کد خبر 1189367
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۹

چندجانبه گرایی از اصول مسلم عصر جدید روابط بین الملل است و آمریکا باید نقش و جایگاه روسیه و ایران به عنوان دو قدرت بزرگ منطقه ای را در حل و فصل مناقشات و معادلات منطقه ای و جهانی بپذیرد.

به گزارش مشرق، یکی از معتبرترین نشریات دیپلماتیک روسیه international affairs اقدام به انتشار یادداشت کاظم جلالی سفیر تام الاختیار ایران در مسکو نموده است.

 انتشار مقاله سفیر جمهوری اسلامی ایران در این مجله با نام روسی международная жизни که مجله معتبری در میان نخبگان و محافل سیاست خارجی و دیپلمات های در مسکو است ، بازتاب چشمگیری داشته است.
به نظر میرسد مخاطبان این مقاله شامل موارد ذیل هستند:

۱) کرملین و مقامات دولت سیاسی و امنیتی و سیاست خارجی روسیه است

۲) محافل اندیشمند و نخبگان سیاست خارجی و ایران شناس در روسیه

۳)محافل اندیشمند و نخبگان سیاست خارجی و روسیه شناس در ایران
   
متن بازگردان فارسی مقاله دکتر کاظم جلالی سفیر ایران در روسیه با هدف بهره گیری محافل اندیشمند و نخبگان سیاست خارجی و روسیه شناس در ایران منتشر شد.

«جنگ را به سرزمین آنها ببرید و اجازه ندهید و نگذارید که جنگ را به خانه شما بیاورند، آنها را در موضع دفاعی قرار دهید و هرگز برای هیچ چیز از آنها عذر خواهی نکنید» هری ترومن

بازخوانی روابط ایران و روسیه در سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بیانگر این واقعیت است که دو کشور با عبور از فراز و نشیب های تاریخی در روابط دوجانبه، همواره درصدد هستند تا به پشتوانه تمدن غنی و میراث حاکمیت کهن، آینده ای درخشان در روابط دوجانبه و مشارکت فعال در تحولات منطقه ای و جهانی در مسیر صلح و ثبات را رقم بزنند. علیرغم تمایل دو کشور به این مهم، وجود موانعی در این مسیر موجب شده تا انتظارات و اراده مقامات عالی دو کشور به نحو مطلوب برآورده نشد.

در این نوشتار، تلاش خواهد شد تا نقش غرب و به ویژه آمریکا به عنوان متغیر تاثیرگذار و مخرب در نزدیکی روابط دو کشور ایران و فدراسیون روسیه مورد بررسی قرار گیرد.

 مواجهه حداکثری دولت بایدن با روسیه نوین

تیم دولت بایدن از افرادی دمکرات تشکیل شده که همه شاگردان و پیرو مکتب ضد روسیه هری ترومن و برژینسکی هستند و معتقد به مواجهه حداکثری با روسیه نوین به رهبری ولادیمیر پوتین بعنوان بزرگترین تهدید برای رهبری جهانی ایالات متحده هستند .

راهبرد مواجهه حداکثری دولت بایدن با روسیه نوین به رهبری ولادیمیر پوتین یک دعوای سیاسی ناشی از اختلاف منافع دولت بایدن در واشنگتن با مسکو در عصر حاضر در مناطق اروپا و آسیا نیست .

ریشه دکترین مقابله هژمون جهانی غرب با روسیه که امروز در دولت بایدن تبدیل به مواجهه حداکثری با حاکمیت روسیه شده است، را باید مشخصا در راهبرد اتحاد آنگلوساکسونی انگلیس و آمریکا  برای تضعیف و اضمحلال یک روسیه بزرگ و قوی ؛ جستجو کرد .

هژمونی بین المللی آنگلوساکسونی که حاصل اتحاد و ترکیب فکر و زیرکی انگلیسی‌ها با زور غول بزرگ و قوی آمریکا است ، برای تحکیم حکمرانی جهانی خود همواره بدنبال تضعیف و تجزیه و اضمحلال کشور بزرگ و قوی روسیه بوده و هست .

 راهبرد تضعیف و تجزیه و اضمحلال کشور بزرگ روسیه ؛ در طول قرن بیستم میلادی گذشته هم علیه روسیه تزاری ، هم علیه شوروی کمونیستی و امروز هم در قرن ۲۱ در دوران پسا فروپاشی علیه روسیه نوین با جدیت و شدت بیشتری توسط ایالات متحده آمریکا دنبال میشود

روس هراسی و نفرت از روسیه به عنوان شاخص اصلی صدور ایدئولوژی آنگلوساکسونی انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها به کشورهای پیرامونی روسیه می‌باشد .

نشر و تبلیغ سیمای روس شرور ، نفرت از روسیه ( هیچ فرقی بین روسیه تزاری ، شوروی کمونیستی و روسیه نوین پسا فروپاشی ندارد ) و تبلیغ اینکه روس‌ها خطرناک، غیر قابل اعتماد و غیر قابل پیش بینی هستند، دستور کار تبلیغی ماشین تبلیغاتی انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها است .

این روس هراسی در آمریکا توسط ماشین تبلیغات دمکرات ها در آمریکا در دوران اخیر به اوج خود رسیده است و به همان نسبت در بین نخبگان غربی کشورهای پیرامونی روسیه پژواک آن شنیده می شود .

تز اصلی زیبگنیو برژینسکی یکی ازمشهورترین ایده پردازان آمریکایی (متولد لهستان و مشاور امنیت ملی در دوره ریاست جمهوری جیمی کارتر دمکرات ) جلوگیری از احیای قدرت منطقه ای و جهانی روسیه نوین پس از فروپاشی شوروی کمونیستی بوده است. برژینسکی یک لهستانی ضد روسیه بود که اعتقاد داشت پس از فروپاشی شوروی کمونیستی و تجزیه آن ، باید در ادامه پروژه اضمحلال کشور بزرگ و قوی روسیه ، ابتدا این کشور را در مرزهایش با ایجاد حکومت های ضد روسیه مهار و سپس تجزیه کرد.

برژینسکی بشدت به خارج کردن اوکراین از دایره نفوذ روسیه اصرار داشت و اعتقاد داشت که احیای امپراطوری روسیه نوین بدون اتحاد با اوکراین امکان پذیر نیست.

عملیات تغییر رژیم  در کشورهای اوکراین و گرجستان با  انجام  انقلاب های مخملی و رنگین برای اخراج روسیه از این کشورها  در همین راستا انجام گرفت و برنامه آینده تغییر رژیم کشور بلاروس برای اخراج روسیه از این کشور ، جهت  تکمیل این‌ پروژه خواهد بود .

از نظر نخبگان ضد غربی روسیه ، آمریکا با انجام کودتای ضد روسی در اوکراین پیش از این در سال 2014 از خط قرمز امنیت ملی روسیه عبور کرده است .

دولت بایدن و افراد اصلی آن بشدت از رهبری روسیه که برنامه و اراده وی برای احیای قدرت منطقه ای و جهانی روسیه نوین جدی و واقعی است واهمه دارند .

دولت بایدن تصمیم قطعی خود را برای مواجهه حداکثری با دولت روسیه نوین به رهبری پوتین گرفته است که شامل گسترش تحریم‌ها علیه روسیه ، تقویت حضور نظامی در مرزهای روسیه بویژه در اوکراین و گرجستان و دریای سیاه و همچنین راه اندازی اغتشاشات و شورش های خیابانی با هدف انجام انقلاب مخملی در روسیه با تکرار مدل اوکراین و گرجستان می باشد .

بر این اساس، راه اندازی و هدایت اغتشاشات و شورش های خیابانی مشابه آنچه از ماه ژانویه  سال ۲۰۲۱  در روسیه آغاز شده در دستور کار سرویس های اطلاعاتی غربی قرار گرفته است؛ با این تفاوت که این بار نه با تکیه بر توان و ظرفیت احزاب غربگرا، بلکه بر روی مفاهیم و شعارهای دارای مقبولیت اجتماعی مانند عدالت، مبارزه با فساد و تبعیض و ... متمرکز شده اند و هدف اصلی این روند که پیشبینی می شود تا انتخابات ریاست جمهوری 2024 تداوم داشته باشد؛ شکستن و مخدوش کردن تصویر قهرمان پوتین در میان مردم روسیه جهت تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات و در نهایت براندازی حکومت روسیه نوین از داخل این کشور است .

از نظر نخبگان ضد غربی روسیه ، دولت بایدن و اتحادیه اروپا با انجام پشتیبانی علنی رسانه ای و حمایت مستقیم سیاسی و دیپلماتیک و تشدید تحریم های علیه روسیه در پشتیبانی از اغتشاشات و شورش های خیابانی اخیر در روسیه؛ این  مرتبه با سرعت بیشتری و جسارت علنی تری از خط قرمز امنیت ملی روسیه عبور کرده اند .

اوایل حضور بایدن در کاخ سفید امیدهایی برای کنارگذاشته شدن سیاست فشار و همکاری بین المللی بوجود آمد، اما  بطور واضح اکنون نه تنها نشانه ای از کنار رفتن تحریم و فشار دیده نمی شود، بلکه به وضوح دیده میشود تحریم و فشار از یک ابزار در آمریکا و اتحادیه اروپا به یک راهبرد اساسی در سیاست خارجی آنها تبدیل شده است.

فشار ها بر روسیه از جانب آمریکا و غرب از همه جهت ادامه دارد و دائماً روسیه را دشمن و تهدید برای آمریکا و اروپا میخوانند. به همین دلیل نشانه های جدی در روسیه ظهور کرده است که حاکی از آن است ادامه سیاست فشار و تحریم علیه روسیه نتیجه نداده و پیامدهای غیر قابل پیش بینی خواهد داشت .

بازخوانی اظهارات علنی وزیر خارجه روسیه در این باره که قطعا آن را باید « نوک کوه یخی راهبرد واکنش های روسیه »تلقی کرد ، به اندازه کافی گویا است. لاوروف می‌گوید :

* در صورت ادامه تحریم ها روسیه روابط خود با کشورهای اتحادیه اروپا را قطع می کند.

* روابط روسیه و اتحادیه اروپا از هم گسیخته است.

* چندی پیش به این سوال که آیا روسیه برای قطع روابط با اتحادیه اروپا آمادگی دارد، پاسخ مثبت دادم زیرا از روابط روسیه و اتحادیه اروپا هیچ چیز باقی نمانده است. 

* اکنون از تماس های روسیه و اتحادیه اروپا در مسائل بین المللی که دو طرف شرکت می کنند، چیزی باقی نمانده است.

* روسیه در موضوع برنامه هسته ای ایران با اتحادیه اروپا کار نمی کند بلکه همکاری با گروهی از کشورها انجام می گیرد و در مسائل خاورمیانه نیز همکاری چندجانبه است.

دیپلماسی چماق و هویچ در برابر ایران

تجربه بیش از ۴۰ سال گذشته نشان می‌دهد هر چند برخورد طرف آمریکایی با حکومت ایران در دولت های مختلف در سطح تاکتیکی متفاوت بوده لکن هیچکدام از دولت های آمریکا، هیچ وقت برای ایران و ملت بزرگ ایران هیچگونه گذشت و بازگشتی نخواهند کرد.

غالب نخبگان سیاسی و امنیتی آمریکایی اعم از جمهوریخواه و دمکرات مانند جیک سولیوان مشاور امنیت ملی دولت بایدن و معمار برجام، برای مقابله با ایران جدید بطور علنی تاکید می‌کنند که به  آموزه های «هری ترومن » سی سومین رییس جمهور آمریکا معتقدند و آن را بعنوان سرلوحه کاری خود در تنظیم روابط با ایران دنبال می‌کنند.

هری ترومن میگوید:

«جنگ را به سرزمین آنها ببرید و اجازه ندهید و نگذارید که جنگ را به خانه شما بیاورند، آنها را در موضع دفاعی قرار دهید و هرگز برای هیچ چیز از آنها عذر خواهی نکنید»

بر همین اساس آمریکا هرگز نه بخاطر کودتا علیه دولت ملی مصدق؛ نه بدلیل حمایت و پشتیبانی مستقیم از تجاوز و جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایرا ن؛ نه بخاطر حمله موشکی عمدی به هواپیمای مسافربری ایران و کشتن حدود ۳۰۰ نفر شهروند بیگناه و نه برای ترور سردار سلیمانی رستم ایرانشهر و ده ها جنایت دیگر عذر خواهی نکرده و نخواهد کرد.

هماوردی ایران و آمریکا یک هماوردی راهبردی است و یک دعوای سیاسی و تاکتیکی نیست که با رفتن این دولت یا آمدن آن فرد در آمریکا حل و فصل فوری و ریشه ای شود. آمریکا در تمامی سال های گذشته ‌بویژه پس از فروپاشی شوروی کمونیستی و بلوک شرق از جایگاه کدخدای دهکده جهانی خواسته است که  به ملت ایران این ادعا و آدرس غلط را تحمیل کند که با آمریکا همه چیز برای ایران دست یافتنی است و  بدون آمریکا همه چیز برای ایران از دست می رود .

آمریکا تا آنجا که توانسته تلاش کرده تا مانع ورود ملت بزرگ ایران  به آینده ای درخشان خود شود، لیکن توان موجود ایران جدید و شرایط موجود درمنطقه غرب آسیا و فضای جدید حاکم بر مناسبات بین المللی ادامه چنین مجالی را برای آمریکا بسیار پر هزینه و دست نیافتنی ساخته است .

هماوردی ایران با امریکا در آوردگاه غرب آسیا ، محورهای بنیادین مهمی داشته و دارد :

۱حفظ تمامیت ارضی ایران

ایران به آمریکا اجازه راه اندازی اغتشاشات و جنگ داخلی در ایران با هدف تغییر حکومت در ایران و تجزیه سرزمینی آن با تکرار مدل سوریه را نداده و نخواهد داد.

رژیم صهیونیستی و دولت های سعودی و امارات بعنوان متحدین اصلی آمریکا در غرب آسیا ، بطور کاملا واضح و روشن طرفدار قطعی  براندازی حکومت  ایران از طریق شورش و جنگ داخلی در ایران و در حال پیگیری عملیاتی پروژه تجزیه ایران از طریق حمایت از شورش های تجزیه طلبانه در ایران هستند. البته متحدین فرعی آمریکا در منطقه هم سودای جدایی استان های آذری نشین کشور و تجزیه تمامیت ارضی ایران را در سر خود می پرورانند .

۲-حفظ استقلال ایران

ایران به آمریکا اجازه دخالت مستقیم نظامی علیه خود برای تغییر حکومت و تحمیل رژیم دست نشانده و تکرار مدل تهاجم نظامی به عراق و افغانستان را نخواهد داد .

۳- پیشرفت و توسعه پایدار ایران

ایران بستر تاثیر بنیادی تحریم های ظالمانه  و جنگ اقتصادی آمریکا علیه ملت بزرگ خود ازبین خواهد برد و به آمریکا اجازه محروم ساختن ایران را از مزیت های جغرافیای سیاسی و اقتصادی و استراتژیک خود در غرب آسیا را برای توسعه پایدار اقتصاد ایران نخواهد داد.

ایران در این هماوردی چند استراتژی را همزمان دنبال کرده است:

اول : افزایش دائم قدرت بازدارندگی ایران به اتکای خود

دوم : تلاش برای خنثی سازی اثرات جنگ اقتصادی آمریکا

سوم : توسعه درازمدت و پایدار روابط با قدرت های بزرگ در سطح منطقه و بین المللی شامل روسیه و چین

چهارم : باز نگه داشتن پنجره مذاکره با آمریکا در چارچوب دیپلماسی هماوردی

مدیریت دیپلماسی هماوردی ایران با آمریکا  با رهبری جمهوری اسلامی ایران است .

نشریه فارین‌پالیسی دی‌ماه ۱۳۹۸ از رائول مارک گرشت « افسر عالی رتبه سابق سیا که سال‌هاست روی مسائل ایران متمرکز و کارشناس اندیشکده «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» بوده و به تحلیل مسائل ایران مشغول است و افکار و نگاهی به‌شدت ضدایرانی دارد و یکی از حامیان خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریم‌ها علیه ایران بوده است و به گفته خودش 30 سال است که درباره رهبر جمهوری اسلامی ایران مطالعه می‌کند»پرسید «رهبر ایران چگونه ‌ترامپ را شکست داد؟». و افسر سیا، اذعان کرد: «من می‌توانم بر مبنای مستندات آماری بگویم که رهبر ایران، قطعا برتر از ‌ترامپ و در نقطه مخالف او قرار دارد. رهبری او در این 30 سال، هوشمندانه بود. بدون شک، او قهرمانی جدی و موفق‌ترین رهبر خاورمیانه از جنگ ‌جهانی دوم به بعد است. او فوق‌العاده باهوش است و از مهارت‌های ممتاز و استعدادهای عالی برخوردار است».

رهبر حکیم ایران در باره قاعده دیپلماسی هماوردی با آمریکا بطور واضح گفته است :

* اصلاً مسئله‌ ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد.

* آنچه مطالبه‌ منطقی و عقلانی ماست، رفع تحریم‌هاست؛ تحریم‌ها باید برداشته بشود. این حقّ غصب ‌شده‌ ملّت ایران است؛ چه آمریکا، چه اروپا - که آویزان و دنباله‌روِ آمریکا است-  وظیفه دارند این حقّ ملّت ایران را ادا کنند.

* اگر تحریم‌ها برداشته شد، خب برگشت آمریکا به برجام معنایی خواهد داشت ،  امّا اگر چنانچه تحریم‌ها برداشته نشد، برگشت آمریکا، به نفع ما که نیست، به ضرر ما هم ممکن است باشد.

* درباره برجام ما حرف و وعده های خوب خیلی شنیدیم که در عمل این حرف‌ها و وعده‌ها نقض شده است، این دفعه فقط عمل؛ عمل طرف مقابل در برجام را ببینیم ما هم عمل خواهیم کرد."

تجربه تلخ و پر هزینه خروج رسمی آمریکا از برجام در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ و اعلام رسمی دولت آمریکا در طراحی و اجرای عملیات ترور سردار سلیمانی رستم ایرانشهر در ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ چراغ راه ما در سال‌های پیش‌رو خواهد بود. ما یاد گرفته‌ایم که در مسیر هماوردی راهبردی چگونه باید با آمریکا رفتار و مذاکره کرد.

آمریکا اگر لغو و برداشتن تمامی تحریم‌ها علیه ایران را بپذیرد و عدم بازگشت این تحریم ها را تضمین نماید که در این صورت استراتژی های براندازی در ایران و یا باجگیری موشکی و منطقه ای از ایران خنثی شده است و اگر هم نپذیرد و به تکرار بی ثمر اشتباهات گذشته خود ادامه دهد که موجب تسریع و تسهیل افزایش تصاعدی قدرت بازدارندگی ایران با اتکا به توان نظامی و اقتصادی داخلی خواهد شد.

بدون شک هماوردی راهبردی  ایران با آمریکا در غرب آسیا نتیجه ای به جز پیروزی « شیر در این بیشه » نخواهد داشت و این فرصت تاریخی نباید با ساده‌لوحی نابود شود.

ایران امروز، ایران 18 سال پیش (زمان تهاجم آمریکا به عراق و اشغال عراق در سال ۲۰۰۳) و حتی ایران 9 سال پیش ( زمان تهاجم داعش به سوریه در سال ۲۰۱۲) و حتی ایران یک سال پیش ( زمان ترور سردار سلیمانی رستم ایرانشهر، در دی ماه ۱۳۹۸ ) هم نیست .

ایران امروز با اتکای به توان داخلی خود با ایجاد قدرت بازدارندگی از یک طرف و نیز دور زدن موثر تحریم های آمریکا و از سوی دیگر تعامل سازنده و پایدار با سایر کشورهای قوی و پیشرفته جهان ، همه مقدمات لازم را برای گذار ملت ایران به آینده ای درخشان آماده کرده است .

رویکردهای ایالات متحده علیه روابط ایران و روسیه

ایالات متحده برای جلوگیری از تعمیق روابط ایران و روسیه چند رویکرد و خطمشی را همزمان دنبال کرده و می‌کند.

رویکرد درازمدت آمریکا ، خط مشی تبلیغاتی و عملیات روانی در هر دو کشور روسیه و ایران برای تخریب روابط و همکاری دو کشور درنزد نخبگان ، افکارعمومی و رسانه ها بصورت متقابل و موازی در قالب انجام پروژه  «ایران هراسی» در کشور روسیه و  انجام پروژه «روسیه هراسی» در کشور ایران است .

آرزوی آمریکایی‌ها (و البته انگلیسی‌ها بیشتر) ؛ عبارت از این است که با بستر سازی روس هراسی و نفرت از روسیه در داخل ایران نه تنها در دوران بقای نظام جمهوری اسلامی ایران مانع عمیق شدن روابط ایران با روسیه نوین شوند، بلکه همه چیز را در ایران آماده کنند که با تغییر حکومت در ایران ( به خیال خام خود ) و روی کار آوردن حکومتی غربی در ایران بلافاصله مانند مدل گرجستان که سفارت روسیه را در تفلیس تعطیل کردند و بستند، در تهران هم سفارت روسیه را ببندند.

پس از اوج گیری  همکاری نظامی ،امنیتی و سیاسی ایران و روسیه که از سپتامبر ۲۰۱۵ با ورود روسیه به جنگ داخلی سوریه در کنار ایران؛ شکل جدی تری بخود گرفت ؛ آمریکایی ها با نگرانی جدی از همسویی و همکاری تهران و مسکو ؛ بیش از پیش در صدد تضعیف و تخریب روابط این دو همسایه بزرگ برآمدند.

کنگره آمریکا در ماه مه سال ۲۰۱۶ به پیشنهاد مایک پمپئو (رییس اسبق سازمان سیا و  وزیر خارجه سابق آمریکا و طراح اصلی ترور سردار سلیمانی ) قانونی به نام "قانون گزارش همکاری ایران و روسیه" تصویب کرد که بر اساس مفاد آن وزارت دفاع  و وزارت خارجه و جامعه اطلاعاتی آمریکا باید با ردیابی و رصد کردن همکاری بین ایران و روسیه ، اطلاعات مربوط به سطح و عمق و ‌نوع این روابط را بطور منظم گزارش کنند .

این قانون مصوب کنگره ، مبنای تشدید اقدامات تمام‌ وزارت خانه‌ها و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی دولت ایالات متحده برای انجام ماموریت تضعیف و تخریب گسترش همکاری و تعمیق روابط بین ایران و روسیه قرارگرفته است.

پس از این در یکسال بعد یعنی در ماه ژوئن  ۲۰۱۷ “قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم‌ها موسوم به قانون کاتسا “، علیه ایران و روسیه در کنگره آمریکا به تصویب رسید، تا از طریق تحریم با آنچه اقدامات خطرناک و دشمنانه این کشورها در قبال آمریکا و متحدانش خوانده شده‌است، مقابله کند.

فصل مشترک سیاست آمریکا علیه ایران و روسیه به مساله تحریم و به نوعی« قانون کاتسا» برمی‌گردد که ایالات متحده به واسطه نقش‌آفرینی کنگره علیه برخی دولت‌ها که آنها را دولت‌های دشمن تعریف می‌کرد، اعمال کرده است .

تصویب هر دو قانون در کنگره آمریکا شامل "قانون گزارش همکاری ایران و روسیه" و “قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم‌ها موسوم به قانون کاتسا “  با اکثریت قاطع آرا کنگره و در بستر رویکرد  «ایران هراسی » و«روس هراسی » در مراکز دولتی ‌و مطالعاتی و رسانه‌های آمریکایی در قبال روسیه و ایران صورت گرفته است .

در یک بررسی اجمالی تحریم‌های آمریکا که در مورد ایران اجرا شده است، اساسا هوشمند و جامع هستند؛ اما در مورد روسیه معمولا تحریم‌ها مرحله ای هستند و به تدریج گسترده تر خواهند شد.

لازم به توضیح است که رویکرد تحریم های آمریکا علیه ایران و روسیه در واقع تا به حال نتوانسته مانع توسعه و گسترش همکاری‌های نظامی، امنیتی و منطقه‌ای ایران و روسیه شود .

رویکرد  مستمر آمریکایی‌ها ( و البته انگلیسی‌ها بیشتر ) جلوگیری از عمیق شدن روابط اقتصادی و فرهنگی و مردمی ایران و روسیه است .

تعمیق روابط اقتصادی ایران و روسیه حتما راهی موثر جهت خنثی سازی تحریم‌ها ی یکجانبه آمریکا محسوب میشود .

معروف است که انگلیسی‌ها همیشه برای مقایسه روابط روسیه با ایران با روابط غرب با ایران می گویند که «افزایش روابط و همکاری روسیه و جمهوری اسلامی ایران باید فقط به بخش نظامی و امنیتی و منطقه ای محدود شود و نباید فراتر رود ؛ چون گسترش این سطح روابط همان سطحی باقی خواهد ماند و گسترش آن می‌تواند به اندازه سطح یک دریا بنظر برسد، اما حتما عمق آن کمتر از یک سانت است ، چون با تغییر حکومت در روسیه و یا تغییر حکومت در ایران میشود همه آن روابط و همکاری نظامی و امنیتی و منطقه ای  را یک شبه ازبین برد»

فرجام

چندجانبه گرایی از اصول مسلم عصر جدید روابط بین الملل است و پیشبرد یک جانبه گرایی بدون توجه به ظرفیت و توان دیگر کشورها در استقرار ثبات و صلح در سطح منطقه و جهان، راهبردی شکست خورده است و آمریکا باید نقش و جایگاه روسیه و ایران به عنوان دو قدرت بزرگ منطقه ای را در حل و فصل مناقشات و معادلات منطقه ای و جهانی بپذیرد.

با توه به اراده جدی رهبران دو کشور برای توسعه مناسبات دو جانبه، نزدیکی هر چه بیشتر ایران و روسیه و استحکام پایه های مردمی روابط دوجانبه به ویژه در عرصه های اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی از جمله راهکارهای مهمی است که لازم است در دستور کار دولتمردان دو کشور قرار گیرد. بدیهی است نزدیکی هر چه بیشتر ایران و روسیه و شکل گیری بلوک های جدید منطقه ای به ویژه با حضور دیگر قدرت های بزرگ و نو ظهور آسیایی، نوید بخش تقویت و تثبیت روندهای چندجانبه گرایی در سطح جهانی خواهد بود؛ امری که در تقابل مستقیم با منافع و خواسته دولت جدید آمریکا است که شعار «رهبری جهان» و به بیان دیگر «یک جانبه گرایی» را سرلوحه سیاست های جهانی خود قرار داده است.

برچسب‌ها