کد خبر 1266511
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۱:۱۰

یک اصلاح‌طلب غربگرا، از درماندگی آمریکا در افغانستان، نفی سیاست نگاه به شرق را نتیجه گرفت!

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: ابراهیم اصغرزاده در کلاب هاوس و درباره این موضوع که وزیر خارجه رئیسی چه خواهد کرد؟، گفته است: اینکه رئیسی با وزیرخارجه خود بتواند ابتکار خلاقانه‌ای در راستای سیاست خارجی داشته باشد معلوم نیست، اما می‌توانم بگویم که همه راه‌ها به مذاکرات وین ختم می‌شود. در حال حاضر بمبی به نام افغانستان در همسایگی ما قرار دارد و زمانی می‌توانیم بازی را جلو ببریم و این بمب را خنثی کنیم که در آن به نتیجه برسیم. این سیاست نمی‌تواند بر مبنای سیاست تهاجمی و نگاه به شرق باشد.

وی افزود: «سیاست نگاه به شرق کاریکاتوری است چرا که اگر ایران با غرب رابطه نداشته باشد برای ما ارزشی قائل نیستند و این رابطه به رابطه‌ای تاکتیکی تبدیل می‌شود. همین ارتباط با همسایگان که مطرح می‌شود می‌بینیم که آن‌ها در حال پیوند با اسرائیل هستند. وجود طالبان در شرق کشور بدین معناست که مسیر تعالی منطقه معکوس شده و رو به افول رفته است. طالبان نیامده که دولت مدرن تاسیس کند؛ عجیب است که برخی از آن به عنوان جنبش اصیل یاد می‌کنند در حالی که این گروه ترور و خشونت را در پیش گرفته است. این اتفاق تحولات منطقه را تغییر خواهد داد و جریانات افغانستان فرا افغانستانی خواهند شد. همچنین بر ارتباط ایران با جهان خارج نیز تاثیر خواهد گذاشت. نگاه به شرق یک بازی است که باید آن را کنار بگذاریم. نه روسیه و نه چین حاضر نیستند جلوی بمب صدور تروریسم را بگیرند. هر دو در مرزها آسیب پذیر می‌شوند. اتفاق افغانستان و قدرت‌گیری طالبان یک اتفاق دیالکتیکی است.»

اصغرزاده در رد این اظهار داشت: « قدرت بازدارندگی ایران در منطقه با وجود گروه‌های مقاومت افزایش یافته است» گفت: «می‌دانید که شوروی بزرگترین زرادخانه اتمی و تسلیحاتی را داشت و از قدرت بازدارندگی نظامی بسیار بالایی برخوردار بود. ضمن اینکه این قدرت شامل قدرت سخت نبود و شوروی آن موقع قدرت نرم بالایی نیز داشت و جهان کمونیزم جهان مترقی قلمداد می‌شد. تمام جنبش‌های آزادی‌بخش تمام نگاهشان به شوروی و حمایت‌هایش بود، اما در نهایت بدون شلیک یک گلوله همچون برف آب شد. بدون اینکه حتی خبردار شود که چه اتفاقی افتاده است.

وی می‌گوید: نگاه به شرق به عقیده من نگاه شکست خورده‌ای است. البته باید این را بگویم که ایران باید از ظرفیت‌های کشورهای آسیایی از جمله چین استفاده کند، اما حرف اصلی من این است که آیا نگاه تک بعدی به چین مشکل ایران را در سیاست خارجی حل می‌کند؟ آیا قرار است مشکلات اقتصادی ایران در دولت رئیسی را حل کند؟

اصغرزاده اظهار داشت: ذهنیت جنگ سردی و ستیز با غرب یک نگاه محافظه‌کارانه است و جز تحریک اندیشه‌های مردم در کشورهای آزاد نتیجه نخواهد داشت. صحبت‌هایی که احمدی‌نژاد قبلا می‌کرد و از رابطه با آمریکای لاتین می‌گفت هیچ چیز برای ما نخواهد داشت. نگاه شرق نیز همینطور و تنها کاریکاتوری خواهد شد. ضمن اینکه شعاری که جمهوری اسلامی از اول انقلاب را داشت بر هم می‌زند و افکار عمومی غرب را علیه ما می‌شوراند.

درباره این اظهارات گفتنی است که اولاً شیدایی بلاوجه، از این سخنان می‌بارد. چرا که اگر زرادخانه اتمی نتوانست شوروی را از شکست در افغانستان و سپس فروپاشی نجات دهد، همین زرادخانه اتمی هم نتوانست آمریکا را در شکست‌های تحقیرآمیز در افغانستان و عراق و سوریه- با وجود بالغ بر 7 هزار میلیارد دلار هزینه - نجات دهد و اکنون همین آمریکا مجبور است به شکلی شرم‌آور، از افغانستان فرار کند. ثانیاً عجیب است که اصغرزاده درباره تهدید طالبان هشدار می‌دهد اما نمی‌گوید که نقش آمریکا در ایجاد طالبان و تبدیل آن به مسئله افغانستان چه بود؟

ثالثاً این عنصر مرعوب و شیدای غرب، در حالی سیاست نگاه به شرق را تخطئه می‌کند که کشور در 7-8 سال اخیر نه گرفتار نگاه به شرق، بلکه گرفتار اعتماد بلاوجه و جنون‌آمیز برخی دولتمردان مدعی اصلاحات و اعتدال نسبت به غرب بوده است. و اگر هم دولت سابق، رکوردهای منفی اقتصادی را یکی پس از دیگری شکسته، حاصل همین تعلیق و انتظار و دلباختگی به آمریکا بوده است، اما با این همه اصغرزاده، مانند یک مأمور معذور می‌گوید همه راه‌های سیاست خارجی به مذاکرات وین ختم می‌شود. او در اینجا نیز توضیح نمی‌دهد که مذاکرات وین یعنی چه؟ آیا ناگهان سبز شده و یا مذاکره‌ای کم سابقه درباره توافق منعقد شده‌ای است که دولت ایران هزینه خود را تمام و کمال در آن پرداخته، اما آمریکای محبوب او، تماماً همین توافق را زیر پا گذاشته و حالا هم به جای شرمندگی و جبران، مطالبه امتیازات جدید می‌کند و از برجام، به عنوان توافق سابق نام می‌برد؟! به جای انحرافات این حقایق، اصغرزاده با کلمات بازی می‌کند و «ذهنیت جنگ سردی» را تخطئه می‌کند.

رابعاً چه کسی گفته باید نگاه تک‌بعدی به چین داشت، که اصغرزاده مطرح و سپس تخطئه می‌کند؟! او و امثال او اگر بیطرفی داشتند و می‌توانستند بدون شیدایی به موضوعات بنگرند، باید هنگامی که رئیس دولت سابق از آمریکا به عنوان کدخدا یاد می‌کرد و حتی موجب شاکی شدن انگلیس و فرانسه و آلمان- به اعتراف خودش می‌شد- به نگاه تک بعدی اعتراض می‌کرد.

و سرانجام این که «افکار عمومی غرب» که اصغرزاده دلشوره آن را دارد، در همین چند ساله پایمال شدن برجام و نقض حقوق ایران، کجای ماجرا بوده است؟ آیا غیر از این است که افکار عمومی در غرب، موم کف دست سرمایه‌سالاران و دیوان‌سالاران است؟!