به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه سازندگی به قلم محمد قوچانی (از شاگردان دفتر واعظی) نوشت: بلافاصله پس از انتخابات ۹۶، شادی پیروزی تبدیل به حرمان و حسرت شد.
فراکسیون امید در مجلس به رهبری محمدرضا عارف در فقدان استراتژی نتوانست ائتلاف اصلاح- اعتدال را که در دولت موفق عمل کرده بود را در پارلمان ادامه دهد. عارف که به کمتر از ریاست مجلس تن نمیداد الگوی مجلس ششم را با مجلس دهم اشتباه گرفت و به جای آنکه مانند مجلس پنجم «اقلیت قدرتمند» اصلاحطلبان را بر «اکثریت ضعیف» اصولگرایان حاکم سازد و در ائتلاف با اصولگرایان میانهرو، پارلمان را ذیل ائتلاف اداره کند فراکسیون امید را به فراکسیونی ضعیف بدل ساخت. مجلس دهم پارلمانی بود که اکثریت نداشت و سه اقلیت اصلاحطلب، اصولگرا و میانهرو، هیچ یک در آن هژمونی نداشتند.
شورای شهر تهران با انتخاب محمدعلی نجفی به شهرداری تهران اسیر حواشی این انتخاب شد و تراژدی دردناک استاد نهاد شهرداری را که میتوانست نماد خدمتسازی اصلاحطلبان باشد زمینگیر کرد. انتخابهای بعدی شورای شهر برای تصدی شهرداری تهران نیز نادرست بود و سه شهردار اصلاحطلب تهران نماد ناپایداری و ناکارآمدی اصلاح طلبان شدند که روزگاری در دوره غلامحسین کرباسچی به اقتدار و توسعه شهری شناخته میشدند. دولت دوم روحانی هم گرچه با حمایت کامل اصلاحات شکل گرفت اما در ادامه راه به همین علت تحت فشار سخت داخلی و خارجی قرار گرفت.
تلاش برای تشکیل دولتی کاملاً اصلاحطلب سبب شد سختگیری درباره تعامل با این دولت بیشتر شود و کابینهای ضعیف تشکیل شد.
البته نتیجه منطقی «دولت ضعیف»، ضعف دولت دوم روحانی در مواجهه با بدیهیترین امور اجرایی بود. هرچند که حسن روحانی تلاش کرد که با جذب افراد جوانی مانند محمد جواد آذری جهرمی و لعیا جنیدی و تکنوکراتهایی مانند اردکانیان و همتی (که در آزمون موفق از کار درآمدند) کابینهاش را نوسازی کند اما معدل کابینه با حضور افرادی مانند نمکی وزیر بهداشت و دژپسند وزیر اقتصاد سقوط کرد.
اصلاحطلبان که در سال ۱۳۹۲ از سر ناچاری به روحانی رأی داده بودند در سال ۱۳۹۶ خود را عامل پیروزی روحانی احساس میکردند و از روحانی میخواستند سهم بیشتری به آنان بدهد. اما روحانی گرفتارتر از این بود که به سهمخواهی توجه کند. او بارها اصلاحطلبان را به عنوان شرکای دولت به یاری خواند اما نگاه اصلاحطلبان به جای «حال» بیشتر معطوف به «آینده» بود و اسحاق جهانگیری ناخواسته با راهبرد نادرست اصلاحطلبان به ابزار این چانه زنی بدل شد. برخورد ابزاری اصلاحطلبان با جهانگیری لحظه به لحظه او را از حاکمیت دور کرد و به ملت هم نزدیک نکرد تا جایی که در انتخابات ۱۴۰۰ جهانگیری از هر دو دور شده بود بدون آنکه اصلاحطلبان نقش خود را در این راهبری اشتباه بپذیرند. آنان به دوگانه «روحانی- جهانگیری» دامن میزدند و نایبرئیس را در برابر رئیس قرار میدادند. روحانی را به رحم اجارهای یا دولت مستعجل تشبیه میکردند.
در شورای شهر پنجم تهران هم مانند شورای شهر اول تهران، نبود اقلیت اصولگرا به اتفاق در اکثریت مطلق اصلاحطلب بدل شد. شورای شهر تهران به شورای نامگذاری شهر تهران تقلیل یافت. کارهای عمرانی به کارهای نمادی بدل شد و شهردار تهران دوچرخهسواری را بر متروسازی ترجیح داد.