به گزارش مشرق، ماجرا از آنجا شروع شد که آمارها نشان داد جمعیت جهان رو به افزایش است؛ در سال ۱۸۰۰ میلادی جمعیت جهان حدود یک میلیارد نفر بود و در سال ۱۹۰۰ میلادی حدود یک و نیم میلیارد نفر و در سال ۱۹۵۰ میلادی حدود ۲ و نیم میلیارد نفر. دلیلش؟ پیشرفتهای پزشکی که با مرگ و میر ناشی از بیماریها و مشکلات بهداشتی مقابله میکند به همراه پیشرفتهای فنی و علمی در حوزه افزایش تولیدات کشاورزی و موادغذایی.
در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی نیز جمعیت جهان همچنان شتابان افزایش مییافت تا اینکه در دهه ۷۰ میلادی یک اتفاق مهم افتاد. «ریچارد نیکسون» رئیسجمهور آمریکا که میخواست بداند افزایش جمعیت جهان چه تأثیری بر منافع آمریکا و جایگاه این کشور بهعنوان یک قدرت جهانی خواهد داشت به «هنری کسینجر» مشاور امنیت ملی گفت که برود و تحقیق کند و ببیند ماجرا چیست. کسینجر هم رفت تحقیقی محرمانه انجام داد که نامش «مطالعه امنیتی شماره ۲۰۰» بود و ۱۵ سال بعد فاش شد.
کسینجر در آن سند نوشته بود: «جهان غرب به واردات مواد معدنی و مواد خام از کشورهای در حال توسعه وابسته است و رشد جمعیت این کشورها به مصرف بیشتر منابع طبیعی توسط خودشان و همچنین مسائلی نظیر بیثباتی احتمالی منجر میشود و موجب کاهش دسترسی آمریکا به منابع طبیعی آنها و در نهایت، تهدید اقتصاد و سیاست آمریکا خواهد شد». از آنزمان جمعیتزدایی از سایر کشورها شد اولویت اصلی آمریکا.
«هنری کسینجر» (نفر سمت راست تصویر) در دهه ۷۰ میلادی به مقامات آمریکایی قبولاند که جایگاه آینده آمریکا در جهان در گرو کاهش جمعیت کشورهای دیگر است
نهضت فریب جهانی با برنامههای عامهپسند!
در همان دهه ۷۰ میلادی آمریکا آمد پشت برنامه «تنظیم خانواده» سازمان بهداشت جهانی و تمام امکانات اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی فراهم شد برای ترساندن مردم و دولتهای سایر کشورها از افزایش جمعیت. در نهایت برای کشورهای قاره آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی چنین القاء شد که اگر جمعیت را مهار نکنند در آینده بیچاره خواهند شد و نان هم نخواهند داشت برای خوردن و مردم از گرسنگی میافتند به جان هم و کشورشان دچار بحران و فروپاشی میشود. سازمان ملل هم که پشت برنامه بود و یک نهضت جهانی راه افتاد برای ترس از افزایش جمعیت کشورها و خیلی سریع آمارسازی و بحراننمایی هم در حد کمال در خدمت این نهضت نوپدید قرار گرفت تا کشورها با بودجه خودشان بیفتند دنبال برنامههای عامهپسند و خوش رنگ و لعابی نظیر تنظیم خانواده و بهداشت جنسی که مزایایی داشت، ولی عاقبتش میشد همان کاهش جمعیت.
تصویری از صفحه نخست سند «مطالعه امنیتی شماره ۲۰۰»
آمریکا برنامهاش را فازبندی هم کرده بود و فاز نخستِ کاهش جمعیت تمام کشورهای آفریقایی به همراه ۱۳ کشور از جمله هند، برزیل، ترکیه، اندونزی، کلمبیا، مکزیک و مصر را شامل میشد. آمریکا برای پیشبرد این برنامه پول هم خرج میکرد و طبق یک تحقیق در ۴ دهه اخیر حدود ۹ میلیارد دلار پول داده برای اجرای برنامههای تنظیم خانواده در سایر کشورها. آلمان، انگلستان و فرانسه هم پول میدادند برای این برنامهها و پشتیبانی فنی و فرهنگی و پزشکی میکردند.
سازمان ملل در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی کمک غذایی به برخی کشورهای آفریقایی و آسیایی را به اجرای برنامه کنترل جمعیت مشروط کرده بود
کاهش در سایر کشورها، افزایش در آمریکا!
کشورهای حامی کاهش جمعیت در کشور خودشان چه میکردند؟ پول خرج میکردند و همچنان خرج میکنند برای حمایت از فرزندآوری و افزایش جمعیت. فقط یک نمونهاش آمریکا که جمعیتش را از ۱۵۰ میلیون نفر در سال ۱۹۵۰ میلادی به ۲۸۰ میلیون نفر در سال ۲۰۰۰ رساند و حالا هم جمعیتش به بیش از ۳۳۰ میلیون نفر رسیده است! یعنی در همین ۲۰ سال اخیر ۵۰ میلیون نفر به جمعیتش اضافه کرده است!
معلوم است در یک دهه اخیر با بروز هشدارهای جمعیتی و البته اینبار هشدارهای مربوط به کاهش جمعیت برخی کشورها و از همه معروفتر روسیه و ژاپن بهکلی از آن سیاست قدیمی دست کشیدند و سیاست افزایش جمعیت را پیگیری میکنند.
برنامه کاهش جمعیت هیچگاه در آمریکا اجرا نشد. جمعیت این کشور در ۲۰ سال اخیر ۵۰ میلیون نفر افزایش یافته است
در ایران چه خبر بود؟
در ایران برنامههای کنترل جمعیت از اواخر دهه ۴۰ شمسی جدی شد و نرخ رشد جمعیت کاهش یافت. ولی در دهه ۶۰ نرخ رشد جمعیت رو به افزایش رفت و به حدود ۴ درصد رسید. از اواخر دهه ۶۰ دوباره برنامههای کنترل جمعیت جدی شد و تا حدود ۲ دهه بعد ادامه داشت. تا اینکه در یک دهه اخیر تحقیقاتی در دنیا و در ایران صورت گرفت و نشان داد کاهش جمعیت چقدر میتواند فاجعهبار باشد و توان دفاعی، فرصتهای اقتصادی، امکانات رفاهی، تأمین اجتماعی، رشد علمی و پیشرفت فناوری و همچنین نیروی کار مولد یک جامعه را کاهش دهد و حتی از بین ببرد.
در آمریکا فرزندآوری با مشوقهای اقتصادی همراه است و از نظر فرهنگی تبلیغ میشود. خانواده داگر با ۱۹ فرزند یک برنامه تلویزیونی جذاب هم در آمریکا دارند
بزرگترین خطر برای ایران
در ایران در دهه ۹۰ بالاخره ورق برگشت و از سال ۱۳۹۳ نیز با ابلاغ «سیاستهای کلی جمعیت» توسط رهبر انقلاب نور امیدی تابیدن گرفت که جمعیت ایران در آینده افزایش یابد و به مقدار متناسب برسد. در اینسالها نیز رهبر انقلاب بارها درباره جمعیت تذکر و هشدار دادهاند و کاهش جمعیت را بزرگترین خطر برای کشور معرفی کردهاند؛ «الان آمار فرزندآوری ما به قدر جانشینی هم نیست، یعنی کمتر از جانشینی است، الان اینجوری است. این معنایش این است که ما تا ۳۰ سال دیگر یک جامعه پیر داشته باشیم. خطر بزرگی است، این از همه خطرات بزرگتر است. این خیلی مهم است. این احتیاج به تلاش و کار دارد. مسلما راههایی هم وجود دارد برای اینکه بشود این را درست کرد؛ باید بنشینید این راهها را پیدا کنید».
رهبر انقلاب درباره پیری جمعیت بهعنوان بزرگترین خطر برای ایران هشدار دادهاند
مشکل چقدر جدی است؟
حالا برای اینکه بدانیم مشکل کجاست و چقدر عمیق و جدی است باید به آمارهای جمعیتی نگاه کنیم. طبق یک برآورد ایران با نرخ رشد جمعیت حدود یک درصد که در سالهای اخیر دارد در سال ۱۴۶۰ جمعیتی حدود ۴۶ میلیون نفری خواهد داشت که بیش از نیمی از آن سالمند است و در سال ۱۴۸۰ جمعیت به ۳۱ میلیون نفر خواهد رسید باز هم با نیمی سالمند! و مشکل به همین جا ختم نمیشود چون همین نرخ رشد یک درصدی هم رو به کاهش است و بهدلیل بروز کرونا و بهتأخیراندازی فرزندآوری حالا به زیر یک درصد رسیده است.
شاید در این شرایط مهمترین هشدار «روز جهانی جمعیت» برای ایرانیها این باشد که واقعا بنشینند و فکر کنند و چارهای بیابند برای آنکه جمعیت ازدسترفته را به ایرانِ آینده بازگردانند.
افزایش جمعیت ایران به یک برنامه جامع فرهنگی و البته مشوقهای اقتصادی کارآمد نیاز دارد