما بعد از خواندن این خطوط بد نیست نظر عیسی کلانتری درارتباط با مساله اطفای حریق در جنگلها و مواجهه با آن را هم مرور کنیم.
کلانتری در گفتوگو با یکی از روزنامهها درارتباط با مساله مواجهه و مقابله با آتشسوزی جنگلها ضمن تاکید بر این نکته که ما برای این مواجهه امکاناتی نداریم، گفت: «اگر بخواهیم کشور را بسیج کنیم تا با هر آتشسوزی مقابله کنیم، باید حداقل سالانه یکمیلیارد دلار برای آتشنشانی هزینه کنیم. در آتشسوزیهایی که در طبیعت اتفاق میافتد، دسترسی مهمترین چیز است. معتقدم سرمایهگذاری در این زمینه توجیه اقتصادی ندارد. البته ما باید چهار تا شش پایگاه هوایی آتشنشانی داشته باشیم، اما نداریم و البته بیش از این نباید باشد. همهجای دنیا آتشسوزی مراتع اتفاق میافتد. خیلی بیشازحد بدبین شدهایم.»
همان یک هلیکوپتر سازمان جنگلها را هم از آن گرفتند
پس مشخص شد اهتمام خاصی برای مواجهه با مساله آتشسوزی جنگلها در کشور وجود ندارد که اگر داشت این روزها اینقدر اخبار فیک و بلاموضوع حول این مساله منتشر نمیشد و بهجای اظهارنظرهای اینچنینی حتما فکری بهحال منابع طبیعی کشور میشد.
با وجود این و بهمنظور بررسی بهتر و بیشتر با محمد درویش، رئیس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی «یونسکو» هم گفتوگویی انجام دادیم. او ضمن تاکید براینکه وضعیت منابع طبیعی کشور خصوصا جنگلها خوب نیست به «فرهیختگان» گفت: «هرسال بین هشتهزار هکتار تا 40هزار هکتار جنگلهای ما دراثر آتشسوزی از بین میرود. 33 سال است در این حوزه هستم و هرسال هم داد میزنم که تا چه زمانی میخواهید این روند را ادامه دهید، چرا هیچکسی هیچکاری نمیکند و چرا منتظر میشویم آتشی اتفاق بیفتد و بعد کاسه چهکنم چهکنم دست بگیریم. آن زمان میگفتیم چرا سازمان جنگلها یک هلیکوپتر برای مهار آتشسوزی داشته باشد و این برای رصد جنگلها و مواجهه با مسائلی نظیر آتشسوزی جنگلها و مراتع کافی نیست. حاصل این شد که همان یک هلیکوپتر را هم از سازمان جنگلها گرفتند و گفتند صرف دستورالعمل نیروهای مسلح هیچ سازمانی به جز نیروهای مسلح حق رصد هوایی سرزمین را ندارد.»
سازمان جنگلها برای اطفایحریق باید به نیروهای مسلح پول بدهد!
درویش درادامه با انتقاد از عدمبرخورداری سازمان جنگلها از امکانات کافی برای مواجهه بهموقع و کارآمد با بلایای اینچنینی افزود: «براساس دستورالعمل نیروهای مسلح گفتهاند نه سازمان محیطزیست و نه سازمان جنگلها نمیتوانند از هواپیماها و هلیکوپترهای مجهز برای اطفایحریق برخوردار باشند و اگر لازم باشد به ما بگویند ما به آنها کمک میکنیم اما در پروتکلهای نیروهای مسلح اینطور است که فقط نیروهای مسلح در مواقعی که بحث امنیت ملی باشد باید نیروهای خود را اختصاص دهند، در بقیه موارد سازمانها باید حقالزحمه نیروهای مسلح را پرداخت کنند.
بحث آتشسوزی جنگلها هم جزء شمول دستگاه امنیتی به حساب نمیآید، درصورتیکه چه موضوعی از این مهمتر که این جنگلها را از دست بدهیم؟ با از دست رفتن این جنگلها تابآوری سرزمین کم میشود. وضعیت منابع آب شیرین ما مختل میشود. مهاجرت اتفاق میافتد. ریزگردها افزایش مییابد. مردم بیشتر مسموم و آلوده میشوند. بنابراین این نکته را حتی برای نیروهای مسلح نتوانستیم جا بیندازیم که شما اجازه نمیدهید دستگاههای متولی محیطزیست و منابع طبیعی یگان هوایی داشته باشند یا حداقل اینکه شما منتظر این نباشید پولی به حساب شما واریز کنیم.»
علیرغم پیشبینیها دوباره غافلگیر شدیم
این فعال محیطزیست با عجیب خواندن این مبادلات پولی بیندستگاههای دولتی گفت: «اینکه دستگاه متولی حفاظت جنگلها درصورت حریق منابع جنگلی برای خاموش کردن آن از نیروهای مسلح درخواست کند و آنها هم پول این کار را دریافت کنند بهنوعی پول از این جیب دولت به آن جیب دولت است. این چه معنی دارد؟ تازه سوای این اگر همهچیز روی روال باشد و به ایام عید فطر نخورد و بگویند وزیر و وکیل نبود یا به تعطیلی بخورد و تا بخواهند پول بریزند و هلیکوپتر بلند شود و دو، سه روز از آتش بگذرد.
این قصهای است که من حداقل 30 سال است تکرار میکنم و باز نتوانستم این مشکل را حل کنم. امسال از ابتدای سال گفتیم چون ترسالی است میزان آتشسوزی زیاد است. همه میدانستند. در سازمان جنگلها و محیطزیست هم همه میدانستند این اتفاق قرار است رخ دهد، چرا دوباره غافلگیر شدیم. حداقل میتوانستند درمناطق حادثهخیز سازمان جنگلها رصد کنند و میدانند چه مناطقی از جنگلهای ما در زاگرس و ارسباران و هیرکانی آسیبپذیرتر نسبت به آتش هستند. درآن مناطق باید کمپهایی را مستقر میکردند. با جامعه محلی همراه میشدند و به آنها تجهیزات میدادند که اگر آتشی گرفت بلافاصله نیروها بروند و دیگر چنین اتفاقی رخ ندهد، حتی این کار را هم نکردند. بازهم دوباره غافلگیر شدند. این مساله شگفتآور است. این پول و امکاناتی نمیخواهد، فقط مدیریت میخواهد، فقط دلسوزی میخواهد.»
برای مسئولان ما قیمت پراید مهمتر از نابودی جنگلهاست
مدیرکل سابق دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست درادامه با اشاره به اظهارات چندی پیش رئیس سازمان حفاظت محیطزیست کشور خاطرنشان کرد: «رئیس سازمان محیطزیست میگوید سرمایهگذاری برای اطفایحریق در کشور ما توجیه اقتصادی ندارد. در هر کشور دیگری اگر رئیس سازمان محیطزیست چنین حرفی مطلبی بیان میکرد باید فردا استعفا میداد. چگونه است وقتی وزیر اقتصاد ما درباره خودروسازی ما حرفی میزند که به مذاق رئیسجمهور سازگار نیست، همان روز برکنار میشود اما رئیس سازمان محیطزیست این حرف شاذ را بیان میکند و هیچ کاری هم ندارند.
این نشاندهنده این است که مسئولان به موضوع محیطزیست اهمیتی نمیدهند. برای آنها قیمت پراید و تخممرغ، گوجهفرنگی بهمراتب مهمتر از سوختن جنگلها و نابودی تالابهاست. تعارف را باید کنار گذاشت. اگر کشوری میتواند موشک به فضا بفرستد و ماهواره داشته باشد و موشک قارهپیما و کیک زرد درست کند، چطور نمیتواند مشکل آتشسوزی جنگلها را حل کند؟ نخواستند در این حوزه سرمایهگذاری کنند. برای آنها مهم نبوده است. چپ و راست هم در این امر به یک اندازه مقصر بودند.»
اگر قرار است مردم آتش را خاموش کنند دولت به چه کار میآید؟
درویش بااشاره به تجربه سایر کشورها درامر مواجهه با آتشسوزی جنگلها ادامه داد: «خداراشکر چنین جنگلهایی که در استرالیا و آمریکا وجود دارد در ایران نداریم. جایی که پنجدرصد پوشش درختی داشته باشد، جنگل میگوییم که فائو این تعریف را قبول ندارد. مثلا میگوییم 12میلیون هکتار پوشش جنگل داریم اما طبق تعریف فائو ما دومیلیون هکتار هم پوشش جنگلی نداریم.
بنابراین اگر آن جنگلهای متراکمی که آنجاست را اینجا داشتیم همهچیز نابود شده بود و مردم باید شهرها را هم خالی میکردند. ما دو، سه درخت داریم که وسط آن علف است و آتش میگیرد و نرم نرم درختهای آن وسط هم آتش میگیرد.
آتشسوزی در کشور ما خیلی راحتتر مهار میشود، اگر بهموقع بالای سر آتش برسیم. سازمان جنگلهای ما میگوید اگر الان به من یک هلیکوپتر بدهند من حتی نمیتوانم پول خلبان آن را بدهم. همین الان میگوید سیمیلیارد تومان به نیروهای مسلح بدهکار هستیم، آنهم بابت تقاضاهای قبلی، دولت هم اخیرا 15میلیارد تومان بودجه اختصاص داده است که بدهکاریهای قبلی را تسویه کنند. چرا باید چنین اتفاقی در کشور بیفتد؟ چرا باید منتظر باشند که پول را به سازمان جنگلها بدهیم و سازمان جنگلها به نیروهای مسلح بدهد. چرا از این جیب به آن جیب میکنیم؟ دراین مورد هم مثل خیلیدیگر از موارد مردم باید دست به جیب کنند که کردند.»
هزینه ایجاد ۱۰ پایگاه هوایی آتشنشانی در کشور
اما همانطور که این چندروز و پس از آتشسوزی جنگلهای استان کهگیلویهوبویراحمد بارها و بارها به گوش رسید، امداد و اطفای هوایی آتشسوزی جنگلها یکی از اصلیترین و کارگشاترین راهکارهاست. البته این پروسه به این سادگی قابلیت اجرایی ندارد، هم از بعد فنی و هم از بعد امکانی نیازمند ظرفیتهای خاصی هستیم. برای مثال به عقیده کارشناسان این حوزه بالگردهای اغلب نظامی که برای اطفای حریق به جنگلها اعزام میشوند، بیش از آنکه کمک به خاموش شدن آتش بکنند، با بادی که از پرواز آنها حاصل میشود، آتش شعله میکشد و گستره آن بیش از قبل هم خواهد شد.
بههمینمنظور راهکارها و خرید تجهیزات مختلفی برای این اتفاق متصور هستند. با یک حساب سرانگشتی و تخمین با توجه به قیمت هواپیماهای موردنیاز جهت اطفای حریق جنگلها و همچنین با اشاره به صحبتهای اخیر عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست برای ساخت 10 پایگاه آتشنشانی هوایی چیزی حدود 500 میلیون دلار لازم داریم که اگر این عدد را در 16 هزارتومان بهازای هر دلار ضرب کنیم، چیزی حدود هشت هزار میلیاردتومان بودجه برای ساخت 10 پایگاه آتشنشانی هوایی نیاز است.
رقمی که در قیاس با ضرر مالی ناشی از آتشسوزی جنگلها در کشور خیلی چشمگیر به نظر نمیرسد. به گفته قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها و مراتع کشور آتشسوزی در هر هکتار از مناطق جنگلی زاگرس ۵۶ میلیون تومان و در هر هکتار اراضی ۱۷میلیون تومان خسارت وارد میکند. یعنی جدای از آتشسوزی اخیر، سالانه نزدیک به دو هزار و 250 میلیاردتومان از آتشسوزی در زاگرس، خسارت روی دست اقتصاد به جا میماند.
باید دنبال تهیه، تدوین و تصویب طرح جامع مدیریت اطفای حریق در کشور باشیم
پیشتر در ارتباط با بار حقوقی مساله آتشسوزی جنگلها هم نوشته بودیم. بههرحال این بافت گیاهی و جنگلها از منابع ملی و طبیعی کشور هستند و حتما از منظر حقوقی دارای جوانبی برای حفظ و نگهداشت آنها هستند. رسول کوهپایهزاده، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری در اینباره گفت: «مطابق اصل 50 قانوناساسی در جمهوری اسلامی، حفاظت از محیطزیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی روبهرشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میشود، ازاینرو فعالیتهای اقتصادی و غیر آنکه با آلودگی محیطزیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.
مطابق ماده 47 قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع مصوب 1346 هرکس در جنگل عمدا آتشسوزی ایجاد کند، به حبس از سه تا 10 سال محکوم خواهد شد. تبصره همین ماده هم میگوید که درموقع آتشسوزی در جنگلها کلیه ماموران دولتی اعم از لشکری و کشوری و شهرداری که در نزدیکی محل باشند، موظفند به کلیه وسایل ممکنه که در اختیار دارند در آتشنشانی کمک کنند. ماده 45 همین قانون هم بیان داشته است درصورتی که بر اثر بیمبالاتی حریقی در جنگل ایجاد بشود، مرتکب تا یک سال به مجازات حبس محکوم میشود و خسارات وارده را نیز باید جبران کند.
ماده 675 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 بیان میدارد که هرکس جنگل یا خرمن یا هرنوع محصول زراعی را آتش بزند، به حبس از دو تا پنج سال محکوم میشود. تبصره این ماده هم گفته است، چنانچه موارد فوق به قصد مقابله با حکومت اسلامی باشد، مجازات محارب یعنی اعدام را بهدنبال خواهد داشت. در برنامه ششم توسعه ماده 48، دولت مکلف به اقداماتی جهت حفاظت از محیطزیست شده است. بهطور مشخص در بند «ه» این ماده اینچنین آمده است که تهیه و اجرای طرح جامع پیشگیری و اطفای حریق در عرصه تحتمدیریت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری و سازمان حفاظت محیطزیست با همکاری دستگاههای اجرایی، نظامی و انتظامی برعهده دولت است. برای جلوگیری از تکرار این قضایا ما در بعد تقنینی هم نیاز به بازبینی و اصلاح و روزآمد کردن مقررات در زمینه آتشسوزی داریم. عدمپیشبینیهای لازم و عدمبرخوردهای لازم در این خصوص را ما با تقنین میتوانیم اصلاح کرده و مجازاتهای لازم را برای آن ایجاد کنیم. درواقع باید دنبال تهیه و تدوین و تصویب طرح جامع مدیریت اطفای حریق در کشور باشیم.»