سرویس سیاست مشرق- آخرین جلسه شورای مرکزی حزب اصلاحطلب کارگزاران؛ بدون دبیر کل سابق آن برگزار شد. غلامحسین کرباسچی پس از کنار گذاشته شدن از سمت دبیر کلی در هیچ کدام از جلسات درون حزبی شرکت نکرده تا پس از ربع قرن، قطع ارتباط خود با حزبش را علنی کند.
کارگزاران در دوران کرباسچی فرازوفرودهای فراوانی داشته است، حزب خانوادگی و اشرافی آقای هاشمی اگرچه در دوم خرداد شریک سیاسی اصلاحطلبان تندرو محسوب میشود؛ اما بهمرور از آنها فاصله گرفته و از شراکت سیاسی با خاتمی انصراف میدهد. نقطه اوج این ماجرا درجایی است که کارگزاران سال ۸۴ زیر بار مصطفی معین نرفته و با نامزدی اختصاصی وارد کارزار انتخاباتی میشود.
کارگزاران حزبی کوچک با ساختار بسته است، ورود به مناسبات این حزب سخت و خروج از آن آسان نیست. تعداد اعضای جداشده از این گروه سیاسی در طول سالهای گذشته به تعداد انگشتان یک دست نیز نمیرسد. البته سنت کرباسچی بر آن بود که کسی بزرگتر از خودش در حزب باقی نماند؛ ازاینرو افرادی چون جهانگیری؛ محمدعلی نجفی و محمد هاشمی بهمرور از مناسبات آن حذف شدند.
کارگزاران خود را حزب لیبرال محافظهکار میداند. البته صفتهای این حزب با مرامنامه آن تناقضات اساسی دارد. آنها در میانههای شورش خیابانی اشراف در فتنه سال ۸۸ شانس خود را برای نقشآفرینی در بحران هشتماهه امتحان کرده؛ و پس از مدتی بنا بر صفت محافظهکاری، خود را از کانون حوادث دور کرده و وارد رکود شدند. پس از روی کار آمدن روحانی سیاست درهای باز در این حزب اجراشده و آنها رویکرد سانترال دموکراتیک را پذیرفتند.
نکته قابلتأمل آنکه در عضوگیریهای جدید این حزب سنتشکنی کرده و بهجای جذب میانهروها، دانشجویان رادیکال عضو طیف علامه تحکیم وحدت را جذب کرد! ازجمله نتایج این ساختارشکنی نامه ۱۰۰ اصلاحطلب برای مذاکره با رئیسجمهور آمریکا، پس از وعده زمستان سخت ترامپ بود. در آن نامه عجیب و ضد امنیتی نام غلامحسین کرباسچی دبیر کل کارگزاران در صدر امضاکنندگان قرار داشت؛ البته حزب کارگزاران بعدها اعلام کرد مواضع دبیر کلش به حزب ارتباطی ندارد!
پس شکست انتخاباتی اصلاحطلبان پاکسازی در میان تندروها آغازشده است، آن به شیوه احزاب کمونیستی دهه ۷۰ میلادی شروع به تغییرات اساسی در خود دادهاند. سعید حجاریان تئوریسین اصلاحات مدتی قبل وعده این تغییرات را داده و با اعلام خبر مرگ اصلاحات نوشت که باید جای اصلاحطلبان کاسبکار را سربازان هسته سخت پر کنند. علیمحمد نمازی عضو حزب کارگزاران در گفتگو با «مشرق» میگوید: «پس از انتخابات میان طرفداران شرکت و تحریم اختلاف افتاد». بسیاری از اصلاحطلبان پس از رأی ۲ میلیونی نامزد جبهه اصلاحات دست به شورش تشکیلاتی زده و مایل به ادامه همکاری با ژنرالهای ۴ ستاره اصلاحطلب نیستند، آنها میگوینددیگر نمی خواهندپوستر چسبان لیدراصلاحات باقیمانده و باید محافظهکاری را کنار گذاشت. کرباسچی اولین قربانی اصلاحطلبان در این ماجراست. برخی میگویند، تسویه سیاسی دبیر کل استخوان خردکرده کارگزاران مقدمه یک اتفاق بزرگتر است که دامنه آن تا منزل محمد خاتمی نیز امتداد دارد.
در ادامه بخشهای مهم گفتگو با علیمحمد نمازی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران را میخوانید:
** در تصاویر منتشرشده از آخرین جلسه حزب کارگزاران جای آقای کرباسچی خالی است؛ به نظر ایشان دیگر تمایلی برای حضور در کارگزاران ندارد.
ایشان مدتی است که جلسات مربوط به حزب شرکت نمیکنند.
**چرا؟
بههرحال دلیل را باید از خود ایشان پرسید.
**بههرحال شما در یک حزب باهم سالها همکار بودهاید، به نظر کدورتی میان اعضا پیشآمده است.
اصل ناراحتی آقای کرباسچی به جلسه انتخاب دبیر کل بازمیگردد؛ در آن جلسه آقای مرعشی جای آقای کرباسچی انتخاب شد. البته شخص آقای حسین مرعشی مایل بود، دبیر کل سابق ابقاء شود؛ اما اعضای شورای مرکزی این پیشنهاد را قبول نکردند.
** اعضای حزب دیگر تمایلی به انتخاب آقای کرباسچی نداشتند؟
دو گروه بودند که برخی موافق و برخی مخالف بودند؛ گروه مخالف اکثریت را داشت. مخالفان کرباسچی بهاتفاق رأی دادند که آقای مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران شود. قبل ا جلسهٔ بعدی که بحث انتخاب روسای کمیتهها بود؛ آقای کرباسچی در صفحه اینستاگرامی خود مطالبی را مطرح کرده و دیگر در هیچ جلسهای حاضر نشدند.
** قهر کردند؟
ظاهراً قهر کردهاند، نمیخواهند در جلسات حضور پیدا کنند ولی اعضای شورای مرکزی حزب اصرار دارند که جناب آقای کرباسچی برگردند و در شورای مرکزی فعالیت داشته باشند. همه خواهان بازگشت آقای کرباسچی بهعنوان عضو شورای مرکزی هستند.
** آقای کرباسچی در برخی از مصاحبهها گفته بودند که من اصلاً تمایلی نداشتم دبیر کل شوم و در این سالها اصرار دوستان حزب بود که در این پست قرار گرفتم، اما پسازآنکه آقای مرعشی انتخاب شدند، دیگر به جلسات نیامدند. بالاخره دوست داشتند دبیر کل باقی بمانند یا دوست نداشتند؟
قرارمان این بود که در بیرون از حزب درباره این موضوع صحبت نکنیم؛ ولی حالا که کار به اینجا کشیده شده است باید گفت. ایشان در ادوار گذشته تمایل نشان میداد که از سمت دبیر کلی کنار برود اما اصرار برخی از دوستان ما در شورای مرکزی باعث ابقای ایشان شد. در نظر حزب بر آن بود که تغییراتی رخ دهد. ازجمله برای دبیر کلی کاندیدای بیشتری به میدان بیایند و باهم رقابت کنند. در دوره قبل یک نفر نامزد دبیر کلی بود و همان فرد همرأی میآورد. در این دوره شورای مرکزی میخواست افراد دیگری هم درصحنه باشند. آقای کرباسچی در این دوره، برخلاف دورهها قبل گفتند که الآن وقت انجام این کار نیست!
** کرباسچی اعتقاد داشت کسی کاندید نشود و خودم دبیر کل باقی بمانم؟
ایشان میگفتند که وقت این کار نیست و رویه گذشته ادامه پیدا کند. ولی اعضای شورای مرکزی تأکید داشتند که ما به سمت رقابت برویم و ایشان از این موضوع استقبال نکردند و به جلسه نیامدند. بههرحال انتخاب دبیر کل اتفاق افتاد و امیدواریم که این مسئله حل شود و ایشان در جلسات شورای مرکزی حضور پیدا کند.
** نظر شما چه بود؟
من بارها تکرار کردم که اساس هر کاری باید رقابت باشد. در عرصه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی باید رقابت وجود داشته باشد. حزب یک شاخه از کار سیاسی است، پس باید رقابت وجود داشته باشد. رقابت منجر به افزایش انگیزهها برای کار و تلاش میشود.
**خود آقای مرعشی در یک جلسه رقابتی بهعنوان دبیر کل انتخاب شدند؟
آقای کرباسچی نیامدند تا رقابتی شکل بگیرد. از سمت ما نیز کسی نمیخواست با آقای مرعشی رقابت کند. یک موقع تقاضا هست، عرضه و میدان نیست. یک موقع اصلاً تقاضایی وجود ندارد. ما با اصرار از آقای مرعشی خواستیم که این مسئولیت را قبول کند. کسی برای رقابت هم نیامد. اگر کسی برای رقابت میآمد نتیجه از قبل مشخص بود. آقای مرعشی قطعاً دوسوم رأی را میآوردند.
** اگر مرعشی با کرباسچی رقابت میکرد باز رأی میآورد؟
نمیدانم!. من نمیتوانم قضاوت کنم.
**ریشه اختلاف بین آقای مرعشی و کرباسچی مربوط به انتخابات و حمایت از آقای همتی است؟
من خود مخالف حضور حزب در انتخابات بودم. من از اول مخالف جدی حضور حزب در انتخابات بودم، ولی این دو نفر جدی باهم در آن دوره همکاری میکردند.
** پس آنجا باهم اختلافنظر نداشتند؟
خیر، من فکر نمیکنم. من دیدم آقای مرعشی بیشتر از آقای کرباسچی تلاش میکند، شاید یکی از دلایل نارضایتی بعضی از اعضای شورای مرکزی شاید همین انتخابات بود.
** مثل خانم فرزانه ترکان و آقای طاهر نژاد؟
نمیدانم چه کسی تحریمی بود؛ ولی بخشی نظرشان همین تحریم یا عدم شرکت در انتخابات بود. تحریمیها روی کرباسچی نظر مساعدی نداشتند.
** و همان گروه حالا کرباسچی را از حزب حذف کرده است. برخی در شورای مرکزی گفته بودند، باید انتخابات را تحریم کنیم؟
آنها می گفتندکه ما نباید به این شکل وارد انتخابات شویم. این با تحریم فرق دارد!
** نتیجه عدم شکت و تحریم یکچیز است؛ حالا شما میتوانید اسامی مختلفی روی آن بگذارید...
من نظر خودم را میگویم. وقتی جبهه اصلاحات چندین کاندیدا به میدان آورده ولی همه رد صلاحیت شدهاند، شرکت در انتخابات یا عدم شرکت موضوعیت پیدا میکند.
** همین آقای مرعشی میگفت که همتی کاندید پنهانی جبهه اصلاحات است، پس شما نامزد داشتید...
خیر واقعاً این نبود. آقای همتی اصلاً رأی نداشت. همتی در لحظههای آخر راضی به ثبتنامشده است ... جبهه اصلاحات این شیوه را قبول نداشت. صحبت از این نبود که ما در این انتخابات شرکت میکنیم، صحبت از این بود که ما در این انتخابات شرکت نمیکنیم. به نظر من حزب نباید اینجا از جبهه اصلاحات جدا میشد.
** روزنامه سازندگی دیگر منتشر نمیشود. آقای کرباسچی گفتند اگر میخواهید دوباره منتشر شود، همه باید پول بدهند. مگر تا الآن پول آن را آقای کرباسچی میدادند؟
بالاخره مسئولیت اداره روزنامه با آقای کرباسچی بوده است. مدیریت، تدارکات، انتشار و... به عهده آقای کرباسچی بوده است. آقای کرباسچی الآن میگویند که من آمادگی ادامه کار را ندارم. حالا باید حزب تصمیمگیری کند. به نظر من، شورای مرکزی برای این قضیه تصمیم خواهد گرفت، بالاخره این مسئله سادهای نیست. به نظر من هر حزبی باید ارگان داشته باشد و روزنامه سازندگی هم معروف بود ارگان حزب کارگزاران است.
** آقای کرباسچی بهگونهای صحبت کردند که انگار صفرتا صد پول روزنامه را پرداخت میکردند. همینگونه بود؟
من خبر ندارم.
** ممنون از اینکه وقت خود را در اختیار «مشرق» قراردادید.