کد خبر 1226865
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۳

کتاب «قحطی بزرگ» نشان می‌دهد ۸ تا ۱۰ میلیون ایرانی، ۴۰ تا ۵۰ درصد کل جمعیت ایران، در اثر گرسنگی و مرض‌های ناشی از آن و سوء تغذیه از میان رفته‌اند.

به گزارش مشرق، با وجود بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول، در طول این جنگ به ضربات و خسارت جبران ناپذیری بر پیکره میهن و ملت ما وارد آمد. ورود بی‌محابای قوای بیگانه و نیروهای متخاصم به خاک ایران در فقدان یک دولت قوی و متمرکز و دارایی سامانه اداری کارآمد، هرج و مرج و ناامنی و پراکندگی و بی‌ثباتی را دامن زده و به تشدید ضعف دولت مرکزی و ضخامت حال و وضع اقتصادی و اجتماعی مردم ایران انجامید. در نتیجه ایران بی‌طرف که با هیچ کشوری در جنگ نبود، تقریباً به اندازه یک کشور در حال جنگ خسارات و خرابی تحمل کرد.

در میان آن همه نابسامانی و بدبختی، بروز قحطی بزرگ و فراگیر در ایران مزید بر علت شد. قحطی‌ای که علاوه بر خشکسالی چند ساله، حضور نیروهای بیگانه - به ویژه قوای انگلیس - در تشدید آن مؤثر و بلکه از علل اصلی آن بود؛ در نتیجه آن شمار زیادی از مردم ایران، در ابعادی باورنکردنی به ورطه مرگی هولناک افتادند.

کتاب «قحطی بزرگ» بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست «محمدقلی مجد» درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد. 

***

تهاجم تازه روسیه به ایران

در اوایل ژوئیه ۱۹۱۵، بعد از بحرانی طولانی کابینه عین‌الدوله استعفاء کرد و به مدت هفت هفته کشور دولت نداشت. در ۳ اوت ۱۹۱۵، وزیر مختار تازه وارد انگلیس، سرچارلز مارلینگ، نگرانی عمیق خود را درباره اوضاع اصفهان ابراز داشت. در کرمانشاه، در غرب ایران، کنسول‌های روسیه و انگلیس که در می ۱۹۱۵ ایران را ترک گفته بودند، تلاش کردند در اوت ۱۹۱۵ بازگردند، ولی با ممانعت کنسول آلمان و هواداران ایرانی‌اش روبرو شدند.

نهایتاً در ۲۲ اوت ۱۹۱۵، کابینه جدید به ریاست مستوفی‌الممالک منصوب شد. در همان روز، حدود ۲ هزار قزاق روس وارد قزوین شده و با حرکت به سمت تهران باعث تشویق در پایتخت شدند. بعد از یک روز راه‌پیمایی، قزاق‌ها به قزوین بازگشتند. این هشداری به کابینه جدید در تهران بود. در آن هنگام اوضاع در تهران بسیار بد شده بود و انگلیسی‌ها و روس‌ها تصمیم گرفته بودند سفارتخانه‌های خود را به قزوین که در اشغال روس‌ها بود منتقل کنند.

در پاییز ۱۹۱۵، روشن شد چنانچه تصمیمات سرنوشت‌ساز گرفته نشود، انگلیسی‌ها و روس‌ها در خط از دست دادن کنترل کشور قرار می‌گرفتند. در اوایل سپتامبر ۱۹۱۵، جنگلی‌ها به رهبری میرزاکوچک‌خان به روس‌ها در گیلان حمله کردند و تلفات سنگینی بر آن‌ها وارد ساختند. در ۱۳ سپتامبر ۱۹۱۵، احتمالاً در واکنش به قتل عام تنگستانی‌ها به دست انگلیس‌ها در بوشهر، معاون کنسول انگلیس در شیراز ترور شد و کنسول انگلیس در اصفهان در یک سوء قصد مجروح شد. انگلیسی‌ها و روس‌ها که از احتمال بروز خشونت به تحریک آلمانی‌ها و هواداران ایرانی‌شان در اصفهان هراسان شده بودند، شهر را به قصد اهواز و قرار گرفتن در حفاظت ارتش انگلیس ترک گفتند.

با تخلیه اصفهان، کنسول‌ها و اتباع روسیه و انگلیس در یزد و کرمان نیز برای امنیت خود عازم بندرعباس شده بودند. با ترور معاون کنسول انگلیس در شیراز، وزیر مختاری‌های انگلیس و روسیه در تهران خواستار عزل مخبرالسلطنه از حکومت فارس و جایگزینی او با آنگلوفیل معروف به قوام‌الملک شدند. در اکتبر ۱۹۱۵، ژاندارم‌های ایرانی در شیراز قوام‌الملک را وادار به خروج از شهر کرده بودند و او برای داشتن امنیت در سایه انگلیسی‌ها به بوشهر گریخته بود.

در همدان نیز اوضاع رو به وخامت گذاشته بود و در اوایل نوامبر ۱۹۱۵، ژاندارم‌های ایرانی به قزاق حمله کرده و آن‌ها را خلع سلاح کرده بودند. در پی این آشفتگی، کنسول‌های انگلیس و روسیه شهر را ترک گفته بودند. سپس ژاندارم‌ها انگلیسی‌ها را از سلطان‌آباد (اراک) در آن نزدیکی بیرون رانده و بانک انگلیس را تصرف کرده بودند. اوضاع در شیراز نیز رو به وخامت گذاشته بود و پس از اخراج قوام‌الملک بدتر هم شد.

در ۲۱ نوامبر ۱۹۱۵، با وجود شواهدی درباره از راه رسیدن قوای کمکی ترک، انگلیسی‌ها به خطوط دفاعی ترک‌ها در تیسفون، درست در جنوب بغداد، حمله کردند. این حمله ناکامی سختی در پی داشت و تلفات زیادی به همراه آورد. انگلیسی‌ها مجبور شدند به کوت‌العماره عقب‌نشینی کنند و در آنجا در محاصره ترک‌ها قرار گرفتند. ژاندارم‌هاها و ساکنان شیراز که در پی شکست انگلیسی‌ها در نزدیکی بغداد، جسارت یافته بودند، کنسول و اتباع انگلیسی را در ۲۴ نوامبر ۱۹۱۵ بازداشت کرده و در قلعه‌ای نزدیک خلیج فارس زندانی کردند.

در اوایل سپتامبر ۱۹۱۵، بخشی از قوای روسیه در انزلی پیاده شده و رشت را اشغال، کنسولگری عثمانی را تصرف، آرشیو ان را ضبط و کنسول عثمانی را بازداشت کردند. روس‌ها بعد از درگیری خونین با جنگلی‌ها، به حرکت خود به سمت قزوین ادامه دادند. با در نظر گرفتن ناکافی بودن این قوا، وزیر مختار روسیه در تهران از دولت خود خواسته قوای بیشتری اعزام کنند. با بیرون رانده شدن روس‌ها و انگلیسی‌ها از شهرهای متعدد، فوری‌ترین وظیفه آن‌ها نگه‌داشتن تهران بود. از اوایل اکتبر ۱۹۱۵، نشانه‌هایی وجود داشت که آلمانی‌ها و هواداران ایرانی‌شان، به کمک ژاندارمری ایران و افسران سوئدی آن، در حال برنامه‌ریزی یک کودتا در تهران بودند تا کنترل پایتخت را به دست بگیرند.

علاوه بر این، روس‌ها و انگلیسی‌ها اعتماد چندانی به دولت مستوفی الممالک برای مقاومت در برابر کودتا با پیشروی آلمانی‌ها نداشتند. در ۱۵ اکتبر ۱۹۱۵، انگلیس رسماً به دولت ایران، اخطار کرد که ائتلاف با آلمان تحمل نخواهد شد و در ۲۰ اکتبر ۱۹۱۵، دولت روسیه دستور داد قوای دیگری عازم ایران گردد که نخستین نفرات آن در ۲۸ اکتبر ۱۹۱۵ در انزلی پیاده شدند. در ۱۷ نوامبر ۱۹۱۵، ارتش روسیه همانند پیشروی‌اش در ۲۲ اوت ۱۹۱۵، به سمت تهران روانه شد و موجب هراس عمومی در این شهر گردید.

در حالی که شاه و دولت در اندیشه گریختن از تهران به اصفهان بودند، بسیار یاز وکلای مجلس و فرستادگان آلمانی و ترک از پایتخت به قم گریختند. با فرار سیاستمداران، مجلس ایران از کار افتاد. یک هفته بعد، وزیر مختار آمریکا گزارش کرد که در حالی که روس‌ها پیشروی خود را متوقف کرده‌اند، قوای کمکی روس کماکان در حال پیاده شدن در انزلی هستند. در ۲۹ نوامبر ۱۹۱۵، کالدول گزارش می‌دهد که روس‌ها به کرج، در ۲۵ مایلی شمال غرب تهران عقب نشسته‌اند و ۱۵ هزار قوای تازه پیاده شده روسیه در انزلی در حال حرکت به سوی قزوین هستند.

او همچنین اطلاع می‌دهد دولت تصمیم گرفته است در تهران بماند. در همین حال سیاستمدارانی که همراه با فرستاده آلمان تهران را ترک گفته بودند علیه روس‌ها اعلام جهاد کرده‌اند و درصدد سازمان دادن یک «ژاندارمری ملی» به منظور مقاومت علیه روس‌ها و به دست گرفتن کنترل تهران هستند. شمار زیادی از ایلیاتی‌های مسلح از اصفهان و فارس و دیگر «مجاهد»‌ها به آن‌ها پیوسته‌اند.

در اوایل دسامبر ۱۹۱۵، روس‌ها حمله‌ای دو سویه را از قزوین به مقصد همدان و قم آغاز کردند. در ۹ دسامبر ۱۹۱۵، کالدول گزارش می‌کند یک نیروی ایرانی که گفته می‌شود ۱۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ نفر شامل ژاندارم‌ها، ایلیاتی‌ها و مجاهدین است با هدف مقاومت علیه پیشروی به سمت جنوب روس‌ها که پیوسته در حال افزودن نیروهای خود هستند، در جنوب قزوین گرد هم آمده‌اند. یک هفته بعد، در ۱۶ دسامبر ۱۹۱۵، نبردی در نزدیکی روستای الجی درگرفت. ارتش برتر روسیه ایرانیان را در هم کوبید.

بسیاری را کشت و همدان را پس از آن که مدافعانش آن را تخلیه کردند، تصرف کرد. ژاندارم‌ها و دیگر مدافعان ایرانی به عباس‌آباد عقب‌نشینی کردند. روس‌ها با فشار بیشتر بر جنوب، کنگاور را در ۳۰ مایلی جنوب غرب همدان در ۲۴ دسامبر ۱۹۱۵ تصرف کردند. با حرکت به سمت شمال، روس‌ها قم، ساوه و لاله‌خان را در اواسط دسامبر تصرف کردند. قوای ایرانی قم را پیش از اشغال آن به دست روس‌ها تخلیه و با هدف به جنگ آوردن پایتخت به سمت شمال حرکت کرده بودند. در ۲۷ دسامبر ۱۹۱۵، در نزدیکی روستای رباط‌کریم حدود ۲۵ مایلی جنوب غرب تهران، قزاق‌های روس ژاندارم‌های ایرانی و مجاهدین را شکست دادند.

قوای شکست خورده بی‌سامان و شتابزده به سمت جنوب و به کاشان، سلطان‌آباد، کرمانشاه و بروجرود عقب‌نشینی کردند. در ۲۷ دسامبر ۱۹۱۵، کابینه مستوفی الممالک استعفاء کرد و عبدالحسین میرزا فرمانفرما کابینه جدید را با محمد، ولی خان سپهدار تنکابنی، به عنوان وزیر جنگ، تشکیل داد. با دست بالا یافتن در تهران، روس‌ها و انگلیسی‌ها موفق شدند برکناری افسران سوئدی از ژاندارمری را به دولت ایران تحمیل کنند.

در ژانویه ۱۹۱۶، روس‌ها پیشروی به سمت جنوب را از سر گرفتند در ۲۱ ژانویه ۱۹۱۶، شهر گروس تصرف شد و بر اساس گزارش روزنامه‌ها و روس‌ها آن را غارت کردند. در ۷ فوریه ۱۹۱۶، نهاوند و بروجرد به دست روس‌ها افتادند. در اوایل فوریه ۱۹۱۶، ترک‌ها ساوجبلاغ (مهاباد) را به قصد پیشروی به سمت تبریز اشغال کردند. در نبردی در ۲۴ فوریه ۱۹۱۶، روس‌ها شکست سختی به ترک‌ها دادند و ساوجبلاغ را پس گرفتند. سپس آن‌ها کسانی را که با ترک‌ها همکاری کرده بودند بدون محاکمه دار زدند. در ۲۵ فوریه ۱۹۱۶، ارتش روسیه به فرماندهی ژانرال باراتوف به سمت کرمانشاه پیش رفت و این شهر در ۳ مارس ۱۹۱۶ تصرف کرد.

در ۱۲ مارس ۱۹۱۶، باراتوف کرند را تصرف کرد. در مرکز ایران، قوای روس با پیشروی از سمت قم، کاشان را در اول مارس ۱۹۱۶ و اصفهان را در ۱۹ مارس ۱۹۱۶، پس از درگیری شدید با حدود هزار ایلیاتی بختیاری اشغال کردند. کالدول، وزیر مختار آمریکا در گزارشی در تاریخ ۱۳ مارس ۱۹۱۶، گزارش می‌کند صد هزار نیروی روس درگیر عملیات نظامی در ایران بوده‌اند. به این ترتیب تا مارس ۱۹۱۶، در پی اشغال کرمانشاه به دست روس‌ها، کابینه فرمانفرما استعفاء داد و در ۱۳ مارس ۱۹۱۶، محمدولیخان سپه‌دار تنکابنی به ریاست الوزرائی منصوب شد.

منبع: میزان