کد خبر 130501
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۵

رزمنده‌ای که بر اثر اصابت خمپاره ۵۲ ساعت را در سردخانه گذراند از ماجرای اصابت ترکش تا لحظات پیش از شهادت سخن گفت.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، لحظات شهادت و برزخ عشق که میعادگاه رزمندگان اسلام و ایثارگران دوران دفاع مقدس است همواره جذاب و خواندنی است.

مسعود محمدی از رزمندگان و ایثارگران دوران دفاع مقدس همزمان با روز جانبار در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در کرمانشاه اظهار کرد: ما از نسلی بودیم که با التماس و گریه تقاضا می‌کردیم به جبهه برویم.

محمدی افزود: در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه، دشمن پاتک‌های سنگینی انجام می‌داد که در یکی از این پاتک‌ها بر اثر انفجار خمپاره بی‌هوش شدم و خون زیادی از بدنم رفت.

وی ادامه داد: بعد از این اتفاق مرا به سوسنگرد منتقل کرده بودند و دکتر بعد از معاینه اعلام کرده بود هیچ علائم حیاتی وجود ندارد.

محمدی بیان داشت: در فاصله‌ای که مرا از سوسنگرد به اهواز منتقل می‌کردند، بدون اینکه جایی را ببینم؛ یک لحظه صدای فرمانده محور، محمدرضا ابوالفتحی که بعدا به شهادت رسید را شنیدم که گفت: مسعود، اشهد خود را بخوان و بعد از آن چیزی به یاد ندارم.

وی تصریح کرد: ۵۲ ساعت بعد، به هوش آمدم و متوجه شدم در بیمارستان شهید چمران اهواز هستم، یکی از کارکنان هلال‌احمر اهواز به من گفت: از بخار زیر نایلونی که روی تو وجود داشت، متوجه شدم نفس می‌کشی.

این جانباز دوران دفاع مقدس گفت: در این فاصله به خانواده من اطلاع می‌دهند که شهید شده‌ام، مراسم فاتحه و ختم برگزار و بنیاد شهید شهرستان اسلام آباد غرب در آن زمان پلاکارد شهادت مرا در درب منزل نصب می‌کند که این پلاکارد را تا چند وقت پیش نگهداشته بودم.

محمدی خاطرنشان کرد: بعد از ۲ ماه بستری، از بیمارستان مرخص شدم و ۴۲ ترکش یادگار آن دوران است که در بدنم وجود دارد.

وی گفت: شبی که اعزام می‌شدم از مادرم خداحافظی نکردم اما دعای مادرم در آخرین لحظات شهادت، مرا برگرداند.

محمدی در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرد: شهدا برای آرمان‌های الهی جنگیدند و امروزه خون شهیدان از دست نرفته و اصول آنها حفظ شده است و مسئولان برای خدمت بیشتر و بهتر باید برنامه ریزی کنند و تمام تلاش خود را به‌کار گیرند.

وی در پایان بیان داشت: باید تمام ایثارگری‌های دوران دفاع مقدس را به جوانان و نسل‌های بعدی انتقال دهیم و در این راستا تلاش‌های خوبی صورت گرفته است و باید هرچه بیشتر ادامه پیدا کند.