سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**برجام تضمین کرد که ایران نمی تواند بمب اتم بسازد!
روزنامه شرق در یادداشتی نوشت: «کشورهای غربی بهدلیل پیمانهای دوستی و همکاری قاعدتا نمیتوانند یکدیگر را با نیروی اتمی تهدید کنند. حتی بهدنبال عواملی بودند که بتوانند مانع دسترسی کشورهای خاورمیانه و آسیایی به این صنایع شوند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «مجموعه این کشورها امروز نمیخواهند کشورهای دیگر به تکنولوژی سلاحهای اتمی دست یابند. آخرین راهکار این استراتژی پیمان برجام بود که در زمان ریاستجمهوری اوباما از راه ایجاد تفاهم بین کشورهای صاحب انرژی هستهای، ممنوعیت ساخت سلاح هستهای توسط جمهوری اسلامی ایران را تضمین کرد».
روزنامه شرق در دی ماه ۹۴ نوشته بود «امضای کِری تضمین است؛ اطمینان تهران از اجرای برجام». در آن مقطع رسانه های اصلاح طلب در کنار دولتمردان بارها به مردم وعده دادند که هدف اصلی برجام، لغو تمامی تحریم هاست و به واسطه برجام آنچنان رونقی ایجاد می شود که نگو و نپرس...
در آنسو طرف آمریکایی و اروپایی با اینکه مطمئن بود که ایران به واسطه فتوای رهبر معظم انقلاب به سوی ساخت سلاح هسته ای نمی رود، به دروغ اعلام کرد که برجام از حرکت ایران به سمت ساخت بمب اتم جلوگیری کرد.
آمریکا و اروپا از اتمی شدن ایران نگران نبودند، بلکه دغدغه اصلی آنان این بود که توانمندی های استراتژیک و مولفه های قدرت ساز ایران را یکی پس از دیگری از کار بیندازند.
هسته ای گام اول بود و موشکی و منطقه ای و حقوق بشری و قانون اساسی در گام های بعدی. مقامات آمریکایی و اروپایی بارها به صراحت به این نقشه شوم ضدایرانی اشاره کردند.
لغو تحریم ها به واسطه برجام اصلا در برنامه آمریکا و اروپا نبود؛ به همین خاطر هم مقامات دولت اوباما و هم مقامات دولت ترامپ و همچنین مقامات انگلیس، فرانسه و آلمان در اظهارات جداگانه اعلام کردند که «ما نه تنها به صورت کامل به تعهداتمان پایبند بودیم، بلکه به چیزی فراتر از تعهدات نیز عمل کردیم»!
حالا ۵ سال پس از امضای برجام، همان روزنامه ای که امضای وزیر خارجه آمریکا را تضمین اجرای توافق نامیده بود، دقیقا با ادبیات مقامات و رسانه های غربی، تاکید می کند که برجام از اتمی شدن ایران جلوگیری کرد! آیا هدف برجام از نگاه مردم ایران این بود!؟ ما برجام را امضا کردیم که به آمریکا و اروپا تضمین بدهیم که بمب اتم نمی سازیم!؟
رهبر معظم انقلاب- ۱۷ مهر ۹۸- در دیدار جمعی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور فرمودند: «علم بسیار مهم و بسیار نافع هستهای وقتی با فرهنگ غلط قدرتطلبی همراه شد، به تولید بمب هستهای انجامید و به تهدید بزرگ دنیا و بشریت تبدیل شد.. ما با وجود اینکه میتوانستیم در این راه قدم برداریم، براساس حکم اسلام عزیز کاربرد این سلاح را حرام قطعی شرعی اعلام کردیم، بنابراین هیچ دلیلی ندارد که برای تولید و نگهداشت سلاحی که استفاده از آن مطلقاً حرام است، هزینه کنیم».
مقام معظم رهبری همچنین- ۲۰ فروردین ۹۴ (سه ماه قبل از امضای برجام) - فرمودند: «در این جزئیات مذاکرات ــ که خیلی هم این چند ماه آینده مهم است ــ اتفاقی که باید بیفتد این است که تحریمها بهطور کامل و یکجا بایستی لغو بشود. اینکه یکی از آنها میگوید تحریمها شش ماه دیگر لغو میشود، یکی میگوید نه ممکن است یک سال هم طول بکشد، یکی دیگر میگوید ممکن است از یک سال هم بیشتر بشود، اینها بازیهای متعارف معمول اینها است؛ اینها هیچ قابل اعتناء و قابل قبول نیست؛ تحریمها بایستی ــ اگر چنانچه حالا خدای متعال مقدر فرموده بود و توانستند به یک توافقی برسند ــ در همان روز توافق بهطور کامل لغو بشود؛ این باید اتفاق بیفتد. اگر قرار باشد که لغو تحریمها باز متوقف بشود بر یک فرایند دیگری، پس چرا ما اصلاً مذاکره کردیم؟ اصلاً مذاکره و نشستن پشت میز مذاکره و بحث کردن و بگومگو کردن برای چه بود؟ برای همین بود که تحریمها برداشته بشود؛ این را باز بخواهند متوقف کنند به یک چیز دیگری، اصلاً قابل قبول نیست».
** نامه های «موسوی خوئینی ها» مصلحانه و شجاعانه است!
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «نامه مصلحانه آیت الله» نوشت: «حدود ۳ ماه پیش، وقتی هفتمین روز تیرماه در نامهای خطاب به بزرگان کشور از «آسیب دیدن مقبولیت و مشروعیت نظام» و «بیاعتمادی و بیاعتقادی مردم نسبت به مدیریت کلان کشور» گفت و تاکید کرد که «این اوضاع غیرقابل دوام» به نحوی میتواند «معلول شیوه مدیریت در بالاترین سطح و قدرت نافذ آن» باشد، ولولهای به راه افتاد و موج عظیمی از واکنشها را در فضای سیاسی-رسانهای کشور برانگیخت که بیراه نیست اگر بگوییم دامنه آن حتی تا روزهای پایانی تیرماه هم فروننشسته بود. علت اثرگذاری کلام و نگاه او، البته بخشی در محتوای آنچه میگفت نشات میگرفت اما جز این، جایگاه و شأن او به عنوان دبیرکل مجمع روحانیون مبارز و سیاستمداری کارکشته -که از السابقون انقلاب و اصلاحات بوده و هست- در شکلگیری چنان شرایطی بیاثر نبود».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «حالا حدود ۳ ماه پس از آن «جنجالنامه آیتالله»، نامهای دیگر به همان قلم و با همان امضا منتشر شده که در مقدمه و طرح بحث با نامه پیشین، مشابهات بسیار دارد اما علاوه بر وصف اوضاع سخت این روزهای ملت و مملکت، حاوی توصیهای است جدی منباب امر «مشارکت انتخاباتی» و آثار و عواقب بیتوجهی به این فقره که به باور آیتالله، مشکلات و مصائب کشور را دوچندان کرده و اوضاع را از اینکه هست، وخیمتر میکند».
در ادامه این گزارش «جلال میرزایی» رییس کمیته سیاسی فراکسیون امید مجلس دهم در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «نامه اخیر موسویخوئینیها بیش از نامه ۳ ماه پیش، نشاندهنده «شجاعت سیاسی آیتالله» است...اینکه وقتی شرایط سخت است، به نقد سختیها و مشکلات بپردازیم، امری ارزشمند است، اما طرح این انتقادها برای یک چهره سیاسی، دستکم این نکته مثبت را به همراه دارد که از آنجا که بازگوکننده حرف دل مردم است، مهمترین سرمایه سیاسی خود را که همانا حمایت مردم باشد، تقویت میکند. اما این هم بسیار شجاعت میخواهد».
میرزایی در ادامه گفت: «موسویخوئینیها، همانطور که ۳ ماه پیش از سر احساس مسوولیت دست به قلم برد، امروز هم اقدام به نگارش این نامه کرده؛ با این تفاوت که آن زمان مخاطبش حاکمیت بود و امروز با همفکران اصلاحطلبش سخن میگوید...مردم باید بدانند راه اصلاحات، راهی است پر از سنگلاخ و پیچ و خم؛ این جاده دور و دراز نباید باعث فرسودگی و کندی حرکت اصلاحطلبان شود».
نماینده سابق مجلس در ادامه گفت: «بخشی از شهروندان هم به این خاطر که با تغییر دولتها تفاوتی در وضع معیشت رخ نداده، نگاهی اعتراضی به مسائل دارند و البته نمیخواهند این دیدگاه اعتراضی و انتقادی را با مشارکت انتخاباتی بیان کنند، بلکه به سوی قهر از صندوق میروند، (با اینحال آقای موسوی خوئینی ها) دست به کاری شجاعانه زده و نظرش را بهرغم مخالفتهایی که به آن آگاه است، بیان کرده است».
موسوی خوئینی ها چندی پیش در نامه ای سرگشاده، قصور و تقصیرهای «دولتِ اصلاح طلبان» را- که در هفت سال اخیر امکانات و اختیارات بی نظیری در اختیار داشتند- به پای رهبری نوشت.
حالا وی در نامه دوم- که در ظاهر خطاب به اصلاح طلبان نوشته شده- نظام را مخاطب قرار داده و نوشته: «اگر در کشور آزادی است و انتخابات آزاد برگزار میشود، پیروزی یک جناح و شکست جناح دیگر هیچ خطری برای کشور و ملت و جمهوری اسلامی ندارد. اگر انتخابات آزاد نباشد و از همان آغاز راه و در مراحل مختلف انتخابات، عدهای مرتکب کارهایی شوند که نباید بکنند، سرانجام این ملت بزرگ ایران است که تصمیم نهایی را خواهد گرفت و در اینصورت خسران از آن کسانی است که راه را بر اصلاحات بستند».
درخصوص نامه اخیر موسوی خوئینی ها و تعریف و تمجید این نامه از سوی روزنامه اصلاح طلب اعتماد، چند نکته قابل ذکر است.
اول اینکه، تجربه ثابت کرده که طیف اصلاح طلب نه جنبه شکست در انتخابات را دارد و نه ظرفیت پیروزی در انتخابات؛ این طیف اگر در انتخابات شکست بخورد، با دروغ «تقلب» کشور را ماهها دچار آشوب و التهاب می کند و اگر در انتخابات پیروز شود نیز با دروغ «کمبود اختیارات» به مطالبات و مشکلات مردم دهن کجی می کند.
دوم اینکه، یک ویژگی بارز در طیف اصلاح طلب، گردن کشی مقابل قانون است. در بسیاری از کشورهای جهان وقتی افراد برای پست های ارشد از جمله ریاست جمهوری و یا نمایندگی مجلس نامزد می شوند، صلاحیت کاندیداها توسط مراجع ذیربط بررسی می شود. این امری بدیهی و کاملا رایج در جهان است. اما اصلاح طلبان با نگاه قبیله ای معتقدند که اگر نامزد مدنظر ما تایید صلاحیت شد، پس این نظارت صحیح است و اگر وی ردصلاحیت شد، این نظارت غلط و باطل است!
این نگاه قبیله ای و منفعت طلبانه با قانون و دموکراسی و حق الناس هیچ نسبتی ندارد. این شیوه دقیقا مصداق دیکتاتوری است.
سوم اینکه، طیف اصلاح طلب به خوبی می داند که قوه مجریه در ایران دارای امکانات و اختیارات بسیار گسترده و فراوان است. به همین خاطر شخصی همچون موسوی خوئینی ها از ماهها پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برای حضور هم قبیله ای های خود در دولت بعدی، از اکنون دورخیز می کند.
چهارم اینکه، در حال حاضر بیش از هفت سال است که اصلاح طلبان، قوه مجریه را- با امکانات و اختیارات بسیار گسترده- در اختیار گرفته اند. اکنون «زنگ حساب دولتِ اصلاح طلبان» است اما اشخاصی همچون موسوی خوئینی ها عامدانه در زنگ حساب، انشاء می خواند تا حواس افکارعمومی از نقطه اصلی منحرف شود.
پنجم اینکه، آقای موسوی خوئینی ها و سعید حجاریان و تاجزاده و خاتمی از حامیان اصلی دولت روحانی هستند. سعید حجاریان- ۲۵ اردیبهشت ۹۶- (چهار سال پس از روی کار آمدن دولت روحانی و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری) در یادداشتی با تشویق مردم به رأی دادن مجدد به روحانی نوشته بود: «آقای روحانی چهار سال پیش با یک کلید آمد و توانست قفل تحریمهای هستهای را با آن باز کند و برجام را رقم بزند. روحانی اینبار با یک دسته کلید آمده است. «یک دست کلید است به زیر بغل عشق / از بهر گشاییدن ابواب رسیده»، ایشان قول داده است که سایر تحریمها را نیز برطرف کند و موضوعاتی چون حصر و رکود و فساد را از میان بردارد به شرط آنکه مردم زیادی به وی رأی دهند. فیالواقع دندانههای کلید روحانی مردماند و اگر آنان به صحنه نیایند، از روحانی کاری بر نخواهد آمد ولو با رأیی شکننده پیروز انتخابات شود؛ «مفتاح شو، مفتاح را دندانه شو، دندانه شو، من ۲۹ اردیبهشت به ادامه مسیر تدبیر و امید رأی میدهم».
مردم وعدههای رنگارنگ «دولتِ اصلاحطلبان» در سال ۹۲ و «تَکرار» همان وعدهها- از جمله گشایش اقتصادی ۱۰۰ روزه- در سال ۹۶ را فراموش نکرده است.
ششم اینکه، وضع موجود هیچ ربطی به شیوه انتخابات ندارد، بلکه علت اصلی وضع موجود نتیجه انتخاب آن دولتی است که امثال موسوی خوئینی ها تمامقد از آن دفاع کرده و مردم را به رأی دادن به آن توصیه کردند. آن دولتی که اکثریت مطلق آن در اختیار اصلاح طلبان است.
هفتم اینکه، موسوی خوئینی ها و بانیان وضع موجود، نهادهای حاکمیتی را به تحریم انتخابات و شورش های خیابانی تهدید می کنند. اصلاح طلبان عادت دارند که با توهین به شعور مردم در زنگ حساب، انشاء بخوانند. آقای موسوی خوئینی ها و همفکران وی بجای این شعبده بازی ها باید درباره کارنامه هم قبیله ای های خود به مردم ایران پاسخگو باشند. دلار ۲۸ هزارتومانی و سکه ۱۳ میلیونی و پراید ۱۱۰ میلیونی نتیجه حضور دوستان موسوی خوئینی ها در دولت است.
**گلایه روزنامه حامی دولت از چینش های نادرست اقتصادی روحانی
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «ترامپ و دولت آمریکا مقصر، ولی دولت هم با چینشهای نادرست اقتصادی، کارآمدی لازم را در کنترل وضعیت اقتصادی در حد مطلوب نداشت . وقتی مردم گرفتار بیماری اقتصادی میشوند، گرفتار بیماری روحی هم میشوند».
چندی پیش «غلامحسین کرباسچی» فعال سیاسی اصلاح طلب گفته بود: «به نظر من مشکل دولت دوم روحانی، بیش از آنکه به عوامل خارجی و آمدن ترامپ یا مسائل داخلی بیرون دولت و کارشکنیهای مخالفان داخلی نسبتی داشته باشد، به خود این دولت و عملکردش در این دوره، یعنی از فردای انتخابات ۲۹ اردیبهشتماه ۹۶ مربوط است؛ چنان که در دولت دوم روحانی از انتخاب نیروها تا انتخاب سیاستها خود، رویکردهایی پیش گرفته شد که مسبب وضعیت امروز است...بحران مدیریت مدیران ناکارآمد در دولت اول آقای روحانی در دولت دوم نیز نمایان شد و مشکلات امروز را به وجود آورد...امروز صحبت از میلیاردها دلار، ارز ۴۲۰۰ تومانی است که فساد و اختلاس مالی به وجود آورده است».
در روزهای گذشته یکی از سایت های خبری حامی دولت در مطلبی نوشته بود: «وضعیت اقتصادی نامناسب است. وعده گشایش اقتصادی و از این قبیل حرفها هم دیگر مردم را امیدوار نمیکند. اوضاع بازار مسکن، خودرو، سکه و طلا، ارز و.. به حدی وخیم شده که به نظر میرسد دولت هیچ نقشی در کنترل اوضاع ندارد. تنها چیزی که در پس این اوضاع به چشم میخورد آشفتگی است. برای همین هم هر سایتی را که باز میکنی یا هر روزنامهای که ورق میزنی؛ پر است از نقد دولت».
کارشناسان و صاحبنظران معتقدند که علت اصلی وضع موجود، سوءمدیریت در دولت است.