به گزارش مشرق به نقل از فارس، چهارمين نشست دفتر ادبيات انقلاب اسلامي درباره کتابهاي اين دفتر با موضوع «علت توجه مراکز تاريخي به تاريخ شفاهي و چرايي گسترش آن پس از پيروزي انقلاب اسلامي» با حضور پژوهشگران اين عرصه، جعفر گلشن، حميد قزويني، پازوکي، مرتضي سرهنگي، فيض، افسانه لعل، يحيي آريان، نصرتالله صمدزاده و هدايتالله بهبودي دبير نشست عصر روز گذشته در حوزه هنري از سوي دفتر ادبيات انقلاب اسلامي حوزه هنري برگزار شد.
جعفر گلشن در ابتداي سخنان خود گفت: کتاب خاطراتي که هم اکنون مورد توجه قرار گرفته است، با تاريخ شفاهي متفاوت است، تاريخ شفاهي کنشي ميان مصاحبهکننده و مصاحبهشونده است. اما خاطرات بدين گونه نيست.
گلشن در ادامه اظهار داشت: اکثر کارهايي که تاکنون در زمينه تاريخ شفاهي و خاطرات انجام شده دولتي بوده چرا که برخي مراکز خصوصي به دليل بودجه فراوان که براي اين کار صورت ميگيرد، و نشر کتاب و کتابخواني که در ايران چندان چشمگير نيست و از جمله کارهاي سخت و پرهزينه است، امکان بازگشت سرمايه در آن خيلي مورد توجه نيست و افرادي که به دنبال نشر هستند قصد بازگشت هزينه خود را دارند، کمتر به سوي تاريخ پژوهي ميروند.
به گفته وي، مراکزي که به صورت دولتي به تاريخ شفاهي ميپردازد به دنبال بازگشت هزينه صرف شده خود براي اين کار نيستند بلکه در پي انتقال بخشي از تاريخ اين سرزمين و تاثيرگذاري اين کار هستند.
گلشن با بيان علتهاي گسترش تاريخ شفاهي پس از انقلاب ابراز داشت: ذهن فرد ايراني علاقمند به تاريخ است، ذهن او دنبال شناخت و دانستن اين است که مسائلي رخ داده است، فراز و فرود، بايستهها و نابايستههاي دوره گذشته را دريابد، کتابي به اندازه خاطرات نميتواند اين موضوع را گسترش دهد و اين حس تاريخ دوستي، شيفتگي گذشته را تداعي کند.
وي با اشاره به ديگر علت اين گسترش بيان کرد: ذهن ايراني به طوري عجيب با پيشينه آن درآميخته که اين پيشينه حضور در مجالس وعظ و خطابه است، در اين مجالس همواره حکايات به ويژه حوادث تاريخي اسلام از زبان واعظ و خطيب بيان ميشود، در کنار آن حکايات يا پندها به صورت داستان کوتاه ميان وعظ و خطابه گفته ميشد و چه بسا اين داستان مربوط به تاريخ اسلام نبود بنابر اين فرد علاقه به شنيدن داستان زندگي خود از زبان خطيب داشت.
وي در اين راستا افزود: همچنين ميان ايرانيان مجالس نقالي، شاهنامهخواني رواج داشته و در قهوهخانهها به بيان حکايات تاريخي نيز پرداختهاند، ذهن ايراني همواره با شيوه خاصي از درک، مطالعه و فهم تاريخ آشنايي داشته است.
گلشن در ادامه بيان کرد: معتقدم خاطرات نزديکترين گونه است از روايتها يا نوشتههاي تاريخي به قضاياي وعظ و خطابه يا شاهنامه خواني و يا پند و اندرزها به گونه ادبيات شفاهي. در واقع ميتوان اين طور بيان کرد که خاطرات نزديکترين گونه به داستانسرايي و قصهپردازي همراه با ذهن و روحي ايراني، روحي که از شنيدن آن لذت ميبرند و خاطرات به جهت تکروايي بودن آنها به اين معنا که راوي در وعظ است و خود خاطره خود را بيان ميکند، خاطراتي که شامل فراز و فرود زندگي خودش، ديدهها و شنيدهها است، چه بسا که در آن نکاتي از قبيل طنز و شوخي و يا تلخ و شيرين با هم آميخته است و براي راوي ميتواند لذتبخش باشد.
گلشن درباره علت ديگر اين گرايش اظهار داشت: اکثر خوانندگان کتب خاطرات يا خود در تاريخ ايران حاضر بودند و يا شاهد بر اين حوادث بودند که شنيدن اين خاطرات پس از سالها براي آنان جذاب است.
وي ادامه داد: خاطرات به دليل تکروايي بودن و سخن گفتن آن به طور ملموس با خواننده بسيار قابل توجه او قرار ميگيرد. چرا که خواننده با او همذاتپنداري ميکند.
گلشن ادامه داد: مراکز تاريخپژوهي و متوليان اين مراکز خاطرات را برابر علم تاريخ و تاريخ ميدانند و درک نادرستي از تاريخ دارند، امروزه علم تاريخ تنها مسائل سياسي، رخدادها، وقايع، تحولات و فراز و فرودها، بلکه تاريخ به تمامي وجوه فکري انسان توجه ميکند. چه ايراني و چه غير ايراني و مورخ متبحر تمام مسائل را با يکديگر ارتباط داده و تاريخ گذشته را شکل ميدهد، اما مراکز تاريخپژوهي چنين تصوري را از تاريخ ندارند.
گلشن افزود: خاطرات بخشي از تاريخ ايران را ميتواند بيان کند، اما تاريخ ايران را نميتوان تنها بر اساس خاطرات نگاشت، بلکه بايد جنبههاي زيادي مورد توجه قرار گيرد و شيوه زندگي ايراني در تاريخ شفاهي بايد مورد توجه قرار گيرد.
جعفر گلشن گفت: خاطرات بخشي از تاريخ ايران را ميتواند بيان کند، اما تاريخ ايران را نميتوان تنها بر اساس خاطرات نگاشت، بلکه بايد جنبههاي زيادي مورد توجه قرار گيرد و شيوه زندگي ايراني در تاريخ شفاهي بايد مورد توجه قرار گيرد.