کد خبر 1292634
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۰ - ۰۱:۴۶

دولت آمریکا تا سال ۲۰۲۰ میلادی، با ورود دولت بریتانیا و پیمان ناتو به خلیج‌فارس و نقش‌آفرینی عربستان سعودی در این منطقه، سه مرحله بسیار مهم از سیاست تمرکززدایی در خاورمیانه را اجرا کرد.

به گزارش مشرق، محمد شیخان استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در  یادداشتی تحت عنوان «احاله مسئولیت مقابله با ایران به رژیم صهیونیستی در خلیج فارس» نوشت: "دولت آمریکا تا سال ۲۰۲۰ میلادی، با ورود دولت بریتانیا و پیمان ناتو به خلیج‌فارس و نقش‌آفرینی عربستان سعودی در این منطقه، سه مرحله بسیار مهم از سیاست تمرکززدایی در خاورمیانه را اجرا کرد".

دولت ایالات‌متحده آمریکا از سال ۲۰۱۱ میلادی، سیاست تمرکززدایی از منطقه خاورمیانه را در دستور کار خود قرار داده و شکل مدیریت خود را در این منطقه، از حالت مستقیم به وضعیت غیرمستقیم و نیابتی تغییر داده است. بنابراین آمریکا، در مسیر اجرای این سیاست، تلاش می‌نماید بسیاری از امور منطقه را، به متحدین بین‌المللی و منطقه‌ای خود، نظیر دولت بریتانیا، پیمان ناتو و عربستان سعودی واگذار کند.

اما جدیدترین متحد آمریکا که واشنگتن سعی در ورود آن به منطقه خلیج‌فارس دارد، رژیم صهیونیستی است. آمریکا از طریق واسطه‌گری در جریان سلسله توافقات آبراهام میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس، سعی در ورود تل‌آویو به مسائل این منطقه دارد. در این نوشتار تلاش می‌شود تا ابعاد و پیامدهای سیاست احاله مسئولیت آمریکا به رژیم صهیونیستی در خلیج‌فارس که در قالب عادی‌سازی رابطه تل‌آویو با کشورهای این منطقه، در حال شکل‌گیری است، بررسی شود.

دولت آمریکا تا سال ۲۰۲۰ میلادی، با ورود دولت بریتانیا و پیمان ناتو به خلیج‌فارس و نقش‌آفرینی عربستان سعودی در این منطقه، سه مرحله بسیار مهم از سیاست تمرکززدایی در خاورمیانه را اجرا کرد. در این راستا بریتانیا در سال ۲۰۱۵، اقدام به تأسیس یک پایگاه دریایی در منطقه مینا سلمان بحرین نمود. همچنین پیمان ناتو با چراغ سبز آمریکا، در سال ۲۰۱۷ میلادی، اولین مرکز کنترل فرماندهی خود را در کویت افتتاح نمود. از سوی دیگر عربستان سعودی از سال ۲۰۱۵، به‌طور مستقیم با جنبش انصارالله یمن وارد درگیری نظامی شده است.

اما از سال گذشته میلادی، واشنگتن مرحله چهارم سیاست احاله مسئولیت به متحدین منطقه‌ای و بین‌المللی خود را، به اجرا گذاشته و سعی دارد تل‌آویو را، از طریق توافقات آبراهام، وارد خلیج‌فارس نماید. هدف آمریکا از اجرای این مرحله، احاله مسئولیت مقابله با قدرت بازدارندگی و نفوذ منطقه جمهوری اسلامی ایران، به تل‌آویو است. آنچه در این میان حائز اهمیت است، استقبال دوجانبه رژیم صهیونیستی و کشورهایی مانند بحرین و امارات متحده عربی می‌باشد.

تل‌آویو همواره به دنبال حضور در محیط امنیتی خارج نزدیک جمهوری اسلامی ایران است. برای مثال می‌توان به تأسیس پایگاه‌های جاسوسی این رژیم در کشور آذربایجان و اقلیم کردستان عراق اشاره نمود. لذا حضور در کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس، فرصت بسیار مغتنمی برای تل‌آویو، جهت مقابله همه‌جانبه با جمهوری اسلامی ایران می‌باشد.

از سوی دیگر کشورهایی مانند بحرین و امارات، به دلیل فضای طراحی شده توسط آمریکا و متحدانش در مسئله ایران‌هراسی که طی سالیان اخیر در خاورمیانه در به وجود آوردن آن نقش داشته‌اند، می‌خواهند با برقراری ارتباط با رژیم صهیونیستی و حضور تل‌آویو در منطقه، به دنبال موازنه‌سازی قدرت و تقابل با جمهوری اسلامی ایران باشند. از سوی دیگر آمریکا به‌طور عامدانه، خواهان وابستگی هرچه بیشتر این کشورها به تل‌آویو است. چراکه پس از خروج کامل آمریکا از افغانستان، بحرین و امارات در مقابل جمهوری اسلامی ایران، دچار احساس تنهایی استراتژیک شده‌اند. برای مثال مقامات بحرینی خواهان مشارکت تل‌آویو با منامه در ساخت پهپادهای نظامی، به‌منظور مقابله با ایران شده‌اند.

در نهایت باید گفت، شواهد و قرائن حاکی از این است که رابطه رژیم صهیونیستی با کشورهایی مانند بحرین و امارات، به سمت مشارکت نظامی- امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران حرکت خواهد نمود و حتی تل‌آویو به‌ مانند آنچه در کشور آذربایجان انجام داد، اقدام به تأسیس پایگاه‌های نظامی- جاسوسی در بحرین و امارات می‌نماید و این امر همان هدفی است که مدنظر واشنگتن می‌باشد. یعنی احاله مسئولیت مقابله با جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی، در خلیج‌فارس.

اما جمهوری اسلامی ایران به منظور مقابله با این شرایط، باید به تقویت هرچه بیشتر قدرت آفندی و پدافندی خود بپردازد. چراکه آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال محصور کردن ایران و تبدیل آن از قدرت منطقه‌ای، به یک بازیگر معمولی و فاقد اثرگذاری در محیط پیرامونی‌اش هستند.

منبع: فارس