رسیدن به توافق جامع با غرب نیاز به هوشمندی و صبر استراتژیک دارد. آنچه در خروجی وین ۶ برای رسیدن توافق جامع پیش روی ماست؛ بیش از آنکه لغو تحریم‌ها باشد؛ تخفیف موقت در آن است.

سرویس سیاست مشرق - در آستانه آغاز دور هفتم مذاکرات در شهر وین خبرگزاری رویترز به نقل از یک منبع دیپلماتیک غربی اعلام کرد که واشنگتن ایده مذاکره بر سر «توافق موقت» با تهران را مطرح کرده است. در ادامه این گزارش آمده که آن‌ها (ایران) ازلحاظ فنی به‌اندازه کافی کار می‌کنند تا بتوانند روابط اساسی خود را با غرب تغییر دهند و بتوانند در آینده گفتگوی برابرتری داشته باشند.

قبل از آنکه خبر «توافق موقت» رسانه‌ای شود، جیک سالیوان در مصاحبه‌ای با شبکه سی ان ان  مدعی شده بود که آمریکا برخلاف ایران آماده مذاکره درباره توافق هسته‌ای است. سالیوان سپس به سرزمین‌های اشغالی سفرکرده و در دیدار با همتای اسرائیلی خود ایده «توافق موقت» با ایران را مطرح کرد. در آن دیدار ایال هولتا به مشاور امنیت ملی آمریکا گفته بود که فکر نمی‌کند این ایده خوبی باشد و بر نگرانی رژیم صهیونیستی تأکید کرده که هرگونه توافق موقتی، به یک توافق دائمی تبدیل‌شده و به ایران اجازه می‌دهد که زیرساخت‌های هسته‌ای و ذخیره اورانیوم خود را نگه دارد.

 یک منبع آگاه اسراییلی همچنین گفت که هولاتا در یک گفتگوی تلفنی دیگر با سالیوان، تأکید کرد که آمریکا و متحدان اروپایی‌اش باید برای صدور یک قطعنامه محکومیت ایران در جلسه شورای حکام انرژی هسته‌ای فشار بیاورند. چنین کاری تنها چند روز پیش از آغاز دوباره گفتگوهای هسته‌ای است. وب‌سایت آکسیوس که اخبار محرمانه مذاکرات وین را منتشر می‌کند، در تحلیل سخنان سالیوان نوشت: توافق موقت با ایران به‌منظور دستیابی به‌وقت بیشتر برای مذاکرات هسته‌ای مطرح‌شده است.

پس از اعلام طرح آمریکا در مذاکرات؛ پل پیلار عضو پیشین شورای اطلاعات ملی آمریکا درباره «توافق موقت» نوشت: اگر چنین توافق موقتی به‌گونه‌ای شکل بگیرد که هم برای ایالات‌متحده و هم برای ایران قابل‌قبول باشد (که البته یک «اگر» بزرگ است) می‌تواند راهی برای خروج از بن‌بست فعلی فراهم کند. حداقل به‌جای ادامه بن‌بست، حسی از حرکت دیپلماتیک ارائه می‌دهد. فایده اصلی برای ایالات‌متحده اجتناب از شکست کامل دیپلماتیک در این موضوع است که بسیاری را به این نتیجه می‌رساند که برجام مرده است. اروپایی‌ها احتمالاً از پیشرفتی که یک توافق موقت در پی خواهد داشت استقبال خواهند کرد. اسرائیلی‌ها که سالیوان با آن‌ها معاشرت می‌کرد، با آن مخالفت خواهند کرد، زیرا مخالف هرگونه توافق با ایران هستند.

طرح قدیمی و چهارچوب‌های جدید

برای کسانی که سابقه مذاکرات هسته‌ای را پیگیری می‌کنند، طرح «توافق موقت» ایده جدیدی نیست. اندیشکده مرکز امنیت نوین امریکا (سی. اِن. اِی. اس) در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۳۹۹ در مقاله «تعامل مجدد با ایران» از طرحی رونمایی کرد که تا حد زیادی به مفاد همین توافق موقت نزدیک بود. از این طرح با عنوان «توقف و عقب‌گرد» یادشده بود[۱].

اندیشکده «مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل» (سی. اِس. آی. اِس) طی نشستی تحت عنوان «آیا توقف در برابر توقف راهی مناسب برای تعامل مجدد با ایران است؟» به بررسی توافقی موقت تحت عنوان «توقف در برابر توقف» به‌عنوان زمینه‌ای برای دستیابی به توافق بلندمدت می‌پردازد.

همچنین اندیشکده «گروه بین‌المللی بحران» نیز در مقاله‌ای که در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ تحت عنوان «بایدن باید درباره برنامه هسته‌ای ایران حد گذاری، توقف و عقب‌گرد کند» از برچسب «حد گذاری، توقف و عقب‌گرد» برای توضیح توافق موقت استفاده کرد. نکته جالب آنکه رئیس و مدیرعامل گروه بحران تا ابتدای سال ۲۰۲۱ رابرت مالی بوده، یعنی همان کسی که امروز به‌عنوان رئیس هیئت آمریکایی در برابر ایران قرارگرفته است. [۲]

گروه بحران در مقاله‌ای دیگر، به اروپا توصیه می‌کند که در قالب «یک توافق موقت»، به تهران پیشنهاد شود که برخی از حساس‌ترین فعالیت‌های خود را درزمینهٔ اشاعه، مانند غنی‌سازی اورانیوم بالای ۶۷/۳ درصد و کار پیشرفته سانتریفیوژ یا تولید فلز اورانیوم را درازای تخفیف محدود از تحریم‌های فروش نفت و یا دسترسی به دارایی‌های مسدود شده به حالت تعلیق درآورد؛ گروه بحران نام این طرح را «برجام منفی» می‌گذارد.

تمرکز گروه بحران بر مذاکرات وین در ماه‌های اخیر قابل‌توجه است، بودجه این موسسه امنیتی و راهبردی توسط ابر سرمایه‌دارانی مثل سوروس و کوک تأمین مالی می‌شود. ایده «توافق موقت» توسط اندیشکده های راهبردی و امنیتی مورد تحلیل و ارزیابی قرارگرفته و پس از رسیدن به درجه ثبات لازم و پالایش توسط هیئت دیپلماتیک کشورهای غربی به ایران پیشنهادشده است.

سه تجربه و یک هدف در توافق موقت

از سال ۲۰۰۳ جمهوری اسلامی ایران و طرف غربی سه بار ایده توافق موقت را تجربه کرده‌اند؛ بار اول در زمستان سال ۲۰۰۳ در «توافق سعدآباد» که در آن دوران دولت اصلاح‌طلب خاتمی به‌صورت یک‌جانبه تعلیق بخش زیادی از فعالیت‌های هسته‌ای را پذیرفت. این توافق میان تهران و تروئیکای اروپایی موردقبول جورج بوش قرار نگرفته و بار دیگر در توافق پاریس ایران حاضر به تعلیق تمام برنامه هسته‌ای خود شد؛ اما در طول مذاکرات چندماهه پس‌ازآن کوچک‌ترین پیشرفتی صورت نگرفت. پس از شکست توافق پاریس جمهوری اسلامی ایران سایت یوسی‌اف اصفهان را فعال کرد.

سال ۲۰۱۳ بار دیگر طرح توافق موقت در «مذاکرات ژنو ۳ » از سوی آمریکایی‌ها مطرح می‌شود؛ چهارچوب توافق ژنو به‌گونه‌ای طراحی‌شده بود که غنی‌سازی ۲۰ درصدی در ایران را متوقف‌شده و امتیازاتی در حوزه فروش نفت، مبادلات بانکی ونیز خرید قطعات هواپیما به ارمغان آورد. این توافق و متن اولیه آن در گفتگوهای عمان پایه‌گذاری گذاشته‌شده و درنهایت در مذاکرات شهریورماه در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل و پس‌ازآن در ژنو به نقطه پایانی خود رسید. در تمام این مدت اجرای توافق موقت ژنو فعالیت‌های هسته‌ای ایران تقریباً فریز شده و حتی بخشی از آن نیز که در تابستان سال ۹۲ در شرف راه‌اندازی بود عملاً متوقف شد.

توافق‌نامه ژنو در ۵ بخش هدف‌گذاری شده و در آن تهران ۲۸ تعهد به‌طرف غربی داده بود. این توافق موافقان و مخالفان مهمی در داخل کشور داشت. سید محمود نبویان نماینده وقت مجلس در هنگام امضای این توافق در شرح آن می‌گوید: طبق این توافقنامه کل مواد ۲۰ درصد باید نابود شده و هیچ پیشرفتی در تأسیسات نطنز انجام نشود و هیچ سانتریفیوژ جدیدی نیز نباید در نطنز نصب می‌کردیم. این توافق باعث شد تا «چهارچهارم» نطنز و «سه‌چهارم» از نیروگاه فردو تعطیل شود. نبویان در ادامه به یک جلسه پیرامون این توافق در مجلس اشاره‌کرده و گفت: ظریف در جلسه غیرعلنی اعلام کرد که ما نمی‌خواهیم در فردو غنی‌سازی کنیم! آن‌سوی ماجرا عباس عراقچی دیپلمات و مذاکره‌کننده ارشد پس از امضای توافق موقت ژنو در یادداشتی نوشت که قدرت‌های جهانی با امضای این توافق به‌زانو درآمدند.

توافق ژنو باوجود همه موافقان و مخالفانش با اهدافی مشخص امضا شد؛ بر اساس این توافق تهران بخش مهمی از برنامه‌های اتمی خود را به حالت تعلیق درآورده و تعهد داد نظارت آژانس بر فعالیت‌های خود را تسهیل کند. در آن‌سو طرف غربی نیز متعهد شد تا تحریم‌های وضع‌شده علیه ایران؛ ازجمله تحریم‌های بین‌المللی چندجانبه و نیز تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا به حالت تعلیق درآمده و پرونده جدیدی علیه ایران تشکیل نشود. بر اساس این توافق تحریم‌های آمریکا بر بازار طلا و فلزات گران‌بها؛ پتروشیمی و خودرو به حالت تعلیق درآمده و توقف جلوگیری از فروش نفت و تعلیق تحریم بیمه و ارائه خدمات ترانزیتی بخش دیگری از این توافق بود. در آن سال با ورود مجدد و رسمی ایران به بازار نفت و افزایش عرضه قیمت‌ها با افت روبرو شد.

نکته مهم آنکه در توافق ژنو دسترسی آزادانه ایران به منابع حاصل از فروش نفت و فرآورده‌های آن رفع نشد. به عبارت دقیق‌تر؛ در ژنو طرف غربی متعهد شده بود که تنها تلاش بیشتری برای کاهش فروش نفت انجام ندهد؛ و پول فروش یک‌میلیون بشکه نفت؛ در کشور خریدار باقی‌مانده و درازای آن کالا وارد شود.

از آغاز تحریم‌های جدید نفتی در دی‌ماه سال ۱۳۸۹ تا قبل از اجرایی شدن توافق ژنو؛ صادرات نفت ایران به سطحی ثابت رسیده بود و اساساً کاهش فروش نفت ایران ممکن نبود؛ اشکال اساسی بر توافق ژنو آن بود که دسترسی ایران به بازارهای جدید در آن همچنان محدود بوده و کانال مالی برای پرداخت نیز تدوین‌نشده بود. به عبارت ساده، در مذاکرات ژنو در حوزه صادرات نفت طرف غربی روغن ریخته را نذر کرده بود.

ریچارد نفیو معمار تحریم‌های ضد ایرانی در دولت دوم اوباما در بخشی از کتاب «هنر تحریم‌ها: نگاهی از درون میدان (The Art of Sanctions: A View from the Field)» به موضوع «ثبات فزاینده صادرات نفت ایران» در زمان روی کار آمدن دولت روحانی و قبل از آغاز مذاکرات هسته‌ای منتهی به توافق ژنو و برجام اشاره‌کرده و می‌نویسد: «سؤال اصلی این است که آیا فشار بیشتر می‌توانست نتایج بهتری را به همراه داشته باشد، یعنی اگر دامنه، مدت‌زمان و شدت محدودیت‌های موجود بر ایران در برجام افزایش می‌یافت آیا می‌توانست ایران را وادار به دادن امتیاز بیشتر کند.»

سیروس ناصری از اعضای باند نیویورکی‌ها بعدها در شرح مذاکرات ژنو ۳ گفت: توافق موقت در ژنو روشن نبوده و توافقی کلی بود؛ در این نوع قراردادها باید جزئیات مشخص باشد؛ در آنجا فهمیدیم اگر توافق روشن با جزئیات نبندیم؛ آمریکایی‌ها از آن سوءاستفاده می‌کنند. [۳]

سایه، روشن‌های توافق موقت

بررسی یادداشت‌های تولیدشده در اندیشکده‌های غربی تا حد خوبی از ابعاد و مفاد طراحی‌شده از سوی امریکا برای توافق موقت پرده‌برداری می‌کند. طرح توافق موقت به معنای کشتی گرفتن با خوک‌ها و شطرنج‌بازی کردن با هوش مصنوعی به‌صورت هم‌زمان است. انگلیسی‌ها ضرب‌المثلی دارند و می‌گویند یک دیپلمات وقتی می‌گوید «بله» معنای آن «خیر» است، در طول سه مدل از مذاکرات منجر به توافق موقت توسط دولت اصلاحات و نیز دولت روحانی اعتماد بیش‌ازحد به‌طرف غربی و خوش‌باوری به رقیب باعث شد؛ خروجی مذاکرات از اهداف اصلی فاصله گرفته و طلا را به قیمت مس بفروشیم. اما چرا غربی ها باز هم در مذاکرات وین به دنبال توافق موقت رفته اند؟ پاسخ ساده است، کنترل ایران در کوتاه مدت. آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که پیشرفت‌های علمی ایران غیر قابل مهار است و به جای سد ساختن در برابر این «شاه رود» آن باید را به کانال های فرعی انداخت!

در آستانه دور جدیدی از گفتگوها در وین آمریکایی‌ها ۴ هدف اصلی در پیشنهاد «توافق موقت» دارند.

۱- خرید زمان و فروش سازمان شکست‌خورده تحریم‌ها: میزان کارآمدی ابزار تحریم بر کشور هدف در طول زمان، ‌ ماهیتی نوسانی و سینوسی دارد. در دوره اخیر، میزان اثرگذاری تحریم‌ها بر ایران در نقطه حضیض خود قرار دارد. افزایش میزان تجارت خارجی ایران و از آن مهم‌تر، افزایش میزان صادرات نفت خام ایران، اثبات‌کننده این واقعیت است. بررسی تجربه دوره‌های قبل و سه سال اخیر نشان می‌دهد که امریکا برای گذر از این برهه و بازگرداندن نظام تحریم‌ها به نقطه اوج، به زمان احتیاج دارد.

۲- پاک کردن حافظه تاریخی تحریم: پاک کردن گذشته منفی آمریکا، بدون پرداخت کوچک‌ترین هزینه و قرار گرفتن امریکا در نقطه هم‌تراز ایران در مذاکرات است. آمریکایی‌ها با توافق موقت می‌توانند بار دیگر بلیت ورود به اتاق مذاکرات را تهیه کنند. به بارو کارشناسان؛ آمریکا در حال حاضر برای ایجاد اجماع علیه ایران نیازمندترمیم چهره خود به‌عنوان یک کشور ناقض تعهدات است. این احیای وجهه برای امریکا در دوره بایدن بسیار اهمیت دارد. ایده توافق موقت می‌تواند با پاک کردن گذشته بدون پرداخت هزینه آن، یک مبدأ زمانی جدید در پرونده هسته‌ای ایران محسوب شده و از این طریق، یک قدرت مانور برای امریکا در راستای ایجاد اجماع علیه ایران ایجاد شود.

۳- شرطی کردن اقتصاد ایران و نوسازی تحریم‌ها: یکی از اهداف مهم توافق موقت؛ دامن زدن به پدیده «اجتماعی شدن مذاکره» و همچنین شرطی‌سازی اقتصاد کشور است. اساساً یکی از ویژگی‌ها و کارکردهای هرگونه توافق موقت با طرف‌های غربی، شرطی شدن جامعه و گره خوردن اصلاحات اقتصادی به بحث مذاکرات و توافق است. تجربه توافق ژنو این گزاره را اثبات می‌کند. در حال حاضر امریکا نگران تغییر ریل اقتصادی در ایران و حرکت تدریجی آن به سمت اقتصاد مقاومتی و افزایش تاب‌آوری نسبت به تحریم‌هاست. هرچه امریکا در تشدید اجتماعی شدن مذاکرات در جامعه ایران موفق‌تر باشد، مانع بزرگ‌تری بر سر راه حرکت اقتصاد ایران به این‌سو ایجاد خواهد شد. توافق موقت می‌تواند اثر مهمی در این موضوع داشته باشد. در حال حاضر سازمان تحریم‌ها فروپاشیده و تحریم‌ها بر کشور بی‌اثر شده است، مذاکره موقت با احیای برجام؛ تحریم‌ها را نیز نوسازی می‌کند.

۴- بینا شدن چشم‌های آژانس در تهران: مسلط سازی مجدد نظام بازرسی‌های شدید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر برنامه هسته‌ای و مانع‌تراشی جدی بر سر راه پیشرفت برنامه هسته‌ای کشور در شرایطی است که ایران بیش‌ازپیش نیاز به برق هسته‌ای در سبد تأمین انرژی خود را احساس می‌کند. سرعت‌بالای ایران در دستیابی به افق‌های جدید در حوزه هسته‌ای، یک نگرانی جدی برای امریکا محسوب می‌شود. توافق موقت می‌تواند این سرعت را به صفر برساند و زمان لازم برای امریکا جهت پیاده‌سازی سایر سیاست‌های خود را مهیا کند.

توافق موقت و راهبردهایی از درون:

در برابر استدلال‌های فنی و جدی منتقدان توافق موقت؛ برخی از کارشناسان نیز اعتقاد دارند که با توجه به شکل پیشرفت مذاکرات در وین؛ طرح «توافق موقت» می‌تواند راهبردهای کوتاه مدت آمریکایی ها برای مهار ایران را به فن بدل علیه خودشان تبدیل کند.

۱- تغییر در ریل‌گذاری مذاکرات: مذاکرات پیش رو در وین محصول پیش‌نویس وین ۶ است؛ در آن گفتگوها برخی تعهدات فرابرجامی توسط دیپلمات‌های سابق به‌طرف غربی داده‌شده است. در حال حاضر بسته پیشنهادی ایران شامل دو سند درباره «لغو تحریم‌ها» و «اقدامات هسته‌ای ایران» روی میز مذاکرات قرارگرفته است، توافق موقت باهدف انتفاع می‌تواند مسیر لغزنده پیشین را تصحیح کرده و قراردادی بر اساس انتفاع اقتصادی ایران از مذاکره را پیش ببرد.

۲- حذف تعیین شرط زمان و مکان برای مذاکره: رسیدن به یک توافق سریع می‌تواند با تعیین پیش‌شرط از سوی ایران، هم می‌تواند دارایی‌های بلوک شده کشور را آزاد کند و هم ساختار تحریم را دچار اختلال کند. پایداری یک توافق به‌مراتب بیش از آنکه به موقت و دائم بودن آن مربوط باشد به‌درستی منطق متن مرتبط است. همچنین ضمانت واقعی هر توافق توفیق ایران در متنوع سازی مبادی تجارت و تسویه (و نه متنوع سازی کشورهای سرمایه‌گذاری کننده در ایران) در فضای پسا توافق است؛ درست عکس آنچه بعد برجام شد. از سویی غربی ها با تعیین موقعیت «وین» سعی در حفظ جو روانی توافق ۲۰۱۵ هستند، در مذاکره موقت می‌توان از این زمین خارج شد.

۳- توافق موقت و پایداری: ایده توافق موقت در تعهدات (و نه توافق موقت زمانی) گزینه‌ای قابل‌فهم برای حل اشکالات برجام بدون تغییر برجام است. توافق موقت می‌تواند بدون آنکه تغییری در ضرب الاجل های برجامی ایجاد کند؛ از برجام عبور کند. توافق موقت پاسخ به نگرانی‌هایی است که برخی از بیم آن امید به «توافق دائم» دارند. به اعتقاد مدافعان این طرح، یک توافق موقت می‌تواند پایدارتر از توافق جامع باشد.

۴- قفل‌کردن راهبردهای رژیم صهیونیستی: مقامات رژیم صهیونیستی ازجمله مخالفان توافق موقت هستند؛ اخیراً نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به بلینکن وزیر خارجه آمریکا پیغام داده است که لغو تحریم‌ها در چارچوب یک توافق جزئی تهران را به سرمایه‌های عظیم می‌رساند. طبق سندی که با عنوان «حلقه سوم» منتشرشده است؛ وزارت دفاع رژیم صهیونیستی قرارداد جدیدی را برای خرید بمب و تسلیحات دقیق با آمریکایی‌ها بسته است. بنی گانتز در مصاحبه با یدیعوت احرونوت می‌گوید: «در صورت شکست مذاکرات باید یک گزینه جایگزین آماده شود. ما باید خود را برای هرگونه امکان دفاع از کشور اسرائیل آماده کنیم.» توافق موقت باعث قفل شدن اقدامات متخاصانه دشمن شده و زمان را برای زدن ضربات اجتماعی دقیق به مواضع آن ها به سود ما تغییر جهت می‌دهد.

از سال ۲۰۰۳ تا به امروز، همواره زمان علیه تهران در مذاکرات در جریان بوده؛ اما این بار به طرز بی‌سابقه‌ای عنصر زمان علیه آمریکایی‌ها است. نیاز فوری آمریکا برای کاهش تمرکز یک‌جانبه گرایانه در خاورمیانه و تمرکز روی پرونده‌های حیاتی، اساساً شکل معادله را تغییر داده است. در چنین وضعیتی رسیدن به توافق جامع با غرب نیاز به هوشمندی و صبر استراتژیک دارد. آنچه در خروجی وین ۶ برای رسیدن توافق جامع پیش روی ماست بیش از آنکه لغو تحریم‌ها باشد، تخفیف موقت در آن است. در مذاکرات پیش رو عنصر «زمان» و «فرسایش» از اهمیت بالایی برخوردار است.

انجام رزمایش موشکی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پشت مذاکره‌کنندگان را گرم و دست آن‌ها را پرکرده است، در چنین صحنه‌ای مذاکرات باید در جهت افزایش جایگاه (به‌منظور پذیرش ایران قدرتمند و هسته‌ای) و باز کردن امتداد و افق آن باشد؛ مذاکره جعبه‌ابزار این راهبرد است. نگاه استراتژیک و چندجانبه گرایانه جمهوری اسلامی ایران، کشورهای غربی را دچار واگرایی شدید کرده است؛ در وضعیتی که ما نگرانی خاصی بایت فروش نفت و تامین ارز لازم در بازار نداریم و تنش های روانی مصنوعی مانند خالی بودن خزانه از سوی دولت به جامعه القاء نمی‌شود؛ می توان با «مذاکره شبکه‌ای» در برابر «مذاکره زنجیره‌ای و ماتریسی» انسجام غرب را بر هم زد.

[۱] https://www.cnas.org/publications/reports/reengaging-iran

[۲] https://www.crisisgroup.org/middle-east-north-africa/gulf-and-arabian-peninsula/iran/biden-should-cap-freeze-and-roll-back-irans-nuclear-program

[۳] https://www.isna.ir/news/۹۳۰۸۲۴۱۱۷۸۰