برخی این روزها با طعنه به منتقدان سنتی برجام می‌گویند چه شد که برای بازگشت امریکا به برجام شرط و شروط می‌گذارید و چرا ناگهان برجام عزیز شد؟!

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


برادر عزیز؛ این امتیاز که وجود خارجی ندارد!

حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت:

این روزها و در حالی که به اجرای یکی از اصلی‌ترین مفاد طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» نزدیک شده‌ایم و قرار است در صورت خودداری آمریکا و اروپا از انجام تعهدات خود، ایران نیز در ادامه کاهش تعهدات برجامی خود، اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کند، حریف که تا چند روز قبل رجز می‌خواند و اعلام می‌کرد جمهوری اسلامی ایران باید انجام آن بخش از تعهدات برجامی خود را که کاهش داده بود، از سر گرفته و اجرا کند، اکنون که ایران اسلامی را در اجرای مصوبه مجلس و خروج از پروتکل الحاقی جدی و مصمم می‌بیند، از یکسو به واسطه‌تراشی روی آورده است و از سوی دیگر تلاش می‌کند با پیش‌کشیدن برخی امتیازات جعلی و دروغین، ایران را از ادامه مسیری که در پیش گرفته است منصرف کند! در این باره اگرچه گفتنی بسیار است و به آن خواهیم پرداخت ولی به عنوان خنده‌دارترین نمونه از این ترفندها، می‌توان به اظهارات دیروز «ریچارد میلز»، نماینده موقت آمریکا در سازمان ملل اشاره کرد که گفته است «واشنگتن با ارسال نامه‌ای به شورای امنیت اعلام کرده است که آمریکا ادعای دولت ترامپ در سپتامبر ۲۰۲۰ درباره بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران (فعال‌کردن مکانیسم ماشه) را پس گرفته است»!

 این ادعا در حالی است که درخواست ترامپ برای بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران یعنی «فعال کردن مکانیسم ماشه» که شهریورماه ۹۹ (سپتامبر ۲۰۲۰) به شورای امنیت سازمان ملل ارائه شده بود در همان هنگام از سوی این شورا رد شده بود و «دیان دجانی» رئیس ‌دوره‌ای شورای امنیت سازمان ملل در نشست این نهاد رسماً اعلام کرده بود «‌این درخواست آمریکا بلافاصله از سوی ۱۳ عضو شورای امنیت رد شده است». یعنی آمریکا قصد دارد درخواستی را که قبلاً و رسماً از سوی شورای امنیت سازمان ملل رد شده است، به‌عنوان امتیاز به ایران بفروشد!

آنچه در این میان سؤال‌برانگیز است بی‌دقتی آقای دکتر ظریف، وزیر محترم امور خارجه کشورمان است که در واکنش به اظهارات ریچارد میلز، توئیت کرده و نوشته‌اند:

«آمریکا اذعان کرد که ادعاهای پامپئو درباره قطعنامه ۲۲۳۱ هیچ اعتبار قانونی ندارد. ما هم موافق هستیم. آمریکا باید در پایبندی به قطعنامه ۲۲۳۱، تمام تحریم‌هایی که توسط ترامپ احیا و بازاعمال شده بود را بی‌قید و شرط و به‌صورت مؤثر بردارد. بعد از آن، ما فوراً تمام اقدامات اصلاحی (کاهش تعهدات) را به عقب برمی‌گردانیم». و اما، جناب ظریف باید به این نکات توجه می‌کردند که؛

۱- درخواست پمپئو از شورای امنیت سازمان ملل، رسماً از سوی این شورا رد شده است! بنابراین آنچه آقای ریچارد میلز به عنوان امتیاز مطرح می‌کند، وجود خارجی ندارد!

۲- شرط ایران برای توقف کاهش تعهدات برجامی خود، محدود به تحریم‌هایی نیست که به قول شما «توسط ترامپ احیا و بازاعمال شده بود»! بلکه ایران با صراحت اعلام کرده است تنها راه بازگشت آمریکا به برجام، اولاً لغو همه تحریم‌هاست، ثانیاً  انجام راستی‌آزمایی لغو تحریم‌ها از سوی ایران برای اطمینان از لغو عملی آنها، ثالثاً هیچگونه مذاکره‌ای با آمریکا در میان نخواهد بود، رابعاً در صورت لغو تمامی تحریم‌ها و تأیید لغو آنها به آمریکا اجازه داده می‌شود به عنوان یکی از کشورهای ۱+۵ در برجام حضور داشته باشد. ضمن آنکه مسئله اصلی کشورمان بازگشت آمریکا به برجام نیست. مسئله اصلی لغو تمامی تحریم‌هاست.

توضیح آن که بالاترین میزان تحریم‌ها در دولت اوباما بوده است و از تأکید بر ترامپ نباید تطهیر اوباما تلقی شود.

۳- این بخش از توئیت برادر عزیزمان آقای ظریف که نوشته‌اند «ما فوراً تمام اقدامات اصلاحی (کاهش تعهدات) را به عقب برمی‌گردانیم» نیز با شرایط اعلام شده ایران ناهمخوان است و یا دستکم اینکه می‌تواند برای حریف سخنی «دوپهلو»! تلقی شود. چرا که توقف مسیر کاهش تعهدات برخلاف نوشته ایشان «فوراً» نخواهد بود، بلکه باید واقعی بودن لغو تحریم‌ها از سوی جمهوری اسلامی ایران راستی‌آزمایی شود.

اولویت چشم‌ناپوشیدنی دولت


علی ربیعی دستیارارتباطات اجتماعی رئیس‌جمهوری و سخنگوی دولت طی یادداشتی در روزنامه ایران نوشت:

با گذشت یک ماه از تغییر دولت در امریکا سرانجام دولت بایدن با مشاهده مقاومت بی‌نظیر مردم ایران در نپذیرفتن زورگویی و تحمل شدیدترین جنگ اقتصادی که یک ملت در زمان صلح به خود دیده از یک طرف و از طرف دیگر خویشتنداری و شکیبایی دولت در ایستادن بر حقوق ملت با زبان و راه دیپلماتیک، اکنون در آستانه کنار گذاشتن سیاست فشار حداکثری قرار گرفته است. هرچند هنوز برای قضاوت نهایی زود است اما امیدواری به اینکه عقلانیت بر تصمیم‌های دولت ایالات متحده بازگردد در مقایسه با ماه‌های گذشته افزایش محسوسی نشان می‌دهد.لغو محدودیت تردد نمایندگان ما در مقر سازمان ملل متحد و بازپس‌گرفتن درخواست امریکای ترامپ از شورای امنیت مبنی بر بازگرداندن قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران گام‌های کوچک و نشانه‌هایی ناکافی شاید از حسن‌نیت امریکاست...

اما این قدم‌ها برای راضی کردن مردمی که همچنان و به‌رغم پایبندی به تعهدات و توافق‌های بین‌المللی متحمل سخت‌ترین مشقات معیشتی شدند و از حق طبیعی و قانونی خود از داشتن رفاه و ارتباطات تجاری بین‌المللی و مهمتر از همه دسترسی‌های عادلانه به امکانات بهداشتی و درمانی جهانی در عصر پاندمی ویروس کرونا محروم شدند، ناچیز و بشدت ناکافی است. از نگاه ایرانیان این واقعیتی انکارناپذیر است که حتی اگر همین امروز امریکا با لغو همه تحریم‌ها به تعهدات خود بازگردد، زمان از دست رفته ملی و خسارت‌های آن به آسانی جبران نخواهد شد. نزدیک به دو دهه بحران‌سازی جعلی حول برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای که محصول بدخواهی دشمنان ایران از توسعه و پیشرفت علمی مستقل بود، مردم و جامعه را دچار مشکلات زیادی کرد. به همین دلیل است که برداشتن سایه تحریم‌ها از فراز ملت ایران که طی هزاره‌ها سزاواری خود را برای داشتن زیست آزاد، مستقل و شرافتمندانه به اثبات رسانده‌اند اولویت چشم‌ناپوشیدنی دولت تا آخرین روز کاری آن خواهد ماند. آن روزی که دولت با وجود فشارهای داخلی و خارجی برای خروج از برجام در پاسخ به خروج امریکای ترامپ از آن ایستاد می‌توانست روزی را ببیند که حقانیت حقوقی ایران، زورگوترین رژیم جهان را در شورای امنیت و فراتر از آن در دادگاه لاهه متوقف کند.

دولت در سایه حمایت کاملی که مقام معظم رهبری از آن طی این سال‌ها داشت در پیش‌بینی بازگشت‌ناگزیر امریکا به برجام موفق بود. لازم به تکرار نیست که اگر جانفشانی احترام‌برانگیز مردم در تحمل تهاجم غیرانسانی رژیم ترامپ نبود، موفقیت درخشان امروز وجود نمی‌داشت و سرزندگی برای تعقیب دیپلماسی حداکثری برای به صفر رساندن تنش‌ها در روابط خارجی ما شکل نمی‌گرفت. اکنون نیز با اطمینان می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که به‌رغم کش و قوس‌های دیپلماتیک که مقدمه طبیعی در بازگشت همه طرف‌ها به تعهدات و از جمله لغو تمامی تحریم‌ها در آینده نزدیک است، ابتکارهای دیپلماتیک به‌خوبی و تا رسیدن به نتیجه مطلوب عمل خواهند کرد. هرچند که در هفته جاری و براساس بند ششم قانون مصوب مجلس شورای اسلامی، دولت موظف به توقف پروتکل الحاقی است اما این اقدام نه مغایر با پایبندی ما به برجام و نه مانعی برای پاسخ‌های مقتضی و متناسب ما به هرگونه اقدام امریکا در اثبات حسن‌نیت در فرایند بازگشت طرفین به تعهدات است؛ بلکه حتی می‌توانیم این اقدام را در فضای نوین ایجاد شده بخشی از فراز و فرود این فرایند مثبت بدانیم و به دولت‌هایی که علاقه‌مند به اعاده برجام و نگران پیامدهای این تصمیم هستند، اطمینان بدهیم که هیچ تغییر شگفت‌انگیز یا نیتی فنی فراتر از تعهدات حقوقی ما در برجام و تعهد اخلاقی و شرعی ما در فتوای ممنوعیت تسلیحات هسته‌ای ندارد.

 به‌علاوه، این اقدام همچنان بر اساس بند ۳۶ برجام که به هر کدام از طرف‌ها حق می‌دهد در مقابل نقض تعهدات، به‌طور جزئی یا کلی از انجام تعهدات خود سرباز بزنند، انجام می‌گیرد و مشابه با گام‌های کاهش تعهد پیشین، به‌سرعت و تنها در شرایطی که امریکا و اروپا انجام تعهداتشان را با لغو تحریم‌ها از سر بگیرند، برگشت‌پذیر است. همان‌گونه که رئیس‌جمهوری و وزیر خارجه گفتند ما آماده‌ایم که به محض لغو تحریم‌ها بلافاصله تمام تعهدات را براساس نص برجام از سر بگیریم.

از هر زاویه‌ای که به مقطع کنونی نگاه کنیم، ما با سربلندی یکی از سخت‌ترین مراحل تاریخ متأخر را پشت سر گذاشتیم و اطمینان داریم که نوروز ۱۴۰۰ را با فضایی گشوده‌تر در اقتصاد و سلامت ملی و در موقعیتی ظفرمندانه در غلبه بر تحریم و کرونا آغاز خواهیم کرد. هیچ زمانی بهتر از امروز نمی‌تواند نشانه ثمربخشی وحدت ملی در برابر مصایب ناخواسته باشد و البته بدون تداوم اتحاد ملی نمی‌توانیم این دستاورد را حفظ کنیم. این امید و اعتماد به‌نفس شکوفا شده در حالی که انتخابات دیگری برای تعیین سرنوشت و برگزیدن گفتمانی در پیش داریم که بتواند از فرصت‌های تاریخی ایجاد شده در مسیر توسعه، رفاه و پیشرفت ایران حمایت کند، نویدبخش آینده‌ای روشن‌تر است. آینده‌ای که با پشتوانه پیروزی بر کرونا و تحریم، با پشتیبانی مشارکت حداکثری مردم در صندوق‌های رأی و با در پیش گرفتن موج تازه‌ای از دیپلماسی حداکثری در فردای انتخابات، عقب‌افتادگی‌های تحمیل شده در سه سال اخیر را با سرعتی بیش از قبل جبران کند.

تا از درون قوی نشویم، مذاکرات دردی را درمان نخواهد کرد


رامین مهمانپرست طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:

سیاست‌های راهبردی آمریکا نسبت به ایران با تغییر احزاب سیاسی تفاوتی نخواهد کرد و آنچه ایران باید به آن توجه داشته باشد، «اقتدار اقتصادی» است. هیچ‌کسی با اصل مذاکره در کشور مخالفت نکرده است، آنچه همیشه باید به آن توجه کنیم شرایط مذاکره و نوع برخورد در مذاکره است. زمانی که تحت فشار باشیم و مشکلات جدی در داخل داشته باشیم و از موضع ضعف وارد مذاکره شویم، نتیجه این مذاکره جز شکست نخواهد بود.

مساله‌ای که باید به آن توجه داشت، این است که سیاست‌های راهبردی آمریکا نسبت به ایران، در ۲ حزب دموکرات و جمهوری‌خواه چندان با هم تفاوتی ندارد، بلکه ممکن است شیوه‌های عملکرد این ۲ حزب متفاوت باشد.

اعضای حزب جمهوری‌خواه اصولا تهاجمی‌تر هستند، بویژه در دوره ریاست‌جمهوری آقای ترامپ، وی به دلیل شخصیت آنرمالی که داشت بسیار در چارچوب‌های غیردیپلماتیک عمل می‌کرد و به صورت غیرمنطقی و غیرقانونی رفتارهایی را از خود نشان می‌داد که مورد توجه بیشتری در اذهان عمومی قرار می‌گرفت. شاهد بودیم که ترامپ ظاهر مناسبی در برخوردها نداشت و چندان هم تقید به رعایت این ظواهر نشان نمی‌داد.

دموکرات‌ها معمولا حساب‌شده‌تر رفتار می‌کنند و از ابزار اقتصادی برای ایجاد فشار بیشتر استفاده می‌کنند و ظاهر را کمی دیپلماتیک‌تر طراحی می‌کنند. به عنوان مثال نوع دیدگاه جمهوری‌خواهان در زمان ترامپ و دموکرات‌ها در زمان آقای بایدن به این شکل است که ترامپ می‌گفت من برجام را قبول ندارم و آن را پاره می‌کنم و فشار به ایران را افزایش می‌دهم تا ایران مجبور شود مذاکره جدیدی انجام دهد به گونه‌ای که غیر از بحث اصلی، بحث‌های موشکی و حضور منطقه‌ای ایران نیز در این توافق جدید قید شود. اما دموکرات‌ها در زمان بایدن می‌گویند ما برجام را قبول داریم و همه باید به برجام بازگردیم ولی این برجام باید تکمیل شود و بحث‌های موشکی و حضور منطقه‌ای ایران نیز باید در آن گنجانده شود و فعلا فشارها و تحریم‌ها در همان وضعیت می‌ماند و زمانی که ایران به تعهدات خود بازگردد، تحریم‌ها قابل برداشته شدن خواهد بود. بنابراین می‌بینیم تقریبا دورنمایی که از برجام در زمان ترامپ و بایدن طراحی شد، یک وضعیت با ۲ شیوه برخورد متفاوت را نشان می‌دهد.

آنچه ما باید دنبال کنیم، این است که جدا از فضای سیاسی که به هر حال ظاهر آن اندکی متفاوت می‌باشد و ممکن است از این فضای جدید فشار روانی کمتری بر افکار عمومی وارد شود و همین امر تا حدودی بر وضعیت اقتصادی تأثیر گذارد، در این شرایط ایران باید از این فضای جدید جهت تسریع در پیشرفت‌های اقتصادی بر مبنای افزایش و جهش تولید و نگاه به صادرات و در نهایت خنثی‌سازی هر گونه تحریم و فشار غیرقانونی استفاده کند.

چنانچه ایران اقتدار اقتصادی را در دستور کار قرار دهد و نقاط ضعف داخلی را برطرف کند، خودبه‌خود این وضعیت جدید می‌تواند اهرم فشاری برای ما باشد؛ در این صورت اگر بنا شد در آینده در بحث برجام و تحریم‌ها شرایط جدیدتری به وجود آید، ایران از موضع قوت و اقتدار می‌تواند به خواسته‌های اصلی خود یعنی حرکت در چارچوب فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای برسد.

هیچ شرط و شروطی برای برداشتن تحریم‌ها نباید وجود داشته باشد و باید شرایط اقتصادی ایران با جهان خارج به صورت نرمال و طبیعی انجام شود. امکان انتقال ارز و فروش نفت و سرمایه‌گذاری خارجی در کشورمان باید کاملا روال طبیعی داشته باشد، در چنین شرایطی برجام تحقق پیدا می‌کند و ایران به محدودیت‌های زمان‌دار و محدودی که برای راستی‌آزمایی توافق کرده، پایبند خواهد بود. هیچ‌کسی با اصل مذاکره در کشور مخالفت نکرده است، آنچه همیشه باید به آن توجه کنیم شرایط مذاکره و نوع برخورد در مذاکره است. زمانی که تحت فشار باشیم و مشکلات جدی در داخل داشته باشیم و از موضع ضعف وارد مذاکره شویم، نتیجه این مذاکره جز شکست نخواهد بود چون طرف مقابل حاضر نیست از موضع برابر و احترام با شما گفت‌وگو کند و نسبت به دادن حق‌تان به عنوان یک کشور مستقل رفتار منطقی داشته باشد. در زمانی که طرف مقابل قصد تحمیل نظرات خود را دارد و از نقاط ضعفی که در کشور ما به وجود آمده، به عنوان یک اهرم فشار استفاده کند، طبیعتا نتیجه آن مذاکره خوشایند ما نیست و منافع ما را تأمین نخواهد کرد. اگر بتوانیم شرایط مذاکره را به نقطه‌ای بازگردانیم که از موضع برابر و تأمین منافع ملی در مذاکرات و توافقات دست برتر را داشته باشیم، آن زمان مذاکره می‌تواند معنا داشته باشد.

«تعهد-اقدام و جلسه» درست برعکس برجام!

غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:

برخی این روزها با طعنه به منتقدان سنتی برجام می‌گویند چه شد که برای بازگشت امریکا به برجام شرط و شروط می‌گذارید و چرا ناگهان برجام عزیز شد؟!

اما به نظر می‌رسد آنچه اکنون در جریان است، درست برعکس این ادعاست و ما برخی حرف‌های منتقدان را از زبان مذاکره‌کنندگان می‌شنویم و می‌بینیم که مقابل دشمن از استعدادها و تضمین‌هایی که منتقدان ایجاد کردند، بهره می‌برند.

نکته اینجاست که دوستان نمی‌دانند الساعه مانند سه، چهار سال گذشته برجام موضوعیتی ندارد و مطالبه ایران، ایجاد موازنه‌ای است که در آن مشتریان نفت و کالاهای ایرانی بدون اعمال ممنوعیت امریکا بتوانند آن را خریداری و پولش را واریز کنند و اسم این هرچه هست، بهتر است اصلاً برجام نباشد؛ معاهده‌ای که از همان روز اول اوباما در آن دبه کرد و اروپا اجرا نکرد و بعد هم به آن سرنوشت رقت‌بار گرفتار آمد.

همین حالا نیز غرب می‌تواند حرفی از برجام نزند و رویه کنونی را ادامه دهد، اما اگر هر روز پیام می‌دهند و نطق می‌کنند، پس آن‌ها هستند که مطالبه‌ای دارند و باید بهای آن را بپردازند.

ارکان سیاست ما محکم و برهان ما روشن است. امروز حرف دولت و مذاکره‌کنندگان ایرانی به حرف منتقدان نزدیک شده و با آنکه پس از مصوبه راهبردی مجلس برای لغو تحریم‌ها، روحانی عجولانه گفت که این «به ضرر کشور است» و معاون اول او ناشیانه از مجلس خواست در کار اجرایی دخالت نکند، امروز همان‌ها مقابل امریکا و اروپا، آن استعدادی را که مجلس ایجاد کرد، به رخ می‌کشند و غرب نیز از این هماهنگی خوب در ایران متضرر شده و هر روز یک گام به عقب برمی‌دارد و این یعنی گام‌های ما به درستی روبه‌جلو و محکم بوده است. از طرفی آن برجامی که ظاهراً حرف بر سر آن است، حتی در میان مذاکره‌کنندگان ایرانی نیز دیگر آن قدر عزیز نیست، چنانکه آقای عراقچی می‌گوید: «برجام برای رفع تحریم‌ها کافی نیست» و آقای ظریف نیز توئیت می‌زند «مسیر بازگشت ساده است:تعهد-اقدام- جلسه» و این درست نقطه مقابل برجام است که عبارت بود از «جلسه-تعهد-عدم اقدام»!

به نظر می‌رسد امروز همه طرف‌های برجام از آن عبور کرده‌اند. آنچه باقی مانده است صرفاً یک نام برای پرکردن جای خالی در جملاتی است که از یک بی‌تعهدی و بی‌وفایی جبهه غرب یاد می‌کند. غرب هیچ‌گاه صادق نبوده است، پس وفا هم نمی‌کند که «ان الوفاء توأم الصدق». ما دنبال ارزیابی صدق و کذب غرب نیستیم و نباید باشیم که چیزی به داشته‌ها و دانسته‌های ما اضافه نمی‌کند. این برای ما روشن است، پس نباید دوباره وارد دام «مذاکره (جلسه) -تعهد- اقدام» شویم.

اینکه مانند رسانه‌های غرب حرکت بایدن در بازپس‌گیری «درخواست فعال‌سازی مکانیسم ماشه» را «غیرمنتظره» و نشانه تغییر سیاست برجامی امریکا بدانیم و درخواست اروپا برای ورود امریکا به مذاکره و پذیرش آن از سوی بلینکن را یک گام روبه‌جلو ارزیابی کنیم، با این تصور که «حرف ایران در گفت‌وگوی رودررو بهتر شنیده می‌شود»، همان سناریویی است که غرب، آغاز و برنامه سفر فرسایشی آقایان ظریف و رفقا به سواحل رودخانه‌های برن و ژنو را برای جلسات بی‌سرانجام و بی‌اقدام برنامه‌ریزی کرده است.

ایران باید بر سیاست قطعی اعلامی خود بایستد و هیچ اقدام تشویقی نباید ما را در برنامه خروج از پروتکل الحاقی سست کند.

وحدت رویه داخلی و باقی ماندن بر «حرف قطعی» لغو همه تحریم‌ها و راستی‌آزمایی آن، اگرچه تنها راه است،، اما اگر تنها راه هم نبود، امتحان کردن آن بعد از برجام کذایی کاملاً منطقی است و به انجام دادنش می‌ارزد.

بازی اسم ما؟

محمد علی وکیلی طی یادداشتی در روزنامه ابتکار نوشت:

هفته گذشته نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان (ناسا) تشکیل شد. بارها نوشته و گفته‌ام که نهادسازی یک فضیلت در سیاست‌ورزی است. این کار، فرآیند غیرشخصی شدنِ امور را تسهیل می‌کند. در سیاست، نهاد بر فرد تقدم دارد. قدرت نهادین، بر قدرت نمادین اولویت دارد. قدرت در قامت نهاد، می‌تواند فضایلی چون پاسخگویی و اصلاح‌پذیری را تحصیل کند. لذا تشکیل نهاد ناسا بسیار کار بجا و شایسته‌ای است.

اما سوالات بی‌شماری همچنان بی‌پاسخ مانده‌اند. اول اینکه تفاوت نهاد ناسا با نهاد شعسا (شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان) در چیست؟ مگر چارچوب تشکیل ناسا با شعسا یکی نیست؟ به‌نظر می‌رسد تنها نام آن عوض شده است. حال این پرسش وجود دارد که چه ضرورتی به تعطیلی آن بود؟ اگر شعسا ناکارآمد بود، ناسا با چه تغییری می‌خواهد کارآمدی را احیا کند؟ مگر با تغییر یک اسم و جابه‌جایی چند نفر، اتفاق خاصی رخ می‌دهد؟ همه ناظران یک ابهام مهم دارند؛ شعسا چه کم از ناسا داشت؟ به عبارتی انگار بنا بود تنها اسمش عوض شود؛ تو گویی با تغییر اسم همه ابهامات و ناکارآمدی‌ها جبران می‌شود. ثانیاً از این گذشته، همه این ایرادات شکلی و ساختاری، رویه اسیب‌های محتوایی و گفتمانی بود.

بسیاری از جمله صاحب این قلم بارها آسیب شناسی کرده‌اند و از ابهامات گفتمانی پرده برانداخته‌اند. به کدام آسیب گفتمانی تا کنون پرداخته شده که حال با این تغییر اسم خیز انتخاباتی برداشته‌اید؟ وخامت حال مردم، تب و تحرکی به مراتب بیش از یک تغییر اسم را مطالبه می‌کند. کدام راهبرد را اصلاح کرده‌ایم که اکنون ادعا کنیم نسخه نجات‌بخش را یافته‌ایم؟ باید مراقب بود به دام تقلیل‌گرایی نیفتیم. اینکه تمام ایرادات را تقلیل به شخص حسن روحانی بدهیم، یک خطای تحلیلی است. اینکه فکر کنیم با کنار رفتن حسن روحانی و آوردن کسی با خلوص گفتمانی بیشتر، مشکلات حل می‌شود قطعاً ساده‌انگاری مسئله است.

به گمان من، ما گرفتار چهار بحران اساسی هستیم که به طور مفصل در نوشته‌های دیگر به آن پرداخته‌ام. البته یک شبه این چهار بحران حل نمی‌شود؛ مردم نیز چنین انتظاری ندارند. اما اینکه تصور کنیم با یک تغییر اسم، جان کسی را گرم کرده‌ایم، سخت در اشتباهیم. دست‌کم یک اعتراف ساده به خطاهای راهبردی خود نکرده‌ایم و قول اصلاح آن‌ها را هم به مردم نداده‌ایم. البته اینکه نهادی را ساخته‌ایم خود یک حرکت روبه جلو است. اما امیدوارم این نهاد باز در بزنگاه اختلافات، قربانی نشود.

چراکه شعسا با همه نقدها می‌توانست به جای انحلال، اصلاح شود. اما منحل شد و اکنون دوباره همان شعسا با نام دیگر بدون کمترین اصلاح، احیا می‌شود. به همین سبب امیدواریم که دوباره این نهاد جدید، گرفتار بازی انحلال و احیا نشود.

بازی رسانه ای برجامی به سبک بایدن

 دکتر حامد رحیم پور طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت:

 با نزدیک شدن موعد اجرای تهدید ایران درباره پایان اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، دولت بایدن برخی گام های نمادین را برای به اصطلاح نمایش حسن نیت خود اعلام کرد. آمریکا درخواست وتو شده اش در شورای امنیت، درباره بازگشت خودکار تحریم های ضد ایرانی را پس گرفت؛ محدودیت اعمال شده درباره نبود امکان تردد دیپلمات های ایرانی در مدار ۲۵ مایلی در نیویورک (مقر سازمان ملل) را برداشت و اعلام کرد دعوت اروپا برای حضور در کمیسیون مشترک برجام را می پذیرد، اقداماتی که نمی توان آن ها را چرخشی  کلیدی درباره احیای برجام محسوب کرد، چرا که در همین چند ماه گذشته اقدام پمپئو وزیر خارجه ترامپ برای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریم های سازمان ملل با مخالفت  ۱۳ عضو دایم وغیر دایم شورای امنیت روبه رو شده بود.

حالا اگرچه می توان این اقدام بایدن را ازسویی به معنای اعتراف به شکست یک جانبه گرایی ترامپ  دانست اما پر واضح است که جو بایدن  از زمان حضور در کاخ سفید تمام توان خود در سیاست خارجی را بر ائتلاف سازی و احیای چند جانبه گرایی برای  مقابله با  آن چیزی گذاشته است که حاکمان کاخ سفید تهدید روسیه، چین و ایران می خوانند. همچنان که سخنرانی دیشب  بایدن در کنفرانس مونیخ مشخص کرد ایالات متحده فعلا هوس بازی کردن دارد.

یک بازی برای به تعویق انداختن لغو تحریم های هسته ای ایران همزمان با  احیای اتحاد استراتژیک  میان آمریکا و اروپا.

در واقع، دولت بایدن در حوزه استراتژیک، با وجود نکوهش فشار حداکثری ترامپ، حاضر نیست مکانیسم فشاربر ایران را تغییر دهد یا دچار ضعف  کند و صرفا با تحرکات تاکتیکی،  می خواهد ضمن حفظ  این راهبرد، ایران را به پای میز مذاکره ای بکشاند که ازقبل ائتلاف هم‌پیمانان خود را برای نشستن در آن سوی میز تدارک دیده است.

شیوه دولت جدید آمریکا درباره ایران عملا تا حد زیادی نشان دادن حرکت در جهت خلاف مسیر ضد دیپلماسی دولت ترامپ است تا از این طریق  حداقل در افکار عمومی توپ را در زمین ایران بیندازد. این مضحک ترین شیوه اظهار پشیمانی برای بازگشت به یک توافق است؛ بهره مندی از مزایا و امکانات آن، بدون جبران عهدشکنی! مزایایی که شاید مهم ترین آن برای دولت بایدن در بازگشت به برجام بهره مندی از امکان فعال کردن واقعی مکانیسم ماشه باشد، مکانیسمی که دولت ترامپ هم سعی در فعال کردن آن داشت اما عملا به واسطه همراهی نکردن دیگر کشورها حتی متحدان قدیمی آمریکا در شورای امنیت عملا ناکام ماند.

در مقابل، موضع ایران روشن است: برداشتن همه تحریم های برجامی و پسا برجامی، به شکلی که ایران بتواند بدون کارشکنی، صادرات و واردات داشته باشد، نفت بفروشد و با درآمد خویش تجارت کند. در غیر این صورت، اقدامات بی ارزش اخیر، هیچ خللی در اراده قاطع ایران برای توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و گام های بعدی ایجاد نخواهد کرد. با این حال، نکته مهم تر این است که  اروپا و آمریکا با پیگیری این بازی جدید به صورت همزمان اهداف رسانه ای و اقناعی را نیز دنبال می‌کنند.

غرب سعی در متقاعدسازی افکار عمومی داخلی و خارجی در خصوص قصد آمریکا برای تغییر مسیر گذشته و بازگشت به برجام دارد. فشار رسانه ای و سیاسی حاصل از این راهبرد چند هدف موازی را دنبال خواهد کرد.

علاوه بر تاثیر گذاری بر افکار عمومی سعی در ایجاد تزلزل در میان مسئولان و شنیده شدن صداهای چند گانه  به واسطه این گام های نمادین و امتیازهای تاکتیکی  دارند که در کوتاه مدت از اقداماتی که برای توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی آغاز کرده است، خودداری کند و در میان مدت و بلند مدت هم وارد فرایند احیای مذاکرات شود که  تهی کردن قدرت دفاعی و منطقه‌ای  ایران خواهد بود که وزارت خارجه بایدن از آن به عنوان کف خواسته‌های آمریکا و نه سقف آن یاد کرده است. مهم این است که  مسئولان وجریان‌های مختلف سیاسی در ایران از بازی رسانه ای غرب و موارد مشابه آن احساس ذوق‌زدگی نکنند. ایران مواضعش را که با قانون اخیر مجلس به الزامی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده، با شفافیت کامل مشخص کرده و چنان چه رهبر انقلاب در دیدار مردم تبریز خطاب به طرف مقابل درباره برجام و تحریم ها تاکید کردند: «حرف فایده ندارد، فقط عمل».

برچسب‌ها