سرویس سیاست مشرق - «عباس عراقچی» معاون سیاسی وزیر خارجه- ۱۶ تیر ۹۹- در نشست مدیران ارشد وزارت امور خارجه با معاون اول رئیس جمهور گفت:«هر حرکتی که ایران را در عرصه بینالمللی به عنوان یک تهدید معرفی کند، بازی در زمین آمریکا است و نباید بهانهای به آمریکا بدهیم که ایران را در رقابتهای انتخاباتی به وجهالمصالحه انتخاباتی آمریکا تبدیل کند».
متاسفانه این اظهارنظر تأمل برانگیز معاون وزیر خارجه، چیزی جز ارسال پالس ضعف به طرف مقابل نیست.
مقاومت، بهتر جواب می دهد
عراقچی از موضع ضعف تاکید می کند که «نباید بهانه ای به آمریکا بدهیم»! این در حالی است که وی- آذر ۹۸- در مصاحبه با وبگاه هلندی «اِن.آر.سی» گفته بود:«میخواهم تأکید کنم که یکی از درسهایی که ما از مسئله برجام گرفتیم، این است که نتیجه این توافق و پایبندی به آن، ظاهرا اعمال تحریمهای جدید بود. اگر قرار است چنین باشد، ما نیز شاید مجبور به تغییر رویه شویم. اینکه چطور را فعلا نمیتوانم بگویم. دیگر درسی که گرفتیم این است که مقاومت، بیش از تمایل برای همکاری جواب میدهد».
اشاره عراقچی در آن مقطع درباره اینکه در مقابل آمریکا و نظام سلطه باید با رویکرد مقاومت مواجه شد، اشارهای بسیار دقیق و البته اعترافی دیرهنگام بود. ناگفته نماند که دوگانهای که معاون سیاسی وزیر خارجه تعریف کرده بود، کاملاً غلط بود. وی میگوید «مقاومت» بیش از «تمایل برای همکاری» جواب میدهد. این در حالی است که مقاومت هیچ تضادی با تمایل به همکاری ندارد. رویکرد مقاومت میگوید باید سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت» را در سیاست خارجی و روابط بینالملل رعایت کرد. بر همین اساس مقاومت هیچگاه با همکاری در تضاد نیست.
رویکرد مقاومت می گوید که باید با نظام سلطه، از موضع اقتدار مواجه شد. متاسفانه در جریان برجام، چنین رویکردی مشاهده نشد؛ برای همین عراقچی اذعان کرده بود که نتیجه برجام، اعمال تحریم های جدید بود.
بهانه های آمریکا تمام می شود؟!
عراقچی تاکید کرده است که نباید به آمریکا بهانه بدهیم. این در حالی است که اساسا بهانه های آمریکا هیچگاه تمام نمی شود.
مگر دولتمردان در طول مذاکرات هسته ای و سپس در مقطع امضا و اجرای توافق تاکید نکردند که هدف از برجام، گرفتن بهانه هسته ای از امریکا و اروپاست؟!
آیا اکنون در ۵ سالگی امضای برجام، بهانه هسته ای آمریکا و اروپا تمام شد؟! همین چند هفته پیش بود که سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان یک قطعنامه ضدایرانی با موضوع هسته ای را در شورای حکام آژانس علیه ایران تصویب کردند.
پیش از آن آمریکا تحریم آیسا(در دولت اوباما) و تحریم کاتسا ۲۰۱۷( در دولت ترامپ) را علیه ایران تصویب کرد.
دولت آقای روحانی به واسطه برجام در قلب راکتور اراک بتن ریخت، تعداد قابل توجهی از سانتریفیوژها را از کار انداخت و بخش عمده ذخایر اورانیوم غنی شده ایران را به خارج از کشور منتقل کرد. کارشناسان تنها در یک نمونه، ارزش محموله اورانیوم غنی شده منتقل شده به خارج از کشور را ۱۸ میلیارد دلار برآورد کردند.
توافق عبرت آموز برجام بیش از پیش ثابت کرد که بهانه های آمریکا هیچگاه تمام نمی شود. بلکه با هر گام عقب نشینی، بهانه های جدیدی مطرح خواهد شد.
هزینه انفعال، هزینه اقتدار
در روابط بین الملل، هم اقتدار هزینه دارد و هم انفعال، اما تجربه های متعدد، این مسئله را ثابت کرده است که همواره هزینه انفعال بیشتر و سنگین تر از هزینه اقتدار است.
چندی پیش ایران در اقدامی مقتدرانه چندین نفتکش حامل بنزین را به مقصد ونزوئلا روانه کرد. علیرغم لفاظی های متعدد مقامات آمریکایی، تمامی نفتکش ها بدون هیچ وقفه ای و بدون هیچ مانعی به مقصد رسیده و محموله خود را در بنادر ونزوئلا تخلیه کردند.
این اتفاق مهم، اظهارات چندی پیش آقای عراقچی را تایید کرد که گفته بود «مقاومت، بهتر از رویکرد فعلی دولت در سیاست خارجی جواب می دهد».
دولت آمریکا- فارغ از اینکه یک جمهوری خواه در کاخ سفید باشد یا یک دموکرات- دولتی تروریست، غارتگر، جنایتکار و سلطه گر است. ساختار حاکمیتی آمریکا حمایت از داعش، صدام، گروهک منافقین، گروهک های تروریستی تجزیه طلب، نقض فاحش حقوق بشر در اقصی نقاط جهان، رکوردزنی در پولشویی، تروریسم دولتی، کودک کشی، نژادپرستی و انواع و اقسام اقدامات جنایت آمیز را در کارنامه سیاه خود ثبت کرده است.
آیا می توان به بهانه های چنین دولتی خاتمه داد؟! متاسفانه اظهاراتی از قبیل اینکه «نباید به آمریکا بهانه دهیم» آن هم از زبان مقامات ارشد دولتی، نتیجه ای جز گستاخ تر کردن طرف مقابل ندارد.