به گزارش مشرق، بهمن سال ۸۳ خبر قتل یک نوعروس ۱۷ ساله در خانه پدرشوهرش به پلیس قرچک ورامین اعلام شد. با اعلام این خبر، تیمی از ماموران پلیس به محل جنایت اعزام شدند و تحقیقات در مورد این قتل را آغاز کردند.
بررسیهای پلیسی خیلی زود نتیجه داد و داماد جوان به عنوان قاتل همسرش بازداشت و به اداره پلیس منتقل شد. با بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۷۱ (وقت) دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
اسماعیل در دادگاه در مورد علت قتل همسرشگفت: «من سارا را نمیشناختم و مادرم به طور اتفاقی او را در خیابان دید و به من معرفی کرد. وقتی او را دیدم، خوشم آمد و خیلی زود به خواستگاریاش رفتیم. سارا و مادرش با این وصلت موافقت کردند، اما شرطشان این بود که مراسم عقد بهسرعت انجام شود. روز پس از خواستگاری، من و سارا به عقد هم درآمدیم. چند روز بعد مادرم، سارا و مادرش را پاگشا کرد. وقتی با زنم تنها شدم، تازه متوجه شدم او دختر شلختهای است و دهانش بو میدهد. من که احساس میکردم سرم کلاه رفته و زندگیام تباه شده، از کوره دررفتم و زنم را کشتم.»
پس از اعترافات متهم، مادر سارا رو به قضات گفت: «دخترم پدر نداشت و او را به تنهایی و با رنج و سختی زیاد بزرگ و بعد عروسکردم، اما این مرد دخترم را بیرحمانه کشت. از دادگاه تقاضای قصاص متهم را دارم.»
پس از پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و اسماعیل را به قصاص محکوم کردند. این حکم در دیوانعالی کشور تایید و قطعی شد، اما چون مادر نوعروس در این مدت پیگیر اجرای حکم نشده بود، اسماعیل بلاتکلیف در زندان ماند.
پس از گذشت ۱۷ سال، اسماعیل به قضات نامه نوشت و گفت: «۱۷ سال است که به خاطر عدم پیگیری مادرزنم در زندان ماندهام. در این سالها در زندان درس خوانده و لیسانس حقوق گرفتهام. حالا از قضات دادگاه تقاضا میکنم کمکم کنند تا زودتر آزاد شوم. من دیگر تحمل ماندن در زندان را ندارم.
با پایان اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.