کد خبر 1241753
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۶

نرخ رشد جمعیت کشور به زیر یک درصد سقوط کرده است؛ این سقوط جمعیتی کشورمان در حالیست که حدود ۶۸ درصد زنان ایرانی ۳ فرزند و بیشتر می‌خواهند!

به گزارش مشرق، بر اساس آمار رسمی، ۲۰.۴ درصد مردان متأهل کشورمان بدون ‌فرزند، ۳۱.۱ درصد تک‌فرزند و ۳۱.۷ درصد دو فرزند دارند! به‌ بیان دیگر از هر دو مرد متأهل ایرانی، یک نفر بی‌فرزند و تک‌فرزند است‌.

دیگر لازم به گفتن نیست و همه، زنگ خطر جمعیتی را به وضوح می‌شنوند! اوضاع "جمعیت" کشور وخیم و بحرانی است و تنها، اقداماتی عاجل می‌تواند از این روند جلوگیری کند؛ پدران تک‌فرزند امروز، سالمندانِ تنهای فردا هستند که مدیون این آب و خاک خواهند بود.

اما بالاخره، گره کور مراقبت از جمعیت و حفظ ساختار جوان جمعیتی ایران عزیز باید باز شود البته در مواردی مردم بی‌تقصیرند؛ مسئولان باید تمهیدات و برنامه‌ریزی‌های دقیقی به‌ویژه در حوزه‌های سلامت، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای مراقبت، حفظ جوانی و افزایش جمعیت مولد در کشور، انجام دهند و مردم و فعالان اجتماعی نیز باید این امر را جزو مطالبات اصلی خود قرار دهند.

وقت دست روی دست گذاشتن نیست؛ دولت سیزدهم باید از بدو شروع به کار خود دست به کار شود، "جمعیت" یکی از مهم‌ترین مسائل روز کشور است؛ «یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر می‌کند، تن او می‌لرزد، این مسئله‌ جمعیت است»، این کلام رهبری معظم است.

در این فرصت، مردم، صداوسیما، رسانه‌ها، فعالان سیاسی ـ اجتماعی باید از مسئولان و دولت جدید ارائه برنامه‌های اجرایی جهت اجرای سیاست‌های کلی جمعیت را مطالبه کنند؛ سرمایه اصلی هر کشوری جمعیت آن کشور است و آسیب و تخریب این سرمایه، عوارض و ضررهای جبران‌ناپذیری را به‌همراه خواهد داشت لذا حمایت از خانواده و فرزندآوری و اجرای سیاست‌های کلی نظام در حوزه جمعیت که یک تکلیف است و نه سلیقه، باید به مطالبه ملی تبدیل شود.

با چنین اوضاع و احوالی برای مسئولان کشور باید هر روز، روز ملی "جمعیت" باشد!

در این گفتگو  "مسعود عالمی نیسی" جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه، "پدرام کاویان" مدیر گروه جمعیت اندیشکده ایتان و "بهزاد خلیلی" پژوهشگر جمعیت و خانواده  شرکت داشتند که مشروح آن در ادامه تقدیم می‌شود:

*ایران از سال ۲۰۲۰ تا سال ۲۰۵۰ روند افزایش سالمندی را طی می‌کند، در زمان حاضر ایران از جمعیت سالمند جهان سهمی در حدود ۷۶ صدم درصد را دارد؛ این عدد در سال ۲۰۵۰ به ۱.۳۴ درصد می‌رسد که یک افزایش دوبرابری است و نشان می‌دهد که وقوع سالمندی در ایران جدی و حتمی است! اگر این آمار را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم می‌بینیم که در منطقه از هند، روسیه و عربستان نیز آمار سالمندی بیشتری خواهیم داشت؛‌ بفرمائید که کشورهای دیگر جهان در رابطه با کاهش و سالمندی جمعیت چه تجربیاتی داشته‌اند؟ آیا کشورهای درگیر با سالمندی توانستند به شرایط پیشین خود برگردند؟

خلیلی: جمعیت یک جاده دوبانده است؛ از یک طرف مردم و از سوی دیگر حاکمیت پیش می‌روند، البته باید هر دو با هم جلو بروند و به سمت حل مسئله حرکت کنند؛ در اینجا می‌خواهم به تجربه یکی از کشورها در این رابطه، اشاره کنم؛ انگلستان از اواخر دهه ۴۰ میلادی با سالمندی جمعیت روبرو بود، با اینکه نظام اقتصاد و سلامت خوبی دارد اما ۷۰ سال است که با این بحران دست و پنجه نرم می‌کند و می‌خواهد از آن گذر کند!

کشور انگلستان سیاست‌های جمعیتی خوبی دارد، تشویق به ازدواج قانونی یکی از این موارد خوب آن است اما چرا طی ۷۰ سال نتوانسته از بحران سالمندی خارج شود! انگاره‌ای وجود دارد، که شیوه زیستن مردم انگلستان دچار یک تغییر اساسی شده است؛ اوایل دهه ۷۰ میلادی بیشترین مورد ازدواج در انگلستان ثبت شده است؛‌ باید این را بگویم که وقتی کشوری سالمند می‌شود یعنی فرزندآوری آن کم شده است و کاهش فرزندآوری منوط به کاهش ازدواج است؛ تعداد ازدواج در انگلستان حدود ۴۰۰ هزار مورد بوده است و تا سال ۲۰۱۶ به نصف کاهش پیدا کرده است؛ پیک باروری مردم انگلستان در دهه ۷۰ بود و در حال حاضر به ۱.۷ فرزند رسیده است. 

*یعنی حاکمیت کشور انگلیس مایل به افزایش جمعیت است، پس چرا این اتفاق نمی‌افتد؟!

خلیلی: در پاسخ باید بگویم مردم این کشور دوست دارند "فردی" زندگی کنند و تنها باشند! نتیجه این موضوع آن است که در حال حاضر ۱۸.۵ درصد از مردم انگلستان بالای ۶۵ سال سن دارند؛ دفتر آمار ملی انگلستان اعلام کرده است در سال ۲۰۱۴ بیش از ۱۲ درصد خانواده‌ها تک نفره بودند و در سال ۲۰۱۸ حدود ۸ درصد مردم ۲۵ تا ۴۴ ساله و بیش از ۱۶ درصد از زنان و مردان ۴۵ تا ۶۴ ساله به تنهایی زندگی می‌کردند.

در انگلستان در حال حاضر از ۳ نفر سالمند یک نفر تنها زندگی می‌کند، به این دلیل که یا ازدواج نکرده و یا فرزند نداشته و یا تک فرزند بوده است! از هر ۵۰۰ تخت عمومی بیمارستان‌های انگلستان نیز ۳۳۰ تخت به سالمندان اختصاص پیدا کرده است که ۲۲۰ مورد سالمندانی دچار اختلالات روانی و افسردگی ناشی از تنهایی هستند؛ همچنین از هر ۳ نفری که در انگلستان از خدمات بهداشتی-درمانی استفاده می‌کنند، یک نفر سالمند است.

*کشور انگلستان از نظر مشخصات فرهنگی با کشور اسلامی ما متفاوت است، با توجه به این موضوع، کشور ما از چه نظر با چنین کشورهایی قابل مقایسه است؟

خلیلی:هدف من از اشاره به کشور انگلستان پیش بینی وضعیت ایران است؛ مشابه با کشورهای غربی، ما هم در کشور خودمان، آثاری از حرکت مردم به سوی فردگرایی در کشور مشاهده می‌کنیم که یکی از عوامل اصلی کاهش فرزند است؛ خوشبختانه حدود ۶۸ درصد زنان ایرانی ۳ فرزند و بیشتر می‌خواهند اما این روند، در کل کاهشی خواهد بود؛ افراد به خاطر عواملی مثل افزایش رفاه یا با کیفیت شدن زندگی فرزند خود، فرزندان دیگری به دنیا نمی‌آورد در حالی که این موضوع تبعات اقتصادی و بهداشتی وخیمی را دربر دارد؛ با علم بر این که اقتصاد و نظام سلامت ما نیز در شرایط مناسبی قرار ندارد.

در سال ۱۳۹۴ دبیر شورایعالی سالمندی در مصاحبه‌ای می‌گوید، با توجه به اینکه چند سال قبل روز ملی سالمندان در تقویم حذف شده بود، تصمیم شورایعالی انقلاب فرهنگی این است که روز ملی "سالمند" به تقویم بازگردد، اما از سال ۱۳۹۴ تاکنون این اتفاق نیفتاده و یک روز ساده به این جمعیت ۱۰ میلیونی سالمند تعلق نگرفته است! در حالی که حتی یک نامگذاری ساده می‌توانست موجب شود ما به فکر مشکلات سالمندی بیفتیم؛ بی‌اهمیت بودن بحث سالمندی برای ارگان‌های مربوطه در همین جزئیات نیز مشهود است.

*جناب دکتر عالمی، در مورد رابطه اقتصاد دانش‌بنیان با جمعیت، اشاره داشتید تکنولوژی را جوانان توسعه می‌دهند و جوانان با کمیت بالا این اتفاق را رقم می‌زنند اما در زمان حاضر بین برخی از مردم، کاهش و سالمندی جمعیت به گونه‌ای مطرح می‌شود که انگار با یک موضوع سیاسی سر و کار داریم که مسئله نظام است و به مردم ربطی ندارد! به نظر جنابعالی آیا این‌طور است؟!

عالمی:بله! متاسفانه چالش سالمندی جمعیت، سیاسی شده است! انگار که رهبری و مجموعه‌های ذیربط مسئله شخصی‌شان است و از مردم می‌خواهند مسئله آنها را حل کنند! در حالی که چالش سالمندی، چالش خود مردم است؛ در سال ۱۴۳۰ همه مردم گرفتار می‌شوند!

به همین دلیل مردم باید هر کاری که می‌توانند، در زمان حاضر انجام دهند، نمی‌شود این مسئله را به سال‌های آینده موکول کرد؛ ما به نحوی از مردم خواهش می‌کنیم که اگر فرزندانی داشته باشند در سالمندی مسائل کمتری خواهند داشت و اگر نه، مسئله آنها تشدید خواهد شد؛ باید این را روشن کنیم که سالمندی، مسئله مردم است؛ ما در قدیم مسئله "بچه سرراهی" را داشتیم و از الان به بعد "سالمندان سرراهی" را خواهیم داشت! این اصلاً تعارف ندارد، اگر تدبیری نیندیشیم در سال‌های آتی با این وضعیت مواجه می‌شویم که سر چهارراهی سالمندی را رها کرده‌اند و رفته‌اند!

*برای درک بیشتر مخاطبان ما بفرمائید که بحث کاهش فرزندآوری و سالمند شدن جمعیت کشور چقدر جدی و محتمل است و اقدامات ما باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند؟

عالمی:  باید بگویم که این مسئله بسیار فوریت دارد! با یک مثال میزان  این فوریت را مشخص می‌کنم، مثلاً اگر از ما بخواهند از این ساختمان خارج شویم هر کسی وسایل و کیفش را برمی‌دارد و خارج می‌شود اما اگر بگویند که قرار است به اینجا موشک بخورد! آن وقت چه؟! در این صورت، هر کس با هر وضعی که دارد از ساختمان خارج می‌شود، در شرایط حاضر نخستین اقدامی که به ذهن حاکمیت می‌رسد باید عملی شود؛ صحبت از اقدامات فرهنگی و تغییرات درازمدت نیست که البته شکی هم در آنها نیست.

* متاسفانه تاکنون ما در زمینه جمعیت اگر کاری هم انجام داده‌ایم، جنبه تشریفاتی داشته است! خب حالا آیا راه حل عملی برای این بحران وجود دارد؟ در مورد کلیات افزایش جمعیت بسیار گفته شده است، اگر ممکن است به طور مصداقی به چند مورد اشاره کنید.

عالمی: با توجه به اینکه طرح جوانی جمعیت در مجلس در حال پیگیری است، می‌خواهم به ظرفیت‌هایی که در حال حاضر برای فرزندآوری در دسترس داریم اشاره کنم.

ما در سال ۹۸، یک میلیون و ۱۹۶ هزار تولد داشتیم، خانواده‌هایی که به تخمین وزارت بهداشت سقط جنین می‌کنند، ۲۲۰ هزار مورد و تخمین متخصصین بالای ۳۰۰ هزار سقط جنین در سال است؛ اگر همین آمار اشاره شده در مصاحبه‌های وزارت بهداشت، یعنی ۲۲۰ هزار مورد را در نظر بگیریم و کمیِّت آن را نسبت به آمار تولد سال ۹۸ بسنجیم، مشاهده می‌کنیم که در صورت حل شدن مسئله سقط جنین، خود به خود ۲۰ درصد موالید کشور را افزایش می‌دهد! قطعاً نمی‌شود سقط جنین را به طور کامل حذف کرد؛ سقط جنین به این معنی است که خانواده‌ای صاحب فرزند شده اما آن را نمی‌خواهد، این خانواده‌ها یک دسته از مخاطبان هستند. 

اما مخاطبان بعدی فرزندآوری، خانواده‌هایی هستند که با ناباروری درگیر هستند؛ ناباوری هم دو دسته است و بیش از ۳ میلیون زوج  با این معضل روبه‌رو هستند، ما اگر امکانات موجود خود را به کار بگیریم و ۵۰ درصد از این زوج‌ها مشکلاتشان حل شود و یک فرزند به دنیا بیاورند، یعنی ۱.۵ میلیون فرزند به موالید افزوده می‌شود.

* در بودجــه ســالانه کشورمان، مبلــغ ۲۰۰ میلیــارد تومــان بــه درمــان نابــاروری اختصــاص داده می‌شــود کــه طبــق گــزارش مرکـز پژوهــش‌هــای مجلــس، تنهــا ۱۱ درصــد آن در محــل مربــوط هزینــه شــده و الباقــی صــرف هزینــه‌هــای طــرح شکســت خــورده تحــول ســلامت شده اســت! با این توضیح در حوزه ناباروری اوضاع ما چگونه است؟

عالمی: ما در حال حاضر ۸۰ مرکز درمان ناباوری در کشور داریم؛ با تخمینی حساب کردیم که اگر این حداقل ۳ میلیون زوج، تنها یک نوبت سیکل درمانی را در این مراکز طی کنند، ۶ سال زمان می‌برد تا همه ۳ میلیون زوج نوبت‌شان شود! با این حساب، چرا مراکز ناباوری زیاد نمی‌شوند؟!

ما از سال ۷۳ تاکنون حدود ۲۰۰ فلوشیپ نازایی تربیت کرده‌ایم! در حالی که مجوز مراکز ناباروری تنها برای فلوشیپ‌ها صادر می‌شود! این یک گره است؛ از طرف دیگر در دانشگاه‌های علوم پزشکی انحصاری به وجود آمده و ظرفیت‌ها بالا نمی‌رود! می‌توانیم به راحتی ۲۰۰ فلوشیپ را به ۱۰۰۰ فلوشیپ افزایش دهیم، اینکه طی ۲۶ سال فقط ۲۰۰ فلوشیپ داشته‌ایم، خیلی کم است.

کاویان: جالب اینجاست که بخشی از این ۲۰۰ فلوشیپ هم در خارج از کشور تحصیل کرده‌اند و تعداد تحصیل‌کرده‌های داخل کشور هم از این تعداد کمتر است!

*در حوزه ناباروری در عمل، چه اقداماتی می‌توان انجام داد؟

عالمی:اقدام عاجل نخست تأسیس مراکز ناباروری، فرستادن زوج‌های نابارور به خارج از کشور، یا آوردن امکان خارج کشور به داخل است؛ چه اشکالی دارد به صورت موقت این اتفاق بیفتد؟! البته این آمارها مربوط به ناباروری اولیه است؛ دسته دیگری از ناباروری، ناباروری ثانویه است به این معنی که مثلاً زوجی یک بچه به دنیا آورده‌اند اما نتوانستند دوباره صاحب فرزند شوند، بسیاری از این نوع ناباروری با یک قرص ساده حل می‌شود اما مردم اطلاع ندارند! بسیاری از افراد ممکن است دچار این عارضه باشند که آمار آن مشخص نیست؛ حتی برخی از آن اطلاع ندارند که به فکر درمان آن باشند؛ این موضوع به آموزش و اطلاع رسانی نیاز دارد؛ تمایل و قابلیت فرزندآوری در این دسته زوج‌ها بسیار بالاست.

* بنا بر اعلام مرکز آمار، تأخیر در ازدواج و فرزندآوری در سال‌های اخیر باعث شده است، ۴۵ درصد ولادت‌ها مربوط به خانم‌های بالای ۳۰ سال باشد؛ از این رو، افزایش آمار ازدواج هم یکی از فاکتورهای تعیین کننده در افزایش جمعیت است؛ در این باره هم توضیح دهید.

عالمی: بله، علاوه بر این آمار، آمار مجردها نیز قابل توجه است؛ در زمان حاضر ۱۲ میلیون جمعیت هرگز ازدواج نکرده در کشور داریم یعنی ۶ میلیون خانواده؛ نمی‌گوییم که همه این جمعیت ازدواج کنند اما گاهی اوقات رخ دادن ازدواج خیلی ساده‌تر از تصور ماست!

در خوزستان از زمان کرونا تا چند ماه بعد از آن دچار کمبود دفترچه عقد شدند! به این دلیل که هزینه مراسم حذف شده است، انتظارات هم کم شده‌اند و ازدواج آسان شده است؛ مشاهده می‌کنید که حذف هزینه مراسم ازدواج چه تأثیری داشته است؟! اگر از ۱۲ میلیون نفر ۵۰ درصد ازدواج کنند و نصف آنها صاحب یک فرزند شوند، یک میلیون و نیم فرزند خواهیم داشت.

ما در صورت عادی، یک میلیون فرزند داشتیم که با این موارد تقریباً حدود ۳ برابر شد؛ اگر واقعا می‌خواهیم در این زمینه کاری انجام دهیم همین الان می‌شود دست به کار شد؛ من به بحث فرهنگسازی نپرداختم و با مخاطبینی حرف می‌زنم که می‌خواهد ازدواج و فرزندآوری کنند اما نمی‌توانند، در اینجا ما به مخاطبینی که قصد فرزندآوری ندارند، کاری نداریم.

* عنوان شد که بر اساس پیمایش‌ها حدود ۶۸ درصد زنان ایرانی ۳ فرزند و بیشتر می‌خواهند، با این حال جمعیت کشور به سرعت در حال کاهش است؛ این تناقض از کجا ناشی می شود؟  

عالمی: در رسانه‌ها اینطور مطرح شده است که مردم به فرزندآوری تمایل ندارند! من یک سؤال از شما می‌کنم، فرض کنید الان ما در یک شرایط ناامن باشیم که هر آن ممکن است خانه و زندگی انسان تخریب شود، در این اوضاع به ما بگویند خانه بساز! حتما خواهیم گفت منطقی نیست که در چنین شرایطی برای ساختن خانه هزینه کنیم؛ آیا می‌توانیم این را عدم تمایل به ساختن مسکن تلقی کنیم؟! آیا این برداشت درست است؟ خانه‌های ۴۰ متری، بیکاری و... چنین شرایطی را رقم زده است.

وزارت بهداشت در هنگام گرفتن آزمایش خون قبل از عقد، از جوانان سؤال می‌کند که چند بچه می‌خواهید که معمولا می‌گویند ۲ یا کمتر؛ خب معلوم است با این شرایط نتیجه دو فرزند و کمتر است! حالا ما برداشت می‌کنیم که تمایل به فرزندآوری کاهش یافته است، شما یک خانه ۲۰۰ متری و یک شغل در اختیار زوج‌ها قرار بدهید، ببینید نتیجه چه می‌شود!

* پس نقش رسانه در اینجا اهمیت پیدا می‌کند که بازنمایی درست از اوضاع است! 

عالمی:همینطور است؛ در حال حاضر نرخ باروری جمعیت کشور حدود ۱.۷ فرزند است، مخرج این کسر زنان و دختران هستند، این نرخ، میزان فرزندآوری را بیان می‌کند اما اطلاعاتی از فرزندآوری در اختیار ما قرار نمی‌دهد؛ چون در فرهنگ ما نرخ باروریِ نکاحی سنجیده می‌شود، یعنی زنان متأهل؛ نرخ باروری نکاحی ما ۳.۲ فرزند است، سرتاسر شهرها و روستاهای کشور باید در مورد تمایل فرزندآوری مورد توجه قرار گیرند.

به نظر من نرخ باروری نکاحی ما نسبت به متوسط جهانی بالاست و در شرایط نرمال می‌توانیم این تمایل را بسنجیم و اصلاً بحث تمایل به فرزندآوری و فرهنگسازی را کنار بگذاریم، با همین مواردی که عرض کردم در مدت کمتر از ۴ یا ۵ سال می‌شود نرخ باروری را چند برابر کرد که کف آن ۳ برابر است؛ بنابر این اگر عزم و اراده‌ای داریم بسم‌الله!

* مهمترین مصوبه جمعیتی ما در زمان حاضر طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده است؛ آیا در این طرح به موارد مذکور پرداخته شده است؟  

عالمی:برخی از بندهای طرح جوانی جمعیت به این موارد اشاره کردند، اگر عزمی باشد این کار آسان است و کشور ما ظرفیت دارد؛ کشور ما مثل بلغارستان نیست که برای فرزندآوری به مردم التماس کنیم، مشکلات کشورهای اروپایی نیز با ما فرق دارد، واقعیت‌های اجتماعی ما مشکلات هستند.

* جناب دکتر کاویان غیر از مواردی که دکتر عالمی به آن اشاره کردند، چه عوامل دیگری مانع از تحقق تعداد فرزند موردنظر خانواده‌ها می‌شود؟ 

کاویان: در کنار چند عاملی که دکتر عالمی به درستی به آن اشاره کردند، مورد دیگر این است: در جامعه کنونی ما کسی که ازدواج کرده و شاغل است، اصطلاحاً نمی‌تواند رفتاری که دوست دارد را بروز دهد! زیرا ما استانداردهای نانوشته‌ای را ترسیم کرده‌ایم که اگر این استاندارها پایین بیاید انگ اجتماعی به آن می‌خورد و این انگ را مردم نمی‌زنند و خود دستگاه‌های ذیربط و حاکمیت می‌زنند!

به خاطر مسائل اقتصادی فرصت پیدا نمی‌کنیم از این استاندارد فاصله بگیریم؛ خانواده‌ای را فرض کنید که یک فرزند دارد و می‌خواهد یک فرزند دیگر به دنیا بیاورد، فرض کنید یک خانه کوچک دارد، اما با نگاه‌های که ما ایجاد می‌کنیم از این رفتار فاصله می‌گیرد! در نگرش‌سنجی‌های ملی نرخ فرزندخواهی یک فرزند بیشتر از چیزی است که محقق شده است.

مثلاً همین موضوع آموزش فرزندان که خانواده‌ها همیشه نگران آن هستند؛ من با هر جوانی درباره فرزندآوری صحبت کردم به هزینه‌های آموزش فرزندان اشاره کرده است! چرا بحث هزینه آموزشی برای جوانان دهه شصتی که خودشان این زندگی را نداشتند مهم شده است؟! دهه شصتی‌ها در سالن خانه در کنار خواهر و برادرشان بزرگ شده‌اند.

عالمی:۵ درصد کل مدارس ما غیرانتفاقی هستند و ۹۵ درصد آنها دولتی هستند و مردم هزینه‌ای بابت ثبت‌نام در آن پرداخت نمی‌کنند؛ نهایت آن هزینه کمک به مدرسه است.

کاویان: شرایطی را رقم زده‌ایم که پدیده‌های اینچنینی در ذهن جوانان برجسته می‌شود، شاید جالب باشد که بیش از ۵۰ درصد تبلیغات صدا و سیما در زمره هزینه‌زایی برای فرزند آوری است! که یا در مورد کنکور، کلاس‌های کنکور و یا کتاب‌های آن است که به شدت هزینه‌بر است! به بیانی آنتن صدا و سیما فروخته شده است؛ شبکه‌هایی ۴ یا ۵ ساعت از روز در اختیار یکی از بنگاه‌های اقتصادی کنکور قرار دارند، خانواده‌ها این برنامه‌ها را می‌بینند و معلوم است که می‌ترسند! از یک طرف یک گفت‌وگوی خبری با حضور دو کارشناس در مورد تبعات سالمندی پخش می‌شود، در حالی که تبلیغات بازرگانی بعد از آن کلاس کنکوری است که ۵۰ عنوان کتاب کنکوری را تبلیغ می‌کند و دوره‌هایی که هزینه‌های سرسام‌آوری دارند!

بنگاه‌های کنکور یک کتاب را به ۵۰ کتابِ ۵۰ هزار تومانی تبدیل می‌کنند! خانواده با دیدن این تبلیغات می‌ترسد و نسبت به فرزندآوی سرد می‌شود در حالی که خودِ پدرها و مادرها برای موفقیت در زندگی، هرگز چنین مسیری را طی نکرده‌اند؛ من با اطمینان اعلام می‌کنم که در زمان حاضر صدا و سیما یکی از اصلی‌ترین دلایل بی‌انگیزگی مردم نسبت به فرزندآوری در کشور است.

شاهد بودیم که اخیرا رئیس صدا و سیما به جای اینکه از حقوق مردم دفاع کند در حضور رئیس جمهوری اظهار کرد که "اگر فلان مطلب را نگویم فلان شرکت تبلیغاتی ناراحت می‌شود"! در مورد رئیس رسانه ملیِ حکومتی حرف می‌زنیم که رهبر آن برای حمایت از فرزندآوری ۱۴ بند فرمان صادر کرده است! رسانه ملی ما کاملاً منفعلانه، ضعیف، در حاشیه و در ید قدرت بنگاه‌های اقتصادی عمل می‌کند؛ این موضوع تنها یک مسئله است که به بخش آموزش مربوط می شود.

مثال دیگر، تلویزیون برای تبلیغ تخت خواب کودک، اتاقی را نمایش می‌دهد که فرزند شاه نداشته است! و یا در تبلیغات مربوط به کودکان گاهی دهک‌های بالای جامعه هم توانایی خرید آن وسایل را ندارند! این از کجا ناشی می‌شود که ما سیاست رسانه‌ای نداریم؟! اینکه پیام‌هایی که به ذهن مردم ارسال می‌شود بی‌اهمیت است؟! حتی اگر همه اقدامات سامان بگیرند باید این پیوست وجود داشته باشد که صدا و سیما علیه فرزندآوری ذهن مردم را سم‌پاشی نکند.

واقعیتی وجود دارد، جوانان دهه ۶۰ چون نسل محرومی بودند و آرزوهای بزرگی داشتند، حسرت بزرگی نیز در کنار آن بوده است و به خواسته‌هایشان کمتر رسیده‌اند؛ نگاهی افراطی در آنها شکل گرفته است که بهترین‌ها را برای فرزندانشان مهیا کنند، در حالی که خودشان اصلاً اینگونه نبوده اند! بسیاری از ما دهه شصتی ها حتی تا ۱۴ یا ۱۵ سالگی تجربه مسافرت نداشتیم! این ذائقه تغییر داده شده و متأسفانه توسط رسانه‌ها بر این پدیده دامن زده می‌شود. 

* جناب دکتر عالمی؛ شما در پژوهش‌هایی که برای مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام دادید، بیش از ۲۰ دستگاه را از لحاظ اقدامات انجام شده مربوط به سیاست‌های کلی جمعیت بررسی کرده‌اید که یکی از این نهادها صدا و سیما بود، نظر شما درمورد عملکرد صدا و سیما در حوزه جمعیت چیست؟ 

عالمی: می‌خواهم به نکته‌ای اشاره کنم که شاید در نگاه اول زیاد ملموس نباشد؛ در این پژوهش‌ها، نکته‌ای عیان شد که نمی‌توان به این صراحت در متون علمی ذکر کرد و رسانه برای آن مناسب‌تر است؛ غالب انیمیشن‌هایی که متولدین ۵۰ و ۶۰ از طریق رسانه ملی دیده‌ایم، "تک فرزند" بودند! از "هاچ زنبور عسل" تا "پسر شجاع" و "حنا دختری در مزرعه"! همه این موارد را احصاء کردیم؛ همین طور که زمان جلو آمده است بدتر هم شده؛ در زمان حاضر انیمیشن‌ها به تعدادی بچه نزول کردند که معلوم نیست پدر و مادرشان کیست!

در واقع، این انیمیشن‌ها این موضوع را تقویت می‌کنند که خانواده مهم نیست و خود فرزند مهم است؛ همین طور در فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها بحث تجمل نیز بسیار مهم است که لایه‌های پنهانی دارد.

* صدا و سیما به عنوان مهم ترین و اثرگذارترین رسانه کشور، رسالت خود را فرهنگسازی و هدایت افکار عمومی عنوان می‌کند؛ اما متاسفانه شاهدیم که حداقل در زمینه "جمعیت" عملکرد خوبی نداشته است! 

عالمی: بله!مثلاً در سریال جومونگ، امپراطور ماقبل میلاد مسیح یک فرزند داشت، پدرش حداکثر ۳ فرزند و پسر جومونگ هم یک فرزند دارد! اگر تاریخ است باید درست باشد! این در واقع تاریخ‌سازی است؛ این در حالی است که پادشاهان مشرق‌زمین تا همین ۵۰ سال قبل (حتی خود ایران) فرزندان زیادی داشتند؛ این تصویرسازی پنهان خطرناکترین قسمت مسئله است؛ الگوی چنین خانواده‌ای در ذهن مخاطب عادی‌سازی می‌شود، یعنی پدر، مادر و یک بچه! این الگو مثل یک نرم‌افزار به طور اتوماتیک عمل می‌کند و ذهنیات را تغییر می‌دهد.

در حال حاضر کم‌کم در حال حرکت به نقطه‌ای هستیم که الگوی خانواده با مفهوم خانوار یکی می‌شود؛ خانوار یعنی کسانی که زیر یک سقف زندگی می‌کنند! و یا الگوهای هم‌خانگی نیز از این دست است، ما در دانشگاه‌های کشور دختر و پسرانی داریم که با هم زندگی می‌کنند تحت عنوان "ازدواج سفید"! البته "ازدواج سفید" ساخته ایرانی‌هاست! زیرا یا ازدواج داریم و یا نداریم! این پدیده تغییر الگوی خانواده کم‌کم در صدا و سیما نیز راه خود را باز می‌کند؛ این اتفاق بسیار خطرناکی است، سن معمول ازدواج در حدود ۲۵ سال است، حتی در کشورهای خارجی نیز مردم یا ازدواج نمی‌کنند و یا در صورت ازدواج در سن مناسب خود این کار را انجام می‌دهند.

خلیلی: در کنار صدا و سیما سلبریتی‌ها و شبکه‌های اجتماعی هم بسیار تأثیرگذارند اگر کشورهای مختلف را با هم مقایسه کنیم و به سلبریتی‌های ورزشی و سینمایی رجوع کنیم متوجه می‌شویم که به شدت خانواده‌های شلوغی دارند! مثلاً کریستین رونالدو ۵ یا ۶ فرزند دارد؛ عدد بالایی از سلبریتی‌ها خانواده‌های پرجمعیت دارند اما در ایران عکس این موضوع اتفاق می‌افتد، کار به جایی رسیده است که سلبریتی‌ها ازدواج پایداری ندارند چه برسد به فرزندآوری.

کاویان: در برنامه‌های ورزشی نیز که از صدا و سیما پخش می‌شود، فوتبالیست‌های آرایش کرده را دعوت می‌کنیم اما مثلاً بر روی رضا عنایتی و بیرانوند که ۴ فرزند دارند، مانور داده نمی‌شود!

خلیلی: این ذائقه، خواسته یا ناخواسته توسط صدا و سیما در کف جامعه ایجاد شده است؛ بیشتر مخاطبین صدا و سیما هم شهرستان‌ها هستند، در تهران تأثیر شبکه‌های اجتماعی نیز بسیار بالاست.

منبع: تسنیم