باید گفت کتاب «بانو امین اصفهانی»، کتابی است میرا برای شخصیتی مانا؛ مانند کتب دیگری که با همین نگاه و بدون توجه به نیاز مخاطب تالیف و منتشر شده‌اند.

به گزارش مشرق، «بانو امین اصفهانی»، این تنها چیزی است که روی جلد کتابی نقش بسته که طرحی سیاه‌قلم آن را تزیین کرده و چشم هر مخاطبی یا بهتر است بگویم چشم من را به خود جلب کرد. «یحیی آریا بخشایش» نویسنده کتاب است. این کتاب از مجموعه «شخصیت‌های مانا» است که نشر سوره مهر منتشر می‌کند. مجموعه‌ای که پیش از این با طرح جلدهای نه خیلی جذاب و باید گفت ضعیف منتشر می‌کرد ولی طرح جلد کتاب «بانو امین اصفهانی» از همان ابتدا به نظر بتواند هر خواننده‌ای را وسوسه کند تا به محتوای آن سرک بکشد.

«این مجموعه که برای عموم مخاطبان به ویژه جوانان و دانشگاهیان تهیه شده برآیند احساس ضرورتی است که در پهنه ارائه آثار دقیق و مستند از زندگانی افراد تاثیرگذار پدید آمده است» این بخشی از «یادداشت گروه مانا» است که در ابتدای کتاب درج شده بود و باعث شد مطمئن شوم که انتخاب درستی انجام داده‌ام، وقتی قرار است محتوایی برای این گروه سنی و علمی (جوان و دانشگاهی) آماده شود با دیگر زندگی‌نامه‌های موجود، تفاوت‌هایی از حیث ارائه محتوا دارد.

در واقع این گروه به دلیل نیازها و البته سلیقه و طبعی که دارد با هر اثری ارتباط برقرار نمی‌کند. نباید از نظر دورداشت که به دلیل سیطره شبکه اجتماعی بر ذهن و زبان این نسل نمی‌توان مانند نسل‌های قبلی با آن‌ها گفت‌وگو کرد و هر اثری را به صرف اینکه برای جوانان نوشته شده به آنها داد و مطمئن بود از اینکه از «ب» بسم‌الله تا «تا» تمت آن را می‌خورند و خسته نمی‌شوند. برای همین خوشحال شدم از اینکه دیدم با اثری روبه‌رو شده‌ام که قرار است برای آن‌ها باشد و رفتم سراغ بخش بعدی.

سالشمار زندگی مرحوم بانو امین اصفهانی، سبب شد بیشتر کنجکاو شوم و منتظر بخش بعدی باشم. برای مثال وقتی دیدم که ایشان از فقهای زمانه خودشان اجازه اجتهاد و نقل روایت داشته‌اند و در مرحله بعدی به شخصیت‌هایی مانند مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی و مرحوم علامه طباطبایی اجازه نقل حدیث داده‌اند کنجکاو شدم درباره‌شان بیشتر بدانم و خوشحال بودم که این کتاب به دستم رسیده است.

بخش بعدی توی ذوقم خورد، «معرفی، نقد و بررسی منابع»؛ جای این بخش در یک زندگی‌نامه در ابتدای کار نیست، کاری به روال این قبیل کتب ندارم، بلکه وقتی قرار است با مخاطب جوان و دانشگاهی گفت‌وگو کنیم نباید اینگونه دست به چینش مطالب بزنیم. جای بخش در پایان کتاب است و بهتر بود «گروه مانا» برای این کتاب و ترکیب بخش‌ها و فصل‌ها سلیقه به خرج می‌دادند و اینگونه همان ابتدای کار حال خواننده را نمی‌گرفتند.

فصل اول کتاب درباره «خانواده» مرحوم بانو امین اصفهانی بود. از پیشینه و تولد و ازدواج و ... حرف زده بود. ولی دیگر این آن کتابی نبود که من انتظار داشتم. در فصل‌های بعدی هم به همین روش عمل شده بود که برای مثال در فصل دوم به «زندگانی علمی» او و به ترتیب به همین شکل پیش رفته بودند. آن چیزی که می‌گویم انتظارم را برآورده نکرد اینجا بود که کتاب با نثر خشک و با یک رویکرد تاریخی صرف و فاقد روایتی جذاب برای آن گروهی که حرفش زده شد، نوشته شده بود.

برای مثال وقتی می‌خواست درباره روایت‌های مختلف درباره سال تولد شخصیت کتاب حرف بزند به شکل تاریخ‌پژوهان دست به بررسی تاریخی و سندی زده بود و اثری از متنی جذاب نبود. انگار گروه نویسندگان و در این اثر نویسنده کتاب در حال تالیف یک اثر تاریخی صرف برای آیندگان هستند، در حالی که درباره چنین شخصیتی یادنامه‌هایی حتما منتشر شده که در متن هم به وجود چنین آثاری اشاره شده است و در این مورد باید تحقیقات تاریخی با یک روایت روان بیان می‌شد تا مخاطب مورد نظر از مواجهه با متن سرباز نزند. 

حتی مولف آن‌جا که از اجازه‌نامه‌هایی که برای ایشان صادر شده حرف می‌زند زحمت ترجمه و توصیف آن‌ها را نمی‌کشد و فقط به نقل آن‌ها در متن اکتفا می‌کند. در حالی که شاید خواننده جوان دانشگاهی آشنایی زیادی با متن عربی و لغات آن نداشته باشد (همانطور که در واقعیت نیز اینگونه است و باید برای آن‌ها این عبارات ترجمه و تفسیر می‌شد تا کارکرد پیدا کنند)، در واقع باز هم ما با یک اثر پژوهشی خشک روبه‌رو هستیم که ایکاش با همان جلدهای سابق منتشر می‌شدند و اینگونه با رنگ و لعاب در ویترین خودنمایی نمی‌کردند که وسوسه شویم و دست به خرید بزنیم. 

نکته جالب دیگر این است که با یک جستجوی ساده در گوگل شاید به برخی از روایت‌های این کتاب برسیم (هرچند که جستجو در اینترنت حتما باید همراه با دقت باشد و نمی‌توان به صرف یک جستجوی اینترنتی به محتوایی رسید که یک محقق و پژوهشگر به آن رسیده و در صدد تخفیف زحمت نویسنده کتاب و گروه مانا نیستم) و در همین جستجو عکس‌هایی می‌بینیم که این ذهنیت را ایجاد می‌کنند که در حال رویت چهره بانو امین اصفهانی هستیم ولی در کتاب هیچ عکس و پرتره‌ای از ایشان نیست و بیان شده که ایشان معتقد بودند که نباید از زن شیعه تصویری ثبت شود و این عکس‌ها و آن روایت موجود در کتاب مخاطب را دچار سردرگمی می‌کند. در حالی که یکی از عکس‌های موجود همان عکسی است که بخشی از آن در روی جلد کتاب آمده و این تردید مخاطب را بیشتر می‌کند...

در مجموع این کتاب آن چیزی نبود که انتظار می‌رفت. هرچند که شاید از حیث تحقیقی اثر مهمی باشد ولی در رده آثاری قرار نمی‌گیرد که بتواند در کنار معرفی یک شخصیت جذاب هم باشد تا نسل جوان را به سمت خود بکشاند. در واقع باید گفت کتاب «بانو امین اصفهانی» کتابی است میرا برای شخصیتی مانا؛ مانند کتب دیگری که با همین نگاه و بدون توجه به نیاز مخاطب به عنوان یک پروژه طراحی شده و فقط عدد و رقم کتاب‌های منتشر شده یک ناشر و مولفش را بالا می‌برد و در حافظه مخاطب ردی باقی نمی‌گذارند.

*ایسکانیوز