رسانه‌ای که به عنوان رسانه نزدیک به رئیس سابق مجلس شناخته می‌شود، علیه سریالی که تنها به گوشه‌ای از خباثت‌های انگلیس می‌پردازد هر آنچه در توان دارد به کار می‌گیرد.

سرویس سیاست مشرق- مجموعه تلویزیونی «گاندو» و فصل دوم آن که در تعطیلات نوروزی امسال از شبکه ۳ سیما پخش شد، نمونه‌ای قابل قبول و یک مشق هنری مطلوب در حوزه سینمای استراتژیک بود. روایت جاسوسی و ضدجاسوسی، کشف و ضربه به شبکه نفوذی دشمن و کنش‌ها و واکنش‌های میان جاسوس و اتاق عملیات جاسوسی از یک سو و نیروهای امنیتی و اتاق عملیات ضدجاسوسی از سوی دیگر، دست‌کم از دوران جنگ سرد میان دو  رقیب ایدئولوژیک شرق و غرب (از فردای پایان جنگ دوم جهانی) همواره یکی از محبوب‌ترین و جذاب‌ترین ژانرهای ادبیات و هنرهای تصویری بوده است.

حقیقت آن است که این نوع سینما (که ذیل سینمای استراتژیک تعریف می شود) در کشور ما چندان نشو و نما نیافت و بعد از حدود ۴۲ سال، هنوز به نوعی در ابتدای راه است، در حالی که انقلاب اسلامی در طول عمر خود همواره درگیر مساله‌ی «نفوذ» و «جاسوسی» بوده و کنسرسیومی از شبکه‌های نفوذی بعضا ریشه‌دار و دیرپا و سرویس‌های اطلاعاتی نظام سلطه، همواره و بی وقفه در حال طراحی ضربه به نظام و کشور و حتی براندازی بوده‌اند، به نحوی که در عمر بیش از ۴۰ ساله انقلاب اسلامی، هیچ‌گاه نظام فرصت تنفس نداشته باشد و این مشغول‌سازی بی‌وقفه نظام با عملیات جاسوسی و نفوذ و ضربه، اصولا یکی از سرفصل‌های تعریف‌شده کاری سرویس‌های جاسوسی دشمن در تقابل با نظام جمهوری اسلامی است.

بلاتردید، مهم‌ترین و دیرپاترین شبکه نفوذ در ممکلت ما از آن روباه پیر استعمار، یعنی انگلیس است. چندین دهه قبل از این که جوزف نای، استراتژیست ارشد پنتاگون در دهه ۱۹۹۰، مفهوم «قدرت نرم» را در کتاب معروف خود برای آمریکایی‌ها تئوریزه کند، ماموران سیاسی امپراتوری بریتانیا و جاسوس-دیپلمات‌های این دولت در ممالک شرقی، از طریق نفوذ نرم در بسترهای نژادی، قومیتی، مذهبی و فرهنگی و البته سیاسی، به کار «شبکه‌سازی» و رسوخ دادن قدرت نرم دولت ملکه مشغول بودند. مقایسه نحوه مواجهه‌ی سخت و چکشی  آمریکایی‌های گاوچران با ملت عراق بعد از اشغال نظامی با  انگلیسی‌ها و شبکه سازی و نفوذ نرم ماموران اطلاعاتی لندن در سپهر سیاسی و فرهنگی و حتی مذهبی عراق، یک نمونه‌کاوی روتین در کلاس‌های درس روابط بین‌الملل محسوب می شود.

رهبر معظم انقلاب در دی ماه سال ۹۵، در دیدار با جمعی از مردم قم، بیانات مهمی درباره نفوذ انگلیسی‌ها در همین دوران کنونی داشتند که اگر نصب‌العین مسوولان کشور قرار می گرفت، شاهد جولان دوتابعیتی‌ها، نفوذی‌ها و جاسوس‌ها در مراکز حساس نبودیم. رهبر معظم انقلاب در آن سخنرانی فرمودند:

" گفتیم انگلیس! انگلیس‌ها مجدّداً به خلیج فارس [آمده‌اند]؛ البتّه ما از یکی دو سال قبل خبر داشتیم؛ شنیده بودیم که اینها بنا دارند دوباره به خلیج فارس بیایند؛ حالا آمدند. می‌آیند اینجا به یک عدّه از حکّام خلیج فارس -که هیچ صمیمیّتی هم بینشان نیست؛ این‌جور نیست که خیال کنیم واقعاً آنها با این حکّام خلیج فارس صمیمی‌اند؛ نه، میخواهند استفاده کنند، میدانند آنها را میشود زیر بار گرفت؛ می‌آیند با آنها این‌جوری حرف میزنند- میگویند ایران تهدید است! خب، تهدید خود انگلیس‌هایند. امروز محافل انگلیسی می‌نشینند برای منطقه و برای ایران اسلامی تصمیم‌گیری میکنند؛ یکی از تصمیمهایشان تجزیه‌ی کشورهای منطقه است. این چیزی که عرض میکنم، تحلیل نیست، حدس نیست؛ اینها اطّلاعات است. میگویند دوران یک عراق، یک سوریه، یک یمن، یک لیبی گذشته؛ یعنی عراق تجزیه بشود، سوریه تجزیه بشود، لیبی تجزیه بشود، یمن تجزیه بشود؛ اسم ایران را نمی‌آورند، چون جرئت نمیکنند، میترسند. از افکار عمومی ایران بشدّت میترسند وَالّا همان حرفی را که محمّدرضا قبل از رفتن گفت که «اگر ما برویم، ایران میشود ایرانستان» -منظورش این بود که مثل افغانستان، مثل ترکمنستان، مثل مانند اینها، اینجا هم یک قسمتی به نام ایرانستان میمانَد، بقیّه هم تقسیم میشود بین دولتهای متفرّق- اینها [هم] میخواهند همان حرف را بزنند؛ در این امید بودند، تلاششان را هم کردند، توی دهنشان هم خورد لکن در ذهنشان هنوز هست؛ [امّا] به زبان نمی‌آورند. خب این دشمن است، [مگر] دشمن شاخ و دُم دارد؟ از حالا نشسته‌اند، دارند برای دوران بعد از پایان برجام فکر میکنند که بعد از آن چه محدودیّت‌هایی را بر ایران تحمیل کنیم -که دوران برجام به خیال آنها ده سال، دوازده سال مثلاً باید طول بکشد- از حالا دارند فکر آن‌وقت را میکنند که ما با ایران، آن‌وقت چه کار کنیم، چه بگوییم، چه‌جوری عمل کنیم که محدودیّت ایجاد کنیم. دیگر دشمن از این بدتر؟ از این خبیث‌تر؟ اینکه بنده میگویم انگلیسِ خبیث، این خباثت اینها است. "[۱]

کار اصلی که سریال «گاندو» در دو فصل خود صورت داده و از دید مخاطبان عام سیما هم نمره قبولی گرفته، به تصویر کشیدن تنها گوشه‌ای از رفتارهای کانون‌های نفوذ وابسته به استعمارگر پیر است. تازه باید توجه داشت که بنا به ملاحظات متعدد، آن چه که از محتوای پرونده‌های واقعی که در دو فصل گاندو به تصویر کشیده شده، مورد استفاده قرار گرفته، یکی از صد حرف است و زوایا و ابعاد بسیاری از این پرونده ها هنوز ناگفته و سربسته برای عموم است که بنا بر مصالح امنیتی و سیاسی، طبیعی هم هست. دست‌کم در دو پرونده جیسون رضاییان و عبدالرسول دری اصفهانی، هم نظر ضابط قضایی و هم نظر دستگاه قضایی کاملا روشن است و جای هیچ حرف و حدیثی باقی نگذاشته، و درباره دیگر متهمان به جاسوسی و انتقال اطلاعات به بیگانگان هم پرونده ضدامنیتی ایشان در دستگاه قضایی مفتوح است.

حال بسیار عجیب است که دولتی‌ها و در راس آنان، جواد ظریف، شمشیر را برای گاندو از رو بستند و ظریف در اظهارنظری مدعی شده که گاندو از ابتدا تا به انتهای آن «دروغ محض» است! این اظهارات ظریف در وهله نخست توهین و اهانت به تشکیلات امنیتی و دستگاه قضاء است. این که گاندو بخشی از مساله رخنه و نفوذ در ماجرای جیسون رضاییان و مذاکرات هسته‌ای را، منطبق بر محتویات امنیتی-قضایی روایات دراماتیک کرده، چرا باید این‌چنین ظریف و دوستان او را در دولت آشفته و عصبی سازد؟ آیا ظریف و دوستانش ماجرای دیرپا و ریشه‌دار تلاش سرویس‌های جاسوسی برای رخنه در ساختارهای کشور را افسانه و داستان می داند؟ آیا ظریف از سابقه خراب و سیاه عملیات‌ پنهان ام آی ۶، سیا و موساد در تاریخ معاصر ما بی‌اطلاع است؟

البته تا حدی رفتارهای به شدت پرخاشگرانه ظریف و همکارانش علیه روشنگری‌هایی چون «گاندو»، که از جنس دراماتیک و سینمایی هستند و لاجرم اثرگذاری بیشتری بر عامه مردم دارند و تا حدی زوایای مساله «نفوذ» و «جاسوسی» را برای ذهن عمومی باز می کنند، قابل درک است، چرا که به مصداق آن که «بهترین دفاع، حمله است»، آقای ظریف و سایر مسوولان دست‌اندرکار مذاکرات هسته‌ای که می بایست به نوبه خود، پاسخگوی حضور این اندازه عناصر جاسوس، نفوذی و بدسابقه در جریان مذاکرات هسته‌ای باشند، در نقش طلبکار فرورفته‌اند تا مبادا گاندوهای بعدی، درباره معابر بالادستی ورود این همه نفوذی به پرونده‌های حساس سیاست خارجی، روشنگری کنند.

مقر مرکزی ام آی ۶ در لندن

اما در این میان، در طوفان تبلیغاتی که رسانه‌های حامی دولت علیه سریال به راه انداختند، نقطه ثقل هجوم از آن خبرگزاری «خبرآنلاین» (حامی سنتی علی لاریجانی) است. از زمان شروع پخش فصل دوم گاندو، خبرآنلاین بی وقفه ده‌ها مطلب ضد این سریال منتشر کرده است. گویی کارکنان این رسانه، به عنوان یک سرفصل کاری ویژه، مامور شدند که علاوه بر تولید محتوا علیه گاندو، هر آن چه مطلب از زبان هر کسی که علیه این سریال حرف زده، در سپهر فضای مجازی منتشر شده، بازنشر دهند! این جدای از حملات متعدد مالک این خبرگزاری، علیرضا معزی، به سریال گاندو است که از قضاء، معاون اطلاع‌رسانی دفتر روحانی هم هست. به علاوه، سردبیر خبرآنلاین، محمد مهاجری، که مدت‌ها با هشتگ «ما اصولگراها» نقش اصولگرای پشیمان و حمله‌کننده به اصولگرایان را بازی می کرد و البته او هم یکی از اعضای اصلی حلقه رسانه‌ای حسن روحانی است، با ابزار هجو و هزل به مقابله با گاندو رفته است.

این حجم از عصبیت و پرخاش، از سوی رسانه‌ای که به عنوان رسانه حامی لاریجانی شناخته می شود، در برابر سریالی که تنها گوشه‌ای از خباثت‌های استعمارپیر علیه ملت ایران را تصویر کرده، از کجا ریشه می گیرد؟

البته یک تحلیل‌گر اهل فن، تنها با موشکافی در بین سطور اخبار آشکار، می تواند بسیاری از رفتارهای سیاسی گروه‌ها و چهره‌های سیاسی را ریشه‌یابی کند. فصل دوم سریال گاندو، عمدتا حول شخصیت فردی به نام «محمدعلی موسی‌زاده» (با نقش‌افرینی شهرام قائدی)، به عنوان نفوذی ام آی ۶ در تیم مذاکرات هسته‌ای دور می زد. در گاندو، موسی‌پور به عنوان مشاور ارشد تیم مذاکره‌کننده، در ارتباط مستقیم با یکی از سرتیم‌های اطلاعاتی سرویس جاسوسی انگلستان تصویر می شود.

طبق آن‌چه که در گزارش‌های منتشرشده درباره سریال در رسانه‌ها آمده، محمدعلی موسی پور، در واقع بازآفرینی سینمایی شخصیت «محمدعلی شعبانی»، فرد دوتابعیتی بود که دقیقا چنین نقشی در تیم مذاکره‌کننده ایران داشت و مسوولیت امور رسانه‌ای تیم مذاکرات با او بود. او بعد از فاش شدن ارتباطاتش با سرویس انگلستان، متواری شد و هم‌اکنون در لندن زندگی می کند. ظریف بارها در جریان مذاکرات هسته‌ای و بعد از آن، از چهره‌های مشکوک و دارای تابعیت دوگانه چون سیروس ناصری، مشکان مشکور و همین محمدعلی شعبانی در تیم هسته‌ای به شدت دفاع کرده بود.

محمدعلی شعبانی(راست)

خبرگزاری مهر در گزارشی(۶ فرودین) درباره هویت و سوابق محمدعلی شعبانی، به نکته قابل تاملی اشاره کرد:

" محمدعلی شعبانی این روزها در لندن زندگی می‌کند اما هنوز هم ارتباطات زیادی با منابع داخلی ایران دارد. در آخرین نمونه، شعبانی در توئیتی به سفر وزیر خارجه چین به تهران اشاره می‌کند و به نقل از یک منبع ایرانی از دیدار «وانگ‌یی» با علی لاریجانی در این سفر خبر می‌دهد و می‌گوید: «وزیر خارجه چین در مدت اقامت خود در تهران، علاوه بر رئیس‌جمهور روحانی و ظریف وزیر امور خارجه، با لاریجانی رئیس سابق مجلس دیدار خواهد کرد. منابع ایرانی به من گفته‌اند لاریجانی از ساختمان وزارت امور خارجه در شمال تهران، مسئولیت هماهنگی سند همکاری ایران و چین را بر عهده دارد.

این در حالی است که تا قبل از توئیت شعبانی، وزارت امور خارجه و حتی هیچکدام از رسانه‌های داخلی و خارجی خبری مبنی بر اینکه قرار است لاریجانی و «وانگ‌یی» با یکدیگر ملاقات کنند، منتشر نکردند. "[۲]

مساله مهم‌ آن است که این «منابع شخصی» شعبانی در تهران که خبری پشت‌پرده درباره دیدار لاریجانی با سفیر چین را به او رسانده‌اند چه کسانی هستند؟ آیا ممکن است این «منابع» دارای بسط ید و نفوذی در رسانه‌های داخلی باشند که تصویر محمدعلی شعبانی را در قالب یک «جاسوس» انگلستان برنتابیدند و در عملیات رسانه‌ای علیه این سریال هم دستی بر آتش داشته‌اند؟  شاید شعبانی می بایست به عنوان یک منبع خبری «متصل» خارج‌نشین، «سفید» باقی بماند و گاندو این معادله را به هم ریخت.

آینده نه چندان دور، همه این ابهامات را روشن خواهد شد.

[۱] https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۵۳۶۷

[۲] https://www.mehrnews.com/news/۵۱۷۵۹۰۹

برچسب‌ها