کد خبر 1126006
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۹ - ۰۰:۰۹

مناظره دونالد ترامپ و جو بایدن در واقع مناظره آمریکا بود با خودش. از این رو نتیجه این مناظره «هواداران آمریکا» را ناراحت کرد.

به گزارش مشرق،   سعدالله زارعی در ستون یادداشت امروز کیهان نوشت: مناظره دونالد ترامپ و جو بایدن در واقع مناظره آمریکا بود با خودش. از این رو نتیجه این مناظره «هواداران آمریکا» را ناراحت کرد تا جایی که خود گرداننده مناظره (کریس والاس) هم یک روز پس از انجام و زمانی که با سیل انتقادات هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه مواجه گردید، طی گفت‌وگویی این مناظره را بد و یأس‌آور دانست. بعضی از رسانه‌های آمریکا هم دست به کار شده و به دو طرف مناظره نمره‌هایی دادند ولی همان‌ها هم نوشتند این مناظره، آمریکا را نزد دوستدارانش تحقیر کرد.

بعضی هم فقط به عبارت‌های تند و خارج از نزاکتی که -البته با نگاه‌ ما ایرانی‌ها و ما شرقی‌ها- در لابلای اظهارات دو طرف و به خصوص اظهارات ترامپ بیان شده بود، پرداختند و وزن هر دو را سبک دانستند و این در حالی است که مسئله اصلی «ادبیات» رد و بدل شده میان این دو نبود. کما اینکه آنچه آمریکایی‌ها را هم ناراحت کرد، ادبیات این دو نبود؛ چرا که از قضا در مقایسه با مناظرات قبلی میان کاندیداهای نهایی انتخابات آمریکا در ۲۰۱۲، ۲۰۱۶ و قبل از آن از نزاکت بیشتری هم برخوردار بود. مهم این نبود که ترامپ اصرار داشت بایدن را کاندیدای «چپ‌های افراطی» معرفی کند و متقابلاً او ترامپ را کاندیدای «نژادپرست‌های سفید برترپندار» بخواند.

مهم این نبود که این دو به جای پاسخ به سؤالات مجری فاکس‌نیوز، یقه‌گیری می‌کردند و هر کدام حرف‌های خود را می‌زدند. این مناظره از آن حیث اهمیت داشت که دو کاندیدای ریاست‌جمهوری ناگزیر بودند حقایق آمریکا را روی پرده بیاورند. حقیقتی که رأی‌دهندگان آمریکایی‌ را ناراحت می‌کند، ناتوانی آمریکاست و آنچه سبب نگرانی عمیق آنان می‌شود فقدان راه‌حل‌هایی است که این ناتوانی را علاج نماید. زمان برگزاری انتخابات، فرصتی برای بیان راه‌حل‌هاست و این در حالی است که «خروجی» این مناظره ناامیدی بیشتر مردم آمریکا بود که مجری هم به آن اشاره کرد. او گفت وی و همکارانش بیش از ۱۰۰ ساعت روی مناظره کار کرده‌اند تا به نتایج مناسبی برسد، اما این‌طور نشد و شهروندانی که برای شرکت در انتخابات مردد بودند را برای عدم شرکت در انتخابات متقاعد کرد. در این خصوص گفتنی‌هایی وجود دارد:

۱- واقعیت این است که آمریکا به کشوری بدهکار تبدیل شده است. سال ۲۰۲۰ برای آمریکا اولین سالی بود که میزان بدهی‌هایش از تولید ناخالص ملی‌اش فراتر رفت و این در حالی است که هر دو کاندیدا اذعان کردند که فقط برای اصلاح وضعیت محیط‌زیست و مقابله با پدیده متوالی آتش‌سوزی جنگل‌ها -حجم این آتش‌سوزی در سال ۲۰۲۰؛ بیش از ۱۰۰۰ هکتار بوده است- به دستکم ۱۰۰۰ میلیارد دلار نیاز می‌باشد که خود این عدد یک سوم بودجه سالانه آمریکا است. بر این اساس ترامپ از بایدن پرسید این پول را از کجا می‌خواهی بیاوری؟ و او پاسخ داد من کاری می‌کنم که این پول از طریق ایجاد اشتغال حل شود به این معنا که پول آن را خود شهروندان بپردازند. باز ترامپ پرسید چرا در این ۳۷ سال که در مناصب مختلف بوده‌ای این کار را نکرده‌ای؟ و بایدن پاسخ داد: من الان معاون رئیس‌جمهور سابقم. این یک واقعیت برجسته از اقتصاد آمریکاست. بنابراین اولین چیزی که از این مناظره به اذهان شهروندان آمریکایی منعکس شد این بود که راه‌حلی وجود ندارد و وضع به هیچ وجه بهتر نخواهد شد.

۲- در این مناظره یک آمریکای فاقد برنامه به تصویر کشیده شد. علی‌رغم آنکه مجری تلاش زیادی کرد تا دو کاندیدای ریاست‌جمهوری حرف‌هایی از برنامه‌های خود بزنند، اما مخاطب آمریکایی چیزی جز یکسری کلیات دریافت نکرد که آن هم ناظر به مشکلات بزرگ اقتصادی و به راه‌حل‌ها نبود. آمریکایی‌ها همیشه به اینکه کشورشان برنامه‌های ۱۰۰ ساله، ۵۰ ساله، ۳۰ ساله، ۲۰ ساله، ۵ ساله و یکساله برای اداره خود و دیگران دارد، به دیگران فخر می‌فروختند و بسیاری از کشورهای دنیا هم به این موضوع به عنوان «الگویی مناسب» می‌نگریستند. البته مناظره جای ارائه کامل برنامه یا ارائه برنامه‌های جامع نیست در مناظرات به اصول یک برنامه اشاره می‌شود تا رأی‌دهندگان دریابند که در صورت انتخاب فرد خاص به نتایج مهمی دست پیدا می‌کنند. در انتخابات‌های تا سال ۲۰۱۶ نوعاً این‌گونه بود اما در این انتخابات نه بایدن و نه ترامپ به برنامه‌ای اشاره نکردند و همه سؤالات مجری را بی‌پاسخ گذاشتند. آمریکایی‌ها در این مناظره متوجه شدند اگرچه مقامات آمریکایی برای مداخله در جاهای مختلف دنیا اقدامات زیادی انجام می‌دهند و هزینه‌های فراوانی که رقم سالیانه آن لااقل یک تریلیون دلار است خرج می‌کنند اما در ارتباط با اداره بهتر خود آمریکا هیچ برنامه‌ای ندارند. در این مناظره مردم متوجه شدند مقامات دو حزب آمریکا از حل معادله دومجهولی «علاج کرونا» و «باز بودن کسب و کار» عاجز هستند و هر کدام می‌خواهد یکی از این دو واجب را کنار بگذارد یعنی یکی می‌گوید راه‌حل مقابله با «کرونای مهاجم» تعطیلی چندماهه کسب و کارهاست و دیگری می‌گوید مردم خواهان باز بودن همه فعالیت‌ها از مراکز تولید و مراکز خرید تا مراکز آموزشی هستند و ما هر کاری که می‌توانستیم و شدنی بود برای مهار کرونا انجام داده‌ایم.

۳- نکته دیگر این مناظره، فقدان استراتژی بود. آمریکایی‌ها لااقل از سال ۲۰۰۰ در انتخابات‌ها شعار محوری داشته و براساس آن ساز و کارهایی را تنظیم می‌کردند. بوش در انتخابات ۲۰۰۰ شعار بازگشت اقتدار آمریکا را مطرح کرد و بر این اساس نئوکان‌ها جنگ‌های بزرگی را علیه منطقه ما طراحی کردند -که البته فرجامی نداشت- و اوباما در انتخابات ۲۰۰۸ شعار «تغییر» داد و یک سلسله اصلاحاتی را در سیاست‌های داخلی و خارجی آمریکا طراحی کرد -هر چند به جایی نرسید- ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ شعار «آمریکای بهتر» را مطرح کرد ولی در این انتخابات، گویا اصولی وجود ندارد و لذا دیگر سخنی از تغییر یا اقتدار هم نیست. آنجا که در این مناظره به مطالبات داخلی آمریکا اشاره می‌شود، هم رنگ و بوی حل و فصل مسایل جاری می‌دهد و حرف کلانی که بتوانیم آن را استراتژی آینده این کشور بدانیم، شنیده نمی‌شود.

۴- در این انتخابات پدیده‌ای وجود ندارد، ترامپ رئیس‌جمهوری است که ذهنیت خاصی از او در فضای داخلی آمریکا وجود دارد و مردم توقع ندارند او در دوره دوم خود کار خارق‌العاده‌ای انجام دهد. ترامپ در داخل به شخصیتی اختلاف‌برانگیز شناخته می‌شود و در حوزه سیاست خارجی -به غیر از مورد رژیم صهیونیستی- برنامه‌ای نداشته و موفقیتی به دست نیاورده است او البته تلاش کرده است تا با یکسری اقدامات نمادین مدعی نوعی اقتدار در محیط بین‌المللی باشد ولی این ژست چندان جایی در افکار عمومی شهروندان آمریکایی باز نکرده است او هم قادر نیست با تکرار به اجرا گذاشتن روش‌های مرحله‌ اول، جای ویژه‌ای در انتخابات پیدا کند. در عین حال ترامپ در این مناظره تلاش زیادی کرد تا با دوقطبی‌سازی چپ و راست به فضای انتخابات جان بدهد و آرای نیمی از شهروندان را به نام خود ثبت نماید.

جو بایدن نیز نمی‌تواند پدیده باشد چرا که پیش از این سال‌ها در مصدر قدرت بوده و به قول ترامپ در این ۳۷ سال کاری نکرده است. بایدن روی «اشتباهات ترامپ» و ریزش آرای او به سبب این اشتباهات حساب باز کرده است اما در عین حال کاهش قطعی مشارکت شهروندان، این زمینه موفقیت را نیز از او گرفته است. بایدن اگرچه این شانس را دارد که حتی عده‌ای از جمهوری‌خواهان به او رأی دهند اما این آن‌قدر نیست که خیال او را از نتایج انتخابات نوامبر که حالا به دلیل برگزاری توأمان حضوری و پستی، اعلام نتایج آن ممکن است به هفته‌ها بینجامد، راحت نماید. انتخابات آتی آمریکا خود یک پدیده است از نظر کاهش مشارکت و سردرگمی دو حزب قدیمی حاکم بر آن.

۵- در متن مباحث این مناظره به خوبی این مطلب آمده بود که آمریکا برای جبران عقب‌افتادگی خود به هزاران میلیارد دلار احتیاج دارد و این در حالی است که بعضی از محافل اقتصادی میزان بدهی آمریکا را بیش از سه هزار میلیارد (۳ تریلیون دلار) ذکر کرده‌اند. بنابراین کاملاً پیداست که دست زدن به اصلاحات اقتصادی در آمریکا، حداقل طی دو دهه آینده قطعاً منتفی است و فقط کاندیداها در موسم انتخابات می‌توانند از آن حرف بزنند و در مقابل این سؤال رقیب هم سکوت کنند که این مبلغ را از کجا می‌آوری؟ کما اینکه این سؤال را ترامپ از بایدن پرسید و او ناگزیر به دادن آدرس مجهول شد. آمریکا در این وانفسا برای اینکه نشان دهد همه باید برای احیای قدرت اقتصادی آمریکا فکری بکنند، روابط عادی با کشورهای قدرتمند جهان را دگرگون کرد. آمریکا در این دوره از تعدادی از معاهدات مثل معاهده آب و هوایی پاریس خارج شد تا به بقیه بگوید فروپاشی آمریکا فروپاشی نظام جهانی را در پی می‌آورد و دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

آمریکا به خصوص در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ به کشورهای جنوب خلیج‌فارس و عراق به عنوان کانون‌های اضطراری آمریکا برای برون‌رفت از وضع بحرانی فعلی ایالات متحده نگاه کرده است. «گاو شیرده» و «بانک آمریکا» دو تعبیری هستند که مقامات مالی دولت ترامپ درباره عربستان و امارات به‌کار برده‌اند و از این طریق طی سه سال گذشته لااقل ۵۰۰ میلیارد دلار از این دو کشور تلکه کرده‌اند. آمریکا گمان می‌کند می‌تواند بر عراق سیطره پیدا کند. از نظر آمریکا، هفت کشور عرب منطقه خلیج‌فارس می‌توانند راه‌های مطمئن در حل و فصل مسایل اقتصادی آمریکا باشند. اما واقعیت این است که حالا دیگر اگر آل‌سعود و آل نهیان بخواهند هم نمی‌توانند کمک عمده مالی به آمریکا بنمایند چرا که دیگر چنین پولی وجود ندارد. آمریکا درباره عراق هم اشتباه فاحشی می‌کند. آمریکا نمی‌تواند بر عراق سیطره پیدا کند چرا که در عراق مرجعیت تقلید به شدت با چنین چیزی مخالف است. بعد از سقوط صدام هم یک جنبش استقلال‌طلبی و سیادت‌طلبی در عراق از جوانان شکل گرفته و به مناسبت تحولات، نام‌هایی پیدا کرده‌اند و در طول این مدت، در «میدان عمل» هم بروز و ظهور پیروزمندانه داشته‌اند از جنگ پیروزمندانه با داعش تا حضور پیروزمندانه در عرصه سیاسی (انتخابات ۱۳۹۷). اینها اجازه نمی‌دهند آمریکا بر عراق مسلط شود، کما اینکه جمهوری اسلامی هم اجازه سیطره آمریکا بر عراق را نمی‌دهد.

ایران برای استقلال و سیادت عراق شهدای بزرگی نثار کرده که در رأس آنان سپهبد شهید قاسم سلیمانی است.