سکانس‌های فیلم بشدت پراکنده‌اند، هیچ تداومی در سرگشتی‌های موسی از سکانسی به سکانس نیست و این سکانس‌های پراکنده، قابلیت اتصال روایی ندارند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - احسان عبدی‌پور فیلمساز اهل بوشهر کارش را با ساختن تله فیلم در شبکه استانی بوشهر آغاز کرد. فیلم‌هایی نظیر «همسنگار» و «افسانه» ۹۸ از نخستین آثار تلویزیونی وی محسوب می‌شود که آثار بسیار متوسطی هستند که در قواره پخش عصرهای جمعه از شبکه‌هیا استانی سیما ساخته شدند. اما ذکاوت  فرامتنی عبدی‌پور از هوش فیلمسازی او بیشتر است. در دورانی که سیاست‌گذاری نظارتی در دوران احمدی‌نژاد اهمیت خود را از دست داده  و تولید آثار سینمایی قابل اعتنا به دلیل تقابل‌های سیاسی، محلی از اعراب نداشت، عبدی‌پور هوشمندانه سومین تله فیلم خود را با عنوان «تنهای‌تنهای تنها» به سی و یکمین جشنواره فیلم فجر فرستاد.

دویدن فعل مشترک پوستر تنهای تنهای تنها با تیک آف 

فیلم با اتکا به درخشش بازیگر نقش او خود «میثم فرهومند» در خلاء فیلم‌های استاندار خودنمایی کرد و فیلمی کاملا محلی مورد توجه اصحاب رسانه قرار گرفت. روند گفت‌وگوهای عبدی‌پور پس از مورد توجه قرار گرفتن نشان می‌دهد که او از ابتدا پتانسیل هنری خاصی برای حفظ این موفقیت نداشت. او صرفا کارگردانی است که می‌تواند مطیع یک فیلمنامه مناسب باشد که در سریال «آرماندو» این اتفاق رخ داد و عبدی‌پور نشان داد در محدوده تلویزیون کارگردان متوسط مناسبی است که با تمرین ساختن سریال‌ و تله فیلم‌های تلویزیونی می‌تواند این خط متوسط موفقیت را حفظ کند.

بیشتر بخوانید:

«شهربانو»؛ فیلمی علیه خانواده با پول مردم!

متاسفانه برخی رسانه‌ها عبدی‌پور را آنچنان برجسته کردند که گویی امیرنادری دیگری در سینما متولد شده است. محدوده فعالیت مورد اعتنای عبدی‌پور از دایره تله‌فیلم‌های محلی فراتر نمی‌رود اما تحت تاثیر فضایی که در سال ۱۳۹۲ ساخته شد، اهالی سینما تصور می‌کردند، با کارگردانی آینده‌دار مواجه هستند.

عبدی پور به خاطر فیلم «تنهای تنهای تنها» مورد وثوق  برخی رسانه‌های  قرار گرفته بود و این فیلم اثر مورد علاقه برخی رسانه‌ها شده بود. عبدی‌پور برای گریز از توجه این طیف از رسانه‌ها، به صورت ناگهانی و  بدون دریافت پروانه ساخت، برای اینکه در فضای ساخته شده سیاسی اطرافش باقی نماند،   اقدام به ساختن فیلم پاپ کرد. فیلم پاپ اثر سیاسی بسیاری غلیظی بود و در شرایطی که در بوشهر هیچگاه خبری از فعالیت‌های سیاسی وابسته به جنبش سبز نبود، غلظت فیلم اپیزودیک خود را افزایش داد، تا بتواند از منظر خودش با فیلمی که متاثر از حال و هوای احمدی‌نژادیسم ساخته بود، فاصله بگیرد. فیلم توقیف شد و چهار سال بعد نسخه سانسور شده آن در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد. اما عبدی‌پور با «تنهای‌تنهاتنها» به پایتخت آمد تا بماند و فیلمسازی خود را در تهران دنبال کند و به همین دلیل «پاپ» را ساخت تا در فضای ظاهرا آلترناتیو سینما، برای خودش مسیرها را هموار کند.

دویدن فعل مشترک پوستر تنهای تنهای تنها با تیک آف 

این فضاسازی‌ها فردی نتیجه‌بخش بود و زمینه تولید سینمایی بزرگی برای او فراهم شد، تا فیلم «آه ای عبدالحلیم» (تیک‌آف) را با ستاره‌های مشهور سینما بسازد. عبدی‌پور از  تمام عنصار و المان‌های فیلمی که در گیشه موفق باشد، بهره برد. مصطفی زمانی، پگاه آهنگرانی، سوگل قلاتیان و حضور یک خواننده پاپ به نام رضا یزدانی و عوامل کاملا حرفه‌ای تولید زمینه را برای تیک‌آف کردن عبدی‌پور در سینما فراهم کرد. اما نتیجه‌ ماحصل ادعاهای عبدی‌پور پس از مورد وثوق قرار گرفتن فیلم «تنهای تنهای تنها»   و سیاسی سازی به شیوه «پاپ»، زمینه صعود او را در سینما فراهم نکرد و منتقدان هم به فیلم عنایتی نداشتند.

فیلم «میجر» آخرین ساخته عبدی‌پور به تهیه‌کنندگی حمیدفرخ‌نژاد، پایانی برای فعالیت فیلمسازی احسان عبدی‌پور است. روایت فیلم درباره موسی کارگر پاره وقت اسکله است که شغل «گردن گیری» را پیشه کرده است. او گناه حمل قاچاق توسط سایرین را به گردن می‌گیرد و به جای گناهکاران به زندان می‌رود و از این طریق زندگی‌اش را تامین می‌کند. آواره‌ای که یک زن صیغه‌ای دارد و همسرش با رفیق دیرین او ازدواج کرده و به دلیل کشیدن چک به جای همسرش به زندان رفته است و حالا موسی برای اینکه بتواند پسرش بهروز را مجاب کند که با همسر صیغه‌اش ازدواج کند مجبور است ۸۵ میلیون تومان پول تهیه‌کند و به اصرار بهروز همسر سابقش را از زندان آزاد کند. در ابتدا سگ گرانقیتی که برای یافتن جنس قاچاق در اسکله استفاده می‌کنند را سرقت می‌کند اما در نیمه راه از این  کار پشیمان می‌شود و به حرفه سابق خود یعنی قمار بازمی‌گردد. در قمار موفق به بردن رقبا می‌شود اما حقه او برای بدست آوردن پول رو می‌شود و از گردونه بازی خارج می‌شود و در نهایت سانحه تصادف یکی از آقازاده‌های پولدار بوشهر را گردن می‌گیرد و دوباره به زندان باز می‌گردد.

فیلم از حیث ساختار گرایشی به روایتگری ندارد، نقطه آغازین آن با پایان فیلم هیچ تفاوتی ندارد. اگر ژانر فلاکت در تهران مولفان جوان تازه‌ای مثل هومن سیدی با مغزهای کوچک زنگ زده، سعید روستایی با ابد و یک روز و محمد کارت با شنای پروانه و محمد حسین مهدویان با «شیشلیک» را داراست، عبدی‌پور سعی کرده زیرگونه محلی فلاکت را در بوشهر تولید کند. با این تفاوت که گونه فلاکت زده فیلمسازی که این ژانر را در پایتخت احیا کرده‌اند مقید به روایتگری هستند اما عبدی‌پور به همان سرگشتگی فیلم‌های پاپ و تیک‌آف دچار است. شخصیت‌های که  دست به یک ریسک بزرگ می‌زنند تا از عهده یک کار نشدنی برآیند اما موفق به کارهای بزرگی هم نمی‌شوند.

سکانس‌های فیلم بشدت پراکنده‌اند، هیچ تداومی در سرگشتی‌های موسی از سکانسی به سکانس دیگر نیست و این سکانس‌های پراکنده، قابلیت اتصال روایی ندارند. با این حال فیلمساز همچنان در حال و هوای موفقیت‌های مجازی سیر می‌کند و در اظهار نظری در جشنواره فیلم فجر می‌گوید:  وقتی گروه واتساپی یک فیلم که از ساخت آن یک‌سال گذشته است، هنوز فعال است و هنوز آدم‌ها درباره‌اش می‌نویسند یعنی فیلم خوب بوده است. به هر حال توهم موفقیت، یک موفقیت محسوب می‌شود.