به گزارش مشرق، محمد ایمانی فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: آقای روحانی امروز گفت: "چرا از مذاکرات می ترسیم، مگر قرآن نمی گوید با کفار جدال احسن کنیم؟ مگر آمریکا کیست. در برجام با آنها مذاکره کردیم و آنها را سر جای خود نشاندیم. برخی میگویند دست ظالم باید قطع شود، منتها می گویند در اردیبهشت و خرداد کراهت دارد. بگذارید در تیر خوب است. در ۱۰۰ روز اول تحریمها را شکستیم؛ دست ما را باز بگذارید تا در ۱۰۰ روز آخر هم بشکنیم. اگر صهیونیستها توطئه کردند، پاسخ خواهیم داد؛ اولین گام همین IR-6 و غنیسازی ۶۰ درصدی بود".
گوینده این سخنان متاسفانه در دنیا به عنوان فردی "فاقد پرستیژ" شناخته می شود که خط قرمزی (جز مذاکره برای مذاکره و اجرای برجام به هر قیمت) ندارد. برجام با همین ارزیابی از فردای روز اجرا، توسط دولت اوباما زیر پا گذاشته شد.
تحریم های ویزا، سیسادا و آیسا، و دیپورت حمید ابوطالبی -نماینده ویژه روحانی برای سازمان ملل -محصول این محاسبه است. خروج ترامپ از برجام نیز با اطمینان از همین روحیه انجام گرفت و به تحریم های کاتسا ختم شد.
این خط قرمز نداشتن، ابتدا به محروم کردن ایران از مزایای اقتصادی توافق انجامید و سپس، سایه تهدید های امنیتی را بر سر کشور کشاند. ترور شهیدان سلیمانی و فخری زاده، خرابکاری تیر ماه گذشته و خرابکاری چند روز قبل در نطنز، پیامد بعدی ماجراست.
ضعف شخصیت و سکوت روحانی در برابر چند برابر شدن تحریم ها، خسارتبار بود. اما از آن خسارتبار تر، بی تفاوتی و کرخت شدگی در برابر موج ترور و خرابکاری هاست؛ و اگر دست اقتدار و انتقام نظام نبود، قطعا ابعادی چند برابر پیدا کرده بود.
مذاکرات اگر بنا بر ادعای تیم روحانی، برای لغو تحریم ها یا برداشته شدن سایه تهدید از سر کشور بوده باشد بود، مدت هاست سالبه به انتفای موضوع شده و ضد کارکردی عمل می کند.
طبق وعده تیرماه 94 روحانی، همه تحریم ها باید در روز اجرای برجام برداشته شده باشد. از صد روز اول، 2800 روز گذشته و انبوهی خسارت روی دست کشور مانده، اما روحانی پشت به واقعیات، تابلوی مذاکره نشان می دهد؛ بلافاصله پس از ضربه جریان نفوذ!
اگر خروج ترامپ کارشکنی بود، چرا تیم روحانی و ظریف اصرار دارند تحریم های افزوده شده در دوران اوباما را پنهان کنند؟ و چرا مصرّند تداوم تحریم ها توسط بایدن را نادیده انگارند و همچنان از مذاکره دم بزنند؟! توافق موجود مذاکره نمی خواهد.
ترور دانشمندان هسته ای و خرابکاری ویروسی در نطنز (سال 89) توسط دولت اوباما و با مشارکت صهیونیست ها انجام شد. اقدام تروریستی اخیر نیز با هماهنگی آمریکا و اسرائیل انجام شده، اما اصرار مشکوکی وجود دارد بر این که آمریکا را طرفدار مذاکره و اسرائیل را ضد مذاکره وانمود کند!
اصرار بر جدا دیدن دشمنان مشترک که با تقسیم کار عمل می کنند، بدتر از ضربه ای است که شبکه نفوذ و خرابکاری زده است. بلکه از همین نوع کوچه باز کردن هاست که دشمن جرئت می کند توافق را زیر پا بگذارد و ضربات امنیتی بزند. این همان کار خطرناکی است که شهید سلیمانی درباره اش هشدار داد:
«در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. اگر صاحب منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی در مقابل دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن، سرد کردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.