تحولات به وجود آمده در ائتلاف‌های آسیایی و غربی، نشان دهنده بروز نظم جدیدی در معادلات و موازنات بین‌الملل است که تأثیرات راهبردی قابل ملاحظه‌ای بر جمهوری اسلامی ایران دارد.

سرویس جهان مشرق _ هفته گذشته شاهد تغییرات ویژه‌ای در ساختار محافل بین‌المللی و منطقه‌ای بودیم که می‌تواند تغییراتی را در موازنه‌های بین‌المللی ایجاد کند. یکی از این تحولات عضویت کامل ایران در پیمان شانگهای بود و دومین پدیده نیز مربوط به ایجاد توافق امنیتی - استراتژیک اوکوس با مشارکت آمریکا، انگلیس و استرالیا بود که زاییده اختلافات راهبردی کشورهای اروپایی با سیاست‌های آمریکاست. این تحولات اگر نگوییم به دنبال ایجاد نظم جدید در عرصه بین‌الملل است، اما دست‌کم می‌تواند زمینه‌ساز رویکردهای جدیدی در موازنه‌های بین‌المللی باشد.

آمریکا بعد از پایان جنگ سرد، هزینه‌های سیاست‌های تک قطبی خود در جهان را سرسام آور دید و برای پیشبرد اهداف و راهبردهایش در جهان سعی کرد ضمن تقویت ائتلاف‌های بین‌المللی نظامی و راهبردی از جمله پیمان ناتو، هزینه‌های سیاست خارجی خود در کشورهای مختلف را با متحدان اروپایی‌اش تقسیم کند. این عامل باعث تقویت پیمانهای بین‌المللی با مشارکت متحدان اروپایی کاخ سفید شد.

با این وجود، اعمال نفوذ حداکثری آمریکا در این پیمان‌ها و تناقض در راهبرد سیاسی آمریکا با برخی طرف‌های بین‌المللی، تنش‌هایی را در این سازمان‌ها ایجاد کرد که نقش آنها را در تحولات جهانی به حاشیه راند. از جمله این موارد می‌توان به عدم مشورت آمریکا با اعضای ناتو در روند اشغال عراق با وجود مخالفت کشورهایی از جمله آلمان، فرانسه و بلژیک اشاره کرد.
دولتهای متعدد آمریکا گرچه در مواضع خود ادعا می‌کردند که سیاست‌های یکجانبه آمریکا مطلق نیست و جز در سایه همکاری این کشور با دولت‌های جهان آزاد نمی‌تواند موفقیت آمیز باشد، اما تناقضات زیادی بین این مواضع و رفتارهای آمریکایی‌ها وجود داشت. این موضوع باعث شد کشورهای اروپایی زمزمه‌هایی در خصوص ضرورت ایجاد استراتژی دفاعی اروپا مستقل از پیمان ناتو و آمریکا مطرح کرده و سیاست‌های اقتصادی، صنعتی، نظامی و امنیتی خود را نیز مستقل از آمریکا پیش ببرند. این چیزی بود که رهبران اروپایی در اجلاس سران گروه هفت از آن تحت عنوان حاکمیت خودمختار استراتژیک استقبال کردند.



از دیگر موارد اختلاف راهبردی آمریکا و اروپا می‌توان به موضوع چین اشاره کرد، آمریکا در حالی اولویت سیاست خارجه خود را تقابل با نفوذ روزافزون چین در جهان تعریف کرده که اروپایی‌ها به دنبال تقویت راهبرد اقتصادی خود با این قدرت نوپای جهانی هستند. آنها نه تنها از سیاست خصمانه واشنگتن در قبال چین استقبال نمی‌کنند، بلکه به دنبال تقویت مناسبات با کشورهای آسیایی از جمله چین و روسیه در زمینه دریافت گاز از روسیه و تقویت حضور در طرح راه ابریشم چین هستند و به همین علت تلاش دارند موضع بی‌طرفانه‌ای در این تقابل اتخاذ کنند.


تولد پیمان اوکوس بین کشورهای آمریکا، انگلیس و استرالیا و اختلافات عمده‌ای که بین این کشورها و فرانسه در زمینه بحران زیردریایی‌ها و مسایل راهبردی دیگر پدید آمده، نتیجه علنی شدن اختلافاتی است که در مواضع اروپا با آمریکا شکل گرفته و نشان می‌دهد که اروپایی‌ها دیگر نمی‌خواهند بر خلاف منافع ملی خود هزینه‌ سیاست‌های واشنگتن را تأمین کنند.



در طرف مقابل، نشست اخیر سران پیمان شانگهای که در دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شده و یکی از مصوبات آن علاوه بر محکوم کردن خروج ناگهانی و بدون برنامه‌ریزی آمریکا از افغانستان و اعلام حمایت از استقلال این کشور، به رسمیت شناختن جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضو کامل این پیمان بود، نیز ضربه محکمی به سیاست‌های تک قطبی آمریکا وارد کرده و نشان داد که فارغ از تلاش‌ها و فشارهای آمریکا، مرحله جدیدی از تعامل مثبت بین کشورهای منطقه ایجاد شده است.
عضویت کامل ایران در پیمان شانگهای آثار تحریم‌های آمریکا بر ایران را از بین می‌برد و ثابت می‌کند که بازارهای آسیایی برای فروش نفت ایران که اروپایی‌ها به بهانه تحریم‌های آمریکا از خرید آن ناتوانند، کافی است و مناسبات استراتژیک بین کشورهای این پیمان زمینه گسترده‌ای در روند ایجاد نظم بین‌المللی جدید مبتنی بر هم‌زیستی و تعامل منطقه‌ای و بین‌المللی و دوری از سیاست‌های تک قطبی و یکجانبه گرایانه ایجاد خواهد کرد.

کشورهای آسیایی در پیمان شانگهای ثابت کردند که به مزایای بلوک‌بندی‌های جدید و پایان دوره تک قطبی آمریکا در ساختار نظام بین‌الملل یقین دارند و در مناسبات بین‌المللی دیگر تنها نباید منافع آمریکا را در نظر بگیرند. البته در این زمینه نباید تلاش های جمهوری اسلامی ایران در روند مقابله با سیاست‌های ‌مداخله جویانه آمریکا در منطقه فراموش شود. علاوه بر اینها سطح توافق ایران با روسیه و چین به عنوان دو قدرت بزرگ منطقه‌ای و بین‌المللی نیز در اثبات شکست سیاست‌های آمریکا در کشورهای مختلف از جمله افغانستان تاثیرگذار بود.
تطابق متغیرات به وجود آمده در نتیجه پیمان شانگهای و تشکیل ائتلاف اوکوس نشان دهنده تغییراتی در روند نظم بین‌الملل دو دهه پس از ۱۱ سپتامبر است و تاکید مجدد بر این نظریه است که آمریکا بعد از دوره تک قطبی، به سمت انزوای بین‌المللی در حرکت است و مجبور است نظم چند قطبی حاکم بر جهان که از حدود دو دهه پیش بر آن حاکم شده و  سیاستمداران واشنگتن با وجود موضع‌گیری‌های رسمی خود در تأیید آن، عملا از پذیرش این روند سرباز می‌زنند، را بپذیرد.


به این ترتیب می‌توان گفت آمریکا در یک هفته دو ضربه بزرگ دریافت کرده و بعد از تلاش‌هایی که اروپایی‌ها در جهت مستقل نشان دادن خود از سیاست‌های آمریکا و  گرایش به سمت پروژه‌های آسیایی نشان می‌دهند، موضوع عضویت  کامل ایران در پیمان شانگهای ضربه بزرگ دیگری به پیکره تحریم‌های جائرانه آمریکا ضد این کشور بود که البته پیش از این با اقداماتی از جمله اعزام کشتی‌های صادراتی ایران به سواحل ونزوئلا و لبنان شکست آن ثابت شده بود.
برآیند این موازنه‌ها، کفه وزنه منطقه‌ای ایران و محور مقاومت را سنگین‌تر کرده و موقعیت بهتری را در تعامل با پرونده‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به جریان‌های متخاصم با هژمونی آمریکا در منطقه می‌دهد که نتایج آن را بیش از پیش در تحولات آینده خواهیم دید.