سرویس جهان مشرق _ عربستان سعودی هفته گذشته سفیر خود در لبنان را از این کشور خارج کرده و از سفیر لبنان نیز خواست عربستان را طی ۴۸ ساعت آینده ترک کند. این کشور همچنین دستور توقف ورود کالاهای وارداتی از لبنان را صادر کرد. ساعاتی پس از عربستان سعودی، بحرین نیز که معمولا در این موارد سیاست مستقلی از خود ندارد، سفیر لبنان را فراخواند. کویت و امارات نیز همین اقدام را تکرار کرده و از سفیر لبنان خواستند خاک این کشورها را طی ۴۸ ساعت آینده ترک کنند.
بهانه آغاز تنش میان چهار کشور عربی با لبنان، اظهارات جورج قرداحی وزیر اطلاعرسانی این کشور بود که جنگ یمن را بیهوده خوانده و تصریح کرد جریان انصارالله در برابر تجاوز خارجی ضد یمن که از سالها پیش آغاز شده، از خود دفاع میکند.
این اظهارات قدیمی که قبل از رسیدن قرداحی به پست وزارت اطلاع رسانی لبنان از سوی وی مطرح شده بود، عقلاً و منطقاً نه میتواند ادعای مقامات کشورهای عربی در مورد تنشآفرینی وزرای دولت لبنان را به اثبات برساند و نه توجیه کننده مواضع سرسختانه و خصمانه چهار کشور تحریم کننده ضد لبنان باشد، لذا باید پشت پرده این موضعگیریها را در پروندههای دیگر جستجو کرد. پیگیری شانتاژ تبلیغاتی رسانههای وابسته به عربستان سعودی مبنی بر قرار گرفتن لبنان در برابر یک بحران حاد دیپلماتیک در نتیجه اظهارات قرداحی ضد کشورهای عربی نیز دلیل دیگری بر این مدعا است.
نگاهی به مواضع شخصیتهای بینالمللی نشان میدهد که اظهارات مشابه موضعگیری قرداحی مواضعی بیسابقهای نیست، به عنوان مثال پیش از این دبیرکل سازمان ملل متحد نیز تجاوز عربستان ضد یمن را یک جنگ بیهوده خوانده است. علاوه بر این، حزبالله لبنان که یکی از جریانهای اصلی عضو دولت است، موضعگیری مشخصی نسبت به این جنگ دارد که شدت لحن بسیار بیشتری نسبت به اظهارات قرداحی دارد.
پشت پرده تنش بینالمللی ضد لبنان
در شرایطی که اظهار نظر تعداد قابل توجهی از مسئولان لبنان از جمله میشل عون رئیس جمهور این کشور و تلاشهای سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله بر این نکته متمرکز شده که لبنان به دوران جنگ داخلی باز نمی گردد، اما به نظر میرسد فعالیتهای تنشآمیز و مشکوکی به ویژه از سوی جریانهای حامی سیاست خارجی ریاض برای فتنهانگیزی در لبنان به عنوان مقدمه جنگ داخلی در این کشور در دست اجراست.
از این منظر به نظر میرسد مواضع بینالمللی اخیر تکمیل کننده رفتارهای تحریکآمیز جریانهای وابسته به عربستان در خلدة و الطیونة است که در مجموع به شهادت تعدادی از عناصر حزبالله لبنان و جنبش امل منتهی شد و تنها در نتیجه خویشتنداری جریانهای شیعه لبنان بود که این تلاشها با شکست مواجه شد.
نقش آمریکا در بحران لبنان
قطعات پازل تنشهای مشکوک اخیرهنگامی کامل میشود که میبینیم کاردار سفارت آمریکا در لبنان بعد از دیدار فوقالعاده و ناگهانی خود با عنوان «ستاد بحران» با تعدادی از وزرای سابق حامی عربستان سعودی در این کشور خواستار استعفای قرداحی میشود و همزمان با وی نشست نخستوزیران سابق لبنان شامل فواد سنیوره، سعد حریری و تمام سلام که هر سه از مهرههای نزدیک به آمریکا و عربستان هستند نیز درخواست مشابهی را مطرح کرده و قرداحی را ضربهای به مناسبات برادرانه و منافع عربی مشترک لبنان با کشورهای عربی توصیف میکنند.
کنار هم چیدن برگههای این بازی نشان میدهد که هدف اصلی از این بحران، شخص قرداحی نیست، بلکه اردوگاه بینالمللی که در حال حاضر به بهانه مخالفت با قرداحی ضد لبنان قد علم کرده، سرکوب حزبالله لبنان و سلاح مقاومت و جلوگیری از حمایت سیاسی نظامی و تبلیغاتی جریان مقاومت از جنبش انصارالله یمن بویژه در آستانه پیروزی بزرگ مأرب را خواستار است.
آمریکا با همین هدف طی ماههای اخیر بحرانهای متوالی سوخت، انرژی، بحران ارزی، خلأ حاکمیت و گرسنه نگه داشتن ملت لبنان و ترور مردم در تظاهرات مسالمت آمیز ضد سیاست های قاضی دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری را مدیریت کرده و در حال حاضر نیز ابزارهای خلیجی خود را برای افزایش فشار بر حزب الله و دولت لبنان بسیج کرده تا بتواند بیش از پیش مردم این کشور را در محاصره و فشار قرار دهد.
تلاقی سیاست خارجی عربستان با دستور کار آمریکایی
این رویکرد از منظر سیاست خارجی ریاض نیز قابل توجیه است. بعد از انگیزه جدی جریان انصارالله در بازپس گیری مأرب، عربستان سعودی وارد بحران جدیدی شده که میتواند پیامدهای خطرناکی بر امنیت داخلی این کشور داشته و آینده محمد بن سلمان ولیعهد را تهدید کند. به همین علت رفتار مقامات ریاض در فرار به جلو و تلاش برای تغییر برگههای بازی عجیب نیست. منطق این رفتارها از منظر منافع ریاض هنگامی جدیتر میشود که میبینیم درخواست افکار عمومی لبنان برای محاکمه مجدد سمیر جعجع به علت دست داشتن در کشتار دهها نفر از مردم لبنان طی دهههای گذشته و حوادث اخیر جدیتر از قبل مطرح شده است.
عربستان سعودی در مواضعی رسمی پرده از راز خصومت خود ضد عرصه سیاسی کنونی لبنان برداشت و از زبان فیصل بن فرحان وزیر خارجه خود آنچه که سلطه حزبالله بر این کشور نامیده بود را عامل اصلی بحران روابط بین عربستان و لبنان توصیف کرد. رئیس دستگاه دیپلماسی عربستان سعودی با این اظهارات، تلویحا اذعان کرد که پرداختن به اظهارات اخیر قرداحی بهانهای بیش نبوده و سیاست خارجی عربستان از مدتها پیش کانال تنش آفرینی با لبنان را به بهانه حضور سیاسی حزب الله در این کشور که به اذعان وزیر خارجه سعودی باعث نگرانی ریاض شده، در دستور کار خود قرار داده است.
به این ترتیب جورج قرداحی تنها یک قربانی است که ریاض برای پیشبرد سیاستهای خود او را هدف قرار داده است و درست به همین علت بود که سلیمان فرنجیه از شخصیتهای سیاسی لبنان اعلام کرد: قرداحی در این حوادث مظلوم واقع شده و به همین علت من در کنار او خواهم بود.
عربستان سعودی از مدتها پیش که سعد حریری نخستوزیر این کشور را در خاک خود زندانی کرد، طرحی را برای لبنان دنبال میکرد که بر اساس آن اگر نتواند حزبالله را براندازی کند، باید تمام لبنان را به همراه حزبالله ساقط کند. حزبالله لبنان و شخص سیدحسن نصرالله دبیرکل از مدتها پیش متوجه این راهبرد شده و به همین علت است که کلید واژه بخش قابل توجهی از سخنرانیهای اخیر نصرالله به تلاشهای خارجی برای ایجاد فتنه و جنگ داخلی در لبنان و راهکارهای حزب الله برای جلوگیری از این اتفاق معطوف شده و او به تمامی سیاستمداران لبنانی توصیه میکند که در دام این فتنه خارجی که خسارتهای آن متوجه تمامی بافتهای اجتماعی لبنان خواهد بود، گرفتار نشوند.
ائتلاف آمریکایی سعودی به خوبی میداند که پایان تجاوز نظامی به یمن و استقرار ثبات و امنیت در صنعا و دیگر شهرهای این کشور میتواند مرحله جدیدی از معادلات میدانی را به نفع عرصه مقاومت ایجاد کند که به هیچ وجه با شرایط قبل، قابل مقایسه نیست. مرحلهای که در آن یمن نیز به عنوان یکی از شاخههای قدرتمند محور مقاومت در منطقه فعال شده و وزن این محور را تقویت خواهد کرد.
سرنوشت دولت لبنان در سایه بحران اخیر
در حال حاضر به نظر میرسد آمریکا و عربستان سعودی وتوی خود را در مخالفت با دولت نجیب میقاتی اعلام کردهاند. در منطق سیاسی لبنان که عموم دولتها نمیتوانند مستقل از سیاستهای خارجی به کار خود ادامه دهند، این اتفاق به معنی سقوط دولت نوپای لبنان است و صرف نظر از استعفا یا عدم استعفای قرداحی، طی روزهای آینده باید منتظر استعفای دولت لبنان و آغاز مجدد خلأ دولت در این کشور باشیم.
گرچه برخی گمانهزنیها از تلاش عربستان برای روی کار آوردن مجدد سعد حریری حکایت دارد، اما به نظر می رسد شانس سمیر جعجع برای جلب حمایت عربستان بویژه در شرایط کنونی بیشتر است، اتفاقی که البته در صورت وقوع میتواند با مخالفت جدی احزاب داخلی لبنان مواجه شده و دامنه چالشهای میان گروههای سیاسی لبنان را بیش از پیش بالا ببرد.
بر اساس هر کدام از سناریوها که پیش برویم، لبنانیها بار دیگر شرایط سختی را پیش روی خود خواهند داشت و مطالبات معیشتی آنها در پیچ و خم تحولات و کشمکشهای سیاسی گم خواهد شد، مگر اینکه مقامات لبنان یک بار برای همیشه به این نتیجه برسند که سیاست داخلی خود را مستقل از دیکتههای خارجی دنبال کنند که این موضوع نیز دست کم در کوتاه مدت بعید به نظر می رسد.