کد خبر 1153033
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۹ - ۱۸:۱۳

صهیونیست‌ها تصور می‌کنند با ترور شهید فخری‌زاده ابتکار عمل را در برخورد با ایران در دست گرفته‌اند، ولی این ایران است که گوی و میدان را در دست دارد و می‌تواند در زمان و مکان مناسب پاسخ کوبنده دهد.

به گزارش مشرق، ترور شهید دکتر محسن فخری‌زاده در شرایط ملتهب منطقه غرب آسیا باعث شده تا سؤالات متعددی در این زمینه به ذهن متبادر شود؛ سؤالاتی که پاسخ به آنها می‌تواند تا حدی به پیش‌بینی تحولات ماه‌های آتی در منطقه کمک کند. از جمله این سؤالات آن است که چه دولتی مسئول این ترور است؟ هدف از این کار چه بوده؟ چرا این ترور در این زمان صورت گرفته و پیامدهای آن چیست؟ اما احتمالاً مهم‌ترین سؤال این است که پاسخ ایران به این ترور وحشیانه چه خواهد بود؟

در ابتدای سال ۲۰۲۰ دولت آمریکا در اقدامی که ناقض تمامی قواعد حقوق بین‌الملل بود، سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در خاک کشور عراق و در جریان یک مأموریت غیرنظامی و در حالی که دو کشور در وضعیت جنگ نبودند، به شهادت رساند.

شهید سلیمانی با سیاست‌های مدبرانه خود به کسب هژمونی منطقه‌ای ایران کمک شایانی کرده بود و البته بازوی دیپلماتیک توانای ایران نیز در منطقه محسوب می‌شد. در ماه‌های پایانی سال ۲۰۲۰ نیز عاملان ترور شهید فخری‌زاده با این اقدام خود و بر مبنای آنچه در رسانه‌های غربی منعکس شده، تلاش کردند تا ضربه دیگری به توانمندی‌های جمهوری اسلامی وارد و پیشبرد برنامه‌های هسته‌ای و علمی ایران را کند کنند.

* همدستی رژیم صهیونیستی، آمریکا و اعراب مرتجع در ترور شهید فخری‌زاده

در مورد ترور شهید سلیمانی دولت آمریکا به صراحت مسئولیت این اقدام ددمنشانه را برعهده گرفت و ایران هم با توجه به شفافیت و صراحت کاخ سفید در این زمینه واکنش روشنی از خود نشان داد و پایگاه عین الاسد را در خاک عراق موشکباران کرد تا تنها کشوری باشد که پس از پایان جنگ جهانی دوم جسارت حمله نظامی به آمریکا را از خود نشان داده باشد.

اما در مورد ترور شهید فخری زاده هیچ کشوری به طور رسمی مسئولیت این اقدام را بر عهده نگرفته است. البته آمریکا از طریق منابع دولتی که هویت‌شان افشاء نشده دخالت خود در این موضوع را انکار کرده، اما منابع اطلاعاتی در ایالات متحده، رژیم صهیونیستی را عامل این جنایت معرفی کرده‌اند و برخی اخبار تأییدنشده از احتمال دخالت امارات متحده عربی، عربستان سعودی و حتی جمهوری آذربایجان در این رویداد تروریستی حکایت دارد.

در عین حال ایران به طور رسمی و مستقیم رژیم صهونیستی را از این بابت مورد حمله شدید قرار داده و از واکنش متناسب در زمان و مکان مناسب خبر داده است. باید توجه داشت که آمریکا و رژیم صهیونیستی سابقه همکاری با یکدیگر برای خرابکاری در تأسیسات هسته‌ای نطنز را از طریق طراحی و نفوذ دادن کرم رایانه‌ای استاکس‌نت دارند و برخی رسانه‌های آمریکایی مانند واشنگتن‌اگزمینر از ارائه اطلاعات ماهواره‌ای برای مکان یابی و ردیابی مسیر رفت و آمد شهید فخری زاده به طرف اسرائیلی خبر داده‌اند. علاوه بر این اسرائیل در جریان حمله به رآکتور هسته‌ای سوریه در سال ۲۰۰۷ هم واشنگتن را در جریان قرار داد.

از سوی دیگر قبل از این حمله تروریستی نشستی مشترک بین وزیر خارجه آمریکا، نخست وزیر اسرائیل و ولیعهد عربستان در خاک عربستان سعودی برگزار و چند روز بعد امارات متحده عربی ورود اتباع تعدادی از کشورهای مسلمان و از جمله ایران را به خاک خود ممنوع کرد. بنابراین می‌توان با احتمال بالایی حدس زد که چنین حمله تروریستی یک عملیات مشترک توسط محور آمریکایی - عبری - عربی بوده و ساده‌اندیشی در مورد انجام آن به صورت منفرد توسط صهیونیست‌ها، خطاست.

* اهداف صهیونیست ها و آمریکا از این ترور

اما اهداف انجام این عملیات هم بین اعضای این محور شوم، مشترک بوده است. بر اساس آنچه در رسانه‌های غربی منتشر شده، ضربه‌زدن به پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران هدف اصلی این حمله بوده است. هر چند بومی‌شدن دانش هسته‌ای در ایران و وجود متخصصان فراوان و زیرساخت‌های متنوع و پراکنده تحقق این هدف را با ترور اشخاص به حداقل رسانده و باید توجه داشت این اقدام در گذشته هم منجر به کند شدن یا توقف پیشرفت‌های هسته‌ای کشور نشده است.

صهیونیست‌ها با این ترور قصد دارند از انگیزه و علاقه دیگر دانشمندان جوان هسته‌ای برای فعالیت در این حوزه بکاهند و بدیهی است که دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشور باید با بازنگری و به‌روزرسانی فرایندهای حفاظتی خود جلوی تحقق این هدف شوم را بگیرند.

البته باید توجه داشت که صهیونیست‌ها از اهمیت و تأثیرگذاری نیروی ایمان واخلاص در بین جوانان دانشمند ایرانی بی‌اطلاع بوده و نمی‌دانند که این‌گونه ترورهای شوم در چهار دهه اخیر خللی در اراده ملت ایران برای پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی پدید نیاورده است. تحقیر نظام جمهوری اسلامی و القای وجود حفره‌های اطلاعاتی و امنیتی در کشور هدف دیگر این ترور بوده که با تلاش‌های گسترده دستگاه‌های مربوطه و شناسایی ریشه‌ها و عوامل این ترور و نیز پاکسازی‌های ضروری می‌توان با این توطئه نیز مقابله کرد.

در عین حال ترامپ نیز با حمایت از این ترور به برخی اهداف مدنظر خود دست یافته است. این رویداد فضای خصمانه‌تری در ایران بر علیه غرب ایجاد کرده و بخت موفقیت تلاش‌های بایدن برای قانع‌کردن دولت ایران به آغاز مجدد مذاکرات هسته‌ای را کاهش می‌دهد. بنابراین ترامپ که خود نتوانست با تحریم‌های شدید اقتصادی جمهوری اسلامی را تسلیم کرده و از گسترش هژمونی و پیشرفت برنامه‌های موشکی و هسته‌ای صلح آمیز ایران جلوگیری کند، با حمایت از این حمله تروریستی، پیشاپیش موفقیت سیاست خارجی دولت بایدن در برابر ایران را که مبتنی بر مذاکره برای تصویب برجام‌های تازه هست نیز دشوار ساخته است.

به نظر می‌رسد نتانیاهو نیز از این وضعیت آشفته خشنود است و حتی به بهای سردی روابط با دولت بایدن در آغاز ریاست جمهوری وی حاضر شده تا از شرایط حاکم بر آخرین ماه‌های ریاست جمهوری ترامپ به حداکثر میزان ممکن برای تحقق اهداف خود سود ببرد.

البته اینکه آیا چنین هدف‌گذاری محقق می‌شود یا خیر پرسش مستقل دیگری است و اقدامات تروریستی ناکام گذشته صهیونیست‌ها نشان می‌دهد ترور در بهترین حالت تنها می‌تواند پیشبرد اهداف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی ایران را تا حدی کند، نماید.

نتانیاهو در کنار بهره‌گیری از آخرین بادهای کاملاً موافق در کاخ سفید چنین زمانی را برای اقدام تروریستی انتخاب کرده تا احتمال واکنش تهاجمی خشن ایران را حداقل در کوتاه‌مدت به کمترین میزان ممکن برساند. وی، روی محافظه‌کاری و تأمل برخی مدیران دولت فعلی حساب کرده که قصد ندارد با واکنش تند علیه رژیم اسرائیل، امکان آغاز مذاکرات با دولت بایدن را از بین ببرد.

همچنین وی احتمالاً به این مسئله نیز فکر کرده که دولت ایران برای جلوگیری از حمله نظامی صهیونیست‌ها و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران از انتقام‌گیری و واکنش تند حداقل تا قبل از پایان دوره ریاست جمهوری ترامپ خودداری می‌کند و لذا این بازه زمانی را برای اقدام تروریستی، طلایی تشخیص داده است.

خبرهایی که در مورد بررسی حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران در روزنامه نیویورک‌تایمز در واپسین ماه‌های فعالیت دولت ترامپ و لغو این تصمیم و بررسی گزینه‌های دیگر منتشر شد، مؤید این تحلیل است. اما شاید این خبرسازی‌های رسانه‌ای نوعی عملیات فریب برای بازداشتن ایران از هرگونه اقدام انتقام گیرانه و حمله به منافع صهیونیست‌ها در منطقه باشد و ایالات متحده با توجه به شرایط دشوار اقتصادی، پیامدهای شیوع ویروس کرونا، دوقطبی‌شدن شدید جامعه آمریکا پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و غیره اصولاً هیچ تمایلی برای گسترش تنش‌ها با ایران نداشته باشد. این همان نکته مهمی است که تصمیم گیران در جمهوری اسلامی باید به آن توجه داشته باشند.

* واکنش‌ها و تحولات داخلی ایران پس از ترور

اما واکنش ایران چه خواهد بود؟ جمهوری اسلامی تا به حال تنها رژیم صهیونیستی را بابت این حمله مقصر دانسته و لذا این بار بعید است قصدی برای برخورد و مقابله با آمریکا وجود داشته باشد. در عین حال انتقام‌گیری قطعی و جلوگیری از وقوع رویدادهای مشابه در دستورکار نظام است. بخشی از این انتقام‌گیری در قالب گسترش فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز جمهوری اسلامی ایران صورت می‌پذیرد که با مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی در مورد ضرورت غنی‌سازی ۲۰ درصدی و غیره و تأیید آن توسط شورای نگهبان راه در این زمینه هموار شده است.

اجرای این مصوبه همچنین یک اهرم کمکی و ابزاری برای چانه‌زنی و امتیازگیری در دست دولت در جریان مذاکرات احتمالی آتی خواهد بود و پیشبرد دیپلماسی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را هموار می‌کند.

در عین حال ممکن است انتقام‌گیری از تروریست‌های صهیونیست که با پوشش سیاسی، نظامی و دیپلماتیک در داخل فلسطین اشغالی و یا خارج از آن در حال فعالیت هستند، در دستورکار قرار داشته باشد. این کار ممکن است به طور مستقیم یا با کمک متحدان انقلاب اسلامی در محور مقاومت صورت گیرد. هنوز مشخص نیست آیا ایران برای این کار تا زمان آغاز ریاست جمهوری بایدن صبر خواهد کرد یا در آینده بسیار نزدیک، انتقام خود را عملی خواهد کرد اما آنچه قطعی است، پاسخگویی به این اقدام تروریستی است که با سکوت و واکنش‌های خنثی بسیاری از کشورهای اروپایی نیز مواجه شده است.

همچنین این احتمال وجود دارد که این اقدام تروریستی، به تغییر فضای سیاسی ایران و افزایش پشتیبانی افکار عمومی از گرایش‌های منتقد بینجامد و شرایط در حوزه سیاست خارجی را هم تغییر دهد.

در این میان، وزیر امور خارجه کشورمان در مصاحبه‌ای با روزنامه دولت گفت که بایدن با سه فرمان اجرایی، قادر به لغو تحریم‌های وضع‌شده توسط ترامپ است. وی گفت‌وگویی نیز با یک سایت خبری انجام داد که پس از ترور شهید فخری‌زاده منتشر شد و بخش اعظم آن رویکرد داخلی داشته و حاوی اتهامات مکرر علیه طیف سیاسی مقابل و نیز دفاع از برجام بود. وی از جمله در این مصاحبه اصولگرایان را به گرا دادن به آمریکا و به خطر انداختن منافع ملی کشور متهم کرد.

نکته قابل تأمل اینکه وی برای اثبات این ادعا، هیچ سندی ارائه نکرد اما کاربران شبکه‌های اجتماعی پس از انتشار این مصاحبه، ویدئوی صحبت‌های ظریف با البرادعی رئیس سابق آژآنس انرژی هسته ای را در سال ۱۳۸۳ به اشتراک گذاشتند که به البرادعی هشدار می‌داد اصولگرایان از شکست ما (اصلاح‌طلبان) در مذاکرات هسته‌ای سود می‌برند.

اکنون باید منتظر ماند و دید ترور شهید فخری‌زاده در آینده،‌ علاوه بر حوزه منطقه‌ای و بین‌المللی، چه تأثیراتی بر فضای سیاسی داخلی ایران خواهد گذاشت.

* ناکامی قاطع رژیم صهیونیستی

در این شرایط صهیونیست‌ها نیز که شبانه‌روز در ترس و وحشت ناشی از واکنش قدرتمندانه و قاطع ایران به سر می‌برند، ترجیح می‌دهند سکوت پیشه کنند تا بیش از این بر خشم ایران و متحدان آن نیفزایند و افکار عمومی و فضای بین‌المللی را بر علیه خود تحریک نکنند. اگر چه کشورهای غربی بر مبنای استانداردهای دوگانه همیشگی خود از محکوم‌کردن این حمله تروریستی خودداری کرده‌اند، اما به هر حال نمی‌توانند تا بدان اندازه وقیح باشند که از چنین اقدامی حمایت کنند.

از سوی دیگر گسترش شبکه‌های اطلاع‌رسانی و شبکه‌های اجتماعی و فعالیت گسترده کاربران آزادی‌خواه و حق‌طلب موجب شده تا فضا بر صهیونیست‌ها و حامیان تروریست و مرتجع آنها تنگ شود. در این وضعیت، «سکوت» به سیاست طلایی تل‌آویو مبدل شده و احتمالاً دولت صهیونیستی منتظر واکنش مستقیم ایران است و لذا فعالیت‌های اطلاعاتی و نظامی خود را به خصوص در دریای سرخ شدت بخشیده است.

ایران همچنین می تواند از توان موشکی خود در لبنان، سوریه، عراق و یمن برای گوشمالی‌دادن صهیونیست‌ها استفاده کند. اهداف و اشخاص زیادی در خارج از خاک رژیم صهیونیستی می‌توانند هدف حملات ایران باشند. گسترش حضور صهیونیست‌ها در خاک جمهوری آذربایجان بعد از توافق صلح اخیر این کشور با ارمنستان و برقراری روابط بین این رژیم با امارات و بحرین، دست جمهوری اسلامی ایران را برای تنبیه‌کردن صهیونیست‌ها در نزدیکی مرزهای خود و با صرف هزینه و وقت کمتر، از همیشه بازتر گذاشته است.

صهیونیست‌ها احتمالاً از ترس انتقام ایران، همکاری‌های اطلاعاتی و فناورانه خود با آمریکا را نیز تشدید کرده‌اند تا بتوانند از برنامه‌های جمهوری اسلامی برای تأدیب خود مطلع شوند. بنابراین رعایت دقیق اصول حفاظتی و پنهان‌کاری و شناسایی سریع‌تر حفره‌های احتمالی امنیتی در کشور بسیار ضروری است.

صهیونیست‌ها برای حفاظت از خود، از هم‌اکنون تماس با تیم تازه‌کار بایدن را نیز آغاز کرده‌اند و می‌توان حدس زد که تمامی جزئیات برنامه‌های هسته‌ای و نظامی ایران را زیر ذره بین قرار داده‌اند. آنها با ترور شهید فخری‌زاده سه هدف آسیب‌زدن به برنامه هسته‌ای ایران، دشوار کردن بازگشت بایدن به مذاکرات هسته‌ای با جمهوری اسلامی و ایجاد شرایط درگیری گسترده نظامی بین ایران و آمریکا را تعقیب می‌کنند.

با توجه به تجربه تاریخی گذشته هدف اول به طور قطع محقق نشده و میزان تحقق دو هدف دیگر نیز به ماهیت واکنش و نحوه انتقام‌گیری جمهوری اسلامی بستگی دارد؛ بنابراین به‌رغم آنکه صهیونیست‌ها تصور می‌کنند با این حمله تروریستی ابتکار عمل را در برخورد با ایران در دست گرفته‌اند، این جمهوری اسلامی است که گوی و میدان را به طور کامل در دست دارد و می‌تواند در زمان و مکان مناسب، درس عبرتی فراموش‌نشدنی و شاید تمام‌کننده به صهیونیست‌ها بدهد.

منبع: فارس

برچسب‌ها